خانه > اینفوگرافیک >
اینفوگرافیک – دلایل ازدواج گریزی جوانان
این واقعیت که میل و رغبت جوانان نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده نسبت به دهه های گذشته، کاهش چشم گیری داشته جای تردیدی ندارد. در این یادداشت به بررسی علل و عوامل این موضوع پرداخته می شود.
یکی از موانع عمده ای که در سر راه ازدواج بسیاری از جوانان، به طور جدی مطرح است، ادامه تحصیلات در سطوح عالی است. اینکه فردی تصمیم می گیرند تحصیلات خود را تا عالی ترین سطح ادامه بدهد، نباید مانع ازدواج وی گردد. بسیاری از کارشناسان دلیل این امر را نگاه تک بعدی به مسائل کلان مطرح می کنند. فردی که اعتلای شخصیتی خویش را در امر تحصیل می بیند؛ نباید اعتلای فکری که در آغوش خانواده و در سایه ی ازدواج نصیبش می شود را، فراموش کند.
ازدواج به لحاظ عاطفی، اخلاقی، روانی و نیز جسمی نیاز جدی انسان است و استعدادهای مختلف عقلی و عاطفی او در سایه پیمان زناشویی شکوفا شده و به بار می نشیند، موقعیت و شخصیت اجتماعی فرد به طور کامل با ازدواج شکل می گیرد، احساس مسؤولیت و تعهد اجتماعی در پرتو تشکیل خانواده در وجود انسان بیدار شده و رشد می یابد. با این وصف عاقلانه نیست، انسانی خود را از این همه مواهب و فواید محروم سازد و به بهانه های مختلف از آن سر باز زند
دختر و پسر، در آغاز دوران بلوغ بیشترین تاثیر خود را از غرایز خود می گیرند، اما کم کم با رشد عقلانی فرد، تفکر عقلانی و منطقی جایگزین غریزه ی صرف می شود و در نتیجه فرد بهتر می تواند به ازدواج بیندیشد. اما ممکن است در زمانی که یک فرد آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا کرد، موقعیت های مناسبی در مسیر زندگی اش به وجود نیاید. یا به دلیل سن کم و موقعیت های فراوان، فرد دچار وسواس و سخت گیری در انتخاب شود. در نتیجه ممکن است در سالهای طلایی زندگی خود، از ازدواج و موهبت های آن بی نصیب بماند. زمانی هم که سن طلایی فرد رو به افول رفت؛ موقعیت های ازدواج کم و کمتر می شود. اما باید دانست که هیچ کس بی عیب نیست و نباید به دنبال فردی رفت که عاری از هر نوع عیب و نقصی باشد، چرا که خداوند همسران را به عنوان لباسی برای هم معرفی می کند که عیوب همدیگر را می پوشانند.
بسیاری از اینکه پذیرش ازدواج و اقدام به تشکیل خانواده، همراه با قبول مسؤولیتی بزرگ، در اداره زندگی، رفت و آمدها، ارتباطات جدید، خواسته های همسر و در نهایت بچه داری و تربیت فرزند، است در هراسند و این قضیه گاهی آن چنان در دیدگاهشان دشوار و سنگین جلوه می کند که برخی یا اساسا از آن منصرف شده و یا با نگرانی و اضطراب به سوی آن قدم می گذارند. اما باید این نکته را دانست که تا وقتی که خود فرد وارد زندگی مشترک نشده، و مشکلات و لذت های آن را درک نکرده نمی تواند هیچ پیش زمینه ای از آن داشته باشد. استفاده از تجربیات دیگران سودمند است؛ اما گاهی ممکن است تحت تاثیر سوء افرادی قرار بگیریم که زندگی ناموفقی داشته اند و همین امر دلسردی در ما ایجاد کند.
برخی از جوانان بر این باورند که برای شروع یک زندگی، باید تمام ملزومات را دارا باشند. بهترین مسکن، ماشین و سرمایه ای مناسب چیزهایی هستند که زندگی را راحت تر می سازند؛ اما لزومی ندارد که هر جوانی در آستانه ی زندگی مشترک، در حد مطلوب تمام امکانات رفاهی را داشته باشد. بلکه لذت زندگی، با در کنار هم تلاش کردن و با هم ساختن دو چندان می شود. چرا که انسان قدر چیزهایی را که با سختی به دست می آورد بیشتر می داند.
قرآن کریم پس از دستور به ازدواج می فرماید: «إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله …»؛ اگر آنان ـ که باید ازدواج کنند ـ تنگ دست باشند خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز خواهد ساخت.
بسیاری از خانواده ها در آغاز زندگی، از امکانات کافی برخوردار نبودند ولی پس از مدتی به وضعیت معیشتی خوب و مطلوبی رسیده اند.
پیش از آنکه به منشأ این احساس و دلایل ایجاد آن در بین دختران بپردازیم این نکته را یادآور می شویم که در اصل، طبیعت بشر به گونه ای آفریده شده است که دو جنس مخالف آن نسبت به هم تمایل داشته و به یکدیگر نیازمند و علاقه منداند. زن به مرد به عنوان مظهر قدرت، مدیریت و تدبیر نگریسته و خود را به او محتاج می داند، در مقابل مرد نیز زن را موجودی پرعاطفه بااحساس و دارای ظرافتهای ویژه دانسته و به او دلبستگی و میل دارد. و اگر مواردی خلاف آن مشاهده شود خلاف طبیعت اولی بشر است که باید در جستجوی علت آن برآمد.
متأسفانه در برخی خانواده ها، مرد از روی جهل، خودخواهی و خودپرستی کام خانواده ی خود را تلخ کرده و زندگی را برایشان ناگوار می سازند. ریشه ی بسیاری از این رفتارها در اعتیاد، فقر، بیماری های روانی و …. خلاصه می شود. بسیاری از فرزندانی که در چنین خانواده هایی رشد می یابند به دلیل روحیه حساس و شکننده ی خود و به دلیل رفتار های نا خوشایندی که از پدر دیده اند نسبت به مردان بدگمان هستند و میل و رغبتی برای ازدواج ندارند.
گاهی ممکن است دختر جوانی برای ازدواج، به فرد خاص علاقه مند بوده باشد؛ ولی به نا به دلایل مختلف، وصلت با آن فرد برایش میسر نشده است. چنین اتفاق هایی را امروزه بسیار زیاد شاهد هستیم. دخترانی که در سنین کم دلبسته ی کسی می شوند و در نهایت پس از مدت زمان کوتاهی، دچار سرخوردگی های عاطفی می گردند. اما باید دانست که ازدواج امری مهم و حیاتی است و صرف خواستن دو طرف، برای پافشاری روی آن کافی نیست.
-فرد باید به رشد شخصیتی خود در تمامی ابعاد فکر کند و برای تمامی مراحل زندگی برنامه ریزی داشته باشد و غنای عاطفی را فدای غنای علمی نکند.
-برای انتخاب فرد اصلح، وسواس بیمارگونه به خرج ندهد و با بررسی های کافی و با نظر بزرگتر ها به بهترین گزینه پاسخ مثبت دهد.
-دلبستگی های زودگذر را حدالامکان محدود کند و تا وقتی از سرانجام رابطه ای مطمئن نشده وارد رابطه ای نشود.
– برای رسیدن به آرامش و فراموش کردن بستر ناهنجار تربیتی، باید روی ذهن، خود کار کرد و از یک مشاور خوب کمک گرفت.
-خود را ملزم به مسولیت پذیری کرده و برای رسیدن به نقطه ی آرمانی زندگی تلاش کرد.
– وضعیت معیشتی را بهبود داد و به شرایط مکفی رضایت داد.
من که فکر میکنم بیشترین عاملش همون رابطه های سهل الوصول هست که امروزه فراوون تو جامعه می بینیم. دختر و پسر خیلی راحت با هم رابطه برقرار میکنن و از همه لحاظ تامین میشن. پس ترجیح میدن توی این رابطه های بی سر و ته اما بدون مسولیت بمونن و زیر بار مسولیت نرن اونم وقتی که دیگه نمی تونن حس تنوع طلبی شون رو ارضا کنن!
به نظر من موضوع ازدواج
بیشتر بر می گرده به ذائقه و سلیقه مردم
اگر مسئولین امر و کسانی که در حوزه فرهنگ کار می کنند در زمینه اشتیاق جوانان به ازدواج کاری نکنند یا برعکس ذائقه اونها رو تغییر بدن
طبیعتا جامعه به سمت تجردگرایی و تنهایی افراد پیش میره
مخصوصا امروزه با این رسانه های متنوع دیداری شنیداری و فضای مجازی، کاملا مشخصه که جامعه را دارن به سمت خاصی سوق میدن که البته عاقبت خوشی هم نداره