بر اساس آمارهایی که سازمان های مرتبط ارائه می کنند علت اصلی طلاق در ایران به چهار عامل مهم بر می گردد.
البته که در کنار این عوامل، مسائل و مشکلات دیگری نیز در رشد آمار طلاق موثر است، عواملی نظیر، عدم مسولیت پذیری، عدم سرمایه گذاری عاطفی برای رابطه، رشد فرد گرایی در زوجین، فساد اخلاقی و اعتیاد و….
متاسفانه امروزه در ایران بیشتر از آنکه زوجین برای شناخت همدیگر وقت و زمان اختصاص دهند، بیشتر از اینکه برای شناخت طرف مقابل وسواس به خرج بدهند، سراغ مسائل حاشیه ای و کم اهمیت می روند.
برای بسیاری از زوج های جوان، ازدواج خلاصه می شود در همان چند شب و روز اول که در تب و تاب خرید و غرق شدن در زرق و برق می گذرد. چند روزی که هر دو در مرکز توجه هستند و سعی می کنند اختلافات را با شیرینی و دلخوشی حل و فصل کنند.
اما باید اذعان کرد که برای شروع یک زندگی باثبات و آرام، ابتدا باید هر دو طرف به خودشناسی رسیده باشند و سپس به شناخت طرف مقابل بپردازند.
اگر هر فرد خواسته ها، آرزوها و نیازها و اهداف کوتاه مدت و بلند مدتش از زندگی را بشناسد و برای هر یک برنامه ریزی منطقی داشته باشد بی شک برای وارد شدن به زندگی مشترک دارای دغدغه خواهد بود. در زندگی مشترک قرار است یک هدف از یک مسیر مشخص دنبال شود.
اگر هر یک از طرفین به دنبال آمال و آرزوهای شخصی خود باشند؛ سکان زندگی از دست آنها خارج خواهد شد.
پس در وهله ی اول لازم است برای شناخت همدیگر وقت اختصاص دهیم. برای جزئی ترین مسائل زندگی برنامه ریزی کنیم. راجع به کم اهمیت ترین مسائل نظرخواهی کنیم. بسیاری از ازدواج ها در چند ماه اول زندگی بر سر کم اهمیت ترین مسائل به بن بست می رسند.
نباید در انتخاب همسر عجله به خرج داد، لازم است با فراغ بال چندین جلسه حضوری با همدیگر ترتیب دهید و به بیان پرسش ها، دیدگاه ها و مسائل مهم بپردازید.
سعی کنید تصویری که از خود در ذهن طرف مقابل می سازید واقعی ترین تصویر ممکن از شما باشد. قرار نیست همسر شما با من رویایی و آرمانی تان ازدواج کند.
سعی کنید از نقص ها، ایرادات، ترس هایتان صحبت کنید.
اگر بیماری خاصی دارید در همان جلسات مطرح کنید. اگر مشکلاتی در خانواده دارید که احتمال می دهید در تصمیم گیری طرف مقابل موثر خواهد بود در مراحل آشنایی عنوان کنید.
زندگی مسابقه ی برد و باخت نیست که با پنهان کاری و دروغ به مطلوب برسیم.
اگر طرف مقابل تمام مشکلات زندگی شما را بداند، می تواند با دیدی باز و با علم به تمام جوانب، تصمیم درست را اخذ کند.
اما اگر پس از ازدواج و بدون پیشینه ی فکری با این مشکلات رو در رو شود، ممکن است حس عدم اعتماد در وجودش ریشه بدواند و این حس به هیچ عنوان قابل جبران نخواهد بود.
پیش از ازدواج، درباره ی نحوه برقراری ارتباط با هم دیگر صحبت کنید.
بسیاری از طلاق ها، به دلیل عدم برقراری ارتباط صحیح بین زوجین شکل می گیرد.
بعضی از زوجین هیچ حرفی برای بیان کردن ندارند. یا برای همدیگر وقت کافی اختصاص نمی دهند. یا گرفتار منیت ها و خودخواهی ها شده اند.
زوج هایی که مدام بر سر مسائل ریز و درشت زندگی با هم گفتگو می کنند، کم کم توانایی حل مسئله را نیز پیدا می کنند.
مهارت گوش دادن و مهارت گفتگوی هدفمند، از جمله مسائلی است که متاسفانه زوج های جوان از آن غفلت می کنند.
پس طبیعی است که در چنین کانونی اگرمشکلی بروز کند، به دلیل عدم توانایی حل مسئله و گفتگوی سازنده یک مسئله ی کوچک به یک بحران بزرگ تبدیل خواهد شد.
وقتی هم که مسائل زندگی روز به روز بیشتر شدند، کلاف زندگی سردرگم تر شده و زوجین ترجیح می دهند به جای گشودن این کلاف سر درگم، صورت مسئله را به طور کلی پاک کنند.
چرا که همیشه فرار راحت تر از مبارزه است.
طبیعی است که یک رابطه مثل یک موجود زنده، مثل یک گل نیازمند رسیدگی است.
اگر زوجین در زندگی خود یک نواخت شوند، کم کم سردی و بی مهری در زندگی شان حکمفرما خواهد شد.
برای گریز از این مسئله سعی کنید همیشه برای همدیگر تازگی داشته باشید. حس ها، نگاه ها، پوشش، نحوه ی برقراری ارتباط تمام این ها را نو کنید.
زن و مرد اگر همدیگر را دوست داشته باشند، توانایی رد شدن از بحران ها را خواهند داشت. اما اگر گرمای زندگی کم کم رو به سردی بگذارد، هیچ نیرویی قادر نخواهد بود مشعل زندگی را روشن نگاه دارد.
پس زندگی تان را مانند یک گیاه با ارزش، نگهداری کنید، آبیاری کنید، گاهی هرسش کنید و گاهی عشق به پایش بریزید.
گاهی در زندگی های بعضی از زوجین پیش می آید که خانواده ها به جای زوجین تصمیم می گیرند.
چرا که زوج یا زوجین به خانواده های خود میدان عملی وسیعی داده اند و آن ها را از مقام یک مشاور صادق به مقام یک هدایت گر ارتقا داده اند.
خانواده ها هم به تصور اینکه، دارند زندگی فرزندشان را سر و سامان می دهند، به دخالت های خود روز به روز وسعت بیشتری می بخشند.
در روزها و ماه های نخست زندگی، شاید بتوان دلیل این امر را وابستگی بیش از حد فرزند به خانواده توصیف کرد، اما رفته رفته با مدیریت صحیح هر دو طرف باید این دخالت ها به حداقل ممکن برسند و تنها کسی که می تواند این امر را ساماندهی کند خود زوجین هستند.
گاهی دخالت ها از نوع شغلی هستند. یعنی یکی از طرفین اهمیت بیش از حد لازم برای شغلش قائل است.
این امر می تواند آرامش زندگی را تهدید کند. پس از تشکیل خانواده باید بیشترین انرژی و بیشتری زمان هر انسانی صرف آرامش روانی خانواده شود.
طلاق مدت هاست ذهن بسياري را به خود مشغول كرده است.
از زماني كه آژير طلاق در كشور به صدا درآمد، بسياري به اظهارنظر پرداختند و راهكارهاي خود را براي كاهش واقعه طلاق در بين زوج هاي جوان بيان كردند.
طلاق هايي كه اتفاق مي افتد، به معناي آن است كه ازدواج هم كمتر خواهد شد و این نشان دهنده ی گسترش یک تصميم اشتباه است.
افزایش آمار طلاق ها حتی ممکن است باعث مي شود كه، جوانان از ازدواج هراس داشته باشند.
از سوی دیگر، جواناني كه ازدواج كرده و طلاق گرفته اند به سختي راضي به ازدواج مجدد مي شوند و در ارتباط هاي خود نيز این دیدگاه را به دوستان مجرد خود القا می کنند.
مشاوره هاي قبل از ازدواج اجباري نيست و در دسترس همگان هم قرار ندارد. حتی ممکن است عده ای از مردم نیازی به مراجعه به مشاور احساس نکنند.
ضمن اینكه در بهترين شرايط اگر مردم قبل از ازدواج به مشاوره هم مراجعه بكنند، عوامل مهم ديگري در طلاق وجود دارد كه با مشاوره قبل از ازدواج برطرف نخواهد شد.
اين همان مسائلي است كه عموما پيش بيني نشده و بعد از ازدواج به وجود مي آيد.
در خيلي از موارد، افراد قبل از ازدواج اطلاعات مربوط به زندگي خود را از يكديگر مخفي مي كنند.
مشاور قبل از ازدواج هم دسترسي به اطلاعاتی مانند داشتن سابقه بد، وابستگي بيش از حد به خانواده، اعتياد و ندارد.
بعد از ازدواج، بسياري از اين مسائل كه پنهان شده بود، بروز می کند و سرمنشأ اختلافات مي شود. پس مشاوره قبل از ازدواج فقط مي تواند به كمتر شدن طلاق كمك كند و نمي تواند آن را از بين ببرد.
مهمترین عامل در کاهش طلاق، صداقت زوجین هنگام آشنایی و طولانی شدن پروسه ی آشنایی و تحقیقات درست و اصولی از محل زندگی ، محل تحصیل و محل کار زوجین می باشد.
البته باید به این نکته در مراحل آشنایی توجه کرد که آشنایی لزوما به معنای پاسخ مثبت دادن نیست، پس باید تا حد ممکن از دل بستن به طرف مقابل اجتناب کرد.
همچنین باید به این نکته آگاه بود که در هر مرحله ای اگر احساس کردیم، طرف مقابل فرد مناسبی نیست باید صادقانه و قاطعانه پاسخ منفی بدهیم.
نباید طولانی شدن پروسه ی آشنایی این نگرانی را در فرد ایجاد کند که حتما باید با این فرد ازدواج کنم. چون چندین بار با او دیده شده ام. اگر تمام مسائل تحت نظارت مستقیم خانواده ها شکل بگیرد هیچ ترسی از آینده وجود نخواهد داشت.
در کنار بررسی عوامل اختلاف زا، باید به نقش عوامل موثر در ازدواج نیز اشاره شود. اگر بستر های لازم برای ازدواج فراهم شود قطعا بیشتر جوانان از ازدواج استقبال خواهند کرد.
اگر جوان آماده ی ازدواج، دغدغه ی مالی نداشته باشد؛ با فراغ بال بیشتری به تشکیل خانواده فکر خواهد کرد.
پس ایجاد بسترهای اشتغال، فراهم کردن مسکن های ارزان قیمت و گسترش ازدواج های آسان، تا حدودی می توانند گرایش به ازدواج را افزایش دهند.
متاسفانه بخشی از نواقص در امر ازدواج نیز به خود خانواده ها و شیوه ی تربیت فرزندان بر می گردد.
جوانان امروزی کمتر از گذشته تحمل مشکلات را دارند.
مهارت مدیریت بحران در جوانان ما کاهش چشمگیری یافته است. در بیشتر زوج های جوان کوچک ترین تنش ها به بحران های بزرگ تبدیل می شود.
گاهی فراموش می کنیم که تفاهم به معنای یک شکل بودن نیست، تفاهم یعنی قدرت تحمل افراد با ویژگی های مختلف و متفاوت از ما.
اگر هر فرد این توانایی را در وجود خودش تقویت کند بی شک می توان به کاهش آمار طلاق امیدوار تر شد.
باید قبول کنیم که بسیاری از طلاق ها در سه سال اول زندگی اتفاق می افتند در حالی که زوجین پنج سال زمان نیاز دارند تا با خلق و خوی همدیگر انس بگیرند.
ولی خیلی از جوانان ما حاضر نیستند برای زندگی مشترک خود پنج سال زمان صرف کنند.
علت اصلی طلاق در ایران به چهار عامل مهم بر می گردد:
-عدم شناخت کافی از طرف مقابل پیش از ازدواج؛
-عدم توانایی برقراری ارتباط موثر و عدم سازگاری زوجین
-تکراری شدن زوجین برای همدیگر
-دخالت های بیرونی
باید برای کم کردن این آمار و داشتن انتخابی درست، چند اصل اساسی را رعایت کرد. اینکه باید برای شناخت طرف مقابل به اندازه ی کافی وقت صرف کرد. لازمه ی آن هم ابتدا شناخت دقیق از خود است. اگر نیازها و خواسته ها و نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید، بهتر می توانید انتخاب کنید.
پیش از ازدواج درباره ی نحوه ی برقراری ارتباط با همدیگر صحبت کنید. باید توانایی حل مسئله را داشته باشید و مهارت گوش دادن، مهارت گفتگوی سازنده و هدفمند را پیدا کنید.
سعی کنید هرگز برای همدیگر تکراری نشوید. رابطه ی زناشویی مثل یک موجود زنده، نیازمند رسیدگی است. باید آن را با عشق آبیاری کرد و گاهی شاخه های خشک و زائد آن را هرس نمود. حس ها، نگاه ها، پوشش ها و بذل عشق های روزهای نخست را همیشه با خود حفظ کنید.
اجازه ندهید که دیگران سکان زندگی تان را در دست گرفته و آن را به میل خود هدایت کنند. اجازه ندهید که مادر و پدر از مقام یک مشاور آگاه و دلسوز به مقام یک هدایت گر ارتقا یابند.
هیچ چیز نباید در زندگی مشترک مهم تر از زندگی مشترک تلقی شود. این هیچ چیز می تواند شامل شغل، فعالیت های جانبی، سفر، علایق شخصی و هر چیز دیگری باشد.
گاهی عوامل پیش بینی نشده در ازدواج، می تواند زندگی زوجین را با خطر طلاق رو به رو کند. هر چند مشاوره های پیش از ازدواج توصیه می شود، اما به تنهایی کارساز نیست. اصل اول و مهم صداقت و راستی در زندگی است.
نکته ی مهم دیگر آموزش مهارت های زندگی و مهارت های همسرداری به جوانان است. باید جوانان ما این نکته را بدانند که تفاهم به معنای یک شکل بودن نیست، تفاهم قدرت تحمل افراد با ویژگی های متفاوت است.
به راستی چگونه می توان پایه های یک زندگی زناشویی را مستحکم بنا نهاد که با هر بادی نلرزد و انسجام و همبستگی اش را از دست ندهد؟ چشم به راه ایده ها و نکته نظرات تان هستیم.