اهمیت پول و کار در زندگی مشترک | نقش مادیات (در زندگی زناشویی) | نقش و تاثیر پول در ازدواج
آیا تا به حال به این نکته فکر کرده اید که چه چیزی در زندگی باعث می شود عمیقا احساس خوشبختی کنید؟ شاید پاسخ اغلب شما این باشد که برای لمس خوشبختی، خیلی از مسائل باید در کنار هم اتفاق بیوفتند و تکه های پازل به درستی کنار هم چیده شوند، تا آن حس خوب در انسان ایجاد شود. در جامعه ای زندگی می کنیم که بحران های زیادی زندگی مشترک افراد را تهدید می کند، عدم ثبات شغلی، دغدغه های مالی و بحران بیکاری از جمله مسائلی است که زوج های بسیاری در زندگی روزمره ی خود با مصائب آن دست به گریبان هستند. پس بی شک نباید نقش مادیات را در زندگی نادیده گرفت. چرا که زمانی که وضعیت مالی خانواده دچار بی ثباتی می شود، روابط زناشویی هم تحت تاثیر آن قرار می گیرد. حتی فرزندان هم درگیر این مشکلات خواهند شد و تبعات آن دامن گیر خانواده خواهد شد. چرا که بی پولی، باعث می شود تک تک افراد خانواده از بخشی از نیازها و حتی آرزوهایشان دست بکشند و به کم خرج ترین نوع ممکن زندگی کنند.
اشتغال زن
در دهه های گذشته، به دلیل بافت سنتی خانواده و جامعه، کار کردن زن، چیزی خلاف عرف تلقی شده و جامعه آن را اقدامی علیه سنت ها قلمداد می کرد. زن های مستقل به راحتی در خانواده و در جامعه پذیرفته نمی شدند و سختی های بسیاری را برای اثبات خود داشتند. اشتغال زن مساوی بود با استقلال مالی و همین امر، جامعه ی مرد سالار آن دوره را با بحران هویت مواجه می کرد. هویتی که در آن مرد حاکم زن بود و می توانست مرجعی باشد برای تعیین خوبی ها و بدی ها و روشن کرد خط مشی زندگی زن.
ولی زن آزادی طلب و مستقل در پی شکستن تابو ها برآمده و سعی کرد از جامعه ی مرد سالار، جامعه ای آزاد اندیش ساخته و جای پای خود را به عنوان فردی دارای اندیشه، دیدگاه و صاحب حق و حقوق مساوی محکم کند. این نوع برخورد های غیر عقلانی و اغلب سرکوب گرانه از سوی جامعه، مختص جامعه ی ایران نبوده و کم و بیش اغلب کشور ها در دوره های مختلف زمانی با آن دست و پنجه نرم کرده اند.
در جامعه ی امروز اشتغال زن نه تنها به عنوان یک حق طبیعی شناخته می شود، بلکه چیزی غیر قابل اجتنباب نیز هست. چرا که با افزایش نیاز های مالی و وضعیت بغرنج اقتصادی، کمکی که درآمد زن به خانواده می کند؛ امری حیاتی است.
حق طبیعی اشتغال زنان، نه تنها می تواند به رشد اقتصادی خانواده کمک کند، بلکه برای افزایش نشاط و روحیه، اجتماعی تر شدن، افزایش جایگاه و منزلت اجتماعی او نیز کمک بسزایی به شمار می رود.
پس یکی از ضرورت ها، پیش از آغاز زندگی مشترک، توافق بر سر اشتغال زن در خانواده است. بهتر است درباره ی محیط کار، ساعت کاری و مسائلی از این دست صحبت به میان آورده شود؛ تا همه چیز برای شروع یک زندگی بی دغدغه آماده باشد. شاید در نگاه اول بسیار پیش پا افتاده به نظر برسد، اما گاهی زوج های جوان حتی بر سر نحوه ی هزینه کردن حقوق زن، دچار اختلاف می شوند. هرچند قانون و شرع این حق را به زن داده است که حقوق خود را صرفا برای خودش هزینه کند و هیچ گونه اجباری برای تقبل بخشی از هزینه های زندگی را ندارد؛ اما پس از ازدواج عموم خانم ها در تامین هزینه ها مشارکت می کنند. پس این امر نباید با هیچ نوع فشاری « چه برای هزینه کردن و چه برای عدم هزینه » از جانب آقایان رو به رو شود.
اشتغال مرد
مسائلی که به اشتغال مرد در خانواده و منبع درآمد وی، مربوط می شود از مهمترین و جنجالی ترین بحث های پیش از ازدواج به شمار می رود. مرد ها اغلب دوست ندارند درباره ی درآمد خود به طور شفاف و صریح صحبت کنند. هر چند این مورد شامل حال تمام مردها نمی شود؛ اما درصد بسیاری از آنها را در بر می گیرد. از سوی دیگر زن ها ترجیح می دهند با درآمد مشخصی سر و کار داشته باشند؛ که بدانند برای چه مبلغی در ماه باید برنامه ریزی کنند و خود را برای زندگی در سطحی آماده کنند. اصلی ترین منبع مالی هر خانواده ای، درآمد ماهیانه ی مرد خانواده است. بیکاری و مشکلات اقتصادی که هر مردی در حوزه ی کاری اش با آن دست به گریبان می شود مستقیما در زندگی اعضای خانواده اثر می گذارد.
توقعات مالی تان را به طور شفاف بیان کنید
درگیری های مالی زمانی بروز می کنند که اولین اختلاف سلیقه در خرید یا هزینه کردن رخ نمایی می کند. ممکن است از دیدگاه مرد خانواده، هزینه ی چند میلیونی برای لباس عید، امری خلاف عرف و خارج از بودجه ی خانواده باشد، اما از دید زن یک حق طبیعی و امری پیش پا افتاده به نظر برسد. یا ساده تر از این حرف ها، مثلا صرف یک وعده ی غذایی در یک رستوران متوسط در طول هفته، از دید یک طرف ولخرجی به حساب بیاید و از طرف دیگر یک تفریح کم خرج.
پس لازم است، پیش از ازدواج درباره ی ساده ترین و پیش پا افتاده ترین مسائل مالی با همدیگر صحبت کنید. درباره ی دیدگاه های مالی طرف مقابل از او سوال کنید. سوال هایی طرح کنید که حساسیت ها و نقاط ضعف طرف مقابل بروز پیدا کرده و شناخته شود. برای شناخت بهتر با هم ملاقات هایی داشته باشید و سعی کنید نحوه ی خرج کردن و مدیریت هزینه ها را به طور دقیق و شفاف بررسی کنید.
آینده ی زندگی تان را ترسیم کنید
بسیاری از افراد برای هر سال از زندگی خود برنامه ریزی دقیقی دارند، حساب دخل و خرج زندگی را به خوبی نگه می دارند و معتقدند هر ماه باید بخشی از حقوق، صرف پس انداز شده و برای هر اتفاق غیر قابل پیش بینی آماده بود. در مقابل هستند افرادی که در لحظه زندگی می کنند و اعتقادی به حساسیت های گروه اول ندارند. اغلب حقوق شان تا سر برج دوام نمی آورد، اهل پس انداز نیستند و ولخرجی کردن در رستوران ها و مراکز خرید را یک نوع تفریح به حساب می آوردند. پس ازدواج این دو دسته با هم دیگر می تواند تبدیل به یک فاجعه ی تمام عیار شود؛ اگر از قبل با هم سر مسائل مالی به توافق نرسیده باشند. اگر زن و مرد در تک تک مسائل زندگی شان نتوانند نکته ی تعادل را بیابند زندگی آرامی نخواهند داشت.
مشورت کنید
برخی از خانواده در همان آغاز، برای مدیریت مالی، توافق می کنند که هر لحظه از زندگی، برای صرف حتی یک ریال، با هم مشورت داشته باشند. چرا که همیشه گفته اند، استفاده از عقل دیگران نشانه ی خردمندی است. اگر این مشورت در مسائل مالی اتفاق نیوفتد باز هم منشا بروز اختلاف خواهد بود. به هر حال باید روشن شود که چند میلیونی که در طی سال گذشته ذخیره کرده ایم باید صرف خرید یک وسیله ی جدید برای منزل شود یا یک مسافرت دسته جمعی!
سلام بر دوستای خوبم. من زنی ۴۰ساله هستم که در ۱۵سالگی با پسر ۲۷ ساله ازدواج کردم که یه بچه پسر خدا بهم داد ک الان پسر ۲۰ سالشه شوهرم ۴سال بعداز ازدوجمون بعلت بیکار شدن از شغلش و بیماری ارثی روانی داشتن روانی شد اینقد حالش بد بود ک ۵ بار بستریش میکردم هر یک بار ۴۰ روز بستری.
متنو خلاصه کنم وضع مالیم خوب نبود با یه مرد ۶ ساله اشنا شدم ۱۰سال باش رابطه داشتم شدید وابسته هم بودیم بشدت کمکم میکرد. یه روز بد سکته کرد مرد. خانوادش ۶ دخترش فهمیدن ک من باش رابطه داشتم دامادش امد منو دید… بشدت عاشقم شد ۲سال التماس میکرد از مرد روانیت طلاق بگیر با من ازدواج کن ب زنش گفت من عاشقش شدم زنشو طلاق داد وضع مالیش خیلی خوبه الان ۴سال ک ازین ماجرا میگذره هنوز ولکن نیست زنش داره ازدواج میکنه مادر زنش دختر عمشه..حالا خودمم میبینمش اینقد عاشقمه علاقمند شدم بهش. حالا خواستم از شما بزرگواران کمکم کنید ک ایا صلاح من از مرد روانیم طلاق بگیرم باش ازدواج کنم ممنونم از راهنماییتون؟
اگر سالها پیش با اون مرد 60 ساله رابطه برقرار نمیکردی و بر زندگی خود صبر میکردی و برای اصلاحش تلاش میکردی الان میوه آن کاشت را برداشت میکردی! و تو یک فرصت تعالی را از دست داده ای! و با این کار انتخاب خود در زندگی را سخت کرده ای. چون در فصلی نیست که بشه هر چیزی را کاشت! اما گذشته گذشته و یک لحظه هم نباید به آن فکر کنی و هیچ اشکالی ندارد. نمی گویم این کار را بکن یا نکن چون نه تو را میشناسم و نه اون مرد را. تجربه نشان داده نمی توان روی این عشقها سرمایه گذاری کرد. چون عشقهایی که از پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود. نه تو باید به او اعتماد کنی و نه او باید به تو اعتماد بکند. تو به همسر اصلی خود خیانت کرده ای و او به همسر خودش. چگونه شما دوتا گرگ میخواهید به هم اعتماد کنید. تو باید همیشه مواظب او باشی تا زن دیگر نگیرد و او باید مواظب تو باشد که با یک خوشگل دیگر رابطه برقرار نکنی. دعا کن خداوند به زندگیت گشایش و آرامش عطا کند.