انسان یک موجود اجتماعی است و طبیعتا تنهایی برای انسان احساس ناخوشایندی است . علاوه بر این که انسان ها در طول تاریخ همواره دنبال راه هایی برای فرار از تنهایی بودند، باید تاکید قرآن رو هم به این موضوع اضافه کرد که در جاهای مختلفی می فرماید که:« ما همه ی موجودات از جمله انسان را به صورت جفت آفریدیم. »
تقریبا در تمام تمام ادیان الهی، به ازدواج به دیده ی تحسین نگاه شده است و تمام پیامبران و امامان ازدواج را امری پسندیده یاد کرده اند و امت خود را به امر ازدواج تشویق کرده اند. اما بشر امروز ورای تمام دلایل دینی به دنبال دلایل عقلانی و علمی برای ازدواج نیز هست. یعنی برهان دینی به تنهایی او را قانع نمی کند. تحقیقات بسیاری در این زمینه در ایران و کشورهای خارجی انجام شده است که اغلب این تحقیقات علمی تاکید دارند که ازدواج باعث رشد انسان ها و افزایش آرامش روحی و روانی و افزایش رفاه در زندگی می شود. اما باید به طور جدی به این مسئله اندیشید که آیا هر نوع ازدواجی می تواند انسان را به کمال مطلوب برساند؟ پاسخ روشن است. خیر. بسیاری از ازدواج ها، ریشه ی عواطف انسانی را هم در افراد خشک می کنند. به طور کلی ازدواج نکردن از بعضی از ازدواج های نا به سامان بهتر است.
قطعا تا کنون با این پدیده در زندگی تان مواجه شده اید که فردی کم سن و سال تر از شما، تنها به خاطر متاهل بودن، بیشتر مورد وثوق افراد قرار می گیرد و اعتبار بیشتری نسبت به شما دارد. حتی اگر شما تحصیلات، شغل و اعتبار اجتماعی بالاتری داشته باشید باز هم افراد متاهل بیشتر مورد مشورت افراد فامیل هستند و در خیلی از امور به حرف آن ها بیشتر استناد می شود تا شما. دلیل این امر احتمالا به تجربه ای است که افراد در خلال زندگی مشترک به دست می آورند و افراد مجرد حتی تا شصت سالگی هم نمی توانند به آن ها دست یابند.
اما گاهی این اعتبار به خاطر عدم تعهد در زندگی مشترک خدشه دار می شود. چیزی که اصلا مطلوب جامعه نیست. پس ازدواج راه رفتن روی یک لبه ی باریک است. اگر به قصد لذت بردن صرف به آن می اندیشید باید گفت که تصور شما از ازدواج اشتباه است! ازدواج یک پروسه ی پیچیده و پر رمز و راز است و افراد نمی توانند به صرف تحقیقات گسترده یا مطالعه ی کافی به چم و خم آن پی ببرند.
در اغلب تحقیقات انجام شده، به این نکته رسیده اند که ازدواج سطح رفاه افراد را افزایش می دهد. این فراتر از افزایش حقوق و مزایایی است که شرکت ها برای تاهل کارکنان خود در نظر می گیرند. گویا زندگی متاهلی به نوعی پر برکت تر از زندگی مجردی است. شاید به این دلیل است که افراد برنامه ریزی دقیق تری دارند و سعی می کنند از ولخرجی های دوران تجرد فاصله بگیرند و به همین نسبت امکان ارتقای شغلی در دوران تاهل بیشتر فراهم می شود. اما به همین میزان هم، مخارج زندگی افزایش صعودی پیدا می کند. مخارجی که تا پیش از آن ابدا در موردشان فکر نمی کردید. هزینه های جاری زندگی اعم از خوراک و پوشاک و ایاب ذهاب و اجاره بها و مخارج غیر مترقبه که در طول سال با آنها دست و پنجه نرم می کنیم.
افراد به صرف اینکه قادر هستند علاوه بر آینده ی خودشان به آینده ی فرد دیگری هم فکر کنند، به بلوغ فکری رسیده اند. تصمیم به ازدواج بزرگترین تصمیم زندگی هر فردی است. برای هر فردی این اتفاق در یک سن بخصوصی رخ می دهد. برخی از افراد در بیست سالگی قدرت مدیریت یک زندگی را در خود احساس می کنند و برخی در چهل سالگی هنوز با ترس ها و تردید هایشان دست و پنجه نرم می کنند. ازدواج به خاطر فرا و نشیب هایی که در زندگی پیش می آورد، به خاطر مشکلات مختلف و بزنگاه های متعدد، شخصیت افراد را پخته تر می کند. اما به هر حال هنوز هم می توان گفت که برخی از افراد با ازدواج هم به پختگی نمی رسند و بی مسولیتی و لا ابالی گری دنیای تجرد را با خودشان به زندگی مشترک می برند و باعث شکست های پی در پی زندگی مشترک شان می شوند.
برای اغلب افراد در دوران تجرد پیش می آید که به روابط عاطفی افراد با دید حسرت و غبطه نگاه کنند. نگاه های عاشقانه، لحظه های عاشقانه و تمام ریزه کاری هایی که فقط یک زوج خوشبخت، می توانند آنها را لمس کنند؛ می تواند برای افراد مجرد حسرت برانگیز باشد. آرامشی که در سایه ی ارتباط عاطفی و جنسی نصیب زوجین می شود، مطمئنا افراد مجرد نمی توانند درک کنند. لذتی که در روابط دوستی افراد از آن بهره مند می شوند اغلب با ترس از دست دادن، ناامیدی از بی سرانجامی و عدم تعهد همراه است و نمی تواند حسی شبیه به ازدواج را به فرد انتقال دهد. اما زندگی متاهلی هم بعد از گذشت چند سال دچار ملال می شود و حتی رابطه ی جنسی هم نمی تواند شور و شوق دوباره ای در افراد برانگیزد. انسان تا ابد نمی تواند از دیدن یک چهره ی تکراری دچار لذت بی چون شود.
قطعا یکی از دلایل عمده ی افراد برای ازدواج چشیدن طعم شیرین پدر و مادر شدن است. انگیزه ای که بیشتر افراد را به رسمی کردن رابطه سوق می دهد و محرکی برای اقدام به تاهل به شمار می رود. حضور بچه ها طراوت خاصی به زندگی می بخشد و برای مدتی ملال حاکم بر زندگی را می زداید. اما حضور بچه ها در کنار لذت هایی که دارد؛ مسولیت های سنگینی هم به زندگی مشترک تحمیل می کند، مخارج بالای فرزندان، مسولیت سنگین تربیت ، توانایی مدیریت زندگی با حضور بچه ها از جمله سختی های پدر و مادرهاست.
با ذکر تمام معایب و محاسن ازدواج و تشکیل زندگی مشترک ، پاسخ نهایی را هر فرد به طور شخصی باید به این سوال بدهد. هیچ کس نمی تواند به صرف داشتن اطلاعات محدود، افراد را به ازدواج تشویق یا از آن منع کند. فقط توجه به این نکته ضروری است که ازدواج پدیده ی پیچیده، سختی است و نیاز به مراقبت دارد. اگر تصور می کنید شما از آن زوج هایی خواهید بود که تا ابد به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی می کنند باید به شما گفت سخت در اشتباهید. زندگی مشترک پر است از فراز و نشیب و هیچ آرامشی خلق الساعه به وجود نیامده است. زوج های خوشبختی که در اطراف خود می بینید سال ها برای رسیدن به این نقطه تلاش کرده اند. ازدواج کردن تنها دوران خوش و خرم نامزدی نیست. وقتی تصمیم به ازدواج می گیرید باید تعهد و مسولیت پذیری تا آخر عمر را سرلوحه ی کار خود قرار دهید. برای زندگی مشترک باید هزینه کرد. عشق و محبت نیاز به رسیدگی دارد. با فداکاری کردن، با گذشت و تحمل کردن، با محبت های بی حد و حصر و با تعهد و مسولیت پذیری، باید ریشه ی این درخت را همواره آبیاری کنید؛ تا بتوانید سالها در سایه ی امن آن زندگی کنید.
سلام من خیلی از ازدواج متنفرم اصلا خوشم نمیاد با فردی زندگیمو شریک شم خیلی دوست دارم تنها با پدر و مادرم باشم واقعا توی بعضی از جوون ها دغدغه ازدواج دیده میشه اصلا نمیتونم درکشون کنم اصلا مگه ازدواج چی داره همه دنبال اینن چرا دختر یا پسری که ازدواج نمیکنه رو مورد سرزنش قرار میدهند!؟
شما تنها نیستی دوست عزیز…خیلی مثل شما فکر میکنن…تاریخ انقضای ازدواج خیلی وقته گذشته