سوالات خواستگاری | حتما به این سوالات مهم خواستگاری توجه کنید
[تعداد: 7800 میانگین: 2.1/5]
سوالات خواستگاری – لطفا تا آخر بخوانید
سوالات خواستگاری:
برای شروع آشنایی با خواستگارتان لازم است مقدماتی بچینید. حرفهایی را آماده کنید و سوالاتی را مطرح کنید. معمولا برای خیلی از دختر- پسرهای جوان، که قصد ازدواج به شیوه ی سنتی را دارند، پیش می آید که نمی دانند در جلسات خواستگاری چه مسائلی را مطرح کنند. در این یادداشت، سعی کرده ایم شما را با مسائل مهمی که باید در جلسات متوالی خواستگاری مطرح کنید به طور خلاصه آشنا کنیم.
«موضوعات خواستگاری»
به طور کلی در جلسات خواستگاری، باید درباره ی شش زمینه ی اصلی صحبت کنید. اگر بخواهیم ریزتر به مسئله نگاه کنیم با 16 موضوع رو به رو می شویم که عبارتند از: 1.سرگرمی ها و علایق 2.باورها و ارزشهای دینی 3. باورها و اصول اخلاقی 4.دوستان 5. اهداف رشد و پیشرفت شخصی 6. خویشاوندان 7. رابطه صمیمانه با همسر 8.خانواده ی خود 9. خانواده ی همسر 10. حل اختلاف 11. پول و مسائل مالی 12. خواسته ها و توقعات 13. رویارویی با هیجان 14. وظایف زن و مرد در خانواده 15. فرزند و تربیت فرزند 16. موضوعات جنسی
توصیه ی ما این است که بهتر است خودتان پیش تر دو نسخه از این سوالات را تهیه کرده و در یک نسخه ی آن پاسخ های خودتان را درج کنید و آن را به طرف مقابل داده و نسخه ی دوم را در اختیارش بگذارید تا پاسخ های شخصی خود را در آن برای شما بنویسد.
« سوالات خانوادگی »
معمولا جلسات خواستگاری با سوالات خانوادگی آغاز می شود. و هدف از آنها رسیدن به شناخت نسبی از طرف مقابل است.
سوالات خانوادگی، علاوه بر اینکه تصویری از شرایط زندگی فرد مقابل در ذهن شما ترسیم میک کند، تا حدودی به شناخت خانواده اش نیز کمک خواهد کرد. چرا که پاسخ به بخشی از این سوالات مستلزم تفکر در روابط خانوادگی و بازنگری روابط فی ما بین است.
چرا من را انتخاب کرده اید؟(چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟)
چه ملاک هایی برای خوشبختی دارید؟(خوشبختی را در چه می بینید؟)
به عقیده ی شما چه چیزی پدر و مادرتان را کنار هم نگه داشته است؟
دوست دارید چه ویژگی هایی از زندگی پدرو مادرتان در زندگی شما هموجود داشته باشد؟
از کدام ویژگی های زندگی پدر و مادرتان خوشتان نمی آید؟
پدرتان با مادرتان چه رفتاری داشت؟ مادرتان با پدرتان چه رفتاری داشت؟
رابطه ی شما با پدر/مادر/ خواهر/ برادر/ تان چطور است؟ (بهتر است بدانید که اغلب افراد،سبک زندگی والدین خود را تقلید کرده و ادامه می دهند و رفتار و برخورد آنها با اعضای خانواده شان، به احتمال زیاد،رفتار و برخوردشان با شما را پیش بینی می کند….)
اگر با خانوادهی همسرتان اختلاف پیدا کنید،از همسرتان برای حل اختلافچه انتظاری دارید؟
اگر به هیچ عنوان اختلاف حل نشد، از همسرتان انتظار دارید رابطه اش را با خانواده اش چگونه تنظیم کند؟
تا به حال با اعضای خانواده تان: پدر/مادر/خواهر/برادر/ اختلاف داشته اید؟
از چه روشی برای حل اختلاف استفاده میکنید؟ (قهر/ سکوت/ گفتگو/ داد و بیداد/ زد وخورد/ ترک منزل/ میانجی گری یک فرد دیگر/ کمک تخصصی(مراجعه به روانشناس و مشاور خانواده)
پس از ازدواج،هر چند وقت یکبار می خواهید به اعضای خانواده(به خصوص خانواده یخود و همسرتان)سر بزنید؟
چقدر به همسر خود به عنوان یک تکیه گاه نگاه می کنید؟(وابستگی به همسر)
به نظر شما چه کسی مسئول انجام کارهای منزل است؟
آیا حاضرید در انجام کارهای منزل به همسر خود کمک کنید؟ دراین باره چه نظری دارید؟
اگر در زندگی مشترک تان مشکلی پیش بیاید،تا چه مدت می توانید صبر کرده و برای حل مشکلتلاش کنید؟
آیا مسئله ای در ذهن تان وجود دارد که اگر در زندگی مشترک بروز کند،به نظرتان غیرقابل ترمیم و جبران باشد؟
نظر شما درباره ی تعهد در زندگی مشترک چیست؟
اگر خیانت ببینید،چه می کنید؟(اگر به شما خیانت شود،چه می کنید؟)
بعد از زادواج چه چیزهایی را به دست می آورید که اکنون ندارید؟
سابقه یسلامت روانی و جسمانی خانواده یشما چگونه است؟
وقتی استرس دارید،ناراحت اید،یا درگیری ذهنی شدیدی دارید،بهترین روش کمک به شما چیست؟
(آیا تا کنون او را در موقعیت های سخت و بحرانی مثل عصبانیت،غم،دعوا و مشکلات دیده اید؟ این موقعیت ها باعث می شوند که او را بهتر بشناسید و با شخصیت واقعی او بیشتر آشنا شوید…..)
نظر شما درباره ش مشورت چیست و چقدر در زندگی اهل مشورت هستید؟
شما عشق تان را به همسرتان چگونه ابراز می کنید؟ ( کلامی/ غیرکلامی/ هدیه دادن/ بغل کردن/ بوسیدن/ رفاه و زندگی خوب برایش ساختن/ کمک به طرف مقابل/ توجه به او/ گفتن دوستت دارم و…. )
دل تان می خواهد همسرتان چگونه عشقش را به شما ابراز کند؟
چه چیزی به شما این احساس را می دهد که همسرتان دوست تان ندارد؟
آیا به راحتی می توانید احساسات تان را به همسرتان ابراز کنید؟
چه مواقعی تنهایی را دوست دارید؟
«سوالات و مسائل مالی»
طبق پژوهش ها، پول موضوع بیشتر نزاع های خانوادگی است. پس بدون تعارف نیازهای خودتان را در این زمینه بشناسید و درباره اش صحبت کنید.
دوست دارید جشن عروسی را چگونه برگزار کنید و چقدر برای آن هزینه کنید؟
آیا پس انداز دارید؟ چقدر؟
چه چیزی شما را به خرج کردن تشویق می کند؟
چه چیزی شما را به پس انداز کردن تشویق می کند؟
معمولابرای هدیه به دوستان و اقوام چقدر خرج می کنید؟
آیابدهی زیاد به دیگران، برایتان مهم است؟
به نظر شما چه هزینه هایی خرج لازم و چه هزینه هایی خرج زاید هستند؟
آیا حاضرید برای این موارد هزینه کنید؟ :
رستوران، مسافرت، شهربازی،سینما،تئاتر،کتاب،گالریهای هنری،کنسرت های موسیقی و …
به نظر شما اگر زن شاغل باشد یا منبع درآمدی داشته باشد،آیا باید پولش را در اختیار همسرش بگذارد؟
سال بعد، 5 سال بعد،10 سال بعد و 20 سال بعد، آینده را چگونه می بینید؟
« سوالات مذهبی»
ممکن است شما فرد دین داری نباشید و خود را مقید به رعایت آداب دینی ندانید. اما باید قبول کنید هم کفو بودن از نظر تفکر دینی، اساس هر زندگی مسالمت آمیزی است.
نقش دین در زندگی شما چقدر مهم است؟
به طور کلی درباره ی دین چه نظری دارید؟
آیا طبق اعتقادات مذهبی تان بین زن و مردتفاوتقائل هستید؟
حلال وحرام، محرم و نامحرم، تا چه حد برای شما مهم است؟
از همسرتان توقع دارید در برخورد با نامحرم چگونه رفتار کند؟
در زندگی چه کسی الگو و قهرمان شماست؟ چرا؟
رابطه تان با اینترنت و دنیای مجازی چطور است؟
اصول اخلاقی شما چیست؟
آزادی را چگونه تعریف می کنید؟
نظر شما درباره ی روابط دوستی با جنس مخالف چیست؟
« سوالات در مورد رابطه با دوستان »
اینکه فرد چه کسانی را به عنوان دوست خود انتخاب می کند، اطلاعات زیادی درباره شخصیتش به ما می دهد. زیرا همانقدر که ما در انتخاب خانواده ای که در آن متولد می شویم نقشی نداریم، دوستان مان را مطابق میل و شخصیت و عقاید خودمان انتخاب می کنیم…
تو اول بگو با کیان دوستی/من آنگه بگویم که تو کیستی…اینکه فرد چه کسانی را به عنوان دوست خود انتخاب می کند اطلاعات زیادی درباره شخصیتش به ما می دهد.زیرا همانقدر که ما رد انتخاب خانواده ای که در آن متولد می شویم نقشی نداریم،دوستان مان را مطابق میل و شخصیت و عقاید خودمان انتخاب می کنیم…
چند دوست صمیمی دارید؟ (زیاد=برونگرا و احتمالا رفیق باز کم= درونگرا و حساسیت و زودرنجی)
با کدام دوستت صمیمی ترونزدیک تر هستی و او چه خصوصیت جالبی دارد؟(می فهمیم او از چه نوعآدم هایی خوشش می آید و جالب است که ویژگی های این فرد، بسیار شبیه ویژگی هایی است که دوست دارد همسر آینده اش داشته باشد)
با کدام دوستت ارتباط کمتری داری یا از او خوشت نمی آید؟او چه صفاتی دارد؟(اگر چنین فردی باشی،با او مشکل یدا می کنی!)
باورها و ارزش های شما درباره ی دوستی و رفاقت چیست؟
چقدر دوستان تان را وارد زندگی شخصی تان می کنید و درباره ی رازها و مشکلات تان با آنها حرف می زنید؟
آیا پس از ازدواج، مسافرت یا تفریح مجردی (یکی از همسران بدون طرف دیگر) را به همراه دوستانش، می پذیرید؟
چه نوع تفریحاتی دارید؟
در اوقات فراقت چه می کنید؟
« فرزندان »
به هر حال فرزندآوری یک روال طبیعی در هر ازدواجی است. اینکه دو نفر قبل از تشکیل خانواده راجع به فرزندان آینده ی خود به تفاهم برسند مهم است.
آیا قصد بچه دار شدن دارید؟ اگر چنین است، چه هنگام؟
می خواهید چند فرزند داشته باشید؟
جنسیت فرزند تا چه اندازه برای شما مهم است؟اگر تمام فرزندان تان یک جنسیت داشته باشند و دختر یا پسر نداشته باشید،چه کار می کنید؟
مایل هستیدچند سال بین تولد فرزندان تان فاصله باشد؟
اگر متوجه شوید که شما و همسرتان نمی توانید بچه دار شوید،چه کار می کنید؟(در اینجا می شود سوال رابا توجه به پاسخ او گسترش داد؛ مثلا اگر بگوید درمان می کنیم، باید پرسید اگر درمان جواب ندهد چه؟ و…)
اگر نمی خواهید بچه دار شوید،چه کسی مسئولیت پیشگیری از بارداری را می پذیرد؟
اگر بارداری ناخواسته پیش بیاید، شما و همسرتان چه کار خواهید کرد؟
نظر شما درباره ی سقط جنین چیست؟ در چه مورادی آن را مجاز می دانید؟
دلایل شما برای بچه دار شدن چیست؟ به چه دلیل می خواهید بچه دار شوید؟
روش تربیتی شما برای فرزندتان چیست؟
می کشوید تا در زندگی چه معیارهایی را به فرزندتان منتقل کنید؟
تفاوت بین ادب کردن کودک و اعمال خشونت نسبت به کودک را شرح دهید .
آیا به عقیده ش شما تربیت دختر و پسر متفاوت است؟اگر چنین است،در چه زمینه هایی؟
به فرزندتان چگونه محبت نشان می دهید؟
اگر فرزندتان مرتکب خلافی شود،چه می کنید؟
چقدر به سایر اعضای خانواده (پدربزرگ و مادربزرگ و عمه و خاله و دایی و عمو و…) اجازه ی دخالت در تربیت فرزندتان را می دهید؟
این موارد را به ترتیب اهمیت بنویسید: فرزندان، زندگی زناشویی،شادمانی شخصی،شادمانی دیگران،ثبات مالی .
آیا به خاطر فرزندتان حاضرید به زندگی مشترکی که در آن خوشبخت نیستید، ادامه دهید؟
اگر از همسرتان جدا شوید،آیا نزد فرزندتان از همسرتان بدگویی می کنید؟آیا دوست دارید فرزندتان هم از والد دیگر بدش بیاید؟
« مسائل جنسی »
چه قبول داشته باشیم چه نه بسیاری از مشکلات زوج های جوان در چند سال اول زندگی به مسائل جنسی و عدم سازگاری در آن بر می گردد. پس بهتر است زمانی که بر سر مسائل مختلف به تفاهم رسیدید و به احتمال زیاد پاسخ تان مثبت است؛ بر سر مسائل جنسی نیز بحث کنید. می توانید این کار را با راهنمایی یک مشاور یا روانشناس به راحتی انجام دهید.
نارضایتی در مسائل جنسی،دلیل بسیاری از طلاق هاست….پس مهم است که بدونبی ادبی و شرم و حیای بی جا،درباره ی این مسائل یا طرف مقابل تان سنخیت داشته باشید و مناسب یکدیگر باشید.
نظر و احساس شما درباره ی مسائل جنسی چیست؟
رضایت جنسی در زندگی مشترک چقدر برای شما مهم است؟
اگر در زندگی با همسرتان آنطور که می خواهید، از نظر جنسی تامین نشوید، چه کار می کنید؟
آیا تماشای فیلم ها و عکس های جنسی و سایت های پورنوگرافی را حتی برای افراد متاهل، مجاز می دانید؟
در رابطه ی جنسی،چقدر به ارضای طرف مقابل و راحت بودن او اهمیت می دهید؟
از نظر شما راه حل درمان مشکلات جنسی چیست؟
(پنهان کردن،گفتگو(با دوست و والدین)، پزشک عمومی، درمان گران گیاهی و سنتی، روانشناس، مواد مخدر، تبلیغات ماهواه، سکس تراپیست و…؟)
چه چیزی را رفتار جنسی نرمال و بهنجار و چه چیزی را انحراف جنسی می دانید؟
دوست دارید همسرتان برای ارضای جنسی شما چه کارهایی انجام دهد؟
نظر شما درباره رابطه ی جنسی فرازناشویی چیست؟
چقدر خود را متعهد به استفاده از روش های پیشگیری از بارداری می دانید؟ کدام روش را ترجیح می هید؟
نظرشما درباره ی هم جنس گراها چیست؟(نظر بسیار مثبت یا بسیار منفی،نشانه ی تمایل به هم جنس گرایی است….)
پیشگیری از بارداری وظیفه ی چه کسی است؟
اطلاعات جنسی شما چقدر است؟ و آنها را از کجا کسب کرده اید؟
از کدام رفتارهای جنسی بدتان می آید؟ و حاضر به انجام آن نیستید؟
نظرتان درباره ی جک ها و شوخی های جنسی چیست؟
نظرتان درباره ی خود ارضایی چیست؟
نظرتان درباره ی فحش های رکیک و ناموسی چیست؟
فانتزی های جنسی شما (خیالپردازی ها) چگونه است و درباره ی چیست؟
درباره ی سادیسم و مازوخیسم چه نظری دارید؟
نظرتان درباره ی نظربازی و چشم چرانی چیست؟
درباره ی بچه بازها چه نظر و احساسی دارید؟
نیاز جنسی خود را چگونه ارزیابی می کنید؟ کم یا زیاد؟
به نظر شما در چه مواقعی همسرتان می تواند از رابطه ی جنسی با شما خودداری کند؟
اتفاقا به نظرم چیزی که زیاده خواستگارِ منتها خواستگار داریم تا خواستگار!
پاسخ نسترن به نگار می 12, 2020
دقیقا
پاسخ بهار به نگار می 19, 2020
آفرین. 20 تا خواستگار طی سال بیاد ولی هیچ کدوم به دردت نخوره، بیشتر ناامید میشی تا اینکه هیچ کی نیاد….
پاسخ عماد به نگار می 24, 2020
سلام بله ماهم هستیم???
پاسخ مهستی به نگار اکتبر 21, 2020
افرین ،بجا و درست بود جوابتون
پاسخ مهدی به نگار دسامبر 21, 2020
بابام خواستگاری را ول کنید تنهایی سلطانه بخدا همش باید در استرس از دست دادنش باشی دیگه به دخترا اعتمادی نیست بنظر من دختر باید به پسر پیشنهاد ازدواج بده نه پسر اونطوری پسر هم میفهمه که دختره واقعا عاشقشه نه اینکه ازدواج کنن بعد دوروز دختره خیانت کنه ولی بهتر این است که ول کنید ازدواج را تنهایی به همه چیز میارزه اونطوری هم دخترا راحت زندگی میکنند هم پسرا دشمن پسرا فقط دختراست زنده باد تنهایی
پاسخ مونا به نگار می 11, 2021
والا باشه با اين همه سوال كه ميزاره ميره 😂 من كه يه جا مينيوسم بهش ميدم ميگم جوابشو تكست كن 😑😅
خاستگار هست خیلیم هست ما دخترا توقعاتمون رفته بالا وگرنه ی پسر خوب ت این جامعه با این اوضاع اقتصادی چ گناهیی کرده ک بخاطر نداشتن مال چندان ی دختر باید فقط بخاطر قضیه مالیش رد کنه
شما پسرا فققققققطططططط دنبال خوشگلی هستید کیس مناسب از نظر شما دختر خوشگلیه که ….. بقیش برا افراد متفاوته مثلا خوشگل مذهبی خوشگل تحصیل کرده خوشگل پولدار ?
پاسخ محمد به علي آوریل 29, 2021
و شما دخترها هم فقط دنبال پولدار هستید چاق پولدار کچل پولدار خوشتیپ پولدار با تحصیلات و پولدار پیر و مردنی پولدار اصلا پول داشته باشه خر باشه
پاسخ حدیث به علي می 26, 2021
دخترا نمیگن خاستگار کمه دخترا میگن خاستگاریا کمه واقعا هم راست نمیگن چون روز حدود 100 نفر تو یک شهر میرن خاستگاری و 99 نفر جواب منفی میگیرن چون پسرا خاستگاری بلد نیستن😂😂😂😂😂
دوستان من چند ماه دیگه ۱۹ ساله میشم و پستی و بلندی زندگی تو همین سن خیلی دیدم و احساس میکنم به یه حدی از منطق رسیدم تقریبا…در حال حاضر هم زندگی مجردی بسیار محدودی دارم..یه آقای ۲۸ساله و با شرایط مادی و اخلاقی خوب اومدن خواستگاریم و با ادامه تحصیلم مشکلی ندارن به نظرتون اختلاف سنی و پایین بودن سن من خیلی مهمه؟؟ لطفا نظر بدین یه هفته وقت دارم فکر کنم
پاسخ مینا به زهرا دسامبر 16, 2020
زهرا جان اختلاف سنتون زیاد نیست ، خیلی هم خوبه ، تو همیشه نسبت به او جوانتری و دوست داشتنی تر،و قدر و ارزش تو را بیشتر میدونه.
پاسخ محمد به زهرا دسامبر 18, 2020
به نظر من مهم نیس چون اون با تعریف شما از اون آقا اخلاقش نشون دهنده اینه که با همون سنش یه زندگی خوب میتونه مدیریت کنه
پاسخ احمد جان به زهرا دسامبر 22, 2020
اولاً سن اینقدرام که میگن مهم نیست، سن واقعی با سن شناسنامه ای همیشه یکی نیست دوما اختلاف شما 9 سال اصلا زیاد نیست و نرمال نرماله البته در انتخابت و تشخیص خوب بودن طرف مقابل احساساتی برخورد نکن و منطقی قضاوت کن
پاسخ عاطفه به زهرا آوریل 19, 2021
اگه برای این میخوای ازدواج کنی که از محدودیت های مجردیت رها بشی اینکارو نکن لطفا چون وارد متاهلی بشی یهو میبینی اونجا هم محدود شدی!! اما اگه واقعا به بلوغ لازم برای ازدواج رسیدی باید بگم اختلاف سنی چیز مهمیه اما ببین پسره که ۲۸ سالشه چجوریه؟بعضیا سنشون کمه اما زیاد میفمن برعکس هستن کسایی که ۳۵ سالشونه اما قد ۲۵ ساله هم نمیفهمن منظورم اینه عدد ملاک نباشه برات. درباره ادامه تحصیلم ازش بپرس در چه شرایطی موافق ادامه تحصیله تینجوری نشه که دوروز دیگه یه وعده غذا اماده نبود بخوره بگه چون درس خوندن وقتتو میگیره به کارای خونه نمیرسی نمیذارم دیگه بری دانشگاه! در آخر اینکه کلا برا ازدواج زیاد عجله نکن تا وقتی مورد مناسب نیومده برات تن به هر ازدواجی نده صرفا برا اینکه بقیه نگن مجردی چرا ازدواج نمیکنی😁 امیدوارم بهترین ها برات رقم بخوره
در کل بنظرم بایستی اون چیزایی که براتون خیلی مهم هستند و خط قرمز محسوب میشن رو به توافق برسید باقیش دیگه حاشیه ای هست و همیشه هم هست اختلاف سلیقه و اینا و با مدارا و مماشات میشه کنار اومد
الان من میخوام ازدواج کنم.درسم تموم شده سربازیم تموم شده هر کاری که باید انجام بدم دادم ولی…
ولی ی کار ندارم به هر دری زدم ولی نتونستم ی شغل مناسب پیدا کنم که یکم امنیت شغلی داشته باشم و از ی طرفم نمیتونم سراغ کسی برم چون چیزی ندارم برم رو کنم واسه خواستگاری کسی و میترسم سراغ هر کسی برم… من نمیخوام گناه کنم ولی نمیتونم دیگه تحمل کنم سخته برام از همه طرف بهم فشار میارن…ن میتونم ازدواج کنم ن میتونم گناه کنم ن میتونم گناه نکنم شما ی راه حل بدین ..الکی سوال خواستگاری نزارید
الان من میخوام ازدواج کنم.درسم تموم شده سربازیم تموم شده هر کاری که باید انجام بدم دادم ولی…
ولی ی کار ندارم به هر دری زدم ولی نتونستم ی شغل مناسب پیدا کنم که یکم امنیت شغلی داشته باشم و از ی طرفم نمیتونم سراغ کسی برم چون چیزی ندارم برم رو کنم واسه خواستگاری کسی و میترسم سراغ هر کسی برم… من نمیخوام گناه کنم ولی نمیتونم دیگه تحمل کنم سخته برام از همه طرف بهم فشار میارن…ن میتونم ازدواج کنم ن میتونم گناه کنم ن میتونم گناه نکنم شما ی راه حل بدین ..الکی سوال خواستگاری نزارید الان همه سنا یجوری بالاس میدونن چی بپرسن مهم اینه نمیتونیم بریم جلو
باسلام. بچه ها دخترا و پسرا. این شعر و ورو نپرسین. بیشتر مشکل ایجاد میکنه. اگه دختر و پسری همدیگرو دوس داشته باشن، کافیه. من خوشبختم چون همسرمو دوس دارم اون خوشبخته چون منو دوس داره. تمام
برای شروع یک زندگی چیزی که نیازه چند درصد حس خوبه که بشه به آینده اش امیدوار بود نه الزاما عشق. پرسیدن سوال های مناسب جزء واجباته چون رابطه ها هرچند عاشقانه بعد از ازدواج ممکنه کمرنگ بشن و بنظرم به این دلیله که از زمانی که دو طرف برای هم پررنگ میشن دل و ذهن شروع به پرو بال دادن میکنه و از طرف مقابل ممکنه بت بسازه و طبیعی هست که بعد از اینکه باهم زیر یک سقف رفتن با واقعیت رو به رو بشن و طرف رو دقیقا همون طوری که هست ببینن و خوب این یکم تو ذوق میزنه. باید سوال ها رو پرسید چون باید با واقعیت کنار اومد، واقعیت ها با عشق حل شدنی نیستند
چرا مهمه،زیادن جزء هایی که تبدیل به کل شدن! و همون شیرازه زندگیتونو شکل میده…
پاسخ پریسا به یه دختر خوب? ژانویه 8, 2020
سلام وقت بخیر .. میشه لطف کنین اگر مشاوره خوبی اهواز میشناسین بهم معرفی کنین نه صرفا در زمینه ازدواج … من درگیر ی سری مسایل شخصی هستم که تا حلشون نکنم به ازدواج فکر نمیکنم مثل کمبود اعتماد به نفس و عدم خودباوری …
پاسخ علی به یه دختر خوب? مارس 29, 2020
موافقم
پاسخ ماهور به یه دختر خوب? آگوست 1, 2020
سلام.من ۲۰ سالمه ترم اول با همکلاسیم اشنا شدم به شدت معقول و از همه نظر تفاهم داریم.توی شزایط خیلی سختی امتحانش کردم از نطر همه هم معقول و مناسبه ولی ی شهر دیگن .همون شهری ک دانشگاه درس میخونم.و یک بیماری کوچیک هم داره ک من باش مشکلی ندارم اما خونواده بااینا خیلی مشکل دارن و همه مخالفن حالا فک میکنم نکنه این راه دوری مشکل واقعا ب حساب میاد؟ چون خودم اصلا مشکلی ندارم بااین مسعله ولی ترسیدم از بس مخالفت شد.
نظر منم همینه. من از این سوالا یه چندتاییشو برای گلچین کردم که کلی بودن. قرار نیست دو نفر 100درصد شبیه به هم باشن و باید با کاستی ها و نواقص هم کنار بیان و در طول زندگی به هم شبیه تر بشن. اگر دو نفر 100 درصد شبیه به هم باشن دیگه زندگی مزه ای نداره چون با خودت ازدواج کرده ای
پاسخ Sadaf به سید ناصر مارس 22, 2020
سلام من 22سالمه و در شرف یه ازدواجم الان تو مرحله اشنایی هستیم یه باراومدن و من رد کردم الان دوباره اومدن من میخوام بیشتر درموردش فکر کنم ایشونم ۲۹سالشه من تقریبا این سوالاتو بیشترشو پرسیدم وایشونم پرسیدن حس میکنم تقریبا 80درصد ب تفاهم رسیدیم بقیشم درمورد همین بچه و مسائل زناشویی کنمیتونم مطرح کنم اصلا روم نمیشه راهنماییم میکنین ?
پاسخ علی به سید ناصر آوریل 22, 2020
من ک دهم همین ماه میرم خواستگاری اولین بارمم هست استرس دارم با این ک خونمو دارم ماشینمم دارم قدمم بلنده و چارشونه جذاب ورزشکارم هستم خیلی پیشنهادم دارم ولی باز این استرس ول کنم نیست?
پاسخ علی به سید ناصر ژوئن 1, 2020
برین پیش مشاور منم روم نمیشه بپرسم از کسی ک رفتم خواستگاری
پاسخ امین به سید ناصر آگوست 26, 2024
اگه با یکی عین خودت ازدواج میکردی ک خیلی عالی بود. من یکی عین خودم پیدا کنم ی ثانیه صبر نمیکنم براش
استووو چرا چرت و پرت میگی من با یکی در چند مدت نامزد بودیم، عاشق همدیگه و برای هم میمردیم،خیلی دوس داشتیم همو، آخرش دخترو در اومد بهم گفت این دوس داشتن و عشق هیچ وقت تو مشکلات بدرد ما نمیخوره، چراااا؟؟!! چون از روز اول این سوالا رو نپرسیدیم از هم ، و نتونستیم همو بشناسیم،دخترو نازک نارنجی بود،تا بهش میگفتی تو ،میزد زیر گریه،خانوادش هم حمله میکردن بهت،خب حرفشم درست بود،عشق و دوس داشتن هیچ بدردمون نخورد تو این مسائل و بحث ها، و کارمون بهم خورد،،چون شناخت نداشتیم از همدیگه،، و البته اینم بگم عشق و عاشقی این دوره و زمونه دیگه واسه تو فیلماست ،تو واقعیت حداقلش من ندیدم
پاسخ محمد حسن به hossein77shiraz دسامبر 19, 2020
بارک الله
پاسخ مهدی به hossein77shiraz دسامبر 21, 2020
داداش ازدواج و ول کن بزار دخترا برا خودشون تنهایی زندگی کنن این عشق و دوست دارم همشون الکیه ول کنید بابا من ۵۷سالمه ازدواج هم نکردم خیلی هم راضیم و هم در ارامش کاملم
دوست عزیز قطعا پست رو با دقت مطالعه نکردین، هیچ کس در جلسه ی اول خواستگاری راجع به این مسائل صحبت نمیکنه. حتی جلسات دوم و سوم هم نمیشه به این مباحث پرداخت. توضیح دادیم که در طی مراحل پایانی، زمانی که درصد زیادی احتمال جواب مثبت از طرفین وجود داره، با مشورت و رهنمایی یک مشاور
پاسخ feri به ادمین آوریل 29, 2020
سلام ادمین عزیز ممنون از سایت خوبی که دارید هم محتوایی که میذارید خیلی خوبه و هم نظرات دوستان وپاسخای شما مفیده من ۲۲سالمه با یه آقایی تقریبا دوساله که ارتباط داریم و خیلی همو دوس داریم ۲-۳ماه پیش همش حرف از ازدواج میزد ولی نمیدونم چیشد یا اطرافیاش چیزی گفتن الان فقط میگه من تاهروقت بخوای باهات میمونم ولی نمیتونم باهات ازدواج کنم ازینکه دوسم داره مطمعنم همه ی شرایط ازدواجم داره همه چیش تکمیله ولی نمیخاد ازدواج کنه از طرفی منم برام یه خاستگار اومده همه شرایطش اوکیه خونوادمم راضین اینقد خوبه که هیچ بهونه ای نمیشه بیارم وجواب منفی بدم و خونوادمم گیر دادن که دیگه وقتشه باید ازدواج کنی ولی من نمیتونم به کسی به جز اون فک کنم حتی دیشب که خاستگارم اینا اومده بودن خونمون خیلی خودمو کنترل کردم که بفضم نترکه نمیدونم چیکار کنم میترسم قبول کنم خاستگارمو ولی فکر عشقم از سرم نره بیرون و زندگیم تباه شه از طرفی هم میگم صبر کنم شاید یکی دوسال دیگه نظرش عوض شد و خاست ازدواج کنیم خونوادمم گیر دادن و میگن باید همینو قبول کنی و منم نمیتونم حرف دلمو بهشون بزنم نمیدونم چجوری بگم این اقارو نمیخام ممنون میشم جواب بدید خیلی درگیرم?
پاسخ فاطمه به ادمین ژوئن 26, 2020
ممنون از سایت خوبتون
پاسخ فرهاد رمضانلو به ادمین ژوئن 27, 2020
سلام و درود بر شما من مدرس سبک زندگی هستم بویژه انتخاب همسر وهمسرداری و… سوالات خوبی مطرح شده و همگی مهم هستند.
من تو زندگی موفق بودم برای همین توقعات بالاتری از متوسط جامعه دارم و بنظرم لایق این برتری هستم چون تلاش زیادی کردم. مشکل هم همینجاست که سخت پسند شدم و ملاک های من به کمتر کسی میخوره، ولی به کم هم راضی نیستم. مثلا دوست دارم همسرم با هیچکس قبل من هیچ رابطه ای نداشته باشه، بقول قدیمیا آفتاب مهتاب ندیده، اما در عین حال متمدن و مدرن باشه و امروزی فکر کنه. دوست دارم اهل تفریح و ورزش و خوشی باشه اما بسیار هم اقتصادی، حتی مانیکور و برنزه کردن و هزار دست لباس خریدن رو دوست ندارم هرچند با اینکه بیست و پنج سالمه از نظر مالی کم توان نیستم. ضمنا خودمم مشکلات اساسی ای دارم، زود رنج و عصبی و حساس و بد دهنم. بنظر شما با این همه مشکل شانسی برای زندگی سعادتمند دارم؟!!
معمولا آقایون روش پرسیدن این سوالها و پیش کشیدن این مباحث رو بلد هستن نگران نباشید. البته به این شرط که اگر چنین مسائلی مطرح شد گارد نگیرید و فکر نکنید که طرف مقابل خیلی بی پروا و هیز هست که داره اینقدر راحت چنین مسائلی رو مطرح می کنه. اگر طرف مقابل تون هم خیلی خجالتی بود سعی کنید خودتون کم کم برین سراغش. نگران نباشید کسی بهتون برچسب بی حیا بودن نخواهد زد. البته تاکید میکنم، صرفا با کسی مطرح کنید که دارین باهاش به نتایج قطعی میرسین یعنی 90 درصد جواب هر دو طرف مثبت هست. نه هر خواستگاری که از راه رسید:) باور کنید دونستن این ها، مطرح کردن اینها، حرف زدن ازشون خیلی خیلی مهمه.
پاسخ علی به ادمین آوریل 5, 2020
سلام. ممنون از سوالات غنی که ارائه کردین. در مورد سوالاتی مثل(( نظر شما به همجنس گرایی)) در افرادی که اصلا به این حرف ها نمیخورن (خانواده متشخص و مذهبی و …)؛ نیاز هست بپرسیم؟
پاسخ Ayral به ادمین نوامبر 14, 2020
این همه سوال یارو سکته میکنه و پا به فرار میذاره اینا رو باید طی مراحل اشنایی خورد خورد پرسید
دوست عزیز قرار نیست که شما در جلسه ی اول خواستگاری این سوالات رو مطرح کنید، خواستگاری یک پروسه ی آشنایی هم به دنبال داره، میشه بخش عمده ی این سوالت رو در جلسات دوم به بعد مطرح کرد
به نظرم شما دقیق نخوندین، 80 درصد سوال ها جنسیت ندارن، بخشی هم که صرفا زنانه به نظر میرسه میشه از دید یه مرد مطرحش کرد، یعنی شما دغدغه خودتون ور در قالب همون سوال بریزید و از طرف مقابل بپرسید.
سوالات بسیار عالی بودن و به نظرم هرکس نسبت به موقعیت و جلسه میتونه سوال بپرسه …. به شخصه من یک خانوم هستم و علاقه ای به پرسش سوالات جنسی ندارم …. ولی دیگر سوالات عالی بودن
سلام منطقی تر اینه که چند جلسه ی اول شما صحبت کنید و خودتون ور معرفی کنید، از طرف مقابل هم بخوایید که همین کار رو بکنن. از خواسته هاتون، از علاقه هاتون و به صورت کلی از هر چیزی که براتون اولویت محسوب میشه صحبت کنید. اشاره به سوالات این بخش برای جلسات سوم به بعد کارساز تره، برای اینکه گاهی چیزی رو بهمون یادآوری میکنه که ممکنه فراموش کرده باشیم. سعی کنید پاسخ سوالات رو هم همون لحظه بگیرید و اجازه ندید که طرف مقابل با تامل پاسخ بده. چون بعضی وقت ها فکر کردن باعث میشه خودمون رو بهتر و منطقی تر از چیزی که واقعا هستیم نشون بدیم. بعد از این سوال ها ادامه ی ارتباط و رفت و آمد و سنجش اون آدم توی برخورد های مختلف هم توصیه میشه. رفتارش هنگام رانندگی، ترافیک، خرید کردن، برخورد با خانواده خودش، با خانواده ی شما و …..
سلام اگر دنبال جواب منطقی می گردین به نظر من 17 سالگی سن مناسبی برای ازدواج نیست، اما اگر دنبال این هستین که خودتون رو قانع کنین که چون وضعیت مالی طرف مقابل، مطلوبه پس بهتره ازدواج کنم بحثش جداست. اختلاف سنی 7 سال خیلی زیاد نیست ولی توی سن شما هیچ ثباتی برای تصمیم گیری وجود نداره، ازدواج یک مسولیت بسیار بزرگ و یک انتخاب حیاتی برای کل زندگیه، من جای شما باشم بیشتر فکر میکنم به اینکه آیا توانایی اداره ی یک زندگی و قبول مسولیت هاش رو دارم یا خیر. به نظرم توی این سوال اختلاف سنی کم اهمیت ترین بخش ماجراست. موفق باشید دوست عزیز
سلام سوالاتون خوبه ولی زیادی کامله مثلا شما در جلسه دهم که همه چیز تقریبا به نود درصد رضایتمندی رسیده، یکهو از دختر بپرسی که نظرت راجع به بچه بازها چیه؟ یارو میزنه تو گوشت. میره. تلفنتم بلاک میکنه و میره به همه میگه فلانی بچه بازه… سوالات جنسی خوبه ولی یک مقدار سوالات چرت هم توی کل سوالا به چشم میخوره. منظورم اینه که وحی مطلق نیست. هرکسی دوست داشت بعضیهاشو حذف کنه.
پاسخ ترمه به ادمین مارس 11, 2020
سلام ی سوال داشتم…اینکه من ۲۰ سالمه و اون آقا ۲۸ سال…ب نظرتون تفاوت سنی مشکل ساز میشه؟و اینکه بگم من سال دوم رشته مشاوره هستم…خواستم از شما همنظر بپرسم
پاسخ عباس به ادمین اکتبر 3, 2020
سلام چرا ۱۷ سالگی سن خوبی برای ازدواج نیست خیلی هم خوب هست
سلام.ممنون از دسته بندی و کامل بودن سوالاتون.حتی بعضی قسمت هارو گفته بودین ک چه طور باید جواب داده بشه… اما یه سوال داشتم اینکه، این سوالات چ طور مطرح بشه؟ کاغذ و خودکار بیاریم بنویسیم? سوالارو از حفظ بپرسیم؟! مسلما توی اون شرایط و استرس ۲ تاش بیشتر یادمون نیست. میشه از سوالا کپی بگیریم ک بعدا تکمیل وجواب رو بهمون تحویل بده اما من احساس میکنم ک خاستگار میره و روی سوالا فکر میکنه و رویایی جواب میده… اما بنظرم به هرحال باید جواب ها یادداشت بشه و اگه توی زندگی زد زیر حرفاش بهش بگیم تو قبلا فلان جواب رو دادی حالا چرا جور دیگه شدا؟!!
پاسخ سجاد به فائزه ژانویه 22, 2020
مگه کلانتریه که بنویسه و تعهد بده، بعد هر وقت زد زیرش بهش یادآوری کنی، این زندگی تشکیل نشه بهتره
پاسخ آتنا به فائزه ژوئن 3, 2020
فجیع عالی و کامل بود. جای کمترین ایرادی باقی نذاشتین. اما در تعجبم از این همه ناآگاهی و بی مهارتی دوستان.فاجعست!
عزیزم من یه دوست خیلی صمیمی داشتم همسن شما که فوق العاده آدم عاقل و پخته ای بود نسبت به سنش. یه مورد خیلی خوب براش خواستگار اومد ازدواج کرد.چند سالم بود همدیگه رو خانوادگی میشناختن.اما الان کم کم اون سن کم داره مشکلاتو شکل میده و پشیمونه
سلام، اگه خواستگارت خوبه و توهم آمادگیشو داری پس درنگ نکن. منم 17 سالمه و به خواستگارم جواب مثبت دادم، چون هم اون خیلی پسر خوبیه و هم من آمادگیشو دارم. ببین واسه ازدواج تفاوت سنی اصلا مهم نیست، مهم اینه که باهم خوشبخت باشین. یکی از اطافیانمون با شوهرش پونزده شونزده سال اختلاف دارن، ولی باهم خیلی خوشبختن
با سلام من دختری 28 ساله و کارمند هستم و به تازگی با خواستگار معلمی آشنا شدم چطوری استقلال مالی مو بهشون بگم که منطقی باشه و بهشون برنخوره؟ ممنون از راهنماییتون
قبلا در این باره به طول مفصل صحبت کردیم حتی داخل همین مقاله هم اشاره شده که پرسیدن چنین سوالاتی فقط زمانی انجام بشه که پاسخ دو طرف قطعا مثبته. اگر شرم مانع پرسیدن چپنین سوالاتی میشه میتونید از یک مشاور کمک بگیرید. اگر به این ایمان داشته باشین که تفاوت در میل جنسی دلیل بسیاری از طلاق هاست حتما بهش جدی تر فکر می کردید.
پاسخ علی به ادمین آوریل 10, 2020
سلام دقیقا درسته بیشتر اختلافات وطلاق ها اول از مسائل جنسی شروع میشه زن و مردی که با هم مچ نباشن کم کم اختلاف به وجود میاد
سلام بنده جلسه اول حضوری رفتم وتقریبا اکی بودم که برای جلسه دوم قرار شد از طریق تلگرام اقدام کنیم ولی من الان حس میکنم از نظر ظاهری یه کم با خودم درگیرم که شاید نتونم باهاش کنار بیام والان گیج شدم که ایا سوالات شمارو در جلسه بعدی بپرسم اصلا ادامه بدم یانه چون شرایطشون خوبه اطرافینم میگن از قیافه ایراد نگیر بعدا عادی میشه و …. چه کنم؟
اصلا همچین چیزی نیست عزیزم قیافه ای که از نظرت زیباست عادی میشه اما قیافه ای که به دلت نشینه تو همون لحظه اول و به عبارتی زشت باشه اصلا عادی نمیشه .عزیزم ببین تو تصورت میگنجه که با اشتیاق این مرد رو بغل کنی و درآغوشش بگیری اگه رغبت کنی بغلش بری میشه بیشتر روش فکرکنی
پاسخ ملیکا به مسیحا ژوئن 20, 2020
سلام من ۱۹ سالمه و یک خواستگار ۲۸ ساله دارم که تک فرزند هستن و متاستفانه پدرشون معتاد بودن برای همین مادرشون طلاق گرفتن و از بچگی با مادرشون زندگی میکنن چطوری میشه فهمید ایشون راه و روش پدرشون رو ادامه میدن یا نمیدن؟
مریم عزیز، قیافه هیچ وقت عادی نمیشه. بحث اصلا زیبایی یا زشتی نیست. بحث جذابیت است که فرد به فرد متفاوته. اصلا ساده از این مسئله عبور نکنید. اگر در جلسه دوم هم به دلت ننشست، بیشتر فکر کن روی مسئله.
سلام بنده دختری22 ساله هستم که تازه امشب میخوان برای جلسه اول بیان بنظرتون چقدر از این سوالا رو لازمه برای جلسه اول بپرسم؟؟؟؟اصلا اگر من از قیافه طرفم خوشم نیومد لازمه بازم باهاش صحبت کنم؟؟؟؟
سلام مهسای عزیز جلسه ی اول صرفا یه سری اطلاعات کلی رد و بدل میشه لازم نیست این سوالات رو مطرح کنید. شما خودتون رو معرفی کنید از طرف مقابل هم همین رو بخوایید قیافه مهمه. میگن اگر بی تفاوت بودی نسبت به قیافه ی طرف مقابل ممکنه با رفتار و گفتارش در جلسات بعدی جذبت کنه ول یاگر همون لحظه ی اول متنفر بشی لزومی نداره ادامه بدی. در خواستگار یهای سنتی همه چیز نسبیه. ان شالله که خیر باشه
پاسخ امیر به ادمین دسامبر 26, 2018
سلام من ۲۸ سالمه میخام برم خاستگاری یک دخار ۱۸ ساله معرف گفته دختر خوبیه حالا نمیدونم که اختلاف سنی ده سال درسته یا نه؟
پاسخ ادمین به ادمین دسامبر 27, 2018
آقای امیر، اختلاف سنی رو زمانی میشه بررسی کرد که دو طرف در کنار هم به یک مشاور مراجعه کنند و مشاور اطلاعات نسبی و شناخت نسبی از هر دو طرف داشته باشه. نمیشه با یک عدد نظر داد که آیا دختر خانم 18 ساله برای آقاپسر 28 ساله مناسب هست یا خیر. چون ما هیچ شناختی از هیچ کدوم از شما نداریم. ممکنه باشه ممکنه نباشه. بستگی به خیلی از شرایط دیگه داره.
سلام بنده دختری هستم ۲۱ ساله که آقایی که ۳۳ سالشونه اومدن خواستگاری و یک بارهم ازدواج ناموفق داشتن اما خانوادم میگن پس خوبی هستن و آشنائن و همه راضی ان اما خودم زیاد از لحاظ ظاهری ازشون خیلی خوشم نیومد و فکر میکنم این اختلاف سنی زیاد هست به نظرتون چیکار کنم ؟
سلام من اتنا ۲۲سالمه خواستگارم هم از نظر قیافه هم مالی هم تحصیلی خوبه ولی من هیچ اشتیاقی برای ارتباط برقرار کردن باهاش و صحبت کردن باهاش ندارم همه اطرفیانم میگن اشنا شو باهاش شاید نظرت عوض بشه خواسم ببینم این بی رغبتی من مشکل من هست یا اون نمیتونه این میل در من ایجاد کنه؟!
سلام آتنای عزیز با توجه به اینکه هیچ شناختی از هیچ کدوم تون نداریم نمی تونیم نظر قطعی بدیم. ولی اگر خواستگار شما نتونه در نظر اول حس مثبتی رو در شما ایجاد کنه یکم مشکل ساز خواهد بود. اما بهتره برید و یکی دو جلسه باهاشون حرف بزنید، بعضی از مردها در جلب توجه زن ها ناتوان هستند بهشون فرصت بدین بعد تصمیم گیری کنید.
به نظرم اقا حسین جنس خانمها رو نشناختید دختری که زود ناراحت میشه سرشار از احساسه شما بهتره خودتو اصلاح کنی
پاسخ Sama به ادمین فوریه 24, 2020
سلام، من ۲۳ سالمه و تو گذشته خودم سه اشتباه داشتم، و در هر سه مورد هم خودم بهم زدم باهاشون چون کار درستی نمیدونستم و همیشه از این بابت ناراحت بودم، الان موقعیت ازدواج برام پیش اومده که تقریبا از همه لحاظ به هم میخوریم و کیس مناسبیه خونوادمم کاملا موافقن، سوالم اینه که درمورد گذشتم حرفی بزنم ؟ اصلا درسته که چیزی بگم؟ یا اگه سوالی پرسید حقیقتو بگم؟ چون اونجوری که من ازش شنیدم خودش ادم پاکی بوده و دوس جنس مخالف نداشته و میترسم گفتنش باعث بشه از دستش بدم یا باعث حساسیتش بشم.
نمیشه گفت کمه، ان شالله که جفت تون رو پیدا میکنید، ازدواج هیچ محدودیت سنی نداره شاید در همین سن اتفاقی براتون بیوفته که مسیر زندگی تون به طرز شگفت انگیزی تغییر کنه
سلام،من فاطمه ام 21 سالمه.هفت سال هست ک یه خواستگار دارم ک واقعا منو میخاد،از لحاظ مالی و اخلاقی مشکلی ندارم.اما در نظر اول چهرش جلب توجه نمیکنه و خیلی زیبا نیس،البته من مشکلی ندارم،فقط استرس دارم ک بعد ها بگن شوهرت زیبا نیست،از عکسلعمل دوستان استرس دارم.چون من خودم از لحاظ قیافه زیبام
شوهر شما قرار نیست سوپراستار سینما باشه که بتونه از نظر قیافه نظر همه رو به خودش جلب کنه. اگر توی چنین امر مهمی نظر دوستان و اطرافیان اینقدر براتون مهمه مشخص میده که یک جای کار می لنگه. قیافه برعکس چیزی که گفته میشه اصلا عادی نمیشه. اگر قیافه ی دلنشینی نداره و فکر میکنید بعد از چند سال زشت بودن شون رو به رخ خواهید کشید و از انتخاب تون پشیمون خواهید شد بهتره بهشون جواب منفی بدین. اما نظر قطعی رو شما باید بدید نه کس دیگه ای. اما چیزی که مهمه اینه که همسرتون ور همون طور که ست با تمام وجود بپذیرید نه اینکه تلاش کنید با زشتی اش کنار بیایین چون پولداره.
سلام ممنون بابت مطالب خوبتون، من دختری ام که یک بار عقد کردم و جدا شدم، میخواستم بپرسم با توجه به ترس و عدم علاقه ای که به ازدواج مجدد دارم با وجود شرایط ظاهری و کلی نسبتا خوبی که خواستگارم داره چیکار کنم؟ الان 28 سالمه. ممنون میشم راهنمایی کنید.
ساناز عزیز این ترس و نگرانی کاملا طبیعیه، به نظرم لازمه که قبل از اینکه وارد هر نوع رابطه ی عاطفی جدیدی بشین، دوره های روان درمانی رو زیر نظر یک مشاور مورد اعتماد سپری کنید. شما نیاز دارید که زمانی رو به فراموش کردن شرایط بد گذشته و زمانی رو به رفرش کردن به خودتون اختصاص بدین. اگر قبل از بازسازی مجدد یک رابطه ی جدیدی رو شروع کنید احتمال شکست در این رابطه هم وجود داره. برایتون آرزوی خوشبختی و آرامش داریم.
با این همه گرونی و بدبختی دختر ۱۸ ساله پاک الان خواستگار نداره! بد داری ناز میکنی توی این شرایط؟ مشکل ما همین توهم و انتظارات فضایی شما هاست!
پاسخ raha به مهدی آگوست 28, 2019
چرا خب من الان17 سالمه و چن تا خواستگار دارم اما نگرانیم از اینه ک این سن برای ازدواج مناسب هست یا نه به نظر من هر دختر یا پسری باید شیطنتای خودشو تو دوران مجردی بکنه تا وقتی وارد ی زندگی جدید میشه بدون هیچ عقده ای باشه
سلام. مطالبتون عالی بود و میشه در زمان خاستگاری ازشون استفاده کرد. ولی بیشتر وقتا ادم انقدر استرس داره ک حتی ممکنه نتونه زیاد حرف بزنه چ برسه سوالای شمارو یادش باشه و بپرسه. نظر و پیشنهاد شما برای کنترل استرس تو جلسه خاستگاری چیه؟؟
سلام استرس تا یه حدی اش طبیعیه. احتمالا شما در اولین مراحل خواستگار ی هستین. میتونید بعد از چند جلسه و با یک آرامش نسبی این سوال ها رو مطرح کنید. بهترین روش اینه که سوالا ها رو ابتدا خودتون پاسخ بدین و سپس از طرف مقابل هم بخوایین که سوال ها رو پاسخ بدن. پرسیدن همه ی سوالات شاید کمی خسته کننده باشه. یکم به خودتون زمان بدین. روش های کنترل استرس هم بسیاره. گاهی میشه با یک ذکر آرامش پیدا کرد، گاهی با یک سری حرکت های نرم و ریلکس کردن. باید روش مختص خودتون ور کشف کنید. براتون آرزوی خوشبختی داریم.
سلام. لطفا در مورد پاکیزگی خواستگار هم توضیح دهید. من خواستگاری دارم که شراایط تحصیلی و مالی خوبه داره و از لحاظ مذهبی هم خوبه فقط ظاهرا اهل تمیز بودن نیست. یعنی متاسفانه فکر می کنم دهانش بو می دهد و اهل عطر زدن نیست روم نمیشه با کسی مشورت کنم ویا به خودش چیزی بگم برعکس من خیلی به پاکیزگی و تمیز بودن اهمیت می دهم. چگونه میشه در مورد این مسئله صحبت کرد؟
باهاش صحبت کن. خودت ایراد نداری؟ خودت پاکی؟ پاک بودن فقط به بو نیست!
پاسخ باران به مهدی ژانویه 1, 2019
اقای مهدی بهتر نیست یه خورده موءدب تر به سوالات جواب دهید.پاسخهاتون به خانم ساناز و من و… را چک کنید.ما می خوایم باهم اطلاعاتمونو به اشتراک بزاریم وبه هم کمک کنیم نه این که دعوا کنیم.ممنون
پاسخ نگار به مهدی فوریه 3, 2020
انقدر تو نظرات دیگران دخالت نکن وقتی حتی بلد نیستی چطور صحبت کنی
سلام به نظر من این موضوع خیلی مهمه چون آدم با ظاهرش و آراستگیش مورد قضاوت دیگران قرار میگیره و در کل هیچ کس دوس نداره همنشین آدمی باشه که همیشه بوی بد بده یا منظم و تمیز نباشه؛ خیلی محترمانه بهشون بگین که براتون مهمه که شریک زندگیتون به خودش برسه و آراسته باشه همین اول حل بشه بهتره
باران جان تمیز بودن و آراسته بودن نکته ای نیست که بشه به راحتی ازش عبور کرد. به نظرم اگر حضوری و رو در رو نمیتونی این نکته رو مطرح کنی توی پیام و چت هایی که باهم دارین سربسته بهش اشاره کن. مثلا بگو که من دوست دارم طرف مقابلم همیشه خوش بو و آراسته باشه. به مسواک زدن اهمیت بده و به سلامتی خودش اهمیت بده. مطمئنا طرف مقابل هم درک میکنه که این بحث چرا مطرح شده.
سلام.خیلی ممنون بابت سوالاتون جالب بودن.من یه سوال داشتم من 21 سالمه و خواستگار زیادی دارم.دوست دارم ازدواج کنم ولی میترسم نتونم از پس مسئولیتش بربیام.لطفا راهنماییم کنید چون واقعا موردهای خوبین ولی اون ترسه نمیزاره بهشون فکرکنم.ممنون
فاطمه جان علم روانشناسی میگه برای اینکه یک فرد آماده ی پذیرش مسولیت زندگی مشترک بشه باید به بلوغ چندگانه دست پیدا کنه: بلوغ اجتماعی / بلوغ اقتصادی / بلوغ روانی / بلوغ عاطفی / بلوغ اخلاقی / بلوغ جسمانی و جنسی بلوغ اجتماعی مرحله ای از رشده که تو اون فرد به توانایی ایجاد و مدیریت یک خانواده و امکان ایجاد ارتباطات مهم کاری و اقتصادی و عاطفی دست پیدا کرده. بر اساس چیزی که داری میگی و بدون هیچ شناخت کامل و جامعی می تونم بگم که تو هنوز به بلوغ اجتماعی نرسیدی. لازم نیست عجله کنی، چون این موردهای خوب همیشه هستن و این تویی که باید آمادگی پذیرش این مسولیت بزرگ رو داشته باشی و جا نزنی بعدش. برات آرزوی خوشبختی دارم.
سلام ادمین عزیز ،من دختر ۲۵ساله هستم ک حدود ۲هفتس بای نفر در حال آشنایی ام ،تقریبا از همه لحاظ باهم تفاهم داریم ،اما من سر چهره یکم درگیرم چهرش بنظرم بدنیست ولی متاسفانه فامیلامون وقتی با ی غریبه وصلت میکنیم طرفو خیلی مسخره میکنن ،فکر کردن ب این موضوع عذابم میده ،ی مشکل دیگه هم هست ک ایشون ب طرز لباس پوشیدن انگار خیلی اهمیت نمیده من چطوری این موضوع رو مطرح کنم
سلام سارای عزیز اگر چهره اش از نظر تو دلنشین باشه نباید به قضاوت دیگران فکر کنی، این تو هستی که باید همسرت رو بپذیری و با تمام نقص ها و حسن ها باهاش به تفاهم برسی. اما اگر میخوای یک جوری خودت رو قانع کنی که چهره اش چندان هم بد نیست و میتونی باهاش کنار بیای یکم قضیه خطرناک میشه. چهره ی طرف مقابل هیچ وقت عادی نخواهد شد. چهره تاثیر مستقیمی در ایجاد میل جنسی داره. اگر این چهره اونی نیست که بتونی یک عمر کنارش یک رابطه ی لذت بخش و پر از عشق رو برقرار کنی. یکم باید بیشتر فکر کنی. برات آرزوی خوشبختی داریم.
دوست عزیز قصد ما مسموم کردن ذهن جوان ها نیست. یک سری نشانه های واضح وجود داره که دقت کردن به اونها میتونه جلوی خیلی از پیشآمد ها رو بگیره. نظر بسیار منفی با نظر منفی خیلی متفاوته. چرا که ممکنه طرف هم جنس گرا باشه ولی با نظر منفی تندش بخواد این قضیه رو کتمان کنه. منظور نویسنده ی پست افراط و زیاده روی در ابراز نظره. همین
سلام خواهش میکنم مسائل جنسی بهتره زمانی مطرح بشه که تمام توافقات اولیه حاصل شده و طرفین به یک جمع بندی نسبتا مثبت رسیدن. گرایش های هم سوی جنسی زمانی اهمیت پیدا میکنه که بدونیم با توجه به گستردگی روابط در دنیای امروز متاسفانه در صورت عدم تفاهم توی این زمینه به راحتی باب خیانت میتونه بین زوجین باز بشه و تبعات ناگواری داشته باشه. طبیعتا کسی که میل جنسی بالایی داره در کنار کسی که میل جنسی پایینی داره اذیت میشه و همین طور برعکس. میل جنسی تمام زندگی نیست اما اهمیت بسیاری توی شیرین تر شدن روابط داره
سلام.من 28 سوالم و خواستگاری دارم که شیش سال از من بزرگتر دو حلسه باهاشون صحبت کردم و تقریبا سوالات شما پرسبدم تو جلسه دوم حدود پنجاه تا سوال پرسیدم و تقریبا تفاهم کامل داریم. مشکل اینجاست که مادرم و برادرم معتقدند که ایشون زشت. من ظاهر معمولی دارم و خس میکنم ایشون هم ظاهرشون خوبه. من خیلی خواستگار داشتم شده افرادی که اصلا دوست نداشتم حتی توجلسه صحبت بهشون نگاهدکنم ولی قیافه ایشون اصلا دل زدم نکرده و اصلا وقتی نگاهشون می کنم حس بدی ندارم. اما مخالفت مادرم و بردارم خیلی منو به شک انداخته…چه کنم؟
سلام آرزوی عزیز از بابت تاخیر در پاسخ گویی پوزش میخوام، تعداد کامنت ها واقعا بالاست و همین امر سبب میشه که کامنت ها با تاخیر تایید و پاسخ داده بشه. به نظرم اصل شما هستید که باید با چهره ی طرف مقابل کنار بیایید. سعی کنید که خیلی منطقی و دوستانه برادر و مادرتون رو قانع کنید. اظهار نظر خانواده زمانی میتونه مهم تلقی بشه که یک ایراد و نقص اخلاقی رو بهتون تذکر بدن و شما بخوایید که پافشاری بکنید. شما ابتدا ده سال آینده ی زندگی مشترک تون رو با همین فرد و با همین قیافه تجسم کنید، اگر بتونید با همین ظاهر باهاش عشق ورزی کنید و روابط خاص برقرار کنید و قیافه شون باعث دلزدگی شما نشه، می تونیم بگیم مشکل خاصی نخواهید داشت. اگر لازم شد حتی به مشاور مراجعه کنید تا احساس درونی تون به اثبات برسه. براتون زندگی سرشار از آرامش و عشق آرزو می کنم.
پاسخ مریم به ادمین آوریل 22, 2021
سلام ممنون از سایت خوبتون من یه سوال داشتم ،من در گذشته رابطه های ناموفق داشتم ،نمیدونم باید در جلسه خواستگاری درموردش صحبت کنم یا نه،یا اگر پرسید جواب چی بدم،میشه کمک کنین
به نظر من نه تنها اخلاقی نیست، عقلانی نیست! هر چی بد بگی تف سر بالاست و نحوه پاسخ شما منش، رفتار و کلاس شما را میرسونه و این فقط مورد قضاوت آنها میگیره، نه رفتار همسر سابقتان.
پاسخ raha به محمد آگوست 28, 2019
ولی ب نظر من نظرت کاملا اشتباهه اگ هر پسر و دختری میخان ازدوااج کنن و از روی دذوس داشتنه و هیچ اجباری توش نیست پس باید هر چی بینشونه رو بریزن رو دایره ن اینکه پسره ی سری مسائل مخفی داشته باشه و دختره ی سری چیزهای پنهونی
جدایی دو نفر لزوما دلیل بد بودن یکی از اون ها نیست. همیشه قرار نیست یک طرف رابطه آدم بدی باشه که ازدواج به طلاق منجر بشه. به جز مواردی که طرف فساد اخلاقی داره، بیماره یا معتاده و … در بیشتر موارد دو طرف به دلیل نداشتن تفاهم جدا می شن. پس اصل رو بر صداقت بذارین و حتی این امکان رو فراهم کنید که فرد مورد نظر بتونه با همسر سابق تون هم گفتگو داشته باشه. البته زمانی که مسئله ی ازدواج تون جدی شده باشه. طرف مقابل اگر اهل منطق باشه میتونه از خلال صحبت های دو نفره ی شما اصل مطلب رو دریافت کنه. اینکه همه ی تقصیر ها رو بندازین گردن همسر سابق و خودتون رو مبرا بدونین معمولا نتیجه ی خوبی نداره. موفق باشید
شما تاکید میکنین که ظاهر مهمه و اینکه باید به دل طرفین بشینه. حالا اگه نهایت بعد از ۳ جلسه تقرییا تفاهم داشتیم یعنی شرایط و همه چی معمولی بود ولی علف به دهن بزی شیرین نیومد چی؟ باز باید ادامه بدیم؟
زندگی مشترک همش توی اون چند ماه اول نامزدی خلاصه نمیشه. توی اون برهه همه چیز عالیه و روابط رمانتیکه. بعدا که توی سختی ها و زشتی های زندگی افتادین، وقتی خواستین وارد زندگی بشین، وقتی برای برقراری رابطه هیچ میلی در خودتون حس نکردین، وقتی عشق ورزی همسرتون در شما هیچ حسی ایجاد نکرد؛ می تونین به اهمیت ظاهر دلپسند پی ببرین. ظاهر خوب منظور زیبایی نیست، ظاهریه که به دل شما بشینه. شاید یک چهره ی معمولی برای شما خیلی خوشایند باشه و در مقابل یک چهره ی زیبا هیچ حسی در شما ایجاد نکنه.
و یه سوال مهم دیگه که ندیدم دوستان پرسیده باشن اینه که اگر کس دیگه ای رو دوست داشته باشیم ازدواج با دیگری وقتی اون طرف تو ذهنمون هست درسته؟ چون من میخوام عاقلانه تصمیم بگیرم و به این آسونی راهی برای فراموش کردن اون شخص نمیبینم. چیکار باید کرد؟
من توصیه می کنم تا از تله ی وابستگی های قبلی رها نشدین وارد رابطه ی جدید نشین. این هم خیانت به خودتون هست هم به طرف مقابل. خیانتی که شاید خیلی نمود بیرونی نداشته باشه اما باعث میشه کم کم مثل خوره روح و روان تون رو تخریب کنه. شما بعد یه مدت با اولین ناملایمت ها شروع به مقایسه ی همسر با اون تصویر ایده آل گذشته می کنید، همش حسرت گذشته رو می خورید و این باعث میشه دچار ناکامی بشین در زندگی کنونی تون. توصیه میکنم مقاله ی چطور گذشته را فراموش کنم رو از همین سایت مطالعه کنید. https://www.aroos.co/how-to-forget-your-past/
با سلام و تشکر بابت راهنماییتون..حالا اگر دختری با پسری آشنا بشن و ی جلسه خاستگاریم رفته باشن ولی از دوران آشنایی ارتباط لمسی داشته باشن،تکلیف چیه؟این آقا مناسبه؟
سلام روشنک جان سوالت خیلی کلیه. یعنی بدون شناخت طرفین نمیشه پاسخ روشنی داد. ولی در کل کمی باید محتاط باشی. بعضی از آقایون تو دوره ی آشنایی پا از حد فراتر میذارن و توقعات بی جا دارن. اما ممکنه بعد از دوره ی آشنایی و درست زمانی که دختر خانم تمایل به ادامه ی رابطه داره، رابطه رو کات کنن. این باعث آسیب روحی به دختر خانم خواهد بود. حتی اگر مقید به اصول مذهبی هم نباشی برای شروع رابطه باید پله پله جلو بری و نمیشه چند مرحله رو یهو رد کنی و عجله کنی توی این مسیر.
من امشب خواستگاریمه؛ چطوری بفهمم ک تا چ حد ب مادرش وابستس؟ چ سوالی بپرسم تا بفهمم چقدر رفتارهاش و تصمیماتش تابع مامانشه؟ و با چ سوالی شکاک بودنشو بسنجم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید؛ این دو مورد واسم خیلی مهمه
واقعا با یکی دو تا سوال و در جلسه ی اول نمیشه به این دو تا موضوع مهم پی برد. اینها چیزهایی هستن که به مرور و در رابطه ی طولانی مدت کشف میشن. در رابطه با وابستگی به مادر میشه وارد فاز خاطره گویی شد. طرف در خاطره گویی هاش بیشتر خود واقعی اش هست، توی تک تک حرف هاش و جملاتش کنکاش کنید، جایگاه مادر رو بسنجید، ببینید آیا انتخاب هایی که تا حالا کرده اعم از رشته و شغل و مسکن و … انتخاب خودش بوده یا مادرش، به صورت غیر مستقیم مطرح کنید البته. درباره ی شکاک بودن باید رک و صریح سوال پرسید، از خط قرمزهاش بپرسید از ازادی عملی بهش بگید که میخوایید تو زندگی داشته باشید. ازش بپرسید نظرش درباره ی ادامه تحصیل، اشتغال و سفر رفتن شما چیه. آدم ها تا یه حدی میتونن پنهان کاری کنن ولی به هر حال ناچارن خودشون رو لو بدن.
سلام من 23 سالمه و خاستگاری دارم ک ازنظر اخلاق، ایمان، شغل خوبه قیافه اش هم معمولیه یه جورایی ب دلم نشسته با نمکه اما قدش نیم وجب از خودم بیشتره اما چهارشونه اس خودم ریزه ام قد معمولی دارم بلند قد نیستم اما هنوز هم میترسم جواب قطعی رو بدم خیلی دوست داشتم یکم قدش بلند تر بود اینم میدونم هیچ وقت همه اون چیزی که میخایم درون یه نفر پیدا نمیشه تنها مشکل یکم قدشه که همه میگن تازه به خودت میخوره نمیدونم حالا که چه جوابی بدم میترسم نتونم یه زندگی جدید با یه نفر دیگه شروع کنم همیشه چون مادرم بوده زندگی راحتی داشتم میترسم نتونم یه زندگی جدید رو همراهش ادامه بدم چکار کنم این ترسم از بین میره یا نع عادیه این ترسیدن
بر اساس گفته های محدود و کلی شما نمیشه نظر متقنی رو ارائه کرد، در ضمن هیچ کس غیر از خودت نمی تونه بگه که جوابت به این آقای خواستگار چی باشه. چه مشاور، چه مادر و چه هر کس دیگه ای. اما در زمینه ی ترس از تشکیل زندگی، خب تا یه حدی نرماله. ترس از تغییر بزرگی که در زندگی ایجاد میشه، ترس از مسولیت، ترس از پشیمانی و … اما باید ببینیم چطور میتونیم ترس هامون رو کنترل کنیم، یا اینکه ترس های ما مرضی هستن یا طبیعی و نرمال. خودت بهتر از هر کس دیگه ای می تونی این رو تشخیص بدی. باید به اون بلوغ فکری و رشد عقلانی رسیده باشی که از پس یه زندگی برمیای یا نه. طبیعیه که زندگی متاهلی مثل مجردی لای پر قو زندگی کردن نداره و مسولیت های بزرگی به دوشت میوفته. قد بلند حالا یه چند سانت این ور و اون ور، چیزی نیست که تو رو به دلشوره بندازه و به شک دچارت کنه، احتمالا یه موضوع دیگه ای هم این وسط هست که ذهنت درگیره ولی نمی خوای بهش بها بدی. اگر نگرانی که این ترس مخرب باشه بهتره یه جلسه یمشاوره داشته باشی به شکل حضوری.
سلام ممنون از مطالبتون من 25 سالمه و با یه دختری آشنا شدم که اونم هم سن خودمه .در مورد سوالاتی که شما گفتین هم نسبتا بعضی هاشونو از هم پرسیدیم و به یه تفاهم نسبی رسیدیم میخواستم بدونم در مورد مسائل جنسی طبق نظر شما که گفتین وقتی تقریبا نظر قطعیمون مثبت شده راجع بهش صحبت کنیم آیا اگر در اون مورد با هم تفاهم نداشتیم یا اختلاف نظر بود رابطه کلا باید کات بشه یا پیشنهادتون در کل در این مورد چیه ؟ چون ندیدم در سوال و جوابا به این مسئله اشاره کرده باشین
تفاهم جنسی اهمیت بسیاری داره. اگر شما جزو افرادی باشید که عشق ورزی و برقراری رابطه براتون اولویت بالایی داشته باشه و در مقابل برای همسرتون اولویت پایینی داشت هباشه قطعا به مشکل خواهید خورد و اونجور که باید نمیتونید از زندگی لذت ببرید. بعد از صحبت کردن حتما با یک کارشناس و مشاور متخصص در این زمینه صحبت کنید که دقیق راهنمایی تون کنن.
دوست عزیز، پرسیدن سوالات برای رسیدن به شناخت نسبی مطرح میشن، که دو طرف ببینن می تونن با هم به تفاهم برسن یا خیر، میتونن زوج مناسبی برای هم باشن یا خیر. پس در نتیجه سوالات جواب ثابتی ندارن، آدم ها علاقه ها، ویژگی های شخصیتی و جهان متفاوتی دارن. مهم اون نزدیکی بین دو نفر هست که باید ایجاد بشه.
سوالات خیلی خوبی بود ومن خیلی دلم میخواد که درمورد سوالات جنسی صحبت کنم چون من دررابطه جنسی یه صلیقه هایی دارم که نمیدونم اون کارا را انجام میده یانه. ولی خودم هرکاری که بخواد براش انجام میدم.
ممنونم. در اینکه باید حرف بزنید که هیچ شکی وجود نداره. اما با توجه به بافت سنتی غالب خانواده ها در ایران، مطرح کردن چنین مسائلی برای خیلی ها تابو هست. اگر میخوایید که هم سوالات تون رو مطرح کنید و هم رابطه ای که شرو عشده دچار خلل نشه. چند نکته رو رعایت کنید. اول اینکه مطرح کردن این سوالات صورت دیگه ای به خودش نگیره. یعنی به بحث کردن و وارد ریز مسائل شدن کشیده نشه چون در این صورت حساب دیگه ای روی شما خواهند کرد. زمانی سوالات رو مطرح کنید که از همه جهت آماده ی ازدواج با فرد مورد نظر هستید و بهانه ای برای بر هم زدن این آشنایی وجود نداره. چه از نظر شما و چه طرف مقابل. در کمال ادب و کاملا با حفظ حریم ها سوالات ور مطرح کنید.
چرا باید ناراحت بشه؟ بالاخره شما باید بدونید بر چه اساسی زندگی تون رو برنامه ریزی کنید. معیارتون در زندگی چی باشه. شاید از نظر شما یک مبنایی برای حداقل ها هست که برای ایشون حداکثر محسوب میشه. تفاهم مالی خیلی مهمه. در تک تک تصمیم گیری ها دخیله.
سلام من از یک دختر خواستگاری کردم کە تقریبا از همە نظر خوبە ولی بە من گفت کە رماتیسم مفصلی خفیف دارە و حالا من نمیدونم باید ادامە بدم یا عقب بکشم هیچ بیماری تقصیر خود ادم نیست کە ؟ از اون ورم مشکلات این بیماری هست…..
درست ترین کاری که الان به ذهن میرسه اینه که با پزشک معالج شون مشورت کنید تا به تمام نکات تاریکی که دتوی ذهن تون دارین پاسخ بدن. بعدش میتونید تصمیم درستی بگیرید.
سلام وقت بخیر سوالها خیلی تخصصی و جامع هستند اما مشکل نداشتن پاسخ این سوالهاست در واقع مانند سوال نظر شما راجع به همجنس گرایی چیست اگر پاسخ خیلی منفی باشدنشانه ی تمایل به همجنس بازی است
هیچ کدوم از این سوالها یک جواب از پیش تعریف شده نداره. چطوری مشه همه ی آدم ها رو در یک چارچوب قرار بدیم و بگیم هرکی خلاف این ها رو گفت به درد ازدواج نمیخوره؟ شما باید بگردین دنبال کسی که پاسخ هاش به پاسخ های شما نزدیک تره. در زمینه سوالی که پرسیدید هم باید بگم گاهی اتفاق میوفته که کسی چون یک نقص اخلاقی رو داره و سعی داره پنهانش کنه به شکل خیلی تابلویی باهاش مخالفت میکنه که خودش رو تبرئه کنه. منظور از این سوال اینه.
سلام ممنون از سوالاتتون،من توی بعضی از کانالها و سایت ها خوندم سوالات را به شیوه معکوس بپرسید بنظم شیوه معکوس بهتره چون مشخص نمیشه نظر شما چی، امکانش هست سوالاتمعکوس هم بزارید؟ یسوال دیگه هم دارم چطور متوجه بشیم طرف مقابل ما صداقت داره در حرفای که میزنه مممنونم
میتونید همزمان به سوالات جواب بدید. اصل بر صداقته در یک آشنایی. ولی صرف پرسیدن چند سوال نمیشه اطمینان حاصل کرد. آشنایی مدت داره، روال داره، اشنایی در محیط های مختلف اتفاق میوفته. باید رفتارش رو حین رانندگی، مصاحبت با خانواده، دوستان، در محیط کار، بیرون و در اجتماع در ارتباط با آدم های دیگه و …. ببینید و بسنجید. آدم ها توی گفته هاشون همیشه دوست دارن موجه جلوه کنن مخصوصا اگر از طرف مقابل خوششون اومده باشه چون دوست ندارن که از دستش بدن
سلام خسته نباشید من همیشه دوست داشتم کسی رو عاشقانه بخوام و بعد اون به خواستگاریم بیاد اما متاسفانه نتونستم چنین فردی رو توی زندگیم پیدا کنم و حالا همه عجله دارن که زود ازدواج کن سنت داره میگذره و من با اینکه بی میل هستم قبول کردم که شخصی به خواستگاریم بیاد اما من اصلا چنین روشی رو هر چند شاید درست باشه قبول ندارم نمیدونم چکار کنم؟
راضیه جان، دختران بسیاری شرایط شما رو دارن. یعنی تمایل به یک ازدواج عاشقانه و تا حد ممکن آرمانی، ولی موقعیت و شرایط این آشنایی رو ندارن. در چنین وضعیتی خودتون هستین که باید تصمیم بگیرین. هیچ مشاوری نمیتونه به شما بگه که منتظر این شرایط ذهنی بمون یا به یک خواستگار نرمال پاسخ مثبت بده. شرایط رو بسنج و عجله هم نکن. ازدواج مسابقه نیست که نگران عقب موندن از بقیه باشی ترس از اول نشدن هم نباید مانع تصمیم گیری درستت بشه. ولی موقعیت های خوب رو هم سرسری از دست نده. ممکنه در خلال آشنایی همون عشقی که انتظارش رو داری رخ بده.
سلام. جونی 24 ساله هستم با شرایط مناسبی واسه ی ازدواج و به تازگی با خانومی 26 ساله آشنا شدم که معرفی شده بودن…میخواستم بدونم این اخلاف سنی مشکلی ایجاد نمیکنه؟
اقافرشیده گل: حرفتون و انتخابتون ب نظرمن یکم خنده داره با تمام احترامی که برای ادمین قائلم ولی ب نظر من حرف اقای ادمین تا حدودی درسته شما تازه 24سالتونه میتونید برای ازدواج دخترایی بهتر با سن های پایین تر از سن خودتون انتخاب کنید اون خانوم 26سالشونه و شما24 ب طور کلی بگم افکار اون خانوم 2سال از افکار شما بزرگتره یعنی افکاراون خانوم از افکارات و هدف های شما فراتراز حدتصوره اون خانوم دوستای هم سن خودشو داره ک شاید شما دوست نداشته باشید با اونا رفتو امدی کنن اون خانوم مد نظرتون ..و بالعکس من عددی نیستم ک ب شما بگم چیکار کنید اما نظرمو میدم سعی کنید انتخابی داشته باشید که بعد ها پشیمونی پیش نیاد اختلاف سنی 3 یا 5ماه بزرگترو رو میتونستین تحمل کنید ولی 2سال رو نه شما رو نمیدونم ولی من اگه ب جای شما بودم ب هیچ عنوان تو فکر همچین ازدواجی نمیرفتم….. با ارزوی موفقیت وزندگیی سرشار از عشق…….
پاسخ ادمین به مـــلــ:)ـــکـــه نــ:}ــدا می 2, 2019
دوست عزیز من آقا نیستم 🙂 ببنید بحث از اختلاف سنی بین خانم و آقا یه کلیشه جنسیتی هست که باید تمومش کنیم. این افکار رو دور بریزید که زن حتما باید کوچیک تر باشه و مرد حتما باید بزرگ تر. اصلا این حتما ها رو کی تعیین میکنه؟ اون مسائل اصلی ازدواج رو در نظر بگیرید. یکی دو سال اختلاف سنتی برعکس کلیشه هیچ اشکالی نداره. در ضمن اینکه خانم با چه کسانی معاشرت می کنن یا نمی کنن به نظرم یک تصمیم فردیه ربطی به همسر آینده نداره، گویا هنوز هم معتقدین که آقایون باید چارچوب زندگی همسرشون رو تعیین کنن! حالا اگر خانم دو سال کوچیک تر باشن نمی تونن دوستانی داشته باشن که آقا نمی پسنده؟ آخه بعضی چیزها اصلا به سن و سال ربطی نداره. خیلی از آقایون هستند که پخته تر از سن و سالشون هستن، برعکسش هم میتونه در مورد خانم ها رخ بده.
سلام ب همه دوستان.تشکر از بروبچ سایت.بابت مطلب مهم و ارزشمندتون.. ی نکته. قرارنیس همه، سوالارو بپرسید.گلچین کنید.و طی چندجلسه باشه بهتره.حتی فرصت پاسخ بدید تا جلسه بعد.مراقب باشید دلبستگی و حتی ابراز احساسات صورت نگیره. چون خود واقعی طرف مقابلتونو باید بشناسید.و خودتون رو ب او..
سلام من یه سوالو نمیتونم از خودم جوابشو بگیرم و اون این هست که چرا باید ازدواج کنم؟ حالا مثلا بپرسن چرا با من ازدواج میکنی یه جواب دارم بگم زیبایی اخلاق خانواده و… که برام قابل تشخیصه و از این منظر نگاه کردن دلیلی برای ازدواج می بینم ولی کسی بپرسه چرا میخای ازدواج کنی بدونه اینکه شخصی در مقابلم باشه و نظرمو بخام در مورد ازدواج با اون بدم امکان پذیر برام نیست آیا مشکل از منه یا سوال به اشتباه طراحی شده؟؟ گیج شدم
خیلی از جوون ها حاضر نیستن ازدواج کنن، اونها دلایل خودشون رو دارن شمام قطعا باید دلایل خودتون رو داشته باشین. مثلا اینکه دلم میخواد به آرامش برسم، نیاز به یک همراه دارم، دوست دارم در کنار همسرم رشد کنم، میخوام عشق رو تجربه کنم، به خاطر رابطه جنسی، به خاطر فرزندآوری و …. نمیگم این دلایل، دلایل درست و کاملی هستن، اما خیلی از مردم به خاطر یکی از همین دلایل ازدواج میکنن. باید یکم روش فکر کنید حتما دلیل قابل قبولی دارین برای خودتون. ولی اصلا جای نگرانی نیست.
سلام من24سالمه و خواستگاری دارم که مادرشون منو دیده و الان 4ساله که مدام درحال خواستگاری کردن هست.پسرشون منو ندیده و بالاخره راضی شدم که بیان و پسرشون میخوان تازه منو ببینن.من نمیدونم باید چیکارکنم و چی بپرسم اصلا بنظرتون پرسیدن سوالایی که اینجا گذاشتین زود نیس؟بنظرتون لازمه که همه اینارو بپرسم؟
یکی دو جلسه ی اول صرفا جهت شناخت دو طرف برگزار میشه. لازم نیست فورا به سراغ این سوالات برین. اما از جلسات بعدی میتونید هر جلسه رو به مطرح کردن یکی از موضوعات اختصاص بدین. این شما هستین که باید به نتیجه برسین، چیزی رو بپرسین که براتون اولویت داره. ممکنه بخشی از این سوالات اصلا دغدغه شما نباشن.
اشتباه من رو نکنید! فقط پرسیدن کافی نیست! تحقیق کنید که دروغ نگن… چرت ترین، چیپ ترین، پوچ ترین، بی عرضه ترین، بی عقل ترین و بی شخصیت ترین انتخابی که می تونستم بکنم رو کردم… سریع انتخاب نکنید! با دهن بسته و چشم باز برین جلو!
متاسفم برای گذشته ی تلخ تون. بله قطعا تحقیق کردن از مطرح کردن سوالات خواستگاری هم مهم تره. چون افراد معمولا دوست دارن در پاسخ دادن موجه تر از چیزی که هستن جلوه کنن.
سلام دوست عزیز لیلا جان، دو انتقاد در یک کامنت، بدون اینکه پیشنهادی در کنارش مطرح بشه، نشانه ی خوبی نیست. اگر انتقادی از مطلب دارید به نظرم باید موردی بگین تا اصلاح بشه. جمله ی دوم تون هم نشانه ی یک خشمه که نمیدونم منشاش چی میتونه باشه. در همین شرایط سخت اقتصادی هم خیلی ها دوست دارن که ازدواج کنن. چون شما تمایلی به ازدواج ندارین دلیل نمیشه به بقیه ی افراد توهین کنین. افرادی هستند که سخت نمیگیرن و حاضرن با کمترین امکانات ولی با بیشترین عشق در کنار هم باشن و بهاش رو هم پرداخت میکنن. روزهای خوشی براتون آروز میکنم.
سلام.عالی بود سوالا. ی سوالی که برای من پیش اومده اینه که 10سال فاصله سنی به نظرتون مشکل ایجاد نمیکنه؟شرایط کیس مورد نظر از همه لحاظ مناسبه من20سالمه و اون 30.
مرضیه ی عزیز این سوال خیلی کلیه. بارها گفتیم که صرفا یک اختلاف سنی ده ساله نمیتونه ملاکی برای خوب یا بد بودن یک رابطه باشه خیلی مسائل مهم تر از سن و اختلاف سنی این وسط مطرحه.
سلام سوالاتتون خیلی خوب بود اما من یکم شرایطم متفاوته من دختری 37ساله خواستگاری دارم همسن خودم اما سابقه ازدواج دارند همسرفوت شده و دختری سه ساله داره همه معیارهای مد نظرمو داره بجز بچه و قیافه بنظرتون چه کنم
ازدواج با مردی که فرزند داره سختی ها و پیچیدگی های خاصی داره. ابتدا به این نتیجه برسین که دلیل انتخاب شما، خودتون و ویژگی های فردی خودتون هست، نه الزاما پیدا کردن یک مادر برای فرزندشون. این خیلی مهمه. دوم اینکه قیافه خیلی مهمه، برعکس چیزی که خیلی ها میگن، تو زندگی موقعیت هایی پیش میاد که ممکنه حتی جذابیت های ظاهری برای شما ایجاد نشه به خاطر قیافه ی طرف. پس خوب به این قضیه فکر کنید، اگر این قیافه مانع ایجاد حس ها در شما نخواهد شد بقیه موارد رو بررسی کنید. اما اگر این روح بزرگ رو در خودتون سراغ دارین که برای فرزند کس دیگه ای مادری بکنید، اگر بعدها که خودتون صاحبت اولاد شدین اون رو به چشم یک مزاحم نگاه نمی کنید، و بین اون و فرزند خودتون فرق نمیذارین، اگر حس نمی کنید که وجود اون بچه اختلالی در زندگیتون ایجاد کرده، اگر میتونید مادری بکنید براش. میتونید روی خواستگاری این آقا جدی تر فکر کنید. حتما و حتما از مشاور کمک بگیرید
سلام بنده بیماری hpv دارم رفتم ی جایی خاستگاری.از طرف مقابل خوشم اومد. این قضیه و دلیلش ک رابطه کنترل نشده بود رو گفتم. خیلی روحیم و حالم بد شد. میخام بدونم ازین ب بعد بگم همچین مشکلی دارم یا نگم؟ البته نمیتونم ب شریک زندگیم واقعیت رو نگم. از طرفی بگم هم فکر میکنم موقعیت ازدواج هامو از دست بدم. میخام کم کم ب مجردی ابدی فک کنم ک زندگی آدم دیگه ای رو خراب نکنم. توی اینترنت چیزای مختلفی نوشته. هم نوشته برای طرف مقابل خطر داره (خطر سرطان دهانه رحم) و هم نوشته واکسن داره برای جلوگیریش و تست های دوره ای ۶ ماهه ک میتونه از خطر مبتلا شدن جلوگیری کنه. شما کمکم کنید چی کنم
دوست عزیز بیماریهای مهم رو حتما باید به طرف مقابل اطلاع داد، طرف مقابل حق داره با آگاهی تصمیم بگیره و نگفتن و پنهان کاری درست نیست حتی شرایطی داره که میتونه عقد رو باطل بکنه. به نظر میاد شما باید اول با یک پزشک مشورت کنید و اطلاعات تون رو راجع به بیماری تون و راه های انتقال و خطراتی که برای شریک زندگی تون ممکنه داشته باشه رو کامل کنید. بعد در مراحل آشنایی با دلیل و سند حرف بزنید. حتی میتونید با همسر آینده تون به پزشک مراجعه کنید و از طریق پزشک تون بهش آگاهی های لازم رو بدین. نمیشه قاطعانه گفت که هیچ کس با این شرایط شما رو نمیپذیره. خب قطعا در کنار این مشکل، حسن هایی هم دارید که ممکنه دلیل انتخاب تون باشه. قبل از اینکه بازی رو شروع کنید نمیتونید خودتون رو بازنده حساب کنید. برای زندگی باید بجنگید. هیچ وقت قبل از تلاش کافی شکست رو نپذیرید. اگر واقعا کسی مد نظرتون هست و دوست دارید بهش برسید تلاش تون رو براش بکنید.
سلام بابت سوالا واقعا ممنون …فقط میشه بگین : ۱_ وقتی پدر مادر دختر میخوان با پسر صحبت کنن چه سوالاتی باید بپرسن؟ ۲_ پدر دختر باید در تحقیق میدانی چه سوالاتی بپرسد؟ ۳_اون جلسه ای که خانواده دختر یه سری به منزل پسر میزنن آیا باید خود دختر هم برود یا نه؟ و در آنجا باید چه کرد؟ ممنون
1- چیزهایی که براشون اولویت داره. مسائلی که به نظرشون مطرح شدن اونها میتونه به شناخت منتهی بشه. از شغلش، اعتقاداتش، روابطش، آینده ای که متصور هست، اختیاراتی که قراره به همسرش بده، حق و حقوقی ک هبرای همسرش در نظر داره، سطح مالی و خیلی چیزهای دیگه. هر خانواده ممکنه مسائل متفاوتی براش اهمیت داشته باشه بنابراین یک پاسخ قطعی نیمشه به این سوال داد. در کل جنم فرد باید سنجیده بشه. 2- دقیقا همون سوالاتی که براشون مهمه درباره طرف بدونن. اینکه آدم رفیقی بازی هست یا نه، اهل کار هست یا نه، چشم و دل پاکه یا نه، سابقه زندان یا درگیر ی تو محل داره یا خیر. در کل آدم آرومی هست یا دعوایی، اهل خانواده است یا نه؟ مورد اعتماد اهل محل هست یا خیر؟ 3- بستگی به رسم و رسوم هر خانواده داره
سلام ممنون ازاطلاعات وراهنماییهاتون … من چندماه پیش نامزدداشتم وقرارمون این بود بعداز۷ماه نامزدی عقدکنیم..شکرخدادرطول دوران نامزدی بمدت ۲۰روزطرف روشناختم وبه نتیجه رسیدم به دردهمدیگه نمیخوریم البته اینم بگم جلسات خواستگاری عجله ای بود فرصت نشد سوالات روبطور کامل بپرسم..یک هفته بعدازاون اتفاق مجدد قراربود برام خواستگاربیادمنتهاباتوجه به تجربه قبلی بامشورت چندین نفرازبزرگان تصمیم گرفتم قبل ازشروع خواستگاری اول طرف روبشناسم که سه مال طول کشید بعدازسه ماه تازه خواستگاری شروع شده ،ایمان دارم کاردرستی کردم چون حالا پشیمون نیستم ودرشرف ازدواجم…دوستان عزیز اگرواقعااینده براتون مهمه ودنبال خیرهستید هیچوقت برای ازدواجتون عجله نکنید اگرتونستین اول طرف روخوب بشناسین بعداقدام کنید.یه نگاه به اطرافتون بندازین ببینین امارطلاق به کجارسیده سن ازدواج که خودتون شاهدین رفته بالا…سطح توقعاتتون لطفاکمی بیارین پایینتر ..لطفا باهم سطح خودتون ازدواج کنید..زندگی یک عمرواقعاشوخی نیست..موفق باشید
سلام بهمه بنظر من ازدواج رو باید اسون گرفت باید دختر و پسر اول همدیگرو بخوان ، دوستداشته باشن . بعد بشینن باهم صحبت کنن که چه کارهایی رو انجام بدن یا ندن سوالات جنسی به نظر من نباید اول بسم الله مطرح بشه یواش یواش اصلا خود ادم میره واسه اینجور سوالات ببخشید وقتتونو گرفتم ممنون از همه
سوالایی که پیرامون رابطه پدر و مادر طرف پرسیدید صرفا دخالت در امور شخصی طرف مقابله و هیچکسم نمیاد از خانوادش بد بگه و تنها چیزی که ادم میشنوه قطعا دروعه ! حتی کسی که پدر و مادرش همش دعوا داشته باشن یا حتی معناد باشن برنمیگرده به خواستگارش بگه پدر مادر من بدن !
نه دوست عزیز این سوالات تجاوز به حریم شخصی نیست. علم روانشناسی ثابت کرده که خیلی از روابط پدر و مادر ها روی روابط آینده بچه ها با همسرشون تاثیر مستقیم میذاره. ماها چیزی که پدر و مادر میخوان نمیشیم، چیزی میشیم که از رفتار اون ها نشات گرفته شده. کسی که بخواد دروغ بگه و همه چیز رو گل و بلبل نشون بده قطعا اهل زندگی نیست. اما کسی که بخواد زندگی کنه، قطعا رو راسته و تلاش میکنه تصویر درستی از خانواده اش ارائه بده. اگرم دروغی گفته باشه در برخوردهای آتی لو میره. زندگی بر مدار گفته های آدم هاساخته نمیشه بر مدار رفتارهاشون ساخته میشه.
سلام ببخشین یه راهنمایی می خواستم بنده دختری 30 ساله با مدرک کارشناسی ارشد هستم خواستگاری دارم که ظاهرش نرمالشه سنش مناسبه ولی زیر دیپلم هست و شرایط مالی خیلی خوبی داره یک بار باهاش حرف زدم سنتی فکر می کنن و مخالف اشتغال خانم هم هست و میگه وقتی وضع خودم خوبه لازم نیس خانم کار کنه شغل ثابت هم نداره یه مدت سال رو باغداری و بقیه اش رو خرید و فروش ملک یا کارای ساختمانی می کنه به نظرتون یه دختر با مدرک فوق لیسانس با یه پسر زیر دیپلم می تونه ازدواج موفق کنه؟؟؟؟؟
دوست عزیز، هیچ دو نفری شبیه هم نیستن. نمیشه گفت که فردی که زیر دیپلمه به هیچ عنوان به درد یه خانم فوق لیسانس نمیخوره. همین طور که نمیتونیم بگیم به دردش میخوره. شما باید بر اساس ملاک هاتون خواستگارتون رو بسنجین. ببینین نقاط قوتش چیه. نقاط ضعفش چیه. این کفه ترازو به کدوم سمت سنگینی میکنه. ببنید میتونید با ضعف هاش کنار بیایین یا خیر. طوری نباشه که به خاطر وضعیت خوب مالی باهاش ازدواج کنید و بعدها حسرت بخورین و سر کوفت بزنید بهش. این شمایین که باید انتخاب بکنید. توضیه میکنم پیش مشاور متخصص برین. موفق باشید
سلام B123 نتونستم به سوال شما جواب ندم بنده حقیر معتقدم مدرک کاغذ پاره ای بیشتر نیست ولی شما دانشگاه رفتید و دهنتون بازتر از افراد معمولی هست. با این تفکر سنتی خواستگارتان که دنباله هایی هم خواهد داشت میتونید کنار بیاید؟ من جواب خودمو دارم شما هم باید جوابی براش پیدا کنید که مال خودتون هست
متاسفانه با اينكه افراد جوان جامعه ما اكثرا تحصيلات دانشگاهي دارن و تجربه اجتماعي اما باز هم در مورد مقوله ازدواج همون روش هاي سنتي و بعضا منسوخ شده رودر مورد آشنايي و شناخت طرفشون به كار ميگيرن . امروزه ازدواج ديگه هندونه دربسته نيست . اولين مورد تو ازدواج اينه كه دست طرف مقابل رو بگيريم و ببريمش پيش يه مشاور . روانشناس ميتونه تشخيص بده كه آيا با فرد مورد نظر از لحاظ تيپ شخصيتي و احساسات و تفكر و خانواده و روش زندگي تناسب داريم يا نه ؟ اينجوري وارد يه رابطه بي سرانجام نميشيم و قبل از اينكه دلبستگي به وجود بياد ميتونيم رابطه رو تموم كنيم .وقت و عمرمون تلف نميشه و دچار ناراحتي و اضطراب و اينكه واي حالا چي ميشه هم نميشيم .
سلام دوستان طرف من پسرخالمه.اگه این سوالارو بپرسم که فک میکنن خلم.من خیلی توجواب دادن دودلم.خانوام همه موافقن.اما من به یه مسایل جزئی انقد اهمیت میدم که اون توجهی نداره.درضمن ما ازقبل یه سال دوست بودیم اما من هنوز از انتخابم مطمین نیستم.خانوادمم بهم سخت میگیرن که فامیل ازغریبه بهتره و غریبه معلوم نیس چی دربیاد.اما تواین یه ساله من جذب پسرخالم نشدم.لطفا راهنماییم کنید
طبیعتا بخشی از سوالات برای شما لزومی نداره پرسیده بشه چون طرف مقابل آشناست و شما شناخت نسبی دارین. اما بقیه سوالات نه. تصور بکنید با یک فرد غریبه رو در رو نشستین. برای شناخت شخصیت پسرخاله تون حتما تلاش کنید. فکر نکنید فامیله و خانواده تایید کرده و تمام. ازدواج فامیلی اگر به شکست منجر بشه صدمات بیشتر یداره چون باعث اختلاف خانوادگی خواهد شد. اگر در یک سال دوستی جذابیتی براتون نداشته تصور میکنید بعد از ازدواج معجزه رخ میده؟ یکم بیشتر فکر کنید و حتما مشاوره برید.
سلام و ممنون بابت مطلب مفیدتون، سوالی که اینجا به وجود میاد اینه که خیلی بعیده که بتونیم شخص 100% شبیه خودمون پیدا کنیم پس حدوداً اگر چند درصد با هم تفاهم داشتیم میشه گفت انتخاب درستیه؟ و اینکه تفاهم در کدام مسائل مهمتره ؟ یعنی اگه بخواهیم الویت بندی کنیم کدوم مسائل مهمتر هستند؟ ( اعتقادی، مالی، جنسی،… ؟)
خب به نظر میاد که معنای تفاهم خوب جا نیوفتاده برای شما، اصلا منظور این نیست که دنبال آدمی بگردین که صد در صد شبیه خودتون باشه، آدم های خوشبخت کسانی هستند که با وجود اختلاف هایی که با هم دارند خوشبختند، چون راه کنار اومدن و حل کردن رو بلد شدن. میدونن که طرف مقابل چه ایرادات، چه حساسیتها، چه نقطه ضعف هایی داره ولی راهکار درک اونها رو پیدا کرده. اصلش یاد گرفتن مهارت حل مسئله است.
سلام مقالتون خیلی مفید بود من دختری ۱۹ساله هستم و خواستگاری ۲۵ ساله دارم که از نظر پدر و مادر و معرف هم ویژگی اخلاقی و هم مالی و اعتقادی به نظرتون برای من کیس مناسبیه!!
سلام زینب عزیز، من متوجه سوال شما نشدم، چون هیچ فعلی در جملهتون نیست، یک سری ویزگیها رو ردیف کردین و به فعل اشاره نکردین، آیا طرف مقابل تمام اینها رو داره؟ مضاف بر اینکه به جای علامت سوال هم از علامت تعجب استفاده کردین. اگر سوالی دارین لطفا کامل و دقیق مطرح کنید که بشه پاسخ داد.
پیشنهاد من به شما اینه باید با طرفتون چندین جلسه صحبت کنید درسته که پدر و مادر و معرفه اون اقا رو تایید میکنند اما شما قرار با ایشون زندگی کنید یک عمر پس با ایشون قرار بزارید و صحبت کنید یک مدت جهت آشنایی تا ایشون رو بهتر بشناسید شاید با تمام ویژگی های خوبی که دارند با سلیقه و اخلاق شما جور نباشند امیدوارم که نظرم کارآمد باشه
سلام من 28 سالمه و با یه پسری تو فضای مجازی آشنا شدم که همشهری خودمه.. تقریبا بعد از چند روز چت کردن یه قرار حضوری داشتیم این آقا از نظر کاری و موقعیت اجتماعی و مالی خوبه و فاصله سنیمون 4 ساله.. وقتی از نزدیک دیدمش اون قدری که از عکساش خوشم اومده بود ظاهرش به دلم ننشست.. و یه بهونه آوردم و گفتم جوابم منفیه علیرغم اینکه اون آقا از من خیلی خوشش اومده بود.. الان بعد از چند ماه دوباره بهم پیام دادیم دوباره بحث ازدواج پیش اومد الان نمی دونم چیکار کنم ظاهرش بد نیستا ولی نمی دونم چرا اون کشش تو من بوجود نمیاد با اینکه خیلی موقعیت خوبی هست.. به نظرتون بیشتر باید تامل کنم یا بیخیال بشم؟
سلام کسی بهتر از خودتون نمیتونه جواب این سوال رو بده. موقعیت رو بذار کنار، فکر کن این آدم یه آدم معمولی با شرایط معمولیه. خونه و ماشین هم نداره. ولی آدم خوبیه. قیافهاش هم همینه که دیدی. ببین انتخاب تو هست یا نه؟ فردا روز تو با ظاهر این آدم کار داری، با ظاهر این ادم میخوابی، بیدار میشی. ببین کسی هست که بتونی باهاش معاشقه کنی، دلت رو میبره یا نه.
سلام سوالاتتون یک بخشیش خوب بود اما در بخش مسائل جنسی و مسائل مربوط به فرزند آوری باید این نکته رو متذکر بشید که همون روز اول نباید راجع این چیز ها صحبت کرد چون دختر خانم ها یا یک سری از آقا پسر حساسیت های خاصی دارند که احتمال داره با عنوان همچین سوالاتی باعث بشه طرف از شما بدش بیاد
سلام ۱- دختر چطور بفهمه که طرف با طمع به مادیات نیومده سراغش ؟ ۲-درباره شرط شاغل بودن و استقلال مادیش واینکه حقوقش فقط در اختیار خودش باشه ۳’ چه جلسه ای صحبت کنه و چطوری که به طرف بر نخوره؟ ۴-آیا لازمه جزو شروط ضمن عقد هم باشه
پاسخ ادمین به راحیل ژوئن 9, 2020
سلام وقتی سوالی مطرح میکنید ریپلای به پاسخ بقیه نباشه که ادمینها بتونن راحت پاسخ بدن. 1- همون اول کاری باید تکلیفتون رو دربارۀ مادیات روشن کنید، راههای زیادی وجود داره، مثلا اینکه بگید من بعد از ازدواج قصد ندارم شاغل باشم، صرفا برای اینکه واکنش طرف مقابل رو بسنجید. یا پدر من قرار نیست از نظر مالی بهمون کمک کنه من دوست دارم مستقل باشم و …. 2- جلسات اولیه نه ولی در جلسات آتی حتما باید صحبت بشه. ببینید تکلیف خودتون رو با این مسئله روشن کنید، در زندگی مشترک حقوقم مال خودمه نباید مطرح باشه. اگر برای خودتون به عنوان یک زن مستقل و قوی ارزش قائل هستید به جای پافشاری روی این مسئله به این فکر کنید که حقوق پایمال شدهتون رو از همسرتون مطالبه کنید، حق اشتغال، تحصیل، مسکن، تقسیم دارایی، حق طلاق ، خروج از کشور و …. وقتی به زندگی مشترک به دید مساوات و برابری نگاه کنید دیگه حقوق من و حقوق تو مطرح نیست، زن دنبال مهریه نمیره و مرد هم مجبور نیست همه مخارج رو تنهایی تامین کنه. در عوض هر دو از یک حقوق برابر برخوردارند. کسی زیر دین کسی نیست و کسی حاکم بر زندگی نفر دیگه نیست.
سلام . وقت بخیر . در کل سوالاتتون خوب بود . ولی در مورد مسائل جنسی شاید خیلی از اینها مهم نباشه و حتی نشه مطرحش کرد تنها چیزی که ذهن من را درگیرش کرده بحث گرم بودن و یا نبودن طرف هست . مثلا من خودم ادم گرمی هستم از نظر جنسی و واقعا نمیدونم این رو چطور از طرف بپرسم که ایشونم گرم باشن یا نه؟! میتونید در این باره کمکم کنید!؟
وقتی خواستگاری تا جایی پیش رفت که شما و طرف مقابل به قطعیت رسیدین که زوج مناسبی برای هم هستین، پرسیدن چنین سوالی نه سخته و نه زشت. چون در طی چند ماهی که با طرف مقابل آشنا شدین فهمیدین که طرف با این سوال چه برخوردی خواهد داشت. اگر هم فکر میکنید خوششون نمیاد، میتونید از مشاور کمک بگیرید.
سلام من ۲۸ سالمه جدیدا یه خواستگار برام اومده که خانواده خوبی دارن و اینجور که فهمیدم خودشم پسر زحمت کش و خوبیه طی دو جلسه که باهم صحبت کردیم با اینکه از نظر تحصیلات از خودم پایین تر هستن اما طرز صحبت و اطلاعاتشون خوبه تقریبا و سربقیه چیزها تفاهم داریم انگار اما تنها چیزی که منو مردد کرده تو جواب قطعی نماز نخوندن ایشون درصورتی که برای من نماز خوندن مهمه و ایشون هم با قاطعیت میگن که قبلا نماز میخوندن ولی الان به هیچ وجه نماز نمیتونم و قبول ندارن
سلام اینجا بحثی که پیش میاد، اینه که دلیل این نماز نخوندن چیه، اگر از روی بی اعتقادی باشه، با توجه به اینکه شما آدم معتقدی هستین به گفته خودتون ممکنه مشکل ساز باشه، چون بی اعتقادی صرفا محدود به نماز نمیشه به خیلی از ارکان زندگی نفوذ میکنه. اما اگر صرفا تنبلی باشه نه مشکلی نیست. اگر شما بخوایید میتونید با رفتار سازشگرتون ایشون رو دوباره علاقمند بکنید به نماز خوندن. اما برخی از افراد به دلایل غیر دینی از دین زده میشن، مثلا رفتار متناقض برخی از مدعیان دین داری و…. به نظر میرسه که ابتدا باید ریشهیابی کنید بعد به فکر تصمیم درست باشید.
سلام خسته نباشید فقط تنها خواهشی ازتون داشتم اینکه مطلب را قشنگ بخونید بعد پاسخ بنده رو بدید در حد خلاصه هم شده کافیه فقط کنجکاوم که بدونم همین؟یه همسایه ای داریم دوتاپسرداره پسر بزرگیش کارش ازاد هستش نصاب چیزی هستش تا قبل از سال طبق روال صبح میرفت ظهری یا بعدظری برمیگشت لباس کارش هم لباس معمولی بود با کوله پشتی که کوله پشتی وسیله کارش بوداین تاایجامطلب.اماازامسال خودم که دقت کردم دیگه مثل سال قبل دیگه این روال نیستش همیشه صبح دیگه با لباس معمولی یا کوله اش باهاش نیستش همیشه صبح با یه لباس شخصیتی شیک جذاب منظورم یه کت شلوار پیراهن شیک درواقع تیپش کلی عوض شده درواقع تیپی زده بعدش از امسال به بعد تا الان صبح ها ۹با این تیپ میره بیرون باماشینش تاشب ساعت ۱۰ برمیگرده یا ظهرها ساعت۱۱میره بازم ۱۰شب برمیگرده بعدظهرها هم میره ساعت ۳بیرون با ماشین تا ساعت ۹شب برمیگرده بعضی وقت ها خودش تنها ین کارو میکنه بعضی وقت ها با برادره کوچکترش با همان تیپ میره بیرون همه روزه طبق همون ساعتی که گفتم حالا از شما راهنمایی میخواستم ایا نظر شما دراین مورد چیه بنده که تنها شکم اینکه شاید این اقا یه برنامه هایی داره یا قراره باکسی وصلت یاخویشی کنه که این مدت طولانی بااین روش میره جلو بهن ظرم منظورم را متوجه شدید که چی گفتم حالا نظرشماچیه بنده کنجکاوک که بدونم همین منتظرپاسخ شما هستم.سپاسگذارم ازتون.
سلام گمان میکنم کنجکاوی بیموردی دارید. این سوال هیچ ارتباطی به سایت عروس نداره. اینکه با این دقت ریز فعالیت پسر همسایه رو درآوردین و حتی براتون سوال شده که دلیل تغییر ظاهر ایشون چیه واقعا جای تعجب داره. اگر فردی چنین کنجکاوی درخصوص شما داشته باشه آیا براتون جذابه؟
سلام خسته نباشید من پسرداییم از من خواستگاری کرده تو خواستگاری برگشت گفت ارایش نکن چادر باید بزاری میشه بااین ادمی که از همین اول این حرف و میزنه میشه باهاش زندگی کرد تو رو خدا کمکم کنید نیاز به کمک دارم تو دوراهی موندم من ۲۰ سالمه اون ۲۸ سال با این سن چطور
پاسخ ادمین به Zahra ژوئن 9, 2020
سلام همیشه میگیم توی بحث ازدواج، طرف مقابل رو همون طوری که هست قبول کنید، سعی در تغییرش نداشته باشید. شما یه آدم عاقلید، اگر دوست داشته باشید چادر سر میکنید دوست نداشته باشید نه درباره آرایش هم هیمن طور. میل شماست که زیر بار زورگویی خواستگارتون برید یا خیر.
سلام من ۳۰ سالمه و در سن ۲۳ سالگی جدا شدم از همسرم و اینکه تا الان خواستگار داشتم اما هرکدوم به هردلیلی نشده ولی الان یه خواستگار دارم که از لحاظ مالی و فرهنگ و خانواده و خیلی چیزا عالی و در سطح بالایی هستش اما قیافش به دلم ننشسته یعنی هیچ شور و شوقی درون خودم احساس نمیکنم در موردش که مثلا باهاش بخوابم شور و اشتیاقی داشته باشم یا هرچیز دیگه ای در صورتی که تموم اطرافیانم میگن عالیه و خوبه و هرکاری کردم بفهمونم بهشون ک ازش خوشم نیومده متاسفانه نفهمیدن و من قبول کردم ک با طرف صحبت کنم شاید طی صحبت کردن باهاش خوشم بیاد اما هنوز تغییری ایجاد نشده من باید چیکار کنم ک هم تصمیم عاقلانه ای بگیرم ک بعدها پشیمون نشم از رد این گزینه هم درست باشه تصمیم دارم دیوونه میشم
ستاره جان ، بستگی به خودت داره این سوال پر تکرار جوابی نداره، باید خودت با دلت راه بیای. بهش فرصت بده و باهاش حرف بزن. ولی نه فقط برای اینکه جواب مثبت بهش بدی. باهاش حرف بزن تا بشناسین تا ببینی میتونی باهاش کنار بیای یا نه. گاهی پیش میاد که افراد در نگاه اول دلنشین نیستن اما بعد از مدتی معاشرت میبینی ازش خوشت اومد. اصلا و ابدا استرس به خودت نده. به این موقعیت به شکل یک خواستگاری عادی نگاه کن. قرار نیست حتما جوابت مثبت باشه.
سلام ببخشید من ۲۵ سالمه و یه نفر بهم معرفی شده که هیچ شناختی از هم نداریم و قراره فردا برای آشنایی بیان.چند مورد هم قبلا بهم معرفی شده بود ولی متاسفانه هیچکدومشون از من خوششون نیومد و این خیلی منو ناراحت میکنه و پیش خانوادم خجالت زده میشم بخاطر همین خیلی استرس دارم که این مورد هم مثل بقیه بشه میشه بهم بگید بعد از این که با آقا پسر صحبت کردم چجوری ازشون بپرسم که نظرشون در مورد من چی بوده چون من دختر هستم احساس میکنم این سوال مناسبی نیس که یه دختر از پسر بپرسه.لطفا زود جوابمو بدید ممنونم
سلام فاطمهی عزیز چرا فکر می کنی بقیه از تو خوش شون نیومده؟ چرا به این فکر نمیکنی که تو اونقدر موجه و درجه یک بودی که اونها خودشون رو در سطح تو ندیدن؟ بارها بین مراجعه کنندهها این مورد رو داشتم که پسری از دختری خواستگاری کرده و ادامه نداده چون دیده که دختر خیلی سطحش بالاتره، هیچ وقت خودت رو دست کم نگیر، تو نیازی به خوش اومدن یا نیومدن بقیه نداری، تو نیاز داری که خودت رو بپذیری، این اعتماد به نفس خودش رو در تک تک حرکات و رفتار و گفتارت نشون میده و باعث میشه بقیه جذبت بشن، از همین الان شروع کن به دادن انرژی مثبت به خودت. اینم یه خواستگاری مثل بقیه است، از کجا اطمینان داری که تو حتما ازش خوشت میاد؟ خودت رو دست کم نگیر، مردها جذب زنان قدرتمند میشن. حتما فردا بعد از رفتن خواستگار ها از حس خوبت برامون بگو. این تویی که باید انتخاب کنی پس نترس.
سلام تشکر از سایت خوبتون من یک جلسه با ک خانوم صحبت کردم ایشون مامایی خوندن و اخر درسشون هست. تقریبا از نظر من اکی هستیم با هم فقط مشکلم اینه که ایشون بابت شغلشون ماهی حدود هشت شب ، شب کاری دارن. تا وقتی فرزندی نیست مشکلی نیست سختیش قابل تحمله اما وقتی بچه بیاد و مادر شب کار باشه سخت میشه. ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام ممنونم خب وقتی مادر سرکار هستن، وظیفهی پدره که از بچه نگهداری کنه، این که کاملا واضحه. بچهها به یک پرستار امن و مهربون نیاز دارن، در شرایط مختلف این فرد میتونه شامل افراد مختلفی بشه، مادر، پدر، مادربزرگ ها و…. پس خیلی راحت بپذیرید که مسئولیت فرزند با والدین هست نه فقط مادر. آرزوی خوشبختی داریم برات.
پاسخ ماهی به ادمین جولای 19, 2020
سلام ممنونم بابت سوالای خیلی خوبتون
من یه دختر ۲۱ ساله ام که از لحاظ ظاهری شرایط خوبی دارم و تا الان چندتا خواستگار داشتم که ازشون به دلایل مختلفی خوشم نمیومد
یکی از قیافش یکی بخاطر کار نداشتنش یکی از اخلاقش یکی بخاطر سن زیادش.. اما الان یه بنده خدایی اومده که هم سن منه و یه دفه هم باهم صحبت کردیم. تو اون شناخت اولیه ای که بدست اومد، جفتمون به این نتیجه رسیدیم که تفاهم اولیه رو داریم و دیدگاهمون به بیشتر مسائل مثل هم بود.
ایشون از لحاظ ظاهری هم خوب هستن و با اینکه از نظر خونوادم یه ظاهر معمولی دارن ولی برعکس، من احساس میکنم میشه اون حس خوب رو ازشون گرفت. شرایطشونم خوبه ینی هم کار دارن هم خونه و هم ماشین.
اما یه سری چیزا هست که ذهن منو درگیر کرده و به شدت گیج شدم اول اینکه من تو گذشتم یه سری اشتباها کردم که از سر بی تجربگی و کنجکاوی و نادونی بوده. و تقریبا برمیگرده به دوران کنکورم و قبل تر. ینی دبیرستان درواقع. اما از وقتی دانشگاه قبول شدم تصمیم گرفتم درست زندگی کنم و بیشتر اون بچه بازیا رو تموم کردم و تموم تلاشمو گذاشتم رو اینکه اون اشتباها تکرار نشن دیگه. تا حد زیادیم تونستم خودمو نگه دارم و بهترکنم شرایطو. بعد من ادمی هستم که همیشه دلم میخواد ویژگیای خوبم خیلی تقویت بشن و تا حد امکان بدیامو کم کنم. و گاهی سر این مسائل با خودم درگیری دارم و هرچندوقت یبار خودمو به شدت میبرم زیرسوال. و یه بخشیشم کاملا ناخواسته ست و این اتفاقا باعث میشه یه مدت خودمو قبول نداشته باشم و خودمو گم کنم. حس میکنم یه مقداری وسواس گرفتم. و این حالت الانم برام پیش اومده. چیزی که اذیتم میکنه اینه که این آقا مذهبی هستن و به من گفتن تاحالا با هیچ دختری ارتباطی نداشتن چون میخوان همسر پاکی گیرشون بیاد. مسئله ی من اینه که آیا لازمه من بهشون بگم چطوری بودم و الان چطوری شدم؟ نه که وارد جزییات بشم. فقط یه خلاصه ای بهشون بگم که از اول خوب زندگینمیکردم. به نظرتون اصلا لازمه ایشون بدونن یا نه؟ چون اگر بهشون نگم، ایشون فک میکنن من از اول انقد سالم زندگی میکردم. من اصلا نمیدونم لیاقت پاک بودن ایشونو دارم یا نه. خیلی حس بدی دارم به این قضیه. دوس ندارم پنهون کاری کنم ولی نمیدونم چطوری بهشون بگم. و اینکه اصلا من میتونم خودمو جزو ادمایی حساب کنم که ایشون توقع دارن همسرشون اونطوری باشن؟ چون ایشون خودشونو پاک نگه داشتن که همسر خوبی گیرشون بیاد نمیدونم من در اون حد هستم یا نه هرچند که توبه کردم و دلم نمیخواد اصلا اون دوران برام تکرار بشه ولی اگر بهشون نگم و ازدواج شکل بگیره، نامردی کردم؟ با مادرم که حرف میزدم ایشون بهم میگفتن که حس میکنم عذاب وجدان گرفتی و نمیتونی با خودت کناربیای. کاملا درست میگفتن
یکی دیگه از توقعات خواستگارم این بود که همسرشون توی بحث دین و ایمان از خودشون بالاتر باشه یکی دوپله.
اینم تو پرانتز اضافه کنم که من ادم متوسطی ام از لحاظ دین داشتن. ینی فقط درحد واجب و حرام رو رعایت میکنم. آدمی نیستم که خیلی اهل مستحبات و اینا باشم. اینو به خودشونم گفتم که من سطح بالایی ندارم توی دین داری و اینا. که یه وقت توقع زیادی ازم نداشته باشن. و خب اونجا چیز خاصی بهم نگفتن. مثلا نگفتن نه دوس ندارم یا حتما باید اونطوری باشی.
(خودشون که به نظر میومد از من با ایمان تر باشن. حداقل دوسه درجه)
من از وقتی اینو از ایشون شنیدم، دارم با خودم کلنجار میرم که چیکارکنم. چون از طرفی خیلی تحت تاثیر قرارگرفتم و اون حسِ بهترشدنه توم فعال شده و دوس دارم خودمو دوسه پله ببرم بالاتر از چیزی که الان هستم. تا به ایده آل ایشون نزدیک بشم و شرایط بهتر بشه.
البته نه صرفا بخاطر ایشون. درواقع یه جورایی توقعِ ایشون یه بهونه بشه واسه بهتر شدن خودم.
(همونطوری گه گفتم ایشون برعکس بقیه خواستگارام به دلم نشسته و فک میکنم میتونم روشون حساب کنم)
نمیدونم این تصمیمو بگیرم یا نه (همین که سعی کنم ایمان و دین داریمو تقویت کنم) اصلا نمیتونم به جمع بندی برسم چون دلم نمیخواد تصمیمم از روی جوزدگی باشه و فردا ازش منصرف شم.
یه توضیح مختصری ام اگر بخوام درباره ایشون بدم، خودشون درباره خودشون میگفتن که ادم سختگیری نیستن و تقریبا کلی نگر بودن. ینی اگر یه سری انتظاراتشون براورده بشه، با بقیه چیزا کنارمیان. و اینکه ظاهرا ادم باحوصله و خوش برخورد و خونگرمی بودن و راحت ارتباط میگرفتن. اما یه بار درباره خودشون گفتن که ادم درونگرایی ان. که به نظرم با شخصیتشون تناقض داشت ایشون ادم اجتماعی ای بودن و اهل معاشرت ولی من نمیدونم چرا درباره خودشون اینو گفتن شایدم من بد متوجه شدم و اینکه گفتن ادم لجباز و سرتقی هستن اینم گفتن که با هرکسی صمیمی و راحت نمیشن ولی امان از وقتی که صمیمی بشن.. ادم خسیسی ام نبودن و اهل سفر و تفریح بودن با حوصله و خوش صحبتم بودن (یکی از دوستام میگفت خیلی به حرفاش توجه نکن چون ویژگیش اینه که حرافه. و چون سنش کمه، چیز زیادی بلدنیست و نمیفهمه. ینی درواقع میخواست بگه یه طورایی شاید طبل توخالی باشه و زود اعتمادنکن) نمیدونم من دارم خوش بین نگاه میکنم به قضیه یا لازمه انقدر بدبین باشم؟ چون فک نمیکنم انقدر بدبینی لازم باشه به نظر آدم صادقی میومدن البته که همه ی اینا درحد حرفه و باید بهم ثابت بشه ولی یه راهکار بهم میدین که زود قضاوت نکنم و احساسی برخورد نکنم؟ و فقط به حرف قانع نشم؟ تا چه حد باید رو این حرفا حساب کرد؟ و اینکه چقد رفت و امد برای شناخت حداقلی لازمه؟ برای فهمیدن و ثابت شدن همین حرفا منظورمه. جون یه سریاشو فقط از عمل میشه فهمید
حالا با توجه به این ویژگیا، چیزی هست که بخواد اهمیت زیادی داشته باشه و لازم باشه دربارش خیلی جزیی صحبت کنم؟ چیزی که مثلا بعدا خدشه واردکنه به زندگی..؟
یکی دیگه از مشکلاتمم اینه که من نمیدونم آیا آمادگی پذیرش مسئولیت رو دارم یا نه؟ چه ملاکایی هست که ادم بفهمه اون حداقل توانایی رو بدست اورده؟ یا به قول شما به اون بلوغ اجتماعیه رسیده؟ من تا یه حدی حس میکنم هنوز از مجردیم لذت کافی نبردم و دوس ندارم به این زودی زن خطاب بشم اما از اون طرف خیلی علاقه ای به مجرد موندن ندارم چون بطالت و بلاتکلیفیو دوس ندارم
یه مسئله دیگه این بود که ایشون گفتن تو ارتباط با خانوم ها ناشی ان. نمیدونم دقیق منظورشون چی بود منظورشون تجربه نداشتن بوده یا بلد نبودن؛ نمیدونم.. البته که فکرنمیکنم تو این دوره زمونه کسی بدون اطلاعات بمونه ولی اگر فرض رو بذاریم بر بلدنبودن، راهِ درستِ یاددادن اینجور مسائل(جنسی/عاطفی/ابراز احساسات) چیه؟ با مشاوره رفتن حل میشه؟ یا باید با آزمون و خطا تو زندگی مشترک بدست بیاد؟
سلام باز هم تشکر از شما میخواستم بدونم در چه زمانی در مورد مهریه توی خواستگتری صحبت کنم ؟ چون اینقدر مشکلات و طلاق ها را دیدم که میترسم و تصمیم گرفتم حد اکثر 14 سکه را بپذیرم و اگر نشد گزینه بعدی. به نظرتون چه زمانی مطرح بشه که جلوه خاصی نداشته باشه و الکی وقت خودم و طرف مقابل را تلف نکنم تا به زمان تعیین مهریه برسیم ممنونم
به نظرم چیزی که ازدواج رو در ایران خراب میکنه نگاه معامله داشتن بهش هست. اگر فکر می کنید هر چقدر کمتر مهریه بپردازید بیشتر سود کردین به نظرم بی راهه رفتین. زنها در ایران از حداقل حقوق انسانی هم محروم هستند، به جای حق طلاق، حق حضانت، حق اشتغال، حق تحصیل، حق مسافرت، حق مسکن، مشارکت در اموالی که بعد از ازدواج به دست میاد، قانون فقط مهریه رو براش در نظر گرفته. اگر حاضرید تمام حقوق بالا رو به ایشون برگردونید، قطعا بحث مهریه به خودی خود منتفیه. ولی اگر نه میخوایید حقوق اصلی شون رو بهشون بدین و نه مهریه، به نظرم در نگاه معامله گر تون باید تجدید نظر کنید.
پاسخ امیر به ادمین می 19, 2019
تشکر از پاسختون. من با نظر شما موافقم اما من وقتی چیزی را ندارم چطور میتونم اون را ببخشم. وقتی در توان من نیست که مثلا114 تا سکه پرداخت کنم به نظرم کار اشتباهی هست. در ضمن اینکه در دین هم ذکر شده اگر نیت به ندادن باشه اون عقد باطل هست. به نظر شما قشنگ تر نیست ادم در حد توان مهر کنه که اگر فردای عقد عروس طلب کرد توان پرداخت باشه و در اینده زندگی هر چی بدست امد به صورت مساوی برای دو طرف باشه ؟ ینی نظر شما اینه با مهریه بالا موافق هستید هرچند در حد توان نباشه برای پرداخت ؟
پاسخ ادمین به ادمین می 20, 2019
امیر عزیز، در جامعهای زندگی میکنیم که اغلب افراد گرفتار مسائل مالی هستند، هیچ کس از یک جوان تازه شاغل شده توقع معجزه نداره، اگر نظر شخصی بدم، همون طور که در پاسخ قبلی گفتم، با مهریه از اساس مخالفم، بهتره کم کم به این نتیجه برسیم که برگردوندن حقوق ضایع شده به همسر هم به نفع اونه و هم به نفع شما. چرا که همسر در صورت بروز مشکل بیشتر از شما متضرر خواهد شد. بنابراین باهاشون صحبت کنید و به جای اینکه تلاش تون رو صرف پایین آوردن تعداد سکهها کنید، حقوق اصلی اش رو بهش بدین، در این صورت نه شما نگران تعداد سکههای مهریه خواهید بود نه ایشون اصراری بر افزایش اون دارن. کسی که اهل زندگیه و برای معامله قدم به یک رابطه نمیذاره حتما قبول میکنه. چون مهریه هر چقدر هم زیاد باشه در صورتی که به مشکل بر بخوره حتی حاضره ببخشه و رها بشه، دادگاه هم بیشتر از صد و ده تا رو به رسمیت نمیشناسه و در نهایت هم تقسیط میکنه. که شاید هر چند ماه یه سکه بهشون تعلق بگیره.
پاسخ امیر به ادمین می 25, 2019
با تشکر از راهنمایی ها من دو شب پیش برای جلسه دوم رفتم و در مورد مهریه صحبت کردیم خودم و دختر خانوم. ایشون گفتند فامیل ما در حد تاریخ تولد میگیرن اما خواهرم و زن داداشم در حد 400 تا و سه دانگ خونه. من هم همونطور که فرمودید با همه چیز برای یک خانوم از قبیل حق مسکن و حق استقال و حق تحصیل و … موافقت کردم. ایشون هم گفتند هیچ کس نمیتونه حتی 100 سکه هم بده و خودشون قبول دارن اما میگن پیش بقیه پایین بودنش قشنگ نیست و خود ادم میگه مگه من چیم از بقیه کمتره بوده نمیدونم بخدا توی این اوضاع اقتصادی که بقول معروف ازدواج دل شیر میخواد ، ادم باید درگیر این مسائل باشه. لدفا راهنمایی کنید. به نظرم از بقیه مسائل اکی هستیم ایشون هم موافقه اما من سر مهریه واقعا مردد هستم و نمیدونم چیکارکنم. دارم به این فکر میکنم یک جلسه دیگه برم و قطعی نظرمو در مورد مهریه بگم و بگم در موردش فکر کنید
پاسخ قاسمی به ادمین ژوئن 7, 2020
با قسمتی از نظرتون که گفتید نباید نگاه معامله ای به ازدواج و بحث مهریه داشته باشیم موافقم. مهریه اگه سنگین باشه نه فقط زندگی رو پایدار نمیکنه بلکه خودش مشکله. حالا این که به بهانه چیزای دیگه هم مهریه رو که حق خانوماس نادیده بگیریم درست نیس و این ماییم که باید دیدمون رو عوض کنیم. در ادامه هم من با یه سری باورهای غلط سنتی که مبنای دینی هم نداره و امروزه خیلیی خیلییی کمرنگ شده کاری ندارم. اما اگه منظورتون بعد از ازدواجه که گفتین خانومها از یه سری حقوق مثل تحصیل و اشتغال محروم میشن میتونن به راحتی قبلش راجع به این چیزا توافق کنن و کسی مجبورشون نکرده با کسی که فکر میکنن میخواد محدودشون کنه ازدواج کنن. تازه به نظر من این که بار مالی زندگی رو دوش مرد گذاشته شده پوئنه برای خانوما که خیلیا قدرش رو نمیدونن و نمیدونن چه کمک بزرگیه. در ضمن به نظر من قانون هم نمیتونه مثلا بیاد بگه هیچ مردی حق نداره از همسرش بخواد که کار نکنه. خب شاید اون مرد این جوری ترجیح میده همون طوری که خیلی خانوما ممکنه شرایطی برای ازدواج داشته باشن شرط اون آقا هم خوشمون بیاد یا نیاد این بوده. هیچ جای دنیا هم فکر نمیکنم چنین قانونی منطقی باشه. خانومی اگه کار براش مهمه باید توافق کنه. در آخر هم به نظرم قوانین ما به همون اندازه که اسلامی باشن مدافع حقوق خانومها هم هستن. مطمئن باشین:)
پاسخ ادمین به ادمین ژوئن 9, 2020
در پاسخ دوست عزیزمون قاسمی: در هیچ کجای دنیا زن تحت سلطۀ مرد نیست، در همه جای دنیا زن و مرد شرایط و حقوق برابر دارن در تمام ابعاد زندگی مشترک. بنابراین قانونی هم برای چنین چیزی ننوشتن. چون از اساس مسخره است که تمام فعالیتهای زن منوط به اجازۀ همسرش باشه. بهتون توصیه میکنم یه تحقیق میدانی حداقل در اطراف خودتون، یا نزدیکترین دادگاه خانواده بکنید. یا از ورزشکارایی که همسرشون اجازۀ حضور در مسابقات جهانی رو ندادن، زنایی که مجبور شدن قید کار و تحصیل رو بزنن چون همسرشون مخالف بوده. خیلیها امکان اینکه شروط ضمن عقد رو به شکل رسمی ثبت کنن رو ندارن، آگاهی لازم رو ندارن و خیلیها هم علیرغم موافقت لسانی در جلسات خواستگاری، بعدا میزنن زیر قول و قرار. زنی که به دنبال حق خودش باشه باید قید زندگی مشترکش رو بزنه و طبعا هیچ کس به یه زن حق نمیده که زندگیاش رو به هم بزنه برای گرفتن حق تحصیل یا اشتغال، چون اساسا اینا رو برای زن اولویت نمیدونن. زن بعد از ازدواج حتی مالک جسم خودش هم نیست شما از کدوم حمایت حرف میزنید دقیقا؟؟؟
پاسخ مصطفی به ادمین اکتبر 14, 2020
سلام ، با احترام به عقاید متفاوت ، به نظر میاد که ادمین محترم در مورد این نوع روابط فقط یک سری اطلاعات آکادمیک دارند و هیچ مبنا و اطلاعاتی از راهنماییهای آفریدگارشون که در کتابهای آسمانی به صراحت به اونها اشاره شدند ندارند و قطعا آفریدگار یک موجود ، بهتر از خود موجود میتونند بهترین تصمیم رو در مورد عملکرد بهتر اون موجود بگیرند مانند یک بروشور تامین و نگهداری و راهنمای استفاده و طریقه عملکرد یکی از لوازم خانگی و یا یک خودرو و … ، مگر اینکه ادمین محترم و زحمتکش و دلسوز خودشون رو آفریده شده ندونند و اعتقادی به وجود یک آفریدگار یگانه و توانمند و … نداشته باشند ، ادمین محترم لطف کنید و یک سر به سوره نسا در قرآن بزنید و معنی صریح سوره ( ترجمه استاد انصاریان ) بزنید و نظر دین در مورد زنان رو ببینید ، در ضمن اینکه آزادی و حقوق زنان در اکثر دنیای مادی بر اساس استفاده مادی از عملکرد زنها چه جنسی و چه در قالب کارگری هست و اگر اطلاعاتتون رو از رسانه ها در مورد این نوع مطالب میگیرید بنده به عنوان یک مدیر و مهندس فروش راههای تبلیغات رو خوب میدونم و به شما پیشنهاد میدم که اطلاعاتی در مورد راههای نفوذ در انسانها بدست بیارید که خیلی از موضوعات رو براتون حل خواهد کرد ، و این مطلب رو برای اگاهی بیشتر زنان خوب و دلسوز و مادران مهربان اکنون و آینده ایران عزیزمون بگم که آزادی زنان در جهان غرب که بعدا به تمام دنیا سرایت کرد ( ادمین محترم از اون به تمام دنیا یاد میکنند و درست هم هست ) از فرانسه در زمان جنگ جهانی اول شروع شد که اکثر مردهای جوان به جنگ فرستاده شده و نیروی کار برای تامین تولیدات صنعتی و جنگ افزارها به حداقل رسیده بود و از طرفی برای کمتر شدن هزینه تولیدات به نیروی کار ارزان تر نیاز بود ( که همین یک ظلم به زن در ادیان محسوب میشود ) و از اینجا بود که آزادی زنان ( به شکل غرب ) مطرح شد و بعد از جنگ جهانی نیز با سلطه سرمایه داران بر مدیریت های کلان جوامع بشری این نوع آزادی گسترش پیدا کرد تا به اینجا رسیدیم ، با تشکر از زحمات ادمین محترم و سپاس از حوصله ای که به خرج دادید تا این پیام رو مطالعه بفرمایید ، برای همه عزیزان آرزوی خوشبختی میکنم
سلام ببخشید من ی سوال داشتم توروخدا کمکم کنید!!! من چهارسال پیش ازطریق دوستم با ی پسر که دوسته همسرشون بود آشناشدم و باهم رابطه داشتیم نهایت رابطه ما توی این مدت هم درحد پیامک وزنگ زدن و ملاقاتایی م داشتیم هم درحضور جمع بودن یعنی تنها باهم ارتباط نداشتیم ایشون ازوقتی ک وارد زندگی من شدن قول دادن که درسشون تموم بشه بعد برن سربازی و بعدش هم سرکار ولی متاسفانه دوسال پیش همش میگفتن پول ندارم وهمش انرژی منفی میدادن واززندگی مینالیدن وهمون موقع هم ی خواستگار پولدار با موقعیت کاری خوب داشتم وخانواده هم اصرارکه باید به همین فرد جواب مثبت بدی، هرچی بهش گفتم بیا خواستگاریو نیومد گفت تو جواب مثبت دادی به اون پسره من بیام باهیچی جلو چه فایده داره؟؟!!دوماه من نامزدی کردم وهیچ جوره نمیتونستم فراموشش کنم بااین که خاطره ای نداشتیم باهم ولی ته دلم همش بهش فکرمیکردم ونامزدمو با اون دوسته سابقم مقایسه میکردم تااینکه ی شب دوباره بهم پیام داد گفت پشیمون شدم غلط کردم من بدون تو نمیتونم زندگی کنم ومن هم که ازنامزدم راضی نبودم باسختی فراوون نامزدیمو بهم زدم!ودوباره برگشتم الان دوسال ازنامزدیم میگذره ولی هنوز ک هنوزه نیومده خواستگاری وهمش شرایط مالی رو بهونه میکنه البته ناگفته نماند ک تازه پارسال رفتن سربازی وهنوز شیش ماه دیگه ازسربازیشون مونده والان چند ماهی هست سرهر مسائل کوچیکی به مشکل برمیخوریم و دعوامون میشه!!و ایشون میگن چون دوریم ازهم وهمدیگه رو حضوری ملاقات نمیکنیم بخاطراین هست ولی من دوست ندارم باایشون برم بیرون وجدیدن فکرمیکنم شاید عاشق ایشون نیستم!!والبته ایشون کارکه ندارند پول هم ندارند شرایط مالی خانوادشونم خوب نیست!!فکرمیکنم بچه گانه تصمیم گرفتم ودرضمن من الان تازه ۱۹سالم هست،وباز الان ی موقعیت خیلی خوب دارم متاسفانه نمیدونم چیکارکنم
آزادۀ عزیز، شما بعد از چهار سال از اون اتفاق و اون آشنایی تازه نوزده سالت شده. پس یعنی هنوز به اون ثباتی که لازمۀ یک زندگی مشترک هست نرسیدی. چیزی که بیشتر از همه برای من پر رنگ هست توی این کامنت اینه که تو باید هر چه سریع تر به یک مشاور حاذق مراجعه کنی و چند جلسه صرفا به مشاوره در خصوص خودت بپردازی. به نظر می رسه که ثبات عاطفی نداری و دلیل اینکه مدام دو نفر رو توی ذهنت مقایسه می کنی همینه. زندگی مشترک با رابطۀ دوستی خیلی متفاوته. در درجۀ اول باید با اون آقا قطع رابطه کنی، قطع رابطۀ کامل. چون طی این دو سال به حد کافی ثابت کرده که اهل ازدواج نیست و شرایط ازدواج هم نداره، حداقل تا پنج سال. بعد بری پیش مشاور و چند جلسه به شناخت خودت بپردازی و یه دورهای دور از هر نوع رابطه و نامزدی به خودت اختصاص بدی. این بهت کمک میکنه که بهتر تصمیم بگیری. هنوز برای ازدواج و نامزدی خیلی زوده. مشاوره رو برو و بعد با صلاح دید مشاورت دربارۀ خواستگار جدیدت تصمیم بگیر. برات آرزوی خوشبختی میکنم.
ودرضمن سر ی سری مسائل دینی به مشکل برخوردم یعنی من نماز میخونم وروزه میگیرم ولی ایشون اعتقادی ب نماز وروزه نداره از ی جایی شنیدم ک میگفته من ب روزه اعتقادی ندارم روزه بگیرم ک چی بشه به آزاده نگین ناراحت میشه!!حتی جرئت نمیکنه ب خودم بگه این حرفارو وقتی ازنظر قیافه مقایسشون میکنم خواستگارجدیدم هم خوشکلع هم خوشتیپ هم قدبلند هم به خودش خیلی میرسع ولی اون هرچی بهش گفتم به خودت برس برو باشگاه گوش نکرد که نکرد خیلی لاغره بهش گفتم اگه اینجوری بیای هیچ وقت قبولت نمیکنن بکی دوجلسه رفت باشگاه ولش کردودیگ اهمیتی نداد موندم بین دوراهیی خواهش میکنم کمکم کنید
سلام.ادمین مهربان لطفاً پاسخ من رو هم بدید?من با یه آقایی دوست شدم و رابطه ج.نسی داشتیم.ایشون به من علاقه دارند و میخوان بیان خواستگاری،اما من حس میکنم از ایشون بالاترم و بعدها ممکنه از ازدواج پشیمون شم.به نظرتون ازدواج فقط به خاطر اینکه تجربه ی جنسی داشتیم صحیحه؟(لطفا دوستان مذهبی و سنتی و افراطی پاسخ ندن.جوابشون رو میدونم?)
سلام بستگی به اعتقاد دو طرف داره، از نظر فقهی دین بیشتر مد نظره نه مذهب. شرعا مشکلی نداره، تو مناطق کرد نشین و سیستان و بلوچستان که شیعه و سنی در کنار هم زندگی میکنن خیلی دیده میشه این نوع ازدواج. اما اگر هر دو متعصب باشن و بعد از ازدواج روی ین تعصبات مذهبی پافشاری کنن، زندگی خراب میشه.
سلام من تمام کامنت ها و نظرات رو مطالعه کردم، از ادمین محترم به خاطر وقتی که میزارن تشکر میکنم به نظر من صداقت در زندگی زناشویی خیلی مهمه ولی داخل سوالات به این مسئله اشاره نشده بود با توجه به وضعیت جامعه و دروغ گویی چطور ما میتونیم با توجه به چند جلسه خواستگاری اولیه بفهمیم که طرف مقابلمان فرد صادقی هست؟
سلام ممنون از وقتی که میذارین و ممنون بابت لطفتون به سایت ما. در خصوص بخش دوم کامنتتون باید بگم که به نظرم نباید توقع داشته باشین که چنین سوالی توی این مقاله درج بشه. چون قاعدتا توقع ندارین که از طرف مقابل بپرسین که آیا اینایی که میگی راسته یا نه؟ یا شما در گفتارتون صادق هستین یا نه؟ صداقت سنگ بنای یک رابطه است که اگر نباشه اصلا رابطه شکل نمیگیره یا اگرم شکل بگیره به سرانجام خوشی منتهی نمیشه. صداقت رو باید با شناخت بهش دست پیدا کرد. از حرفها، رفتار، تحقیق، از ارتباط هایی که بین خودش و خانوادش هست، از دوست و آشنا. از سنجیدن طرف مقابل. دروغ گویی خیلی زود لو میره اگر فرد هوشیار باشه و خیلی راحت همه چیز رو نپذیره.
شما چهار سال فکر میکردین که با هم بودین، در اصل شما فقط با دو تا گوشی به هم وصل شده بودین. اسم این رابطه نیست. بیشتر شبیه توهم رابطه است. قدم اول اینه که شمارهات رو عوض کنی، اگر بخوای ذره ذره و گام به گام جلو بری معنیش اینه که نمیخوای تموم بشه، اما اگر بخوای جدی تموم بشه باید کلا از زندگیات خارجش کنی. مطمئن باشد هیچ اتفاقی نمیوفته. فقط چند هفته سخته بعدش که فرد مناسب خودت رو پیدا کردی قطعا با خیال راحت میری سراغ زندگیات.
یه سوال خیلی مهم/لطفا جواب بدید چگونه از کسی که قراره باهاش ازدواج کنیم بپرسیم که آیا حاضره در مخارج خونه شریک شود؟ (البته جوری که بد بیان نشه و طرف مقابل برداشت منفی نکنه)
سلام بهشون بگین که من تصمیم دارم در زندگی مشترک همه چیزمون مشترک و مساوی باشه، حقوقی مثل حق مسکن، حق اشتغال، حق طلاق، حق حضانت فرزند، حق تحصیل و نصف شدن دارایی که بعد از ازدواج به دست میارید رو بهشون واگذار کنید، به شکل قانونی و محضری. ازشون هم جهیزیه نخوایید، و بگید در عوض میخوام در تامین مخارج با هم مشارکت داشته باشیم، جهیزیه رو باهم بخریم، خونه رو با هم رهن کنیم، مخارج هم همین طور.
پاسخ زهرا به ادمین آوریل 8, 2020
قوربونه دهنت ادمین جان .عجب حرفی زدین واقعا باید طلاگرفت این حرفهارو.
پاسخ مصطفی به ادمین اکتبر 14, 2020
سلام ودرود به همگی ، ادمین محترمه بیزحمت یک مشاور مرد هم کنار خودتون بزارید تا دوطرفه به قاضی بریم ، از شما که خواستگاری نکردند به صراحت جواب خودتون رو میدید ، با سپاس از سایت خوبتون
سلام ادمین محترم ببخشید من ی خواستگاری دارم تقریبا به توافق رسیده ایم!ولی من و ایشون تفاوت های داریم توی اعتقادات من خودم نماز میخونم روزه میگیرم خدا و پیامبرشو قبول دارم ولی ایشون نه فقط خدارو قبول دارن وتا چند سال قبل نماز میخوندن ولی الان ترک کردن و میگن که تحقیق کردم دیدم هیچ دینی بهترازانسانیت نیست بنظر شما اگر ما ازدواج کنیم اتوی این چیزا دچار مشکل نمیشیم یا دچار دوگانگی؟؟؟
من ۳۵ سالمه و هنوز مجردم.خواستگار نمیاد برام.اگرم بیار میره پشت سرشم نگاه نمیکنه.لیاقت منو نداشتن حتما.دعا کنید شوهر خوب خدا نصیبم کنه به همین زودی تا دیر نشده
سلام من ی خواستگار جدید دارم تقریبا توی خیلی چیزا تفاهم داریم ولی از نظر اعقتادات ایشون جدیدن نظرشون راجب اسلام عوض شده ومیگن که من به جز خدا هیشکی رو قبول ندارم ولی من خودم نماز وروزم به جاهست بنظرشما توی زندگی ایندمون دچار مشکل نمیشیم؟؟؟
سلام هیچ کس نمیتونه به این سوال جواب قاطع بده، پس چنین توقعی رو از هیچ کس نداشته باشین. دین فقط نماز و روزه نیست، مهمتر از دینداری اخلاق مدار بودنه افراد هست، اینکه چقدر به درستیه پولی که درمیاره اهمیت میده، چقدر متعهد هست، مراکش در تربیت فرزند چیه، دین جنبههای مختلفی داره که تو رسیدن به تفاهم خیلی اهمیت داره.
سلام من 26 سالمه و خواستگارم 24 سالشه دوسالازم کوچیکه پسر خوبیه و خانواده اش رو هم میشناسیم و اوکی هستن فقط نمیدونم بعدا با کوچیک بودن سنش به مشکل بر نخورم چیکار کنم به نظرتون مهم هست تفاوت 2 سال یا نه؟
اگر در سایر مسائل مشکلی نداشته باشین اختلاف دو سال کوچکترین مسئله ای نداره به شرطی که برای هر دو طرف و خانواده ها یک امر پذیرفته شده باشه. نه اینکه بعد از ازدواج مدام بهش پرداخت بشه. این مساله یک کلیشه است که باید بالاخره شکسته بشه، مثل مسئله قد بلندی آقایون و خیلی چیزهای دیگه.
سلام، سوالاتتون خیلی خوب بود. فقط برای قیافه اگر از نظر اول قیافه برات دلنشین نبود ولی بعد از چندجلسه احساسات غلبه کنه و چهره طرف دیگ برات مهم نباشه،بنظرتون توی ژندگی دچار مشکل میشیم؟
به نظرم ای چیزی که شما مطرح کردین به قیافه مربوط نیست. گاهی اتفاق میوفته که در برخورد اول از کسی خوشمون نمیاد، اما در ملاقات های بعدی به دلمون میشینه. در خواستگاری سنتی کاملا طبیعیه.
سلام، من دختر 26 ساله هستم و در حال حاضر خواستگاری دارم که مدرک تحصیلیشون دو مقطع پایینتره و وضعیت مالیشونم معمولی معمولی،7 سال بزرگتر و مشغول به کار،از نظر ظاهری هم مناسبن،و من علاقمند به تحصیل و علم اما ایشان به تحصیل علاقه ای ندارند و تمام آینده را بر اساس تحصیل و پیشرفت برنامه ریزی کردم در حال حاضر مردد هستم واقعا نمیدونم چکار کنم از یک طرف میگم بهتره به جلسات بعدی نکشه از طرفی هم نمیدونم دلیل موجهی هست برای ردشون، لطفا راهنماییم کنید.
گاهی دخترخانم ها برای این دچار تردید میشن که فکر می کنن ممکنه خواستگار های بعدی حتی از این مورد فعلی هم پایین تر باشن. اما من میگم بر اساس اعتقادت تصمیم بگیر نه بر اساس نیازت. تو زندگی رو بر پایه پیشرفت تحصیلی بنا کردی و طبیعتا این آقا نقطهی مقابل توه. اما اگر ایشون با پیشرفت شما موافق باشه و تشویقت کنه مشکلی نیست اما اگر بخواد تو رو هم شبیه خودش بکنه مشکل ساز خواهد بود، در این مورد صحبت کن باهاشون.
سلام وقت بخير با توجه به شرايط كنوني مملكت و گروني خودم جايي كار ميكنم و علاقه اي بسياري دارم كه خانمم هم كارمند باشه .الان سوالم اين هست كه با توجه به اينكه خانمي كه واسم در نظر گرفته شده پرستار ميباشد.من فقط فقط از اينكه تو تربيت فرزند و همچنين مسائيل جنسي و زندگي دچار اختلال خواهيم شد نميدونم انتخاب كنم يا خير؟ چون بيشتر فكرم در خانم هاي شاغل معلمي و يا كارمند دولتي كه تايم كاريشون مناسب باشه ولي پرستاري و شيفت داشتن باعث ميشه مشكل بوجود بياد از ادمين محترم تقاضا ميشه در اين مورد كمك كند.باتشكر از مطالبتون
اول اینکه خواستهی خودتون رو شفاف و روشن برای ایشون بیان کنید. دوم اینکه اگر ایشون شیفت بودن خب مسولیت فرزند با شماست. وقتی علاقمند هستید خانم شاغل داشته باشید معنیش اینه که به تساوی حقوق معتقدید، فرزند نیاز به سرپرست داره، این فرد لازم نیست حتما مادر باشه. علاوه بر نگهداری فرزند در سایر امور منزل هم باید مشارکت کنید. چون همسر شاغل هم اندازه ی شما خسته میشه طبیعتا.
سلام.من ی سوالی از دوستان و ادمین محترم دارم.من فوق لیسانس دارم و خیلی کار رو دوست دارم.ولی خواستگاری که دارم مطرح کرده که نمیخوام کاری انجام بدی که به زندگی صدمه بزنه.من فکر می کنم با کار کردن مشکل داره ولی خودش میگه نه.من حتی حاضرم کار نیمه وقت برم اما نمی دونم دقیقا باید چیکار کنم کلا قید کار رو بزنم واقعا نمی دونم.میشه راهنمایی کنید
به نظرم اگر کار تا این حد براتون مهمه با ایشون رک صحبت کنید، ایشون باید دیدگاه خودش رو راجع به کار کردن همسرش رک و شفاف بیان کنه، بعدش شما میتونید تصمیم بگیرید. نذارین شما رو تو ابهام نگه داره، اگرم موافقت کرد حتما به صورت محضری حق اشتغال رو ازشون بگیرید. ریز به ریز حرف بزنید، چه شغلی، در چه محیطی، با چه ساعت کاری ای، آیا با ماموریت کاری مشکلی نداره، راجع به حقوقی که قراره بگیرین و…. همه رو مطرح کنید.
سلام خسته نباشید ممنون از متن اموزندتون واقعا خوب بود لیلی هستم ۲۰ ساله قرار با خاستگارم حرف بزنم اما ترس عجیبی دارم از اینده و بی اعتماد . اصلا حس خوبی ندارم همش فکر میکنم اون چیزی نیست که میخام شرایطشم باب دلم نیست ولی از نظر رفتاری مناسبه واقعا به بن بست رسیدم البته به ادمها فوبیا دارم و فک میکنم قرار بازیم بدن
سلام سوالتون یک سری ابهام داره، شما تازه میخوایین باهاش حرف بزنین ولی میگین که از نظر رفتاری مناسبه؟ خودتون معتقدین که نسبت به آدمها فوبیا دارین خب مشخصه باید روی این فوبیا کار کنین، برین پیش مشاور و اول به درمان کامل فکر کنید نه ازدواج. اگر شما به روح و روان خودتون اهمیت بدین مطمئن باشین بسیاری از مشکلات حل میشه. قرار نیست بابت خواستگاری که شرایطش هم مناسب نیست اینهمه استرس رو تحمل کنید
سلام سوالاتتون خیلی خوب بودن ممنون،یه سوال خواستگار من ۵سانت ازم بلندترن اما چون ریزنقش هستن و من برعکس قد بلند و درشت هیکل،از من کوتاه تر معلوم میشن و این تفاوت ب چشم میاد…چکار باید انجام بدم؟ بخاطر قد رد کنم؟؟ یا بررسی کنم؟؟
حس میکنم چون محتوای کامنت آتنا و سحر یکیه، پس هر دو کامنت متعلق به یک نفره منتها با دو هویت متفاوت؛ بنابراین من فقط جواب یکی رو می دم: قد و هیکل تنها ملاک شما برای پذیرش و یا عدم پذیرش خواستگاره؟ اینکه آقایون باید حتما از نظر فیزیکی درشت هیکلتر و قد بلندتر از خانمها باشن، یک کلیشۀ جنسیتی محسوب میشه. الان در عصری زندگی میکنیم که حتی معروفترین سلبریتیهای جهان با مردانی ازدواج کردن که از خودشون کوتاهتر و حتی ریزنقشتر بودن. به جای گیر کردن در ظاهر، بشینین با طرف حرف بزنین، همدیگه رو بشناسین، اینکه طرف لاغره یا چاقه اهمیت چندانی در موفقیت یک زندگی نداره. ما تاکید میکنیم که قیافه مهمه، ظاهر مهمه، ولی نه در حدی که همه چیز رو تحت الشعاع قرار بده. در ثانی ایشون قد بلندتر هم هستن. وزن و هیکل هم میتونه در آینده تغییر کنه. هم شما میتونید لاغر بشین، هم ایشون میتونن چاق بشن. موفق باشین.
پاسخ رها به ادمین آگوست 13, 2020
سلام من ۲۰ سالمه و خواستگارم ۳۱ سال از نظر ظاهری خیلی جوون تر نشون میده و امروزی هستن و اخلاقی هم همینطور از نظر مالی بسیار تکمیل و تحصیل کرده اس به طور کلی میشه گفت کیس مناسب ازدواجه اما از اختلاف سنی زیاد میترسم که درکم نکنه بنظرتون اختلاف سنی بالا در صورت تفاهم بالای دوفرد چقدر تأثیر میتونه داشته باشه ؟
سلام سوالاتتون خیلی خوب بودن ممنون،یه سوال خواستگار من ۵سانت ازم بلندترن اما چون ریزنقش هستن و من برعکس قد بلند و درشت هیکل،از من کوتاه تر معلوم میشن و این تفاوت ب چشم میاد…چکار باید انجام بدم؟ بخاطر قد رد کنم؟؟ یا بررسی کنم؟؟
سلام ۲۴ سالمه یه خواستگار دارم۲۹ سالشه از شهر دیگه ای هستن ک نیم ساعت فاصله داریم یکی از اشناها معرفی کردن و تضمین کردن پسر و خانوادش خوب هستن از نطر طاهری عکسشو دیدم پسند شد مشکل اصلی شعلش هس ک بنگاه ماشین داره( از میزان درامدش اصلاع ندارم فقط میدونم خونه داره)خانواده من نمیپسندن از نطر حرام یا حلال بودن درامدش ک شغل حساسی دارن البته مدرک تحصیلی من لیسانس و ایشون دیپلم هستن از نطر بنده مشکلی نیس مشکل اصلی اینجا شعل هس الان بلاتکلیفم ک بیان واسه صحبت یا نه؟؟ پیشاپیش از پاسخگویی تان متشکرم
سلام بدون تحقیق و شناخت نمیتونید قضاوت کنید راجع به حلال و حرام بودن درآمد کسی. آیا هر کس کار خرید و فروش ماشین میکنه درآمدش شبه داره؟ مسلما نه. پس به خودتون و ایشون فرصت آشنایی بدین، توی صحبتهای اولیه و تحقیق خیلی از مسائل روشن میشه.
سلام میخواستم بدونم که عشق در یک نگاهو قبول دارین من یه دوستی دارم که یه اقا پسری بعنوان مراجعه کننده ایشونو میبینه بعد یک دل نه صد دل عاشق میشه و از دوستم زود خواستگاری میکنه دو سه جلسه صحبت میکنن و پسره بشدت اصرار میکنه با خانوادت صحبت کن دوست منم ازش فرصت میخاد زمان لازم داره پسره حالش بد میشه خیلی عجوله ترس از ازدست دادن دوستم و دوستمم که میبینه بخاطره علاقه ی اون پسر تحت فشاره جواب رد بهش میده پسر هم میگه ان شاله ک خوشبخت بشی ولی دوباره هی پیام میده و … بنظرتون مشگل کجاس
سلام مشکل اینجاست که عشق در یک نگاه فقط برای پسره اتفاق افتاده، قرار نیست چون پسره عاشق شده دختره هم هول هولکی جواب مثبت بهش بده. تجربه ثابت کرده که در این جور مواقع دختره هر شرط و شروطی هم بذاره پسره برای اینکه از دستش نده قبول میکنه ولی در نهایت بعد از ازدواج تغییر میکنه. توصیه میکنم چند ماه ازش دور بمونه اگر بعد چند ماه باز هم این عشق به قوت خودش باقی بود. برای آشنایی اقدام کنن. عجله در ازدواج اصلا خوشایند نیست.
سلام من دختری نوزده ساله هستم و برام خاستگاری اومده ک 28سالشه ینی 9سال اختلاف سنی اما همه چیزیش خوبه از لحاظ اخلاقی و همه چیز بهم میخوریم قیافش زیاد جالب نیس ولی از نظر من خوبی مهم تره و قیافش هم ب نظر من زیاد بد نیس و قدش هم از من کوتاه تره و خونوادم با قدش مشکل دارن ینی کلن میگن بهش بگو ن ولی من خودم پسندیدم بنظرتون چیکار کنم؟با قدش هم مشکل ندارم خاهشا زود جواب بدید.متچکرم
مریم جان همۀ اینهایی که گفتی نسبیه. اگر به حد کافی به شناخت رسیدی و خوب همۀ جوانب رو بررسی کردی، تحقیق کردی و به نظرت نقطۀ تاریکی نمونده، میشه گفت با ظاهر هم اگر کنار بیای مشکلی نیست. اما ازدواج به این راحتی ها نیست. کار مشاور هم با یه توصیف کلی پیش نمیره.
سلام علیکم ممنون از سایت خوبتون و پاسخگوییهاتون؛من یک خواستگاری دارم ک از نظر معیارام ۵۰ درصدش رو داره و من خیلی کوتاه اومدم و با ۲۰_۳۰ درصد از معیارایی ک نداره کنار اومدم و ۲۰ _۳۰درصد بقیه رو در جلسات بعدی میخوام در بیارم(لازمه بگم ک توقع انچنانی ندارم)ولی مامان و بابام خیلی مخالفن و تا اینجای کار بخاطر من پیش رفتیم و همین الان استخاره کردن بد اومد،میخوان جلوی پیشرفت روند رو بگیرن،مطمئنم اگ ردش کنن من پشیمون میشم.من چ کنم؟؟؟
سلام من ۲۲ سالمه و یه خاستگاری دارم که ۲۲ سالشه البته چند ماهی ازم کوچیک تره از نظر مالی سطحشون پایین تر از ماست و کار ثابتی نداره و سربازی هم نرفته اما با شناختی که ازشون داریم خانواده ی خیلی خوبی داره خانوادم انتخاب رو بر عهده ی خودم گذاشتن و میگن هر چی خودت میخوای منم نمیدونم باید چیکار کنم از طرفی بعضی از افراد خانوادم میگن قیافه نداره و میگن تو نمیتونی با این شرایط مالی زندگی کنی ولی من شرایط مالیش برام مهم نیست و فقط به این فکر میکنم که آیا امکان داره بتونم کنار این پسر احساس آرامش کنم بهش تکیه کنم و میترسم که عین یه مردپخته نباشه و عین بچه ها رفتار کنه نمیدونم میشه بهش اعتماد کرد یا نه
یه پسر 22 ساله،یه پسر 22 ساله است. دقیقا با همون ویژگی هایی که سنش اقتضا میکنه. درسته که آدم ها با هم متفاوت هستن ولی خب اگر ترجیح تو یه مرد پخته است که بتونی بهش تکیه کنی، باید روی گزینه های دیگه ات هم فکر کنی. بدون شناخت طرف نمیشه گفت که ایشون چه نوع مردی هستن. اما شدیدا توصیه میکنم این جمله رو دیگه هیچ وقت تکرار نکن چه برای خودت چه برای دیگران : «شرایط مالی برای من مهم نیست» یعنی چی این جمله؟ توی این شرایط اقتصادی بحرانی که برای قدم زدن هم باید هزینه کنی مگه میشه این چیزا برات مهم نباشه؟ فردا روز رفتی زیر یه سقف چیز یاحتیاج داشتی دستت رو جلوی کی درزا خواهی کرد؟ پدرش یا پدرت؟ ازدواج بچه بازی نیست. اینقدر رویایی فکر نکنید لطفا. نمیگیم تشریفات یا مصرف گرایی یا تجمل. میگیم نیاز مالی به شکل منطقی باید تعریف شده باشه. مرد قبل از ازدواج باید سرمایۀ اولیه برای یه زندگی داشته باشه. باید کار داشته باشه. خیلی جدی روی این مسائل فکر کن. بعد با دید باز تصمیم بگیر
سلام، ممنون بابت مطالب خوبتون من یه چند ماهیه بایه فردی اشنا شدم شغلشون دریانوردی از نظر خانواده و مالی و اخلاقی خوبه با سختیااا و دوری کارش کنار اومدم ولی با مسائل دینی اینکه قبلا ایشون نماز میخوندند الان نه نماز میخونن نه روزه میگیرن و مشروب هم میخورن ؛ درصورتی که من به نماز و روزم درحد معمول اهمیت میدم نمیدونم چیکارکنم؟؟؟ وقتیم بهشون میگم مثل قبل باش نمازتو ادامه بده میگه نمیتونم میگه رووم خیلی فشار میاد هم نماز بخونم هم روزه بگیرم هم مشروبو بزارم کنار،ولی تو این چند ماه به شدت به هم وابسته شدیم و همو دوس داریم میگه منو همینجوری ک هستم بپذیر نمیدونم چیکار کنم دارم دیونه میشم درضمن میدونمم خانوادمم برای شغلش سخت گیری میکنن واسه راضی کردنشون زمان میبره نمیدونم چیکار کنم؟؟لطفا راهنمایید کنید
سلام سوال اصلی من اینه که به چه قیمتی میخوای این رابطه رو رسمی کنی؟ به قیمت اینکه از طرف مقابل بخوای خودش رو صد و هشتاد درجه تغییر بده و بشه اونی که تو میخوای؟ اگه قبل از ازدواج مطابق میل تو تغییر کرد و بعد از ازدواج دوباره برگشت به روزگار مجردی تکلیف چیه؟ ازدواج یک رابطۀ رسمی و یک تعهد پایداره. بازی و دوستی نیست. تو باید روی اون آدم با همین ویژگی هایی که داره سرمایه گذاری کنی. کسی که مشروب ،نماز نمیخونه و روزه نمیگیره. ببین اگر با این شرایط قبولش داری برو جلو اما در غیر این صورت وابستگی یک ماهه رو خیلی زود تموم کن. چون یه رابطۀ یک ماهه راحت تر از یک ازدواج نافرجام فراموش میشه.
سلام.من ۲۷سالمه یه خواستگاردارم۳۵ساله از اشنایان دور هستند.طی صحبت کوتاهی که باایشون داشتم گفتن دیپلم هستن شغل ثابتی ندارن یعنی هربار میرن سراغ یه کار پارسال سریه کارهم ضرر دادن که مجبور شدن ماشینشونو بفروشن درحال حاضرازخودشون چیز خاصی ندارن واگرازدواج کنند تویکی از طبقات خونه پدری ساکن میشن.قیافه ایشون همون اول بدل من ننشست ولی گفتم صحبت کنم همه چی که قیافه نیس.تو فامیل ماهم دختر به سن من ازوقتازدواجش گذشته موندم چیکارکنم.من خودم هم لیسانس دارم.میشه راهنمایی کنید منو
من توصیه میکنم اول روی این قضیه مانور بدین که چرا فکر میکنین با 27 سال سن از سن ازدواج تون گذشته؟ اصلا مگه ازدواج سن داره؟ مگه مسابقه است ؟ چرا اینقدر شخصیت خودتون رو با ازدواج کردن و نکردن تعریف میکنین؟در ثانی کسی که تو 35 سالگی شغل ثابتی نداره؟ قطعا بعد از این هم نخواهد داشت. چرا میخوایین الکی خودتون رو درگیر رابطه ای کنین که پر از علامت سوال و پر از ابهامه؟ ازدواج نکردن که خیلی بهتر از یک ازدواج غلطه! خیلی راحت پاسخ قاطع بدین و سعی کنید به جای درگیری های الکی ذهن تون رو به چیزهای مهم معطوف کنین. دختر قوی ارزش رو در ازدواج نمی بینه. یعنی کن خودت رو قوی کنی.
سلام من دختر هستم 34 ساله شاغل در موسسه معتبر دولتی و فوق لیسانس یه خواستگار دارم شغل آزاد و فوق دیپلم و 37 ساله و شرایط مالی متوسط، مشکلی که وجود داره ایشون در جلسه اول بیشتر راجع مسایل جنسی صحبت کردن و اینکه از سن من ایراد می گرفتن در حالی قبل از مراسم خاستگاری سن منو می دونستن ولی روی این موضوع خیلی مانور می دادن من میخوام و به نوعی نقطه ضعف می دونستن ولی درمورد تحصیلات یا شغل شاید من بهتر از ایشون بودم می گفتن این مسایل خیلی مهم نیست و… لطفا راهنمایی بفرمایید
شرایط جامعه به گونهای داره پیش میره که قبح خیلی از مسائل ریخته شده. اما اگر هدف ازدواج و تشکیل زندگیه باید طبق یه اصول درست جلو رفت. صحبت کردن از مسائل جنسی اونم جلسات اول خیلی بی ربطه. مگه هدف از ازدواج فقط سکسه؟ به نظرم در یک جلسه خیلی جدی راجع به هر دو موضوع یعنی هم سن و هم مسائل جنسی باهاشون صحبت کنید و در واقع اتمام حجت کنید. اگر دیدن در این دو مورد نمیتونن نظرتون رو جلب کنن خیلی راحت ردشون کنید. انتخاب باید بر اساس عقاید باشه نه بر اساس نیاز. چه لزومی داره هی به سن شما اشاره کنن در حال یکه شما سه سال کوچیک تر هم هستین تازه!
سلام ، ممنون از أدمين محترم بابت مطالب مفيدتون من٢٠ سالمه و يك خواستگار دارم ٢٦ ساله هر دوتامون دانشجوييم ولى خب ايشون در حال دفاع پاياننامشون هستن ،كه بعد دنبال طرح و سربازى و شركت تو تخصص برن ، من داروسازى ميخونم و ايشون دامپزشكي ،از همه لحاظ اخلاقي و مذهبى و ظاهرى فرد أوكيه بود، و من خوشم اومد، و مرد فهميده اى بود ولى چون گفتن فرد بسيجي هستن و ميخواين كنار كار اصليمون ،كارفرهنگى هم بكنن و همين باعث شده خانوادم دو دل بشن و ميگن براى تو مورد هاى بهتري هم مياد و سنى ندارى، ولى خودم ،دلم يه چيز ديگه ميگه!!!نميدونم چيكار كنم؟!؟!
سلام ممنون از پست خوبتون راستش من با یه دختری آشنا شدم که یه سال از من بزرگتره من 25 سال و اون 26 سالشه. حالا بعد از تقریبا یک سال قراره با خانواده بریم خونشون برای آشنایی بیشتر. اما چند روزه در مورد چهره اش یکم تردید پیدا کردم. قیافش خوبه حتی من وقتی تصور میکنم که قراره باهاش همبستر بشم هیچ احساس بدی ندارم اما یه خانومی که غریبه بود رو دیدم که قیافش خیلی خیلی به دل من نشست. همش خود به خود تو ذهنم با اون مقایسه میکنم. توی این مدت هم که با هم آشنا شدیم کلی حرف زدیم خیلی از مواردو با هم تفاهم داریم. باز در این صورت اگه جواب منفی بدم بهش نامردی نیست؟ فقط نگران اینم که بعد از یه مدت که شور و هیجان اول زندگی از بین میره مقایسه چهره اذیتم کنه و برام دردسر ساز شه. نظر یا پیشنهاد شما چیه؟
هر آدمی توی هر شرایطی چه مجرد باشه چه متاهل امکان داره علاوه بر شریک عاطفیاش از کس دیگهای هم خوشش بیاد. این خوش اومدن به خودی خود بد نیست. اینکه ما نتونیم کنترلش کنیم بده. اینکه اثر بذاره روی رابطۀ ما با همسر یا پارتنرمون بده. حالا که بین شما اتفاق رسمی رخ نداده و شما با چنین اتفاقی به هم ریختین، میتونین یکم زمان بدین به خودتون. روش بیشتر فکر کنین. اگر فکر میکنین قیافه اش جوری نیست که شما رو جذب کنه، یا باعث نشه که ذهن تون دنبال مقایسه با یه فرد زیباتر نره، رابطه رو رسمی نکنید. چون هنوز به ثبات لازم در این خصوص نرسیدن. شما ممکنه هر لحظه فرد زیباتری از همسر خودتون رو ببینید تو خیابون. کما اینکه با هر کسی ازدواج کنین ممکنه هزاران فرد زیباتر از اون هم یه روز سر راه شما قرار بگیره. زیبایی مهمه ولی اصل نیست. در کنار زیبایی صفتهای اخلاقی و ویژگی های دیگه هم هست. بنابراین لزوما نباید روی زیبایی ظاهری تصمیم گرفت در عین حال که نمیشه منکرش شد. شما ابتدا لازمه با خودتون به صلح برسین و با ثبات عاطفی تصمیم بگیرین در این خصوص.
سلام من یه پسر 29 ساله هستم مجرد خیلی خیلی خیلی محتواتون خوب بود. یه دید کلی به ما داد. همه این سوالات به قول خودتون در یک یا دو جلسه نمیگنجه. فقط مسائل جنسی رو فکر کنم خانم ها موذب هستن، بزارین آقایون سوال کنن. با حالت تدافعی برخورد نکنید . ارتباط چشمی خیلی مهمه . به نظرم در سوال های دیگر خانم ها پیش قدم بشن بهتره چون میزبان هستن. برای پسرها بیشتر بحث مالی و حس همکاری و همدردی و تعامل مهمه و خانم ها رو این موضوع بیشتر فکر کنن. بازم ممنون بابت اطلاعات خوبتون و وقتی که به ما ما دادین.
رضا با سلا م به همک گی و مدیریت سایت من رضاهستم و متولد 54 دختری معرفی کردن 14سال از من کوچیک و نگران از این موضوع البتع هنوز همو ندیدیم نظر شما چی لصفا شماره بدبد تماس بگیرم ممنون
سلام من دختری هستم با 28 سال سن ،و کارمندم ،خواستگار خیلی زیاد داشتم ولی الان دوتا خواستگار با شرایط خوب ولی متفاوت دارم ک واقعا نمیدونم کدومشونا انتخاب کنم :یکیشون قبلا با هم همکار بودیم دوسه سالی هست ک باصطلاح خاطرخواهن و از نظر اخلاقی شناخت دارم ازشون ولی ازیک شهرو فرهنگ متفاوت با مان یکی دیگشون همشهری هستن شرایطشون خوبه و خونوادشونم خوبن ولی من هیچ شناختی ازشون ندارم حتی ندیدمشون و واقعا حس میکنم با یک جلسه خواستگاری نمیتونم بشناسمشون و از نظر فرهنگی تو منطقه ی ما اصلا چند جلسه خواستگاری جانیفتادس و حتی همه میگن وقتی دختر پسر تو خواستگاری میرن صحبت کنن یعنی ک جواب مثبت بوده الان واقعا بگید من جلسه اول چطور آشنا بشم
با این ویژگیهایی که مطرح کردی نشون میدی که عاقل و بالغ و تحصیل کرده و امروزی هستی. کاری به حرف بقیه نداشته باشه، اون ها هرکاری بکنی بازم یه ایرادی ازت خواهند گرفت، اگر به خودت و زندگی ات اهمیت میدی، وارد مرحلۀ آشنایی و شناخت شو، قرار هم نیست که کاری کنی که کل فامیل و شهر با خبر بشن از این دیدارها، میتونین یه جایی دور از منزل با خانواده ها قرار بذارین همو ببینید، با مادرها بیرون برین. تلفنی با هم ارتباط بگیرین. از محل زندگی و کارشون گرفته تا دوستان و غیره پرس و جو کنید و حتی رفت و آمد داشته باشین. سعی کنین تمام جوانب رو بسنجین و بعد تصمیم بگیرین. چون نفر اول رو تا حدی میشناسین، اما این شناخت از بابت همکاری بوده نه همسری، پس به شناخت قبلی اکتفا نکنین. زندگی با همکاری تو یه محیط کاری با قوانین محدود خیلی فرق داره. اگر روی گزینۀ اول هم مردد هستین باید وارد مرحلۀ شناخت بشین.
سلام من ۲۵ سالمه تقریبا یک هفتس با یکی از خواستگارام طی سه جلسه صحبت کردم ایشون ۳۲سالشه شرایط مالیش اوکی.ولی از صحبتاشون متوجه شدم ۶سال ب قول خودش تفریحی سیگار میکشه و بادوستان طلاقی همصحبته و راز دلش رو به دوستاش میگه و حتی ظاهرش ب دلم نیست بنظر شما باید چکار کنم
سلام، من 21 سالمه و خواستگاری دارم که بعد از در میون گذاشتن با پدرم متوجه شدم که برادر بزرگشون رو میشناسن (مثل اینکه قبلا معتاد بوده و کلا زندگی خوبی نداشته) و پدرم مخالف که قرار خواستگاری گذاشته بشه؛ به نظرتون چقدر گذشته برادرش میتونه تاثیر داشته باشه تو زندگی خودش؟
سلام با تشکر از سایت خوب و راهنمایی هاتون من ۲۴ سالمه چهره ام زیبا و دلنشینه خواستگارای زیادی داشتم و همه ی اون ها بخاطر چهرم در نگاه اول ازم خوششون اومده همشون هم از لحاظ مالی و فرهنگی بسیار خوب بودن اما از نظر اخلاقی با من سنخیت نداشتن اخیرا هم یه خواستگاری دارم که همه چیزش خوبه ولی قیافش به دلم ننشسته و چون همه ی خواستگارامو رد کردم مادرم دائما میگ اگ اینو هم رد کنی دیگه خواستگار خوبی نخواهی داشت و میگه خیلی از خود راضی هستم و بخاطر غرورم هرگز نمتونم به کسی جواب مثبت بدم! اما به نظرم اینطور نیست من دوست دارم ازدواج کنم از ازدواج بدم نمیاد اما متاسفانه احساس میکنم باید با مردی ازدواج کنم که وقتی کنارشم احساس کمبود نداشته باشم یعتی جوری منو تکمیل کنه که چشمم دنبال شخص دیگه ای نباشه و اینک حتی اگه زشت باشه به دل من نشسته باشه و چون همه ی خواستگارام پولدار بودن و از جایگاه خوبی در جامعه برخوردار بودن خیلی سخت پسند شدم و توقعاتم بالا رفته واقعا نمیدونم چیکار کنم گاهی اوقات میگم باید به حرف مادرم گوش کنم و با شخصی که به دلم ننشسته ازدواج کنم اما از فکر کردن بهشم دیوونه میشم واقعا از آینده میترسم و نمیدونم باید چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید آیا من باید با خواستگارم که چهره و رفتارشو دوست ندارم ازدواج کنم یا به حرف دل و منطقم گوش کنم ضمن اینکه مادرم میگخ هرگز نمتونی مرد رویاهاتو پیدا کی مرد رویایی فقط برای قصه هاست… من مرد ایده آل نمیخوام دنبال کسیم که در کنارش حس خوبی داشته باشم کسی که باعث شه چشمم رو رو همه ی مردای عالم ببندم و فقط اونو ببینم. راهنماییم کنید.
سلام و خدا قوت. و تشکر بابت راهنمایی های منطقی تون. پسری 29 ساله ام. شرایط اولیه زندگی رو تقریبا دارم. چند مورد برای خواستگاری رفتن پیشنهاد شده، که هر کدوم بخشی از ملاک های مدنظرم رو دارن(ایمان، تحصیلات، ظاهر و خانواده) این هم منطقی هست که کمتر کسی همه موارد رو کنار هم داره. اما باز نمیتونم یکی رو حذف کنم اون یکی رو انتخاب کنم . چون یکی باایمان و تحصیلاتش خوبه و هم سطح خودم هست ولی خانواده مناسبی نداره .یکی برعکس ظاهر خوب خانواده خوب ولی تحصیلات درخوری نداره(برام خیلی مهمه). یکی همه شرایط خوب منتها ایمان ضعیفی داره. خلاصه حیروووووووون!!! سپاس از پاسخگویی شما (:
سلام من١٨سالمه و خواستگاری داشتم ک رد کردم و قراره سال دیگه ک ١٩سالمه بازم بیاد و برام تلاش میکنه ولی خانوادم بدلیل وابستگیه شدید یاا هردلیل دیگه ای میخوان دورتر ازدواج کنم ولی من خودم دوست دارم ب خواستگارم جواب مثبت بدم بنظرتون چطور میشه اینو ب خانوادم بگم؟چون خجالت میکشم
سلام من22سالمه و یک خواستگار با شرایط نسبتا خوب دارم در مراحل اولیه آشنایی هستم در صحبتی ک با ایشون داشتم از نظر ظاهری و اخلاق خوب بودن خوش مشرب بودن اما مسئله ای که هست حساسیت نسبتا زیاد مادر ایشونه با اینکه خودشون منو دیدن و انتخاب کردن اما حرف هاشون کمی ناعادلانس مثلا ایشون معتقدن ک دختر همیشه در زندگی باید کوتاه بیاد کم توقع بساز باشه ولی مرد همیشه باید درک بشه بهش احترام گذاشته بشه و …ینی طرز فکر20سال پیش رو دارن و هیچ حقوحقوقی برای دختر قائل نیستن شهر محل سکونت این آقا شهر دیگه ای و از نظر اخلاقی و طرز فکر مثل مادرشون نیستن ولی من میترسم ک مادرشون به اسم دوس داشتن و حساسیت در همه مسائل زندگیمون دخالت کنن حتی ایشون کنجکاو بودن که من قراره چه سوالاتی از پسرشون بپرسم؟! به نظر شما من چیکار کنم؟خیلی ممنون از سایت خوبتون
سلام و خسته نباشید مطالب واقعا عالی و آموزنده بود. ادمین عزیز خیلی عالی و علمی به سوالات جواب میدی. اجرت با خدا. منم یه سوال داشتم من رفتم خواستگاری یه دخترخانمی… همه چی اکی هست فقط قدش حدودا ۱۵۵ هست که فک میکنم یه مقدار کوتاه قد هست البته منم زیاد قد بلند نیستم ولی دوس دارم با همسرم هم قد باشیم … میدونم که قد ملاک جدیی در ازدواج نیست چیکار کنم؟
سوالاتتون خوب و جامع هست .من كه تو همه ي جلسات ازش استفاده كردم وجالب اينه كه طرف مقابل هم بعد از پرسيدن اغلب ميگه شما چطور ؟؟ واين جامع بودن سوالات رو ميرسونه البته من از چندتا سايت ديگه هم كمك گرفتم
سلام من17سالمه. توی خانواده مادری من رسمه ک هم دخترا هم پسرا زود ازدواج میکنن. تا الان چن تا خواستگار برام اومده شاید خودمم خوشم نیومده باشه ولی خب خانواده پدریم هر خواستگاری ک بیاد ردش میکنن الان ی کیس خیلی مناسب دارم کاز اقوام نزدیک هست.21سالشه این مورد و هر دو طرف ردکردن و میگن هنوز بچست ولی من خیلی دوصش دارم و اصلن دلم نمیخاد ردش کنم و از طرفیم مطمئنم ک پدر مادرم میگن باشه برای چن ساله دیگه ک باز برگردن ولی تا اون موع منو ب یکی دیگه سپردن لطفن راهنماییم کنید.نظر شما چیه؟اینکه جلسه های بعدیم ادامه بدیم یا ردشون کنم
سلام اگر دوست داری آشنا بشی، مشکلی نیتس، اگر فکر میکنی جنم ادارۀ یک زندگی رو داری، باید برای راضی کردن والدینت تلاش کنی، ولی قبلش مطمئن شو که طرف مقابل ارزش جنگیدن رو داره. ازدواج در سنین پایین ریسک بالایی داره. چون هنوز احساسات غلبه داره به عقل و منطق. موفق باشی
سلام من تا سن ۲۸ سالگی چندین خواستگار داشتم که هر کدوم رو به دلیل منطقی رد کردم.در واقعه خواستگارهایی که معرفی میشوند مناسب نیستند.اینبار یه خواستگار معرفی شده که از لحاظ شغلی و اخلاق و خانواده در حد مطلوبی هست. اما از لحاظ ظاهر و طرز پوشش خیلی مردد شدم.از طرفی هم اطرافینم اصرار میکنن این موارد بعدا عادی میشه و سخت نگیر و انقد موقعیت هاتو از دست نده و به مرور زمان خواستگارهای بدتر پیدا میشن نه بهتر الان برای بار سوم ملاقات میکنیم و میخوام سوالات شما رو بپرسم ازشون درباره ظاهر چطور بهشون بگم که بی احترامی نشه؟ حس میکنم ایشون خسیس هم هستند .این نکته را چطور بهشون بگم که برام مهم طرف مقابل خسیس نباشه؟
دربارۀ پوشش راجع به ایدهآلهای خودت صحبت کن ببین طرف نظرش چیه. دربارۀ خساست، ازش بپرس که مثلا سالی چند بار میتونه مانتو بخره، نظرش رو دربارۀ مخارج خیلی ریز و جزئی بپرس، بگو ماهی چند بار میریم رستوران، کادوهایی که میخرید معمولا در چه سطحیه. در خلال صحبت ها خودش رو بروز میده حتما. نظرت راجع به مهمونی دادن چیه و ….
سلام من دختری هستم ۲۱ ساله تابحال خواستگاری نداشتم چندسال پیش با یکی از آشناهامون رابطه ای رو شروع کردم قصدمون هم ازدواج بود اما خب خانواده من مخالف سرسخت بودن منم عقب کشیدم…دیروز برام خواستگاری اومد که شغلش ساخت و سازه و ۳۰ سالشه از لحاظ اخلاقی خیلی بهم نزدیک و یکی بودیم اما ایشون خیلی مذهبی بودن ولی من نیستم و اینکه از لحاظ ظاهر من زیاد نپسندیدمشون ،ظاهرشون اصلا بد یا زشت نبود ولی به دلم ننشست نمیدونم چیکار کنم باهر کس مشورت میکنم میگن از دستش نده همسن و سالات ازدواج کردن میمونی پشیمون میشی…یا میگن درس بدرد نمیخوره ازدواج کن درصورتی ک قبلا میگفتن اصلا ب ازدواج فکر نکن مادرم میگه دوست داشتن بعدا بوجود میاد اما اگه بعدها هم بوجود نیاد چی؟ من از ازدواج میترسم اگه بعدا پشیمون بشم چی؟ مادرم میگه تو لجبازی میکنی چون نذاشتم با اون ازدواج کنی داری اینو رد میکنی درصورتی ک این اواخر من خودم دیگه نمیخواستم حتی با اونی ک دوسش داشتمم ازدواج کنم… نمیدونم چ جوابی بدم چکار کنم توروخدا کمکم کنید مامانم میگه شاید دیگه مورد دیگه ای نیومد اونموقع میخوای چیکار کنی??♀️شما راهنماییم کنین?کلافه شدم نمیتونم درست فکر کنم??
سلام صنم عزیز، توصیه میکنم فعلا به ازدواج فکر نکن. همین توضیحات مختصر نشون میده چقدر ذهنت آشفته است. ازدواج صف نونوایی نیست، که به هم هبرسه و تو دست خالی بمونی. مسابقه نیست که همه ازدواج بکنن و تو جا بمونی. ازدواج مهمترین تصمیم هر آدم در طول زندگیه، اگر اشتباه باشه یک عمر باید تاوئان پس بده. اگر فکر میکنی ازش خوشت نمیاد، حتی با وجود چندین جلسه صحبتف خیلی راحت جواب قاطع بهش بده. قبل از هر اقدامی، لازمه که چند جلسه بری پیش مشاور، دربارۀ ترسهات و تردید هات باهاش حرف بزن. مطمئن باش برای ازدواج نه دیر میشه و نه خواستگار از دست میره. سعی کن اول خودت رو بسازی از نظر روحی بعد پذیرای یک فرد جدید در زندگی باشی
سلام بابا من همه رو خوندم !سر حرف زدن یادم رفت:/ کلا استرس گرفتم هرچی گفت خب بفرمایید من چیزی یادم نبود که در ضمن من 18سالمه و خواستگار جان23 خیلی خوب موقع حذف زدن درکم میکنه
سلام.. من دختری هستم ک ی خواستگار دارم ک یه شهره دیگس.. همه چی ازش میدونم ک خونه و ماشین داره و فعلا بیکاره جز مدرکش.. ی بار بحثمون شد ب طعنه گفتم دیپلمی ک اینطوری فک میکنی اونم با عصبانیت گفت اره… بعد پیله کردم ک مدرکت چیه اوننم گفت دیپلم دارم باهام ازدواج میکنی.. گفت من کسی رو ک به خاطره مدرک بخاد منو من نمیخام.. . بعد از قهر و آشتی… ی روز صحبت میکردیم گفت من مدرک سربازیم با دیپلمه چون میخاستم زود معافیت بگیرم با آخرین مدرکم نگرفتم سربازیمو…بعد از اون بحث دیگ نتونستم ازش بپرسم بالاخره مدرکش چیه… نمیدونم چیکار کنم… چون ن لیسانسم و شاغل و با ی دیپلمه واقعا برام سخته زندگی کنم… ولی ازش خوشم میاد.. چیکار کنم ک بفهمم مدرکش چیه.؟
سلام اگر هدف ازدواجه و نه دوستی، خیلی رک و صریح و بیپرده ازش بخوایین که تصویر آخرین مدرک تحصیلی اش رو براتون بفرسته. هرچند فاصلۀ بین دیپلم و لیسانس اونقدر زیاد نیست که به خاطرش مته به خشخاش بذارین. اصولا مدکر تحصیلی شعور و انسانیت نمیاره. ولی اگر صرفا داشتن مدرک طرف براتون مهمه تنها راهش همین صراحته اجازه ندین طرف مقابل با حرفهای دو پهلو اصطلاحا قضیه رو ببیچونه.
سلام و خسته نباشید من 20 سالمه و یک خواستگار دارم که از هم نظر شرایط خیلی خوبی داره ولی ایشون یک بار ازدواج کردن با دختر عموشون من با تو جه به اینکه سنم کمه و خواستگارای بهتری میتونم داشته باشم اصلا راضی نیستم ولی چندین ماه که مادرشون و خودشون اصرار میکنن که ما حداقل یک جلسه همو ببینیم تا برای من توضیح بدن دلیل جدایی شون چی بوده و قرار پنجشنبه بیان خواستگاری میخواستم منو راهنمایی کنید که چه سوالایی از ایشون بپرسم فقط میشه تا پنجشنبه جواب بدید ممنون میشم
سلام در درجۀ اول این شما هستین که باید تصمیم بگیرین که میخوایین تو این سن ازدواج کنین یا خیر. هیچ کس نمیتونه شما رو به اجبار وادار کنه که یک مراسم خواستگاری رو تحمل کنین و …. اما اگر تمایل داشتین بلهف بشینین پای صحبت هاشون و حتما سوالات خودتون ور بپرسین. اغلب کسایی که جدا دشن، سعی میکنن طوری جلوه بدن که طرف مقابل گناهکار دیده بشه. اگر طرف شما، انسان منصفی باشه، اشتباهات خودش و نامزدش رو توامان مطرح میکنه. دلیل جدایی رو بپرسین، اینکه چه ویژگیهایی در خودشون باعث جدایی شد؟ همسرشون چه چیزی رو در ایشون نمیپسندید چقدر خانواده ها مسبب این جدایی بودن؟ چه چیزی می تونه باعث بشه دوباره به طلاق فکر کنن و …. اجازه بدین بیشتر از خودشون بگن تا از نامزد سابق شون
سلام من ۴۱ سالمه مجرد قد بلندم ۱۷۳ وزن ۶۰ قد برام مهمه دوس ندارم از همسرم بلندتر باشم اما باهرکی اشنا میشم قدش بلند نیس هر خواستگاری ذهن منو این قد درگیر میکنه انگار از قیافه هم مهمتر برام . انگار هرچی بدت میاد سرت میاد ،شده شرح حال من . لطفا راهنماییم کنید ایا باید حسن های دیگه یه خواستگارو در نظر بگیرم یا به همون چیزی ک مد نظرمه تمرکز کنم باتوجه ب سنم ازین خواسته و معیار باید گذشت؟
سلام به نظر میرسه که شما درگیر کلیشههای جنسیتی هستین، سالها به ما القا کردن که مردها باید از زن ها بزرگ تر باشن، مردها باید بلند تر از زن ها باشن، تا ثابت کنن که مردها همیشه باید روی پلۀ بلندتری بایستند و روی همه چیز تسلط داشته باشن. الان دیگه این کلیشه ها رنگ باختن. خودتون رو با این چیزهای ظاهری عذاب ندیدن. برین با خواستگارهاتون معاشرت کنین، اشنا بشین. قد و وزن کم اهمیت ترین چیزها در زندگی مشترک هستن.
سلام وقت بخیر. تمام کامنت ها رو خوندم. سپاس از وقتی که میذارید برای پاسخگویی. ۲۷ ساله هستم. حدودا ۲ سال و نیم با فردی به صورت مجازی در ارتباط بودیم. همدیگه رو کلا ۲ بار از نزدیک دیدیم بقیه ارتباط به صورت وویس و چت و تماس تلفنی. خیلی همو دوس داشتیم. خواستگاری هم اومدن ولی به دلیل دور بودن شهرهامون و کار ایشون مخالف کردن.حدود یک سال ونیم از این خواستگاری میگذره. (البته اون ۲ و نیم سال که عرض کردم قسمتیش بعد از خواستگاری هم بود) تا اینکه حدود یک ماه و نیم قبل همه چی تمام شد و خودش گفت دیگه نمیشه. یعنی همه چی تموم بشه. خانوادش راضی نیستن و … من خودم قبول دارم که فشار خیلی خیلی بیشتری از من متحمل شد. چون همه فامیل و اشناهاشون در جریان این قضیه شدن و همه بهش فشار وارد کردن و … بگذریم. خلاصه تموم شد. البته این دلیل ایشون بود برای کات کردن. بهم گفت من خانمهای متاهل در ارتبطم (ارتباط مجازی). یعنی در طی رابطه ای که داشتیم اینطورم بوده. گفت من اینقد عوض شدم که به دخترای دیگه شماره میدم. عرق میخورم و… تازه گفت این یه قسمتشه. ارتباطش با خانمای متاهل رو کار درستی میدید. میگفت باید مدیریتشون کنم. یه استاد قران داریم که اقا هستن و ایشون رو میشناسن و جهت وصال ما خیلی کمکمون کردن. وقتی یه مورد از این موارد رو بهشون گفتم باور نکردن که اون اینطوری بوده. گفت دروغ گفته تا تو دل بکنی. من سعی کردم کنار بیام. اینکه اگه به صلاحم بود حتما جور میشد. یا اگه جور میشد من چطور این ادم رو تحمل میکردم. همه چی رو به خدا سپردم و کمک خواستم برای تحمل این شرایط. در حال حاضر یه خواستگاری اومدن که یک سطح از نظر تحصیلات پایینتر هستن. حدودا همسن هستیم (من حدود ۱۰-۲۰ روز بزرگترم) بنظرم پسر خوبی هستن. چهرشون هم که توی کامنتها خیلی بهش اشاره شد به دلم نشسته بنظرم. با کار کردن من مشکل داشتن که بهشون توی سه جلسه آشنایی، گفتم که با طرز فکرتون کار دارم. شاید هیچوقت کار نکنم ولی اینکه من رو محدود میکنین منو اذیتم میکنه تا اینکه بلاخره گفتن باشه تا قبل از بچه دار شدن کار کنم در عوض چادری بمونم. (چون گفته بودم شاید چادرم رو بذارم کنار) من از ریش زیاد خوشم نمیاد و گفتم ایشون بزنن ولی گفتن یه بحث اعتقادیه و زن و مرد باهم باید تفاوت داشته باشن. که در نتیجه نمیزنن. برای من البته اینقد هم مهم نیست که ریش داشته باشن یا نه. بنظرم در چند نگاهی که داشتم (اخه اکثرا سر به زیر صحبت میکنیم) اونقدرها ریششون بد نیست. بیشتر میخواستم ببینم چقد به حرفم اهمیت میده. البته چون اعتقادیه بنظرم حق داره. کار مناسب هم نداره فعلا ولی خانواده گفتن حمایت میکنن. نمیدونم با وجود نداشتن کار و پایینتر بودن سطح تحصیلاتشون تا اینجا کار چطور پیش اومده جلو. (حدود یک هفته میگذره از اشنایی با ایشون) گاهی حس میکنم خواست خداونده. ولی با خودم میگم خدا بهمون عقل داده. خلاصه همه اینها رو گفتم تا با روحیات و اخلاقیات بنده تا حدی اشنا بشیم و بنده رو راهنمایی بفرمایین. فردا قراره در مورد مهریه و شیربها و اینا حرف بزنن. توی این شرایط باید چیکار کنم. من هنوز جواب ۱۰۰ درصد اوکی رو ندادم. ولی نمیخوام بهش خیانت کنم با به فکر ادم دیگه. از طرفی به دل میشینه. نگرانی دارم. چه تصمیمی درسته؟ حتی متاسفانه یا … باید بگم که گاهی به این فکر میکنم اگه صبر کنم همون قبلی که مجازی اشنا شدیم برمیگرده و امیدوارم
سلام شما با توجه به گفتههای خودتون هنوز از رابطه قبلی به طور کامل خارج نشدید، توصیه اول اینه که عجله نکنید، به صرف اینکه به دل میشینه نمیشه ازدواج کرد. شما اول باید از خودتون مطمئن باشید، طرف مقابل رو خوب آنالیز کنید، با یه جمله درباره ریش و چادر نمیشه به شناخت رسید یا نتیجه گیری کرد. ایشون شغل درستی هم ندارن، توی این دوره زمونه که افراد شاغل به سختی یه زندگی رو اداره میکنن ایشون چطور با حمایت خانواده میخواد زندگی بسازه؟ ابدا عجله نکنید به خودتون فرصت بدین و روحیه یک رابطه جدید رو پیدا کنید بعد.
سلام و خسته نباشید خدمت ادمین من همونی هستم ک گفتم ۴۱ مجردمو قد بلند و خواستگارم قدش بلند نیس. به حرف شما گوش کردم قد نادیده گرفتم و تمرکز کردم روی اخلاق و رفتار اخلاقات این اقا به من نزدیک اما چیزی ک مشکل این ک ایشون قبلا ازدواج کردن و یه دختر ۱۴ ساله دارن ک همراه خودشونن . امسال این بچه رفته با مادر این اقا زندگی میکنه و این بچه با مادرش در ارتباط نیس و تمایلی به دیدن مادر نداره چون مادرش خیانت کرده و زندگی دوتا خونوادرو بهم زده رفته با مرد متاهل دار رابطه…. واون اقا هم زن و بچه هاشو طلاق داده خونواده من میگن بچه نباید به زندگی من وارد بشه منم همین عقیدرو دارم چون از پس این موضوع و مسئولیتش برنمیام چون میدونم بچه ک بیاد بین ما اختلاف میندازه . این اقا و خود بچه تمایلی ندارن ک برگرده پیش مادر چون میگه مث مادرش خیانتکار میشه این اقا میگه مادرم ۶۵ سالشه ازش مراقبت میکنه و گفته تا جایی ک بتونم و خودش بخاد ازش مراقبت میکنم این اقا میگه بچمه ممکن الان بگه بابا من وارد زندگیت نمیشم یهو سال دیگه ممکن نظرش عوض بشه .خونواده منم میگن مادرش شما نهایت ۷۰ سالگی ازش مراقبت کنه بعد تکلیف چیه . اون اقا میگه بچمه ، مادرش ضربه زده منم بیام یه ضربه بزنم .من دوس ندارم حالا حالاها این بچه بیاد توزندگیم الان ما با مادرخودم سر کنترل تی وی اختلاف نظر داریم دیگه برسید به چیزهای مهم بعد اول زندگی زن و شوهر ها تو خونه رفتارشون فرق میکنه حتی خانم لباسهای ازاد میپوشه و …. با وجود این بچه همچین رفتارهایی برای بچه چندشه چون بنده مادر بچه که نیستم خلاصه من بچه رو نمیشناسم خصوصیات و …. من و مادرم میگیم این بچه خونه مادربزرگش بمونه تا من بتونم هم تو زندگی جا بیوفتم و بدونم چی به چیه هم از دور بتونم با بچه ارتباط بگیرم و بعدا بگم بیاد و مادرم میگه اگه قرار بچه بیاد تو زندگی این اقا باید یه چیز قیمتی مث زمین یا ۳ دانگ خونرو بنامت کنه اما دایی هام میگن اصلا بچه نباشه چون زندگیشونو خراب میکنه . من پدرم بچگی فوت کرده برای همین از دایی هام مشورت ….. حالا بهترین راهنمایی شما کنید ک من کمترین ضرر و اسیب ببینم
مریم عزیز این مرد یک پدره و به هیچ وجه نمیتونه به طور کامل دختر نوجوانش رو رها کنه. این آقا برای جلب نظر موافق شما، حتما تلاش میکنه که حضور دخترش رو کمرنگ جلوه بده، اما زندگی همون چند روز و چند ماه اول نیست. این دختر حق داره کنار پدرش زندگی کنه و هیچ کس نمیتونه این حق رو ازش دریغ کنه، پدری که روی دخترش خط بکشه چندان قابل اعتماد نخواهد بود. اگر توانایی مدیریت یک رابطه سه نفره رو در خودتون میبینید به این آشنایی ادامه بدین، در غیر این صورت قاطع تصمیم بگیرین. شما به هیچ عنوان نمیتونید توقع داشته باشید این مرد، دخترش رو رها کنه و بیاد با شما زندگی کنه تا زمانی که شما صلاح میدونید. بهتره یکم بیشتر فکر بکنید و یک تصمیم عاقلانه بگیرید نه احساسی.
سلام خدمت ادمین و بخاطر پاسخها . من مریممم ۴۱ ساله و مجرد همون دختر قدبلند الان مشکلی ک با این اقا دارم این ک بچه بخاطر کار مادرش ک قبلا گفتم دوست نداره باشه منم ازون زن میترسم شرط گذاشتم اگر بچه میخاد با من باشه سیم کارت عوض و هیچ ارتباطی با مادرش نداشته باشه و هیچ کسی هم حق نداره پل ارتباطی اینا باشه ، چون میگم کسی ک زندگی دو خانواده رو بهم زده براش کاری نداره ….. این بچه با مادرش در ارتباط نیس اما مادره هی زنگ میزنه بچه رد تماس بده به اقوامش زنگ میزنه تا باهاش گپ بزنه . بنظر من الان مادره خیالش جم که کسی تو زندگی پدره نیس اما فردا که بفهمه توگوش دختر ۱۴ سالش میخونه ،ببین بابات برای زنش چیکار میکنه بگو برای توهم کاری کنه …. ازین حرفا ک شما بهتر میدونید حالا این اقا میگه من همچین کاری نمیکنم بچه نسبت به من بدبین میشه اما میدونم خودش به مادرش تمایل نداره میگه هرچی باشه مادرشه . منم میگم مادرشه، زن بدی باشه مادر بدی نیست بفرستید پیش مادرش ، میگن من نمیخام بچه خدای نکرده مث مادرش خیانتکار بشه این اقا همه چیو به نفع فرزندش داره تموم میکنه هر احتمالی میده ک بعدا جای گله نباشه اصلا به این توجه نمیکنه ک یه دختر مجرد مسئولیت بچه رو به عهده گرفته یا ازهمین احتمالات یخورده واسه من بده ک مثلا بگه چیکار کنم ک تو زندگی مریم کمتر استرس یا قند تو دلش اب نشه . بنظر من اول میخاد خیالش از بابت دخترش جم بشه جاش امن باشه .
میشه بگید من چه درخواستهای معقولانه ایی میتونم داشته باشم ؟ این درخواست من معقولانه هست؟ من چقدر مهریه بخام یا در کنار مهریه چه درخواستی داشته باشم خونوادم میگن در کنار مهریه یه چیز قیمتی هم باید بنامت کنه مثلا اگه ۱۴ سکه هس سه دانگ خونه ….. یا زمینی اگه داره ایا معقولانه هست ؟ لطفا راهنمایی…..
بهتره اول به این فکر کنید که اولویت این آقا در زندگی چیه؟ ایشون دنبال یه مادر خوب برای دخترشون هستن یا دنبال یک همسر خوب برای خودشون؟ و شما دنبال چی هستین؟ دنبال یک همسر؟ یک همدم یا دنبال تامین مالی؟ اگر به چشم یک معامله به این ازدواج نگاه میکنید که چون خواستگارتون فرد مرفهی هستن، شما هم ازشون خواستههای مالی داشته باشید و در کنارش سختیهای زندگی با یک دختر نوجوان رو بپذیرید، بحث جدایی هست. اما من توصیه میکنم بهتره به جای بحث مالی به کیفیت زندگی که قراره در آینده داشته باشین فکر کنین. شاید با این ازدواج به رفاه مالی برسین، خونهای به نامتون بشه یا هرچی، اما در مقابل چی از دست میدین؟ لطفا با یک مشاور به طور حضوری صحبت کنید. براتون آرزوی موفقیت دارم.
سلام خدمت همه کاربران و دوستان دیگر من دختری 31ساله و کارمند هستم که خواستگارم ازم 5سال کوچیکتره البته خودش ارشد روانشناسی داره و سن رو ملاک نمیدونه وقتی تفاهم و بقیه چیزها باشه خونوادم مشکلی ندارن یکماهه باهم صحبت میکنیم ولی بازم نگرانم لطفاً کمکم کنید
سلام من ۱۸ سالمه و یه خواستگار ۳۱ساله دارم و خیلی از نظر دین و …عالی هستش شرایط مالی هم ک حرف نداره ولی من الان دو راهی گیر کردم که برم یانه واسه سنش میگم …قیافشم اصلا ب سنشم نمیخوره انصافا کوچیک دیده میشه شبیه پسرای ۲۵ساله هستش
سلام دوستان من دختری هستم 31ساله کارمند در خانواده ای که فقط دوتا از خواهر و برادر هایم ازدواج کردندزندگی میکنم و مابقی مجرد هستند من فرزند آخر خانواده هستم که به تازگی خواستگاری دارم که از لحاظ سنی از من 5سال کوچیکتره و ارشد روانشناسی داره و سن رو ملاک قرار نمیده خونواده ام رفتن تحقیقات شنیدن مادرشوهر با عروس هاشون رفتار بدی دارند به همین دلیل گفتن اگه واسه جواب زنگ بزنن جواب منفی میدیدم اما من از پسره بدم نیومده ولی چون خونوادم خیلی مذهبی هستن نمیتونم بگم من توی محل کارم باهاش صحبت کردم و ازش خوشم اومده الان نمیدونم باید چیکار کنم و از تنهایی خسته شدم و احساس میکنم میشه با این پسر خوشبخت بشم میشه بگید با این شرایط چیکار باید بکنم لطفاً راهنمایی کنید
بسیار ممنونم از سوالاتی که در سایت گذاشتید. شاید از دید هر کسی همه سوالات الزامی نباشه و حتی خوب نباشند که سلیقه ای است. ولی بسیاری از آنها مفید بودند و یک دید کلی را به من داد که در جلسات آشنایی ام بتونم بهتر عمل کنم. متشکرم از زحمات شما موفق باشید
سلام.من ۲۱سالمه و حیون خانگی داشتم ک فوت کرد برای خرید حیون دیگه با ی آقایی ک حیون رو میفروشن آشنا شدم ایشون خیلی از من خوشش اومده و میگه دختری مثل تو ندیدم تا حالا ایشون ۳۱ سالشه شغل اصلیش هم پخش کننده لوازم خانگی در بازار هستش.ادم با اعتقادی و کلا هم تا الان دوست دختر نداشته ب من هم گفت برای من دارایی پدرتان مهم نیست(ما متوسطیم) گفت مهم واسم اینه ک شما قبلا دوست پسر نداشته باشی و دختر پاک و سالمی باشی.خب من هم شرایط رو دارم خیلی اصرار ب خواستگاری داره من میخوام برم آمریکا زندگی کنم خونه بالاشهر واسم خیلی مهمه شغل طرف مهمه واسم این ک کاری هست یا ن مهمه واسم( ک ایشون خیلی کاریه) گفتم مهاجرت کردن رو شرط ضمن عقد میکنم حق طلاق میخوام همه رو قبول کردن گفتن خونه هم هرجا بخوای میگیرم واست گفته حییون رو هم می زارم کنار کلا (واقعا در شعن خانواده ما ی آدمی ک حیون میفروشن نیست ولی من میگم جواب منفی ندم چون تقریبا همه شرایط و داره هم از لحاظ ظاهری و نظافت عالیه و شغل اصلیش من دوست دارم هم آدم کاری و معتقدی هست هر شرطی هم من گذاشتم قبول کردن ) میدونم اگر همه اینارو ب خانواده بگم یکم قضیه حیوانات تو ذهنشان بلد میشه. من باید چی کار کنم؟؟؟ رابطه رو ادامه بدم یا ن؟؟؟ اصلا میشه اعتماد کرد یا ن؟چون من هر شرط ضمن عقد خواستم قبول کرده البته ب مادرم گفتم ایشون گفت حالا ببینیم چی میشه.ایشون ب خانواده شون گفتن اونا هم میگن بریم خواستگاری
سلام من ۳۰ سالمه و دختر مذهبی هستم خواستگاری برام اومده که از نظر اعتقادی خیلی به هم میخوریم اما شرایط مالیش خیلی معمولیه!پس انداز هم نداره نمیدونم قبول کنم یا نه چون پدر من فوت کرده و من هم کمک خرج خونوادم هستم میترسم خانوادم به کمک مالی من نیاز دارند
با سلام من چهرده ماه هست که با مردی آشنا شدم با هفده سال فاصله سنی و این شخص یک پزشک فوق تخصص هست و من مدرک کارشناسی مدیریت دارم. من از اول به این موضوع فقط بعنوان یک دوستی نگاه کردم اما این آقا خیلی جدی گرفته و چندبار به من گفته من می خوام با تو آشنا بشم و باهات ازدواج کنم. حالا بعداز 14 ماه من این آقارو حتی بعنوان دوست هم نمی خوام و چندبار بهش گفتم که نمی تونم و نمی خوام ادامه بدم چون این فرد بسیار بددهن و فحاش هست و سراپا عقده و تبعیض هست. من از زندگیم چیزهایی رو بهش راست گفتم و این شخص بهانه برای جر و بحث پیدا میکنه و همین کم و کاست های زندگی منو دستاویز تحقیر و خورد کردن من قرار میده و منو سرکوب میکنه. من واقعا دیگه دوستش ندارم چون خیلی قلب منو شکسته و آزارم داده ، چندبار بهش گفتم که بیا تمومش کنیم اما هی ادامه میده و محض اطلاعتون بگم من 36 و این آقا 53 سالشه و در پی درخواست دوستی این آقا در فیس بوک به من و پذیرفتنش این رابطه شکل گرفت. البته این شخص در پی اتفاقاتی که بعداز این آشنایی رخداد خیلی به من کمک کرد اما با بددهنی هاش و توهیناش و آزارهای کلامیش تمام اون خوبی هاشو سوزونده و فقط منو ناامید کرده بصورتی که من با آشنایی با این فرد دیگه تصمیم گرفتم نه با اون و نه با هیچ مردی ازدواج نکنم اگه همه ی مردها مثل این شخص هستند من این مسیر رو ادامه میدم و مجرد می مونم. بگید چکارش کنم؟
من پسرم و 31 سالم هستم. یک دختر بهم معرفی شده 18سالشه و شهر دیگر 300 کیلومتر فاصله دارم. راستی اینم بگم که 3 سال قبل هم ازدواج نا موفقی داشتم. اونم دختر هم دیقا همسن این دختر خانم بود… ترس از اختلاف سنی و نا موفق بودن این ازدواج دارم… لطفا نظر بدین ممنون میشم.
با سلام و احترام از مطالب خوب سايتتون، من ٣١ سالمه و يك سالو نيمه كه با پسري ازدواج كردم كه از اول خيلي ظاهرش برام مهم نبود، اما اندام همسرم جوريه كه من همش وقتي ميبنمش غصه ميخورم چون ميل جنسي بهش ندارم و خيلي كم پيش مياد ميل جنسي بهش داشته باشم ناخوداگاه، گذشته ازون بگذريم كه زود انتخاب كردم و اصلا سناختم ازيشون صفر بود، بعدها ديدم اين اقا مرتبا منو با خواهراش مقايسه ميكنه و فكر ميكنه من چشمشون ميزنم، كلا ادمي يكم افكارش نرمال نيست، زود زود قهر ميكنه بامن لجبازي ميكنه، اما از نظر اخلاقي ادم سالميه، ب خانوادش بيش از حد ي ادم نرمال بها ميده مخصوصا پدرش و خودش رو مديون و مرهون پدرش ميدونه در حاليكه پدرش كار خاصي نكرده و فقط يك پول كمك مرد براي خونه خريدنش، عشق بازي توي سكس رو دوست نذاره ، من نميدونم چكار كنم، آدمين خواهشا بگين من سر دوراهي طلاق يا دامه هستم، چكار كنم؟ همسرم از نظر مالي خيليييي معموليه ي كارمند سادس
سلام پسر ۲۳ ساله ای هستم که قصد ازدواج دارم شغل کارمندی دارم و شرایط نسبتا خوبی دارم اما چیزی که منو اذیت میکنه اینه که من تابه حال رابطه جدی و مهمی رو تجربه نکردم (در حد دوسه مورد تلفنی)منظورم دوست دختر پسری هستش ودوستانم اعتقاد دارن باید باچند نفر رابطه برقرار میکردی تا اخلاق دخترا دستت بیاد نمیدونم کم نیاری یا هر چیز دیگه ای ولی من به این اعتقاد ندارم به نظر شما این تفکر چقدر درسته ایامن اشتباه فکر میکردم
در هیچ موردی حکم کلی نمیشه داد. خیلی از این روابط چون چارچوب درستی ندارن، اتفاقا باعث شناخت اشتباه و به بیراهه رفتن میشن. چون جامعه سنتی و محیط بستۀ ما اجازۀ شناخت درست در روابط دوستی رو مهیا نمیکنه. مگر اینکه دو طرف به سن معقولی رسیده باشن و بتونن آزادانه وارد رابطه بشن و طولانی مدت زمان صرف کنن در رابطه. شما هم قبل از ازدواج بهتره با کیس مورد نظر یه مدت در ارتباط باشید. عجله نکنید برای ازدواج. تا در طول این مدت خوب شناخت پیدا کنید از هم.
سلام وقتتون بخیر،من دختری 22 ساله هستم شخصی 30 ساله به خواستگاریم اومده که مهندس هستند و از نظر کار مشکلی ندارن،ایشون قبلا با فردی عقد کردن ولی چون دختره از نظر روانی مشکل داشتن و به پزشک مراجعه میکردن هم رواشناس و هم دکتر معالج گفتن که باید از همدیگه جدا بشن و دختره اصلا نرمال نیست،من تا اینو شنیدم احساس بدی بهم دست داد که ایشون قبلا با کسی عقد بودن،در حال حاضر دو جلسه همو دیدیم و حرف زدیم،ایشون از نظر تحصیلات و شغلی خوبن و قیافه هم بد نیسن ولی چیزی که منو میترسونه اختلاف سنیمونه که در آینده مشکل ساز نشه،ایشون خونوادشون چیز زیادی ندارن و هر چی که دارن خودشون بدست اوردن و همه از هر نظر ایشونو تایید میکنن،من نمیدونم چکار کنم و همون ترسی که گفتم نمیدونم مشکل سازه یا نه!؟ ی چیز دیگم هست اینکه من الان 4 ماهه داخل گروهای مجازی با فردی حرف میزنم ولی اصلا بحث احساسی و عاطفی بینمون نبوده فقط درحد دوتا دوست بودیم هیچ حسی نبوده نمیدونم چطور بگم آخه هرکس بشنوه باور نمیکنه که فقط در حد معمولی باهم بودیم مثل دوتا همکلاسی،تو این مدت هر کسی که اون شخصه میشناخته میگف بهم که چقد عوض شده اخلاقیاتش و با من رفتارش تا با زمین تا اسمون فرق داره همه میگفتن مغروره ولی واسه من جوره دیگه ایه،من ی مدته فهمیدم که ازش خوشم اومده و دوشب پیش بهش گفتم البته اول غیر مستقیم ولی خوب از بس پیگیر شد به اصل قضیه رسید،بهم گف منو اون بدرد هم نمیخوریم و اینکه کلی حرفای خنده دار زد که اون خصوصیاتو داره و از دیروز باهم حرف نزدیم.با اینکه میدونم میتونم نادیده بگیرم و مثل خود اون بیخیال بشم ولی ی حسی بهم میگه اون خیلی خوبه و اگه از دستش بدم خیلی بده واقعا نمیدونم چیکار کنم!؟اینطور که من فهمیدم وضع مالی انچنانی نداره و شغل هم همین طور وتحصیلات هم بالا نیست قیافه هم نمیدونم.ولی 24 سالشه و سنمون بهم نزدیکتره تا اون خواستگاره.الان هم تصمیم دارم با مجازیه حرف بزنم و اگه حرفی چیزی داریم بهم بزنیم و خداحافظی کنیم.نظرتون در اینباره؟ هم اون خواستگاره و هم این دوست مجازی که اصلا یک بار هم همو ندیدیم!!!؟؟
سلام ادمین عزیز مرسی بابت متن خوبتون. ببخشید من یک ازدواج ناموفق داشتم عقد بودم که جدا شدم و خاستم ببینم ایا در جلسات اول خواستگاری باید این موضوع رو با خواستگارم در میون بذارم ؟
سلام من ۳۰ سالمه .خواستگاری دارم که ظاهرا که همه چی خوبه با کار و تحصیل من هم مشکلی نداره .کار خوبی هم داره .اما مهریه رو میگن ۶۰ مثقال طلا .من واقعا میترسم که این مهریه کم قبول کنم یا نه..
با سلام من یه خاستگار دارم که از هر لحاظ مورد تایید پدر مادرم هست از لحاظ قیافه چهره زیبایی نداره ولی من مشکلی با چهرش ندارم مشکلم فقط با قدشه که هم قد منه تقریبا 160cmبه نظرتون باید چیکار کنم هم با تصورات خودم از همسر مطابق نیست هم اینکه بقیه هم ممکنه مسخره کنن چون خانواده بلند قدی دارم
با تجربه ای که من دارم، به نظر من این ازدواج سرانجام خوبی نخواهد داشت. چون شما بعدها دائم همسرتان را با دیگران مقایسه می کنید و این نکته منفی در ذهن شما باعث خواهد شد که ذهن شما درگیر شود و حتی نکات مثبت همسرتان را هم نبینید. به خصوص که می فرمایید خانواده شما قد بلند هستند.
سلام من دختری 24 ساله و دبیر هستم خواستگار زیاد دارم ولی به خاطر کم پشتی موهام که به خاطر عدم تعادل هورمونی هست خیلی از ازدواج میترسم حس میکنم اعتماد به نفسم کنار طرف مقابلم از بین میره تا حالا به چنتا از خواستگارام گفتم و اونا مشکلی نداشتن ولی سر چیزای دیگه به تفاهم نرسیدیم تا اینکه الان یه خواستگار جدید دارم که بعد مدتها تو خواستگارام به دلم نشسته میترسم این مسئله رو چطوری بهش بگم نظر شما در این مورد چیه ؟
سلام من تمامی سوالات شمارو خوندم ای سوالات سوالات جتمعی هستند پیش نیاز یک زندگی دوست داشتن درسته اما تفاهمات و معیارها هم خیلی مهم هست برای زندگی مشترک منکه واقعا از سوالاتتون لذت بردم و از اون قسمتهایی که تو فرهنگ شهر ما جواب میداد رو گلچین کردم وسوال کردم
ممنونم از مطالب مفیدتون نظرات و مطالعه کردم شما فرمودید قیافه خیلی مهم هست من چند سالی هست که با یکی از فامیل هامون دوست هستم جهت ازدواج اما بعد از مدتی تمایلم رو برای رابطه از دست دادم که به نظر قیافه ایشون بود اما به محض کات کردن رابطه دچار سردرگمی شدم و دوست دارم رابطه رو ادامه بدم اما میدونم توی رابطه دیگه خوشحال نیستم اما نمیتونم فراموششون کنم لطفاً من رو راهنمایی بفرمایید.
سلام من تمام سوالات و نظرات دوستان رو مطالعه کردم، من الان ۱۸ سالمه و یه خواستگار دارم ک ۱۹ سالشه موقعیت خوبی داره از طرفی هم خانوادم احساس میکنن وقت شوهر کردن من رسیده اما من احساس میکنم پسری که با این سن کم قصد ازدواج داشته باشه یا ممکنه چند سال دیگه زیر سرش بلند بشه یا اینکه فرزند چموشی بوده و خانوادش گفتن زن بگیره بزرگ بشه، اینطور تفکرات مانع تصمیم گیری من میشه لطفا راهنمایی کنید ممنونم
سلام بدون شناخت و بررسی نمیشه چنین نظر قاطعی درباره خواستگار داد. هر چند سن هر دوی شما برای ازدواج کمه، اما خیلی از افراد هستند که به بلوغ فکری میرسن حتی تو این سن کم. باهاش حرف بزن، بررسی کن، باهاش رفت و آمد کنید تا بتونی بشناسیش و بعد تصمیم بگیری. ببین خودت چقدر آمادۀ ازدواج هستی، چقدر مسولیت پذیری داری، چقدر برای مشکلات آماده و مقاومی.
کیمیای عزیز پشیمانی از قطع یک ارتباط همیشه سراغ آدمها میاد. پس خودت رو به خاطرش سرزنش نکن. مهم شادی و حال خوبیه که باید توی یک رابطه داشته باشی. اگر این رابطه حالت رو خوب نمیکنه باید مشکل رو حل کنی، اگر براش جنگیدی و تلاشت رو کردی ولی نتیجه نداد، فراموش کردن بهترین تصمیمه. کمکم با گذشت زمان، ناراحتی و نگرانی ات از بین میره.
سلام من ۳۴ سالمه لیسانس و حسابدارم یه خواستگار دارم که دیپلم و تو شرکت کار میکنه وقتی معرفی کردن و مشخصات گفتن خیلی مایل نبودم ولی وقتی اومدن به دلم نشست البته ۵۰ درصد یعنی خیلی زیبا و خوش هیکل نیست ولی به دلم نشست ، اخلاقش هم خوبه فقط من با فرهنگ و رفتار خانوادگیشون مشکل دارم خیلی تمیز و مرتب نیستن، اهل رفت و آمد نیستن بیخیالن، که در مقابل من خیلی حساس هستم یه جورایی فقط برا خودشون زندگی میکنن.ولی تحقیقات که کردیم همه از نجابت و خوبیشون گفتن، درسته سنم بالا هست ولی … به نظرتان چکار کنم؟
مریم عزیز هیچ خواستگار کاملی در جهان وجود نداره. همیشه یه جای کار میلنگه مهم اینه که ببینی میتونی با اون لنگی کنار بیای یا نه. مهم اینه که ببینی اولویت تو چیه؟ اگه تمیزی، معاشرت و حساسیت برای تو خیلی مهمه این فرد گزینه مناسبی برای تو نیست. اما اگه میتونی با وجود اینها به خاطر سایز ویژگی های خوبش باهاش کنار بیای پس جواب مثبت بده.
سلام مهریه جزو سوالاتی نیست که تو خواستگاری بهش پرداخت بشه. این مسئله زمانی مطرح میشه که جواب هر دو طرف مثبته و میخوان قضیه رو رسمی کنن. در ثانی اگر هر دو طرف عاقل باشن میدونن که راجع به مهریه چیکار باید بکنن.
سلام . یه سوال چرا دخترا هر پسری که بیشتر پدرسوخته باشه رو بیشتر دوست دارن؟ یعنی یه درصد هم فکر نمی کنن بیشتر پسرها می تونن پدرسوخته باشن ولی کسی که پاک و یکدست و راست باشه بازی نمی کنه؛ ولی دخترا بازیگران رو بیشتر می پسندن ! من 11 بار رفتم خاستگاری . کلّی تجربه دارم !!
سلام شما فقط یازده تا تجربه دارین، اونم در شرایطی که یازده بار خواستگاری یازده فرد مختلف رفته باشین. یازده تا خیلی نیست. در ثانی، شما همۀ دخترا رو نمیشناسین الا همون یازده نفری که باهاش آشنا شدین. قبل از اینک هبا یه تجربه اندک یه حکم کلی صادر کنین، بشینین یکم منطقی فکر کنین ببنید چرا جواب رد گرفتین. شای اصلا اونا مورد مناسبی برای شما نبودن؟
سلام من دختری ۲۷ ساله ام که پسرعمه ام که ۵ سال ازم کوچکتر خواستگارمه عمه ام دورم میگرده و خیلی خوشحاله وبه خانواده ام گفته گوشت تن خودمون دوسش داریم و رو سرمون جا داره در کل راضین پسرعمه ام انگار از ۴ سال پیش که منو دیده تو نظرش بودم . پسر خوبیه و خانواده خوبی هم هستند ولی این اختلاف سن منو نگران میکنه و اینکه من ارشد خوندم و اون فقط تا دیپلم سعی گردم قانعش کنم انتخاب درستی نکرده و بره دنبال دخترایی هم سن هودش یا کوچکتر حتی بهش معرفی کردم اما میگه انتخاب من تویی . خیلیم مغروره میگه من الان نمیتونم مثل بقیه مردا از کلمات رومانتیک استفاده کنم یا با جملات واهی تو رو امیدوار کنم میخوام خودت تصمیم بگیری با من زندگی میکنی یا نه میگم سنمون میگه از نظر من مهم نیست مگر اینکه برای خودت سخت باشه و نخوای و نتونی بهم تکیه کنی . پسر خوبیه و واقعا بدلم نشسته ولی نگران آینده ام اینکه نکنه بعد پشمدن بشه یا دیگران چیزی بهم بگن.
سلام من ۲۰ سالمه این هفته قراره برام خواستگار بیاد اولین خواستگاریم هست . راستش ادم کمرو و خجالتیم هستم. از الان استرس گرفتم چه طور قراره برگذار بشه . قراره چ سوالاتی بپرسن چی جواب بدم. مشکل اینجا هم هست وقتی ی سوالی یه هویی بپرسه کسی ازم نمیتونم انی جواب بدم باید فکر کنم.
اگر تو عمل انجام شده قرار بگیرم دست و مامگم میکنم دست و پاچه میشم همیشه.
میترسم با این هول شدنم ی اتفاقی بیفته . البته من پسره ندیدم فقط معرفی شدیم به هم ولی خانواده خیلی مومنی هستن. نمیدونم چ کار کنم ک استرس نداشته باشم و درست برخورد کنم ک ابرو مندانه پیش بره
واییی منم ۲۰ سالمه و دقییییقا همین شرایطو دارم با دیدن این پیام کمی دلگرم شدم فک میکردم فقط خودم اینطوریم ک در لحظه نمیتونم خوب جواب بدم یا حرف بزنم و انقدر خجالتیم الهی که همه چیز عالی پیش بره و خدا خودش به قلب ما آرمش بده و خیلی راحت بتونیم حرف بزنیم اون لحظه و همه چیز خیلی خوبو آسون پیش بره .
دمت گرم اقا جوادحرف دل زدی ولی کیه عقل داشته باشه اگر یه خورده بشینن باخودشون فکر کنن یا یکی دوتا کن بفهمن زنگی مشترک یک پیوند ایمان واعتقاد هست اگر کسی اعتقادنداشته باشه باشخصی ازدواج کنه تا مدتی میتونه مثل اعتقاد طرف مقابل عمل کنه ولی بعد مدتی بر میگرده به همون اعتقاد قبلیشون این ارتباط دونفر مثل یه باطری میمونه که مغازه میری میگی یه باطری میخوام برا این گوشی ولی اون یه باطری میده که به گوشیت نمیخوره چون باهم ارتباطی اصلان ندارن وبعدمیره یه باطری میاره که به گوشیت میخوره یعنی ماباید هردوطرفمون ارتباطمون بهم بخوره که بتونن وصلت کنن که این ارتباط 1-اعتقاد 2-خلاق چون کسی باایمان وبااعتقاد باشه هیچ وقت ازمشکلات زندگیش شونه خالی نمیکنه2-کسی بااخلاق باشه زن رو ازقلبش دوست داره وهمیشه گرامیش میکنه
احسنت. ولی آدمی که ایمان واخلاق داشته باشه وقتی حتی دیگه علاقه ای هم به طرفش نداشته باشه میسوزه و داغون میشه اما اززیر بار وظایفش شونه خالی نمیکنه.ولی خب خودش نابود میشه.لعنت به این زندگی واقعا…خدایا خودت امام زمان رو برسون…بخداییت قسم هممون سر کاریم تو این دنیا.بدادمون برس
سلام وقتتون بخیر رویا هستم ۲۵ساله یه خواستگار۳۱ساله دارم که از لحاظ انتخاب ایشون دچار مشکل شدماز لحاظ ظاهری کم و بیش به دلم نشسته بخاطر ظاهرمرتبش و قدبلندو مردونه برخورد کردنشون ولی مشکلی که اینجاست اینکه حس میکنم ایشون یه مقدار مغرور هستن و ادم جدی و خشکی باشن و طی چندجلسه که تو خونه وبیرون قرار گذاشتیم وتوسط خونوادهابیشتراشناشدیم من حس میکنم ممکنه ازلحاظ اخلاقی به مشکل بخوریم اخه یکم کم صبرو بداخلاق میخورن ازتوی برخوردا و رفتاراشون کم وبیش متوجه شدم و دیگه اینکه چون ایشون شغلشون ازادهست و مغازه دارن تایم خالی ندارن بجز شبا که خونه میان ازاین نظرم میترسم اونقدری که باید وقت واسه زندگی و همسرش نزاره بنظرتون باید چیکار کنم؟که از ۲دلی دربیام
تنها راهی که میشه پیشنهاد کرد اینه که باهاش بیشتر آشنا بشین. سعی کنید توی موقعیتهای مختلف این اخلاق تندش رو بسنجین. و اینکه به چشم یه خواستگار بهش نگاه کنید نه شوهر آینده تون. اینجوری راحت میتونین تصمیم بگیرین. اصلا عجله نکنید و فکر نکنید چون چند بار باهاش ملاقات کردین دیگه باید فورا تصمیم بگیرین. تا هر وقت که فکر میکنید لازمه آشنایی رو ادامه بدین تا جایی که از این دو دلی در بیایین.
من۳۸سالمه همه بهم میگن برا ازدواج کردنت خیلی دیر شده الان یه خواستگار دارم که از لحاظ ظاهری دوست نداشتم و همینطور وقتی باهاش حرف زدم حس کردم اثلا اجتماعی نیست الان مادرم میگه بازم باهاش حرف بزن اما نمیدونم چی بگم آخه به نظرم حرف زدن بلد نیست ?♀️ چیکار کنم ؟ اگه میتونید جواب به ایمیلم بفرستین شاید اینجا نتونم پیدا کنم جوابتون رو ممنون
دوستان و همراهان عزیز سایت عروس در طی چند روز اخیر پاسخگویی به سوالات با تاخیر انجام شد. این به دلیل مشکل کوچیکی بود که در سایت ایجاد شده بود. حالا با حل این مشکل در کنارتون هستیم. امیدوارم باز هم بهمون اعتماد کنید و با کامنتهای خودتون ما رو دلگرم کنید. اینجا هستیم تا در حد توانمون، بهتون مشاوره بدیم.
سلام من یه خواستگار دارم که جلسه اول اومدن با هم صحبت کردیم شرایطش واخلاقش و گفتارش بد نیست هر دو لیسانس داریم هر دو شاغل هستیم من در نگاه اول از چهرشون بدم نیومد یعنی بیتفاوت بودم میشه تحمل کرد ولی اندامشون با وجود اینکه خانواده میگن که بهم میایم از نظر من یکم تو ذوقم میزنه یه چیز دیگه اسمشون نمیدونم من از اسمشون زیاد خوشم نمیاد نمیدونم شک دارم میترسم بعدها نظرم برگردم میشه اهمیت این مواردو برام روشن کنید
سلام سوالاتی که اینجا گذاشتید خیلی خوبه، اما یه چیزی که توی این دوره زمونه باب شده حالا نمیگم همه اما از ده نفر نه تاشون از قبل خواستگاری و اینجور چیزا از قبل رابطه رو شروع میکنن، ویا میگن فعلا یه مدتی باهم باشیم بعد خواستگاری، حالا کسی که خانواده اش مخالف اینجور رابطه ها باشن چی اون آدم چکار باید کنه؟
سلام ،ممنون از سوالات و مواردی که ذکر کردین. آیا فاصله سنی سه سال کم هست برای ازدواج؟ و اینکه وقتی خواستگار خارج از کشوره و فقط میشه تلفنی یا اینترنتی ارتباط داشت باید چکار کرد؟ چقدر میشه طرف رو شناخت؟ (خیلی سخته واقعا به تعریف بقیه تکیه کرد)
ضمن اینکه من ۲۷ سالم هست و خانوادم میگن این مورد مناسبه ، و تا زیر ۳۰ سال هستی باید ازدواج کنی اما چون معرفی شدیم و کاملا سنتی هست،تازه درطول یک ماه حدود ۱۰تا تماس داشتیم. و همش اصرار دارن که من زودتر جواب بدم و به نظرم زوده ،چون هنوز شناخت کافی نداریم. و من علاقه ای هم پیدا نکردم. اما گویا اون اقا علاقه مند شدن. نمیدونم چکار کنم..؟؟!!!!
علاقه باید دو طرفه باشه. و با یک ماه حرف زدن نمیتونید کسی رو بشناسید .عجله ای نداشته باش . بیشتر اشنا شو.البته خیلی ها هستن حتی در دوران نامزدی هم خودشون رو نشون نمیدن که چجور اخلاقی دارن و بعد از عقد معلوم میشه.شما حداقل 3 ماه باید با ایشون اشنا بشی . از نظر اخلاق، خسیس بودن یا نبودن ، بد بین بودن یا خوش بین بود ، و ….. چیزای مختلف
من ۱۹ سالمه تو کنکور رتبه ۵۶ رو کسب کردم. از چند کشور مختلف از جمله آمریکا برام دعوت نامه فرستادن. خوب این فرصت خیلی خوبیه ، ولی مشکل اصلی اینه که اینجا عاشق یه دختری شدم ، اونم ۱۹ سالشه عشق یکطرفست ؛ کسی چیزی نمیدونه حتی خودش یعنی اصلا روم نمیشه باهاش صحبت کنم. وقتی میبینمش دستو پامو گم میکنم. حالا از یه طرفم پدر و مادرم اصرار میکنن که دعوت نامه رو قبول کنم ولی نمیتونم بهشون ماجرا رو بگم اگه هم بگم میخوان بگن دهنت هنوز بوی شیر میده و از این جور حرفا اصلا هم شرایط اقتصادی خوبی برای شروع یه زندگی مستقل رو ندارم ولی اونور همه شرایط خوب برایه یه زندگیه عالی رو داره خوب عاشقشم ولی واقعا نمیدونم باید چیکار کنم. خواهش میکنم ازتون اگه میشه بهم یه راهی پیشنهاد بدین یا اینکه از نظر شما اگه برم خاستگاریش پدر و مادرش قبول میکنن با این شرایط
سلام دوستان و آدمیت عزیز من چند روز دیگه ب خوب قوه الهی میخام بزن خواستگاری دختر خانمی ک شاغل و فرهنگی هستن با اینکه اصلا ندیدمشون فقط معرفی کردن ولی خودم در حال حاظر شغل ثابتی ندارم لطفا نظرات خودتون رو اعلام بفرمایید ممنونم میشم البته ب گفته معرف هر دو خانواده در یه رده زندگی هستیم آیا همچین مواردی کسی داشته لطفا نظر بدین سپاس
سلام من 17سالمه یه خاستگاردارم ک پسرعمومه25سالشه ب جرعت میتونم بگم از همه لحاظ عالیه چه مادی چ دوسداشتنش نسبت ب من چ فرهنگ و شعور چ خانواده و….اما مشکلی ک اینجاس من درگیر درسمم وحتی دیپلمم ندارم بنظرتون میتونم درسمو ادامه بدم ؟؟یه مشکل دیگه هم ک هست اینه ک اون مذهبی نیست اما خب یه محدودیت هایی داره اما من خیلی امروزیم بنظرتون باحرف زدن حل میشه؟
سلام وقت تون بخیر من یه دختر ۲۶ساله هستم برام دوروز پیش خواستگار اومد طرف یه دستش انگشت دستش ۳تاش خیلی کوتاه هست و وقتی استرس داره یاتند حرف میزنه نوکلت زبان میگیره چهرش بد نیست ولی خیلی لاغره وقدش یا تقریبا هم قد خودم یا کمی کوتاهتره وضع مالیش بد نیست خوب هم نیست من زیاد به دلم نشسته وبا مشکل دستش نمیتونم کنار بیام ولی خونوادم گیر دادن که چون اخلاقش خوبه و… و این چیزا مهم نیست و توجه نکن تو زندگی عادی میشه وهیکلش شاید درست شد ولی من نمیتونم قبولش کنم واقعا سخته برام تصمیم گیری میشه یه کمک بکنید
عزیزم.بدلت ننشسته باهاش ازدواج نکن.منم اینجوری هزدواج کردم.الان بعد ۷سال.هرروز باخودم کلنجار میرم که دوسش دهرم یا ندارم.واقعیتش اینه فقط نمیتونم راهی که اومدم رو به عقب برگردم.وباید ادامه بدم.در واقع همسرم مرد فوق العاده ایه اما من باعشق ازدواج نکردم.وهربار فکر میکنم بیشتر پی به این میبرم که رابطهم باهاش یجور وابستگی.عادت و دلسوزیه.
سلام ادمین من یه خاستگار دارم که دو ساله باهم حرف میزنیم از فامیلای دورمون هستن چون سربازی نرفته بود فرستادم گفتم بره سربازی مادرش اومده بودن خاستگاری گفتیم پسرت سربازه گفت از اون نظر نگران نباشید پدرش ساپورتش میکنه به نظرت من چیکار کنم؟
سلام به نظر شما بحث در رابطه با یک سری ازسوالات بالا، بدبینی و استرس و … بدنبال نداره؟ مثلا از طرف مقابل بپرسی: اگه بچه دار نشدیم….؟ آیا ایشون این سوال به ذهنشون نمیاد که ما حتما یه ایرادی داریم که این سوال رو پرسیدیم؟
سلام من 25 ساله ام ی خواستگاری دارم که 8 ماه پیش هم اومده بودن اما اونموقع بدون اینکه جواب بدیم رفتن و بعد از دو هفته با دختر دیگه ای که میشناسم نامزد کردن ،اما بعد از چند ماه شنیدم ک دارن جدا میشن و حالا دوباره به من پیام دادن و میخوان که برای ازدواج با هم آشنا بشیم . ایشون میگن دلیل رفتن از خونه ما اجبار بوده و دلیل جداییشون هم سردی ولی من از سمت خانواده دختر شنیدم که خانواده آقا، عروس مطیع میخواستن. نمیدونم کدوم حقیقت رو میگه؟ البته خانواده من الان از پیام دادن ایشون اطلاع ندارند و میدونم مخالف اند.واقعا نمیدونم حرفهاشون رو گوش کنم یا نه ،فکر میکنم فرد بدی نیستن و دروغ نمیگن ولی چیزایی که میشنوم منو از این فکر منصرف میکنه میدونم دو نفر ممکنه ک ب دلیل نداشتن تفاهم از هم جدا بشن ولی میخوام حقیقت رو بدونم ولی نمیدونم چطور؟
سلام پسر دايم امده خواستگاريم خيلي برام سخته كه به ازدواج فاميلي فكر كنم لطفا راهنمايم كنيد و اين كه من تا حالا اونو نديدم ميدونم شايد خيلي مسخره باشه ولي واقعا نديدمش ميخوام بدونم چه سوالاي بايد ازش بپرسم
درود بر شما و ممنون از اطلاعات بسیار مفیدتون. من ۱۹ سالمه و تا حالا به دلیل ظاهر خوبی که دارم خاستگار های زیادی داشتم …البته به خاطر ادامه تحصیلم و اینکه خودم علاقه ای به ازدواج زود هنگام نداشتم هیچ کدوم تا حد جدی پیش نبردیم. پسری در بین دوستان بودن که ما کم کم به هم علاقه مند شدیم و قراره که با هم به خارج کشور بریم و اونجا تحصیلاتمون رو ادامه بدیم…یک سال از من بزرگتر هستن. راستش یه مسئله ی عجیب برام پیش اومده.من قد بلندی دارم (۱۷۵) و ایشون کمی از من کوتاه تر هستن…اوایل واقعا به این موضوع توجه نداشتم…ولی نمیدونم چرا جدیدا رو این موضوع حساس شدم. آخه برام سواله بعد از یک سال و نیم چطور یه دفعه این اتفاق افتاده.به نظر شما مشکلی هست ؟ خیلی ذهنمودرگیر کرده.
به عنوان یه مشاور ازدواج و کسی که بالغ بر 300 تا زوج جوان رو دیده که تشکیل خانواده دادن و تجربه ای که طی 12 سال کسب کردم دو نکته بهتون میگم
ملاک اصلی برای ازدواج با هرکی که خواستید دو چیز باشه 1- ایمان و اعتقاد طرف مقابلت 2- خوش برخوردی و اخلاقش 3- هم کفو بودن
بقیه ی ملاک ها متغیرن و قابل اصلاحن این دوتا خیلی شرطه . موفق باشید انشالله و عاقبت بخیر خوشبختی مهمه ولی تو زندگیتون کسی رو انتخاب کنید که عاقبت بخیر بشید در کنارش
من ۲۷ سالمه و در مرحله آشنایی هستم تا اینجا همه چیز خوبه بوده هر دو تفاهم داشتیم و خانواده ها کاملا موافق هستن، ولی چیزی که نگرانم میکنه اینه که ایا من میتونم از پس یک زندگی بربیام؟ اگه روزی حرفی پشت سر نامزدم شنیدم چه برخوردی باید داشته باشم تا منطقی باشه و زندگیم نابود نشه؟ خیلی نگران این مسائلم ممنون میشم کمکم کنید
این به بد بینیه شما برمیگرده …. اگر که بخواین این فکر رو کنید که اصلا ازدواج نکنید بهتره.چیزی که زیاده حرفه .شما باید اینقدر به همسر ایندتون اعتماد داشته باشید که هرکی هر حرفی که دوس داره بزنه .مردم پشت سر خدا هم حرف میزنن.بهترین کار این هست که به مشاور مراجعه کنید.
سلام من با پسری یه مدت کوتاه دوست بودم و بهش علاقه داشتم ولی اون بخاطر ادامه تحصیلش و هدفی که داشت باهام کات کرد و ازم خواست دو سال براش صبر کنم، الان چندین ماه میگذره و من کوچیکترین خبری ازش ندارم از طرفی خواستگارهای زیادی دارم و نمیخوام احساسی تصمیم بگیرم. بنظرتون برای این پسر صبر کنم یا به خواستگارام و موقعیت هاشون فکر کنم؟
سلام خدمت شما گرامی ، واقعیتش ، اینکه کدوم یک ازین مواردی که گفتید براتون بهتره بخش زیادیش به خودتون برمیگرده باید ایده ال های خودتون و معیارها و ملاک های خودتون رو درنظر بگیرید و انتخاب کنید . اما چیزیدکه این وسط واجب هست اینه که اگر شما با اون پسری که میگید گفت دو سال صبر کنید ، قول و قرار گذاشتید و شمام بهش گفتید که براش صبر میکنید ، اگر تصمیم گرفتید که فراموشش کنید و برید سراغ خواستگار هاتون باید حتما بهش بگید که یه وقت اگر ازدواج کردید ، به اون بی احترامی نکرده باشید . ضمنا منظورتون رو از اینکه میخوان به تحصیلاتشون برسن رو خیلی شفاف بیان نکردید! مگه تحصیلاتشون چیه که اننقدر سنگین و وقت گیر هست که نمیتونن باهاتون رابطه ای حتی برای اشنایی بیشتر داشته باشن !! یکم غیرمنطقیه !!
ببخشید من 20سالمه وخاستگار زیاد دارم ولی چون پسرایی برام میان که قیافه یه خوبی ندارن بابام ردشون میکنه ولی از همه نظر خوبن ….یعنی دستشون به دهنشون میرسه
خوب پسرا امروزی هم که همه همین طورن تا کی صبر کنم بابام کیس مورد نظرشو برا من پیدا کنه؟؟؟؟؟؟
مگه بابات میخواد باهاشون زندگی کنه. بنظرم بشین و بابات منطقی صحبت کن بنظرم هیچی توی قیافه نیست درسته باید از قیافه طرف مقابل خوشت بیاد ولی خب ملاک های دیگه ای هم هست که ارزش اونا بیشتره با پدرت درباره رفتار و منش و شخصیت خواستگارات صحبت کن و فقط به ظاهر توجه نکن.
سلام.من یه خورده به دلیل مشکلات مالی میترسیدم ازدواج کنم ولی به ولله قسم دلم رو زده بودم به دریا میخواستم ازدواج کنم و قرار خپاستگاری هم والدین گزاشتن ولی با این چیزهایی ک میگین و نظراتی ک من تو سایت ها دیدم اصلا بیخیال شدم .به خدا خیلی میترسم اصلا متنفر شدم یه جورایی.ای کاش نمیومدم مجازی اصن. الان من کلا متنفر شدم از زن دختر و ازدواج، با این موضوعات مگر دیوانه ایم ازدواج کنیم؟؟ته تهش یه فشار جنسی هست ک اینم خب ناچاریم هر چند هم عذاب وجدان و پشیمونی هست ولی یه خودارضایی میکنیم و خلاص. راه دیگه ای وجود نداره یعنی تواین دور وزمونه.مگر امام زمان انشالله ظهور کنه ودرستش کنه. چیکار باید کرد واقعا؟؟ چی کار کنیم؟؟؟؟
سلام و وقت بخیر دوستان ، امیدوارم ایام به کام دلهاتون باشه . واقعیتش بنده یه دختر ۱۸ ساله هستم که ، بخاطر فرار از مدرسه در دوران دبستان یک سال عقب افتادم و نیمه دومیم هستم .. بخاطر همین الان بجای اینکه کنکوری باشم یازدهم هستم ، و چند ماهی هست با شخصی اشنا شدم ، واقعیتش دروهله اول من خودم جسارت این رو بخرج دادم که برم جلو و بهشون بگم که بهشون علاقه دارم ، و ۲۵ بهمن همدیگرو دیدین و باهم صحبت کردیم . ایشون از من پرسیدن علاقم به چه صورت هست دقیقا برای چیه ، من هم خیلی صریح و صادقانه صحبت کردم و بهشون گفتم که برای ازدواج البته اگر باهم به توافق برسیم … خلاصه ایشون تا حدی خودشون و خانوادشون رو معرفی کردن ، و شرایطشون رو تا حدی بهم گفتن ، گفتن که سربازی نرفتن ، و یکم راجب شخصیتشون گفتن ، و ادمی نیستن که دوست داشته باشن کار تو کار براشون پیش بیاد ، خلاصه .. بهم گفتن که واقعیتش الان نمیتونم درست بهش فکر بکنم چون دوست دارم اول به یه سری چیزهایی برسم اونجور که من فهمیدم : یک سری مواردی یک سری ویژگی های اکتسابی و یک سری مواردی که خیلی شفاف بهشون اشاره نکردن ، و ایشون گفتن اول به اینا برسیم بعد تصمیم بگیریم … و الانم ایشون بخاطر کارشون نمیتونن به مسیله دیگه ای فکر بکنن ،و قرار شد بعد از عید که سرشون خلوت شد با هم بهتر اشنا بشیم و با شناخت خوب همدیگه تصمیم بگیریم.سوالات اینجا خیلی خوب بودن ، اما من دقیق نمیدونم چیکارا باید بکنم چیا بگم چیا بپرسم و … یکمم احساس دلهره دارم بطور کلی . و میخواستم اگر راهنمایی هست بهم بگید تا ازش استفادع کنم واقعا متشکر میشم .
سلام من ۱۹ سالمه ی خاستگار از ی استان دیگ اومده ک موقعیت شغلی و اخلاقی و اینا همه چیش عالیه اما من هم استرس دارم ک دورمیشم ازخانوادم و هم اینک ازی طرف خوشم میاد ک ازدواج کنم و اینک کیس مناسبی هم هست و ازطرف دیگ دوست داشتم بعدازاینک مستقل شدم و سرکار باشم و درسم تموم شده باشه ازدواج کنم نمیدونم الان چکارکنم میشه راهنمایی کنید ؟
سلام این همه تفاوت در سوالات نشون میده که کاملا ذهنت آشفته است، توصیه میکنم اول به ازدواج فکر نکن چون اصلا آماده نیستی، دوم یه دوره مشاوره برو برای اینکه خودت رو بهتر بشناسی. ببین اصلا از زندگی چی میخوای.
سلام مشاورجان.من در مرحله اشنایی با ی اقایی هستم ک ۱۵ سال اختلاف سنی داریم ایشون ب شدت امروزی هستن و از هرلحاظی مورد تایید خانواده هستن ب جز سن درضمن ای اقا هیچ مشکلی دیگ ای ندارن..اما بنظر خودم سن ی عدد و رقم بیشترنیس مهم طرز فکره..اشنایی ما سنتی بوده..بنده ۲۰ ساله هستم..ممنون میشم راهنمایی کنید که ادامه رابطه کار درستی هست یاخیر؟؟؟ ممنون میشم اگر سریعتر جواب بدید
سلام. دوستم پسرخاله ش رو برای ازدواج بهم معرفی کرد چون ازنظردوستم که هردوی مارومیشناخت مانقاط مشترک زیادی داریم.من هم بادرنظرگرفتن یکسری ملاک های اولیه قبول کردم که مدتی باهم چت کنیم تابیشترآشنابشیم.اللان بیست روزه ک باهم درارتباطیم و کلی سوال ازش پرسیدم ازجمله سوالهایی ک تو این مقاله هست.سعی کردم سوالات روجوری بپرسم که جواب روتودهن طرف نذاشته باشم. تقریبات90درصدمواردباهم اتفاق نظرداشتیم و این به نظرم عجیبه.حس میکنم ممکنه ک دروغی بهم گفته باشه یا جوری حرف زده باشه ک من فکرکنم تفاهم داریم چون حس میکنم ایشون از من خوششون اومده.اون 10درصدروهم باهم کناراومدیم. وخارج از کشورهم هستن و فعلا نمیتونیم آشنایی حضوری داشه باشیم. میخوام بدونم ک با این شرایط چطوربفهمم این اتفاق نظرها واقعیه؟
نکته بعدی اینکه اگرباهم ازدواج کنیم خارج از کشورساکن میشیم. به نظرتون این مورد دوری از خانواده وزندگی تو ی کشورجدید چقدراهمیت داره؟(که در اون کشور شرایط برای پیشرفت من هم خیلی فراهمه)
خیلی ممنون میشم اگرجواب بدید ادمین عزیز. منتظرجوابتون هستم. ممنون از شما و سایت مفیدتون.
سلام دوست عزیز من نمیدونم شما چندسالتونه من تجربه ازدواج با یه آقایی که مقیم ایتالیا بود رو داشتم خانوادش سی و پنج سال همسایه دیوار به دیوار خونه مادربزرگم بودن و ما جفتمون تحصیل کرده و سن هیجانات عاطفی رو گذرونده بودیم و فک میکردیم ازدواج مناسب و منطقی کردیم ولی همون خارج از ایران بودنش بزرگترین مشکل بود ماهم قرار بود خارج از ایران زندگی کنیم اما خواه ناخواه اون زندگی تاثیرات روی روند زندگی افراد میذاره مثلا بی مسئولیتی یا بهتره بگیم کم مسئولیتی در قبال همسر…باید شما سعی کنی سطح توقعاتت رو به حداقل برسونی چون با تفکر یه دختر ایرانی نمیشه باهاش زندگی کرد…اگر عقاید و پایبندی های مذهبی برات ذره ای اهمیت داشته باشه به مشکل برمیخوری…خیلی دقت کن و حتما حتما حتما از یه مشاور کمک بگیر من یک سال و هشت ماه برای زندگیم جنگیدم از نظر عاطفی و روحی ضربه خوردم و همه حق و حقوقمو بخشیدم تا به زندگی عادی برگردم خواهرانه بهت میگم اگر قصد ازدواج با اون طرف رو داری خیلی زمان برای شناختش بذار و وسوسه نشو و به حرف اطرافیان توجه نکن فقط مشااااااااااااااوره برو بذار چند فرد آگاه راهنماییت کنن زندگی هیچوقت شوخی نبوده و قرارم نیست تو بتونی طرفت رو تغییر بدی با این طرز تفکر وارد زندگی نشو. شاید اگر یکی به من هم میگفت منم عاقلانه تر تصمیم میگرفتم.هرچند الان که در شرف ازدواج مجدد هستم با یه آقا پسر مجرد و تموم چیزها رو هم با خودش و هم با خانوادش درمیون گذاشتم دارم به این نکات توجه میکنم ایشون به شدت حامی من و باعث ارامش من شده ولی تلخی اون تجربه تا مادامالعمر در ذهن من باقی میمونه .برات ارزوی خوشبختی دارم
سلام ادمین عزیز خسته نباشید.من ۲۰سالمه و ی خواستگار جدید دارم ک خیلی دوسش دارم و از همه لحاظ مورد تأیید خونوادم است .منتهی ی مشکلی ک وجود داره اینه که ایشون پدرشون دو سال بعداز ازدواج اولشون از روی هوس ی زن دیگه اختیار میکنه و الان خونوادم میگن ک خودشم مث پدرش دو تا زن میگیره.الان خیلی میترسم از ی طرف خیلی دوسش دارم و نمیخام از دستش بدم و از ی طرف دیگه هم میترسم ک بعداً همچین کاری بکنه .لطفا راهنماییم کنید ممنون میشم منتظر جوابتون هستم .
سلام هیچ کس از آینده خبر نداره. اگر قراره به خاطر چیزی که اتفاق نیوفتاده، از حال لذت نبریم که خیلی بد میگذره بهمون. الان همه اونایی که زن دوم گرفتن یا خیانت کردن، پدرشون این کاره بوده؟ اتفاقا برعکس، خیلی وقتا این چیزا از آدم هایی سر میزنه که هیچ سابقه ای تو خانواده نداشتن. الان مگه تضمینی هست که شما در آینده به ایشون خیانت نکنین؟ یا هزارتا مشکلی که تو زندگی آدما پیش میاد و قبلش هیچ پیش زمینه ای راجع بهش نداشته
اتفاقا به نظرم کسی که پدرش همچین کاری کرده اگه آدم بادرک و باشعوری باشه مطمئنن دیده که ازدواج دوم پدرش چه آسیب هایی به مادرش و خودشون زده و به همین خاطر تصمیم بگیره که خودش کاری که پدرش انجام داده رو تکرار نکنه
سلام ممنون از مطالب جامع و کاملتون من کامنتارو خوندم ولی کسی از شرایط بعد از خواستگاری سوالی نپرسیده بود من 23 سالمه و وقتی من با دلایل شخصی و منطقی خواستگاری رو رد میکنم (شاید دلایل از نظر من منطقی و مهم باشن و از سمت خانوادم اینجور نباشه)، خانوادم شدیدا منو تحت فشار قرار میدن ک چرا گفتی نه، ممکنه دیگه همچین موقعیتی پیش نیاد، تو دیگه سن ازدواجت داره میگذره و چیزای این چنینی که باعث میشه با اینکه من تو رد کردن خواستگارم مصمم بودم ولی بعدش حال خوبی نداشته باشم و هی فکر کنم ک شاید حرفشون درست باشه و اگه دیگه مورد مناسبی پیش نیاد افسوس گذشته رو بخورم مثلا یکی از دلایل من اینه ک اکثر خواستگارام میخوان که من چادری شم و حجاب کامل داشته باشم درصورتیکه من اصلا نمیخوام همچین پوششی داشته باشم! نه اینکه بدم بیاد ولی انتخابم این نیست. خانوادم در این شرایط اصرار دارن که مگه حجاب بده و اکثر مواقع طرف اونارو میگیرن تا اینکه بخوان نظر و انتخاب منو مد نظر قرار بدن سوالم اینه ک با این حواشی بعد خواستگاری چیکار باید کرد؟ چطوری میشه نا امید نشد و فشار خانواده رو کمتر کرد؟ آیا حرف خانوادم منطقیه و من باید کوتاه بیام؟
حجاب به چادر نیست .من یک پسرم دلیل چادری که بهتون توصیه کردن یک چیز هستش .اونم بخاطر برامدگی و فرو رفتگی بدنتون هستش .چادر تا حدودی این ها رو پوشش میده
سلام دلایل شما باید برای خودتون منطقی باشه نه برای بقیه. اتفاقا کار خوبی میکنید که برای خوشآمد دیگران خودتون رو تغییر نمیدین. نگران حواشی نباشید سن هم یه عدده و هیچ جای نگرانی نیست. استرس الکی به خودتون ندید.
سلام تو شهر ما قبل عقد من و اون آقایی که اومده خواستگاری فقط یکبار حق دیدن هم از نزدیک داریم که اگه خوشمون اومد از هم آقا پسره انگشتر میزاره رو میز بعدم دختره فکر هاش میکنه و بابت همون حرف های اولیه جواب میده من تو اون یه جلسه چطوری باید سوال کنم که بیشتر ازش بدونم؟؟؟
سلام تو یه جلسه به هیچ عنوان نمیشه به نظر قطعی رسید. ولی اگر ناچارین روی مسائلی زوم کنید که براتون اولویت دارن. چیزایی که بود و نبودشون خیلی حیاتیه براتون.
سلام.من ۴۳ سالمه .مدتیه که تمام خواستگارام ازم کوچکترن .ولی تا به حال به لحاظ اعتقادی ،یا ظاهر و …من یا خونواده ازشون خوشمون نیومده.اخیرا دو خواستگار از شهر دیگه دارم که یکیشون ۶ سال و اون یکی ۱۵ سال ازم کوچکتره. خونواده هاشون بخاطر اختلاف سنی مخالفن.ولی خونواده من میگن تا تحقیق نکنن و چند بار حضوری نبینن نظری ندارن.البته هر دو مذهبی و سنتین و دلیل علاقه شونم همینه.من از کسی که ۶ سال ازم کوچکتره بیشتر خوشم اومده .ولی اون به خونوادش وابسته تره و میگه یه فکری کن یا صبر کن راضی شن .البته ی بار گفتم تا حدی از شرایط مهریه و ازدواج کنار میام .ولی اعتماد نداره گفت خونوادش گفتن که همه دخترا دنبال پول هستن و ما بیام اونجا فقط سنگ رو یخ میشیم .ولی اونی که ۱۵ سال ازم کوچکتره خیلی مهربون و عاطفیه و بشدت به من وابسته س .روزی ۱۰ بار بهم زنگ میزنه میگه که با خونوادش می جنگه و اونارو راضی میکنه .فقط دوست داره ازم قول بگیره.گفته که میام شهرتون زندگی میکنیم که بهت سخت نگذره و … ولی من میگم باید بیشتر فکر کنیم .
به نظرم سوالات خوبی بود من خودم دارم با یک آقایی برای ازدواج آشنامیشم ایشون اصراردارن که به خونواده هامون بگیم و باآگاهیه خونواده هابرای آشناییمون پیش بریم ولی من اول میخوام خودم بیشترباهاش آشناشم بعدبا پدرم مطرح کنم و وقتی 80درصد کارهاپیش رفت حتما درموردمسائل جنسی سوال میکنم من خودم یه وکیلم واکثرطلاق های زنوشوهرا به خاطرنارضایتیه جنسیه به نظرم این مطلبودست کم نگیرید ممنون?
سلام دختری هستم ۲۹ ساله با موقعیت کاری و خانوادگی خوب. با آقایی ۳۷ساله با تحصیلات خوب که ۴سال خارج از کشور بودن و موقعیت شغلی خوبی هم داشتن ثدر ظاهر خانواده خوبی هم دارن آشنا شدم. در واقع با واسطه یه نفر به هم معرفی شدیم. و روش آشناییمون هم کاملا سنتی و مثل خواستگاری های معمول بود. به دلیل اینکه محل کار من شهرستان هست قرار شد ایشون با من تماس بگیرن و مکالمه تلفنی داشته باشیم. اما تو یه هفته ای که ایشون با من در تماس هستن تمام مکالمات ما به صورت چت بوده با اینکه از ابتدا بنا بر صحبت تلفنی بود، دو نوبت هم بهشون گفتم از مکالمه چتی چیزی حاصل نمیشه و خوب نمیشه معانی و مفهوم جملات رو فهمید و ایشون میگن من شوخ طبعم. در انتها یه نوبت به اصرار من مکالمه تلفنی داشتیم که به نظرم ارزشش بیشتر بود اما ایشون همچنان به مکالمات چتی ادامه میدن و تو این مکالمات گاهی واقعا از بحث اصلی دور میشیم و به شوخی و خنده میگذرونن که برای من ناخوشاینده. برای کارشون هم پاسخ درستی به من نمیگن و با اینکه تحصیلات عالی از خارج از کشور دارن و محقق هستن میگن میخوان با پدرشون کار کنن و شاید برنامه دیگه ای داشته باشن واقعا باید چکار کنم، چطور متوجه بشم ایشون واقعا نیت ازدواج دارن یا فقط دارن وقت میگذرونن. کلافه ام
ببین عزیزم، هیچ اجباری نیست که وقتی آزار میبینی در یک رابطه بمونی. باهاش رک باش. اگه از چت اذیت میشی ادامه نده. جوابش رو نده و بگو اگه کار مهمی دارین زنگ بزنید. هنوز هیچ اتفاقی بین شما نیوفتاده که معذب باشی از مطرح کردن خواسته هات سن تون هم سن معقولیه و باید جدی فکر کنید زنگ که زد قشنگ راجع به شغلش مفصل حرف بزنید بذار تکلیفت روشن بشه اگه بازم طفره رفت، این رابطه ارزش ادامه دادن رو نداره و ایشون صرفا دنبال دوستی و وقت گذرونی هست. اجازه نده موقعیت خاصش تو ور تحت فشار قرار بده برای تصمیم گیری
سلام ممنون از نكته های آموزندتون من 28 سالمه و از نظر مالی مستقل . به روش سنتی با آقایی آشنا شدم كه دو سال از خودم بزرگتره در نگاه اول جوابم منفی صددرصد بود بخاطر ظاهرش بعد یه جلسه صحبت كردن و آشنا شدن تقریبا 50 درصد نظرم عوض شد و مثبت و با توجه به تحقیق و دیدار دوباره میزان مثبت بودن افزایش یافت ترس من اینه كه در آینده ظاهر ایشون دل منو بزنه …. از یه طرفی هم میگم مورد خوبیه الكی ازدستش ندم صرفا بخاطر ظاهر معمولیش
سلام زمانی به ازدواج با ایشون فکر کن که قیافه برات یه چیز حل شده باشه. خودت رو در حال معاشقه با اون آدم تصور کن، ببین میتونی لذت کامل رو ازش ببری؟ ببین میتونی در عاطفی ترین لحظات زندگی عاشقش باشی یا نه؟ اتفاقا قیافه مسئله مهمیه.
سلام من 17 سالمه از 16 سالگی خواستگار دارم، و اینکه ولم نمی کنن ،خیلی علاقه ازدواج با من رو دارن، من اینو تازه فهمیدم، خودش 21 سالشه، منتظر ک بگیم بیان واسه خواستگاری یا نه، کلا گیج شدم باید چیکار کنم
سلام خودت به اون درک و شعوری که لازمۀ یک زندگی مشترک هست رسیدی؟ حس میکنی از پس یه زندگی برمیای؟ به بلوغهای چندگانه به طور کامل رسیدی؟ اول بشین با خودت عمیق فکر کن. ازدواج فقط لباس قشنگ پوشیدن و هی مهمونی و کافیشاپ رفتن و قربون صدقه نیست. سختی هایی داره که شاید الان بهش فکر نکنی. اگه به همه سوالات پاسخ مثبت میدی بگو بیان خواستگاری.
سلام من خواستگاران زیادی دارم ۲۲سالمه ولی چند ساله دیابت دارم و هر خواستگاری هم میاد تا میفهمه یا قبول نمی کنه یا شرایط خاصی میگه پیش مشاوره رفته بودم گفته ک یا باید شخصی باشه ک مثل خودم یعنی دیابت یا شرایط منو درک کنه الان یه خواستگار گزینه خوب اومده ک سه چهار جلسه معارفه و آشنایی و تماس تلفنی بود میخوام قضیه بیماری رو بگم موندم چطور لطفا راهنمایی کنید
سلام بهترین زمان مطرح کردن موضوعات خاصی مثل بیماری، همون جلسۀ سوم یا چهارمه. طوری مطرح نکنید که اعتماد به نفستون زیر سوال بره. بیماری یه بخش کوچیکی از زندگی شماست. در کنارش حتما ویژگیهای خوبی دارین که میتونه پررنگ تر جلوه داده بشه. اما چون حق طرف مقابل هست که مطلع باشه و بعد انتخاب کنه باید مطرح بشه. نگران بازخوردشون نباشید و خیلی ریلکس دربارۀ بیماری حرف بزنید .
سلام…سوالاته خوبی هستن ولی بعضیاشون جوریه که میشه بعدا با حرف حل کرد باید از بین سوال ها گلچین کرد…مثلا پرسیدن اختلاف سنی بین دو بچه اصلا چیزی نیس که حل نشه و باید سوالات مهم تر مطرح بشه
مونا خانم باید همان جلسه اول برند حرفهای راجبه یه زندگی صحبت کنند از نظر شکل و قیافه 20درصد مهمه و بقیه اش دست اخلاق دوطرف و خانواده 80درصد مهمتر هست عزیزم قیافه اش خوشگل باشه ولی اخلاق نداشته باشه بدرد زندگی نمیخوره عشقم
سلام من نه بلدم ماشین رانندگی کنم و نه موتور خود بنده عاشق ازدواج هستم شدید هرچقدر هم شرکت میرم ولی ماشین و موتور ندارم بنظر شما کسی هم پیدا میشه با همچین مردی ازدواج کنه؟ یا خیر؟(البته کاری هستم )
مگه آگهی شغله که با ماشین و موتور بخوان شما رو؟ ازدواج هیچ ربطی به خونه و ماشین داشتن نداره. خیلیها اول ازدواج دستشون خالیه ولی بعد پیشرفت میکنن. خودتون رو نترسونید با این چیزا. فقط عاقلانه انتخاب کنید.
سلام روزتون بخیر من ۳۲ سالم و الان ۵ ماه طلاق گرفتم من ازدواج و طلاق سختی داشتم بطوری که ۱۴ سال در عقد بودم و همسر قبلم بعد ۲ سال من رو رها کرد و چون ازدواج فامیلی و خانواده ای مردسالار داشتم خیلی سخت تونستم راضیشون کنم تا جدا شم با اینک اوایل خودمم بخاطر علاقم صبر کردم اما بعد همآنطور که گفتم بسختی و حتی بدون رضایت پدر و برادرها و تنها اقدام کردم و ۵ سال پروسه طلاقم طول کشید الان برام یک خواستگار اومده که ۳۶ سال و ایشون هم ازدواج ناموفق داشتن ولی از نظر خانواده شرایط خیلی خوبی داره اما من دلم اصلا نمیخاد الان به ازدواج فکر کنم چون خیلی سختی از مردها زندگیم کشیدم اما همش بهم سنم رو یادآوری میکنن و اینک خواستگار کم اونم خوبش و … نمیدونم چکار کنم ایشون رو بپذیرم خیلی تحت فشارم لطفا کمکم کنید
در ضمن این رو بگم اصلا قصد ناز کردن ندارم ولی بنظر خودم بیشتر زمان میخام من تا ۴ ماه اول طلاقم فکر میکردم هنوز خلاص نشدم و تازه ۱ ماه واقعا دارم کمی لذت میبرم که اونم این خواستگار عزیز اصرار دارن من خودم یک بار مستقیم جواب منفی دادم اما اونا از طریق خانواده اومدن نزدیک ایشون ازدواج تلخی داشتن و خیانت دیدن اما الان بعد یک سال جدایی تصمیم به ازدواج دوباره گرفتن و به قول خانوادش ون اولی رو خودش انتخاب کرده این میخاد ما انتخاب کنیم برای من کمی تامل برانگیز بهر حال من نمیدونم چطور به دیگران بفهمانم خودم به سنم واقفم و قصد ازدواج هم دارم اما الان رو مناسب نمیدونم اما میگن خواستگار خوب……معلوم نیس بعدا و غیره خیلی کلافم آخر هفته قراره با مادرشوهرت بیان تا همدیگرو از نزدیک ببینیم ?خانم ادمین میش راهنماییم کنید ممنون
سلام. به هیچ عنوان زیربار عجله در ازدواج نرید. شما یک بار تلخیهای ازدواج نسنجیده رو متحمل شدید و الان کوله باری از تجربه هستید. اگر ایشون عجله دارن میتونن برن سراغ کیس دیگهای. به هیچ وجه عجله رو در هیچ یک از مراحل نپذیرید. کامل با هم معاشرت کنید، با اطلاع خانواده بیرون برین. برای شناخت هم در موقعیت های مختلف زمان صرف کنید. حداقل یک سال باید زمان طی بشه تا شما با خودتون به صلح برسید. تازه بعد از اینکه با خودتون به صلح رسیدین میتونید به ازدواج مجدد فکر کنید. از این حرفها زیاده، سن هم معیار هیچی نیست، یه نفر چهل سالگی ممکنه ازدواج بکنه یه نفر بیست سالگی. اینکه کدوم خوشبخت تر میشن به طرز تلقی هر کدوم از زندگی برمیگرده. الانم که طبعا سن ازدواج بالا رفته. تلاش کنید مهارت کسب کنید خودتون رو قوی کنید. از وابستگیها رها بشین. جوری نباشه که برای آینده و نگرانی@ها از تنهایی و نگرانیهای مالی ازدواج کنید.
دوستان یه راه برای گفتن این سوالات در خواستگاری دارم از اونجایی که نمیشه همشو حفظ کرد باید راست و حسینی گوشی رو بگیرین دستتون و این سوالات رو با طرف مقابلتون با هم جواب بدین خوش بگذره
میتونید دو نسخه پرینت بگیرید از مطالب و همزمان شروع کنید به پاسخگویی. شما برای طرف مقابل و دختر خانوم برای شما. اینجوری نه امکان ایجاد میشه که طرف پاسخ های فضایی بده و نه حس بدی بهش دست میده.
سلام ۲۲ سالمه پزشکی میخونم و دو سال دیگ تا اینترنیم فاصله هست یعنی حقوق بی حقوق و درآمد آنچنانی هم ندارم خانواده خودم و خانواده دختر از لحاظ مالی گفتن ساپورت میکنیم یکم دغدغه اینجوری دارم اگه ممکنه راهنمایی کنین و اینکه فاصله سنیمون ۱ سالو نیم هست،آیا کمه؟ و اینکه چ مشکلاتی میتونه بوجود بیاد
اگر واقعا قصدتون ازدواجه، تا رسیدن به استقلال کامل صبر کنید. تجربه ثابت کرده که حمایت مالی خانوادهها، در آینده دخالتهای بیمورد هم در پی خواهد داشت. وقتی خرج زندگی تون با کس دیگه ای باشه اونا به خودشون اجازه خواهند داد در همه امور زندگی تون دخالت کنن. برای آرامش خودتون و زندگی تون، لازمه که عجله نکنید و تمام جوانب رو بسنجید. قبلا بارها و بارها گفته شده که سن به تنهایی نمیتونه ملاک درستی برای قضاوت باشه.
سلام به همه من سنم ۱۹ سالو نیمه و اولین خواستگار جدی که اومده برام از من ۶ ماه بزرگتره….به نظرتون فاصله سنی کم بده؟من خودم فک میکردم هست ولی دیدم ایشون ۲ساله حتی کار میکنن و بفکر آیندشون بودن بازم بنظرتون سنش مهمه؟
سلام. ازدواج چیزی نیست که یک نسخۀ کلی برای همه آدما داشته باشه. ممکنه یه نفر توی سن شما به پختگی و شعور ازدواج رسیده باشه و یه نفر تو سی سالگی هنوز بالغ نشده باشه. اما چیزی که مهمه اینه که آدما بر اساس یک سری احساسات زودگذر اقدام به ازدواج نکنن. انتخابی نکنن که چند سال بعد با عقل و تجربه 30 سالگی ازش پشیمون بشن و بگن ای کاش اون موقع به پیشرفت خودم بیشتر فکر می کردم کاش درس میخوندم، مستقل می شدم و هزاران کاش دیگه. این انتخاب در نوزده سالگی اتفاق میوفته ولی تا حداقل پنجاه سال بعد پابرجاست، این ادم رو برای یک عمر انتخاب میکنید نه چند سال. پس خیلی سبک و سنگین کنید هم خودتون رو و هم طرف مقابل رو. خیلی از مشکلات زندگی مشترک از عدم خودآگاهی نشات میگیره. آدما نمیدونن از زندگی و از رابطه و همسرشون چی میخوان.
سلام من یه دختر 20 سالم که یه خاستگار دارم شرایطش خوبه ولی 35 سالشه به خاطر این اختلاف سنی 15 ساله دودلم میشه کمکم کنید اصلا ازدواج با فردی که اختلاف سنیش باهات زیاده کار درستی هست.
سلام وقت بخیر من۲۲ سالمه و خاستگاری دارم ک تقریبا یکسال از من بزگترن… ایشون به دلیل اینکه محصل بودن نه سربازی رفتن و نه شغلی دارن البته پیگیر این دوموضوع و ادامه تحصیلشون هستن…. ودرواقع قصدشون از خاستگاری اینیکه من ازدواج نکنم و جواب مثبتی از من داشته باشن بعد از اون میتونیم هرچندمدت صبرکنیم مثلا ۶ماه یا یکسال. سوالم اینکه من حس بدی بهشون ندارم،و شاید یه حسای مثبتی هم داشته باشم…البته باهشون صحبت نکردم و چونازاقوام دور هستن یه آشنایتی کلی نسبت بهشون دارم،،اما شرایط شغل و درواقع نداشتن استقلال مالی و سربازی و سن کمشون نگرانم میکنه…..نگرانیم درسته؟؟ چطوری میشه؟؟؟چون من همیشه یکی از اولویتام استقلال مالی و شغل مناسب بوده،یا در مورد سن ۶_۷بزرگتر بودن….. ودرباره مشاوره خانواده میخاستم بپرسم در کدوم مرحله باید رف؟؟بعد از چند جلسه صحبتی ک انجام شد؟؟
سلام من ۲۶ سالم هست ۱سال با آقایی در ارتباط هستم که فعلا تکلیفی برای ازدواج نداریم یعنی بهاطر شرایط شغلی میکه باید یکی دوسال دیگه صبر کنی، الان یه خاستگار با موقعییت نسبتا خوب دارم ! بنظر شما من باید چیمار کنم ؟
سلام. من دختری ۱۹ساله پشت کنکوری هستم. پسرداییم۲۳سالشه و خواستگار بنده هست و خودش میگه که ۴ساله که دارع بهم فکر میکنه و تقریبا یکی دو سالی میشه که من رو در جریان قرار دادع. ومن هم همون اول خیلی قاطع بهش گفتم نه (چون قیافه و ظاهرش باب دلم نبود و نمیتونستم حتی یه لحظه بهش فکر کنم و اینکه به ازدواج هم فکر نمیکردم مخصوصا ازدواج فامیلی) ولی اون خیلی پافشاری میکنه و ۷ماهی میشه که داییم رسما با خانوادم صحبت کرد و حالا خانوادم هم درجریانن ولی ما گفتیم الان من کنکور دارم و بعدا بهتون جواب میدیم و دوباره تقریبا یک ماه پیش گفتند جوابتون چیه و ما نمیتونیم منتظر بمونیم. واز پسرشون تعریف و تمجید کردن ماهم تقریبا بله رو گفتیم.الان پسرداییم دیپلم هست و کار ازاد دارع تقریبا رو پای خودش ایستاده و یه شناخت کلی که ازش دارم اینه که اخلاق خوبی داره و خانواده دوسته و بفکر کار و منو دوست داره ازنظر قیافه هم انگاری یکم بهتر شدع. ینی جوری که دیدن یا ندیدنش برام فرقی نداره و طوری نیست که منو جذب خودش کنه که بخوام نگاش کنم از طرفی تقرییا شرایطش خوبه فقط قیافش یکم برام مشکل بود که البته الان جوری شده که میگم قیافه که مهم نیست و میتونم بعدا باهاش کنار بیام از طرفی من حس میکنم برام زود هست چون واقعا به ازدواج فکر نمیکردم و خیلی وقته که حس میکنم نمیتونم کسیو دوست داشته باشم و عاشقش باشم (حتی دوستامم که بهم میگن دلمون برات تنگ شدع یا دوست دارم منم فقط دوست دارم خالی میگم و از ته دلم نیست ینی جوری نیست که اگه نباشن دلتنگشون باشم) برا همین وقتی پسر داییم بهم ابراز علاقه میکنه اولا که چون ازش خوشم نمیومد واقعا اذیت میشدم از حرفش ولی الان یه حس خنثی، متوسط رو به بالاست ینی نمیتونم بگم با این حرفا عاشقش میشم یا نه.. به خودم میگم حالا بعد ازدواج درست میشه و میتونم دوسش داشته باشم ولی میترسم بعدش هیچ علاقه ایی شکل نگیرع!! و اینکه داییم اینا خیلی اصرار دارن که زودتر عقد کنیم و عجله دارن ولی ما گفتیم حداقل بعد کنکور من. بنظرتون چقدر صبر کنیم تا همدیگرو بشناسیم؟؟ از طرفی هم فقط خوشی ها و تفریحات ازدواجو میبینم و نمیدونم میتونم سختی هاشو تحمل کنم یا نه چون خانوادم یه زندگی خوبی رو برام ترتیب دادن و من سختی نکشیدم؟!! واینکه قبلنا خیلی درس میخوندم ولی برا کنکور نمیدونم چم شدع و نمیخونم.نه حوصله درس دارم نه حوصله ازدواج و هیچ هدفی ندارم جوریکه با خودم میگم پس من برا چی زنده ام و ترس از مرگ ندارم حس میکنم بمیرم راحت ترم چطور باید این حسو از بین ببرم؟! در آخر اینکه نماز و روزه هم نمیگیره ولی دوست دارم که بخونه حالا نمیدونم چیکار کنم تا اونم بخونه ایا میشه عوضش کرد؟! خودش میگه بخاطر تنبلی نمیخونم یه بار میخونه ۱٠بار دیگه نمیخونه. ببخشید که خیلی طولانی شد. خواهشاااا راهنماییم کنید.
سلام . سوالات کامل و دقیق بود فقط نحوه پرسیدن چطوریه و اینکه گفتین همون لحظه جواب بدن یعنی تو برگه بنویسیم و بگیم الان ب این سوالات جواب بدین؟بعد این سوالات در چند مرحله از خواستگاری پرسیده بشه بهتره درسته؟
سلام مهسا هستم و۲۴ سالمه ۷ سال پیش عقد کردم و خودم اون شخص و نخواستم و جدا شدیم و ترس دارم از اینکه این موضوع رو با خواستگارم مطرح و کنم و خوشش نیاد میشه راهنمایی کنید ک چجوری مطرحش کنم؟؟
سلام. ممنون بابت سوالاتتون. راستش من برای یکی از دوستان ک در شرف ازدواجه و گاهی از من مشورت میخواد سراغ سایتتون اومدم. این سوالها واقعا مفید هستند و پرسیدن و رسیدن ب جوابهاشون در جای مناسب خودش ضروریه.. فقط ای کاش خودم هم حق انتخاب داشتم. دختری که خواستگاری نداره یا تعدادشون خیلی کمه دستش برای انتخاب باز نیست. مگر اینکه راه بیافته و به پسرهایی ک مدنظرشه پیشنهاد ازدواج بده! کاش دراین موردهم مطلب میذاشتید که یک دختر برای پیداکردن کیس مناسبش چکار باید کنه؟ چون در فرهنگ و عرف حامعه ما دخترها در جایگاه انتخاب کننده نیستند… و انتخابهاشون از بین کسانیه که قبلا دختر رو انتخاب کردند. این هم بگم من دختر منزوی و جامعه گریزی نیستم. مدرک دانشگاهیم ارشده، شاغلم، غیراز محل کارم فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دارم، اهل مراسمات مذهبی هم تا حدی هستم.سعی میکنم رفتارم با دیگران همراه بااحترام و خوشرویی باشه، خانواده م هم خداروشکر تو فامیل و محله خوشنام هستن. اما غیراز چند مورد خواستگاری محدود و درحد حرف موردی نداشتم تاحالا.. راهکارپیشنهادیتون برای امثال من چیه؟
سلام من ۲۴ سالمه و فوق لیسانس دارم یه خواستگار دارم که ۲۵ سالشه و دیپلم داره و شغل آزاد داره و وضع مالی معقولی داره مامانم میگه چون تحصیلات دانشگاهی نداره باهاش ازدواج نکن خودمم دو دلم که قبول کنم یا نه؟
سلام نظر مادر و اطرافیان مهمه چون اگر بعدها اختلاف پیش بیاد از چشم خودت میبینن خب خودت دودوتا چهارتا کن ببین میتونی کنار بیای یانه بالاخره تصمیم گیرنده نهایی تویی
عزیزم خواهش میکنم عجله نکن و با احترام به همه بگو من به زمان نیاز دارم روشهای زیر برای رسیدن به آگاهی در مورد ازدواج را توصیه اکید میکنم لااقل حداقل یکیش رو ببین یا بخون بعدش تصمیم بگیر سی دی ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ که فک کنم حدودا 8 جلسه دو ساعته هست خواندن کتاب “آیا تو آن گمشده ام هستی ” نویسنده باربارادی آنجلیس که به راحتی با نصب اپلیکیشن فیدیبو میتونی فایلش را با قیمت عالی بخری اگه هم خود کتاب رو بخری که عالیه کتابهای بسیار عالی دیگری درمورد ازدواج هست که چون نخوندم بهتون معرفی نکردم ولی تو همون فیدیبو میتونین پیداکنین
خواهش میکنم وقت بزار و درست انتخاب کن تو در مقابل شخصیت انسانی خودت و بچه هایی که میاری مسئولی و با خوندن کتاب “چهار اثر از فلورانس اشکاول شین” میتونی به این ایمان برسی که خداوند چقدر مهربونه و هر چی بخوای بهت میده
از ته قلبم برای خوشبختی ات با آنکس که به صلاح هست بسیار دعا میکنم
سلام و خسته نباشید به ادمین ممنون بابت سوالات . واقعا تمام چیز ها ذکر شده بود من دختری ۱۷ ساله هستم و خواستگاری ۲۴ دارم وضعیت معمولی داره قیافه معمولی . درآمد معمولی . خانواده خیلی خوب و آروم من مادر و پدرم از هم جدا شدند و من تو زندگی مشکلات زیادی دارم و از طرفی هم من دختر باهوشی هستم اما اصلا انگیزه ای برای درسندارم بین دو راهی موندم که انگیزه ایبدست بیارم و درس بخونم تو رشته تجربی که مطمئن نیستم کنکور خوبی بدم یا نه اما از طرفی همه میگن شانس ممکنه یه بار در خونه آدما بزنه و اگر من این خواستگار رد کنم و کنکور چیزی نیارم با وضعیت مادر و پدرم که من پیش ناپدری ام زندگی میکنم شرایط برام خیلی سخت میشه و من شاید دیگه همیچین خواستگاری برام نیاد از طرفی دیگه ، خیلی از اولویت هایی که من دوست دارم همسر آینده ام داشته باشه را این آقا نداره من واقعا خیلی سردرگم هستم و به کمک کسی که اطلاعات بسیاری داشته باشه مثل شما نیاز دارم ممنون میشم کمکم کنید ?
یکم دیر تر ازدواج کنی بهتره یا بعد چند وقت طلاق بگیری بنظرم سنت واسه ازدواج کمه و مونده تا پخته تر بشی ما ی فامیل داشتیم که دقیقا همسن تو بود و میگفت طرفو دوست داره و اونم دوسش داره ولی خوب با این حال ملاک هاشو نداشته و زندگیشون خوب نبوده و طلاق گرفته الانم با یکی دیگه ازدواج کرده و ی بچه داره زندگیشونم خیلی خوبه و پشیمونه از این که اون ازدواج رو کرده خلاصه بگم که عشق تو زندگی مهمه ولی باید هر دو طرف بهم بخورن حالا نظر من این که درستو بخونی، طرفم یکم اختلاف سنتون زیاده. انشالله کسی که مورد نظرته و ملاک هاتو برای ازدواج داره پیدا کنی حالا هم صلاح مملکت خویش خسروان دانند خود دانی
سلام من یه دختر ۱۷ سالم و کنکوری ، از ۱۴ سالگی خواستگار داشتم ولی خب خانواده میگفتن هنوز زوده و رد میکردن تا اینکه الان یه خانمی به واسطه یکی از آشنایان تماس گرفتن و اصرار داشتن بیان خونه و پدرم با اینکه تا قبل از این بقیه رو رد میکردن بدون درنگ ، چون اون واسطه رو قبول دارن گفتن اگه خودم میخوام بیان برای آشنایی و خب شرایط پسره خوب بنظر میرسه خانواده خوب و سرشناسی دارن چند سال جهشی خونده توی یه مدرسه خیلی تاپ تهران درس خونده و الان دانشجوی دانشگاه تهران هست ۲۰ سالشه و فعلا چون درسش تموم نشد در رابطه با اون شغلی نداره ، ولی به المپیادی ها تدریس میکنه
سوالم ازتون اینه که تو این سن میشه ازدواج کرد؟ مامانم خیلی به ازدواج تو سن کم اعتقاد داره و میدونم تا یکی دو سال دیگه اینکار و اوکی میکنه ولی خب من از جهاتی نگران هستم میترسم هنوز کاملا از دوران مجردی استفاده نکرده باشم و بعدا بد بشه ولی خب با شناختی که از پدرم دارم میدونم خواسته های من تو مجردی محقق نمیشه
و سوال دیگه اینکه من یه تجربه تعرض از یکی از اقوام نزدیک داشتم که ایشون جای پدر من هستن و دخترشون همسن منه از اونجایی که پدرم خیلی متعصب و غیرتی هست من و مادرم نگفتیم بهش ( البته چند نفر از خانوم های فامیل میدونن) و من یکبار با مشاور صحبت کردم و ایشون گفتن که این آقا دنبال ارتباط جنسی هست و ممکنه بعد ازدواجت هم همچنان بهت چشم داشته باشه و هیچوقت باهاش تنها نباش و…… الان من اگر این موضوع رو بخوام به طرف مقابلم بگم واقعا بد میشه چون این اتفاق ۱۴ سالگی من بوده ولی همچنان اون آقا دنبال باز کردن بحث و صحبت با منه و هدیه های مختلفی خریده و میخره برام ولی خب میترسم از گفتنش به پدرم یا همسر احتمالی از طرفی هم یکی به گفت ممکنه بعد ازدواج یه کارایی برای بهم ریختن زندگیت بکنه (ناگفته نماند این آقا بسیار مورد اعتماد اطرافیان هست و وجه اجتماعی خیلی خوبی داره و حتی به عنوان کارشناس به صدا سیما رفته و برنامه داشته جدا از اون پدرم به واسطه ایشون ملک و زمین خریدن و فکر میکنم که شریک شدن خیلی اذیت شدم بابت اینا تا جایی که به خودکشی فکر میکردم ) الان چه کاری بهتره کمکم کنید ممنوون
سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستان یه بحثی که هست و همه دوستان نگران اون هستن اینه که با خواستگار چجوری رفتار کنن. قبل از هر صحبتی اینو باید عرض کنم تا کسی رو از همه جهات نشناختین بهش جواب ندین. من الان خودم خواستگار یه دختری هستم که دوسال پیش دیدمش و بعد از اون قضیه رفتم خدمت و فقط از طریق خاله ام پیگیر ایشون بودم و زندوی اون رو بررسی میکردم بدون اینکه خانواده هامون یا حتی خودش در جریان باشه و الان که رفتم خواستگاری بازهم بهشون گفتیم که باید بیشتر بشناسیم همو هیچوقت توی تصمیمتون عجله نکنید. اتفاقا ازداح توی سنین 20 تا 25 سالگی خوبه البته اگه دوره نامزدی رو بیشتر کنین و تنها دلیلتون توی این مدت فهمیدن و درک باطن طرف مقابل باشه. حالا میمونه کار اگه طرف سربازی نرفته باشه که قطعا کار نداره ولی اگه سربازی رفته باشه توی این مدت نامزدی اگه کار گیرش بیاد این نشون میده که خودش قصدش زندگی کردنه. حالا توی مدت نامزدی چجوری بشناسیش طرف رو؟ سوالاتی که بالا هستش رو اول خودت یه درک کامل ازشون داشته باش و هردفعه که قرار هستش باهم صحبت کنین سعی کنین فقط درباره 2 یا 3 سوال بحث و گفتگوی مفصل داشته باشید و به یه درک و فهم مشترک از هم برسید و اینجا هم عجله نکنید و ببینید خواسته های شنا و خواسته های شریک آینده تون چه اشتراکات و چه منافاتی داره. حالا یه بحث دیگه ای هم که شما نمیتونید فقط با صحبت کردن طرف رو بشناسید و باید شریک زندگیتون رو توی عمل به حرفاش بسنجید مثل دروغ یا مشورت یا بدقولی یا مسائل اینچنینی باید براتون مهم باشه و بهشون بها بدید پس نگران سرد شدن یا از دست دادن خواستگار نباشید خواستگاری که بخواد با یک سال نامزدی یا با این رفتارا سرد بشه همون بهتر که باهاش نرید زیر یه سقف شاید توی مشکلات تنهاتون بزاره بحث دیگه اینه که بعد از خواستگاری و توافق طرفین برای آشنایی بیشتر ( فقط آشنایی بیشتر هنوز نانزد نشدید ) سعی کنید با مادرتون () و خواستگاراتون برید و شهر رو بگردید برید خرید برید بشینید توی پارک باهم صحبت کنید و در عمل همدیگه رو به هم بفهمونید و عحله ای برای زندگی مشترک و ازدواج سریع نداشته باشید و با آگاهی کامل زندگی مشترکتون رو آغاز کنید. درباره اون سوالتون که گفتید سنمون کمه باید بگم هرچی سنتون به هم نزدیکتر باشه و پسر سنش بیشتر نشون دهنده اینه که سلایق و علایقتون توی این بیشتر به هم نزدیکتره و با این سن بیشتر میتونید همدیگه رو بشناسین و زندگی کنین تا اینکه یک خواستگار مثلا 30 ساله داشته باشید. حالا اینکه اگه با درک و آشنایی بیشتر توی دوران نامزدی برید جلو و توی این محدوده سن برید زیر یه سقف میتونید قبل از 30 سالگی تحربه بیشتری داشته باشید و زندگی واقعا بهتون بچسبه و لذتشو ببرید. انشالله که همه به مراد دلشون برسن.
سلام پیش مشاور رفتم و گفتن که طبق تجربه ای که داشتن از مشاورشون به بقیه ،اگه طرف مقابل حدود ۸۰ درصد اون معیارهایی که مد نظر دارید رو داره کیس خوبیه برای ازدواج…
سلام سوالات خیلی کامل و زیبا بود .مرسی از ادمین من یک دختر ۲۱ ساله ام یک خاستگار ۲۷ ساله دارم که تنها خودش و خودش خانواده نداره پدرش فوت شده مادرش ازدواج مجدد داشته و بچها ازش جدا شدن و تنها بزرگ شدن .مادرش و برادرش رو به اعتیاد آوردن و خاستگار من نپسندید و جدا شد ازشون .درگیری ذهنی من چگونه سنجیدن این پسر است لطفا راهنمایی کنین و آیا مورد ازدواجی مناسبی میتونه باشه یا نه؟!
سلام و ممنون بابت پیگیری و توجه تون? از طریقی منو معرفی کردن به کسی ومادر اون خانواده برای دیدن من به خانه مان اومد و قرار شدکه خبر بدن اما خیلی دیر جواب دادن بعد از یکی دو ماه و از صحبت های مادرشون متوجه شدم حتی پسرشون خبر نداشته که اومدن برا دیدن من و خواستگاری اخیرا دوباره تماس گرفتن وگفتن با پسرشون صحبت کردن و برای ملاقات من با پسرشون اجازه خواستن حالا با توجه به شرایط گفته شده به نطرتون قبول کنم به دیدنشون برم؟ و اینکه این جلسه بهتره تو خونه باشه یا پیشنهاد بدم بریم رستوران یا کافه ای؟ ممنون میشم جواب بدید و راهنمایی کنید☘??
سلام مرسی از سایت خوبتون و اینکه وقت میذارین به سوالات با حوصله جواب میدین من دختر ۲۱ساله هستم که نزدیک به ۲یا۳ ماهی هست با اقایی اشنا شدم ولی ایشون حدودا ۳ ماه از من کوچیکتر هستن میدونم نمیشه بدون شناخت کامل نظر داد ولی من میترسم که سن کم ایشون برامون مشکل ساز بشه افراد زیادی رو دیدم که تو سن کم اشنا شدن و ازدواج کردن و دچار مشکل شدن و فکر میکنم یه اقا حداقل باید ۲۷ سال رو داشته باشه تا بشه بااطمینان باهاش وارد رابطه شد ولی خب چیزی که باعث میشه حس کنم مورد مناسبی هستن اینکه وقتی باهاشون چت میکنم خیلی راحتم (خودمم )حس خوبی دارم، رفتارشون دربعضی موارد جوریه که حس نمیکنم ۲۱ ساله ست راحت از کنار مسائل رد نمیشه و سعی میکنه برای ناراحتی ها و مشکلات من راه حل پیدا کنه. بنطر شما ایا باید به حسم اعتماد کنم؟ و اون اختلاف سنی و تجربه های تلخ دیگرانو نادیده بگیرم؟
سلام من ۲۲ سالمه فک کنم مجرد بمونم تا آخر عمر چون بنظرم کسی با یه همچین دختری که تعادل نداره تو راه رفتن وصلت نمیکنه کلا من به خواستگارام جواب منفی میدم میترسم اگه بفهمم مشکلمو تحقیر کنن برا همین کلا قید ازدواج رو زدم
سلام ممنون از مطالب مفیدتون یه سوال من الان ۲۱سالمه یه خواستگار دارم که وقتی مامانش زنگ زد خونمون از مامانم پرسیده دختر شما چه دانشگاهی میره؟چه رشته ای ؟سال چندم؟ آیا نخبه است؟به نظر شما این سوالات چه معنایی میده؟ این آقای خواستگار المپیادی هستند. من خودم به شخصه در یکی از دانشگاهای خوب تهران تحصیل میکنم و علاقه مندم به تحصیل ولی برخورد اینا یه جوریه..به نظر شما کسی که برای خانواده اش سوالات این چنینی در اولویت هستند اصلا به بلوغ فکری برای ازدواج رسیده؟ به نظر شما ممکنه به خاطر یه سری منافع فقط بخواد ازدواج کنه که مادرش همچین سوالی پرسیده؟ یا از غرور بالای اون نشئت میگیره؟ یا شما نظر دیگه ای دارد.ممنونم از راهنماییتون
سلام سوالات کامل بود و درباره قیافه باید بگم ک ممکنه یک ادم زیبا باشه و به دل نشینه یا برعکس این قضیه حتما به این موضوع توجه کنید بنده خودم یک خواستگار داشتم چهره ی معمولی ولی هرکاری میکردم تو دلم نمیرفت و همیشه با خودم میگفتم من اصلا خجالت میکشم باهاش بیرون برم تا اینکه روز عقدم .همه چیو بهم زدم و از این تصمیمم خیلی خوشحالم لطفا به حرف بقیه توجه نکنید ببینید میره تو دل خودتون یا نه
سلام عزیزم به نظر من شما باید به این موضوع عمیق تر فکر کنی یعنی ببینی که این آقا از نظر طرز تفکر و دیگر موارد با شما همخونی داره یا نه بعد شما می تونید به ایشون پیشنهاد بدید که چند سالی نامزد بمانید تا به سن مناسبی برسید درمورد اون موضوع هم اگر همه چیز درباره این رابطه درست شد باید برای ایشون اینطور مطرح کنید که اون مرد قصد تعرض به شما رو داشته اما موفق نشده و شما احتیاج به حمایت ایشون دارید
سلام من یه دختر ۲۱ ساله هستم که الان یکی از افراد فامیل برای خاستگاری من صحبت کرده اند در طی مدت تحقیقات و شناختی که از ایشان داریم خانواده خوبی هستند و دیگران تعریف های مناسبی درباره ایشان کرده اند اما من اصلا ایشان رو نمی شناسم و بزرگترین ترس من اینه که ایشون مخالف درس خوندن من باشند من درحال حاضر در مقطع کارشناسی درس می خوانم و ایشان دیپلم ندارند اما من با این موضوع مشکلی ندارم اما پدر و مادرم به من می گویند آیا درس برایت در اولویت اول است؟ چون ممکن است در طول زندگی درس را رها کنی الان من واقعا سردرگم شده ام خودم هم نمی دانم باید چکار کنم
سلام. ممنون از راهنمایی های مقالتون. بیشتر از سوالات برای آشنایی با فرد بودن، اما اگه کیس مورد نظر فامیل باشه، و ما روش یه شناخت سطحی داشته بااشیم، باز هم نیاز هست که این سوالات و بپرسیم یا خیر؟
سلام من 18 سالمه اگه میشه کمکم کنین پسرعموم ازم خواستگاری کرده یک بار گفتیم نه اما دوباره خواستگاری کرده ومن هیچ حسی بهش ندارم یعنی ممکنه بد ازدواج دوستش داشته باشم به نظر خودم الان سنم خیلی کوچیک هست اما مادرم اسرار داره و میگه آدمای خوبی هستن اگه من بگم بیان تا فقط باهم آشنا بشیم و سوالایی که شما بالا مطرح کردین و بپرسم بهتره یا اینکه الان خیلی زوده من دختر آرومی هستم و مادرم از این نگرانه که توی شهر تهران شخص دیگه ای به خواستگاریم نیاد. تروخدا کمکم کنین زودتر جواب بدین من خیلی زیر فشارم خواهش میکنم جواب بدین.
سلام گلم من شاید تجربه کافی نداشته باشم خودم که اینارو بهت میگم عزیزم ولی به پدرت بگو پدرت که ندونه تاابد گیر این مردیکه ای وهمونطور که بهت گفتن ممکنه زندگیتو خراب بکنه به مادرت بگو که باپدرت درمیون بزاره چون خودت مسلما نمیتونی وروت نمیشه هرچی باشه پدره ومیتونه پای اون ادمواز زندگیت بیرون بندازه به خداتوکل کن
سلام عزیزان من ۱۸سالمه و تا به حال هیچ خواستگاری رو راه ندادم چون هنوز امسال کنکور دادم ولی پدر و مادرم از من نظرمو نخواستن و امشب میخوان راه بدن من حس میکنم شرایط ازدواج رو ندارم چون اولویت های دیگه هم دارم در ضمن نمیدونم سوال هایی که هست کدومو تو جلسه اول بپرسم خانوادم مجبور کردن برم تو رشتته ای که دوست نداشتم و این باعث شده بخوام که بعد دیپلم به طراحی که رشته مورد علاقمه برسم ولی میترسم با ازدواج این راه هم برام بسته بشه تو رو خدا پیشنهادی بدین?
سلام من یه خواهر18ساله دارم که خیلی درسش خوبه و میخواد برای پزشکی بخونه اما یه خاستگاری براش اومده که دوست داییمونه وخیلی ازش تعریف میکنه و28سالش هست ولی خواهرم میخواد به خاطردرسش ردش کنه به نظرتون توی این شرایط کاردرست چی هست
من حدودا هر دو هفته یه خواستگار دارم حدود یکی دوساله که اینجوریه و تازه ۲۳ سالم پر میشه اما کارم با هیچکدوم نمیشه نمیدونم چرا… اصلا هم اهل گیر دادن به وضعیت مالی نیستم چون خودم داداش دارم و وضعیت رو میدونم…بنظرتون چرا؟
این که شما داداش خودتون رو با بقعیه جوونا مقایسه میکتید واقعا کارتون عالیه، چون انقدری با این سنتون فهمیدید که اوضاع چطور هست که نخوایید از خواستگارتون ایراد بگیرید اینکه چرا شما میلتون به کسی نمیره لابد دوستان و اطرافیانتون کسی هست که خدای نکرده ضربه خورده و الان چشمتون ترسیده از این قضیه. انشاالله که همه ی ما جوونا خوشبخت بشیم و بتونیم آینده خوبی داشته باشیم. ♥
بهترین راه اینه که درستو ادامه بدی و خودتو بخاطر حرف خانوادت بدبخت نکنی تا بعد از اتمام تحصیلت در ضمن سن مناسب ازدواج برای خانمها از 22 سال هست و زیر 20 سال حتما منجر به طلاق میشه
سلام خسته نباشید . من یک خواستگار دارم که خیلی خوبه و واقعا از ته دلم دوسش دارم اما متاسفانه یک مدتی هست که از ازدواج ترسیده شدم میترسم انتخابم درست نباشه و در اینده به مشکل بخورم ترس اصلیم اینکه میترسم طرف مقابلم وفادار نباشه ، این ترسم به خاطر اینکه پدرشون دوتا همسر دارن و ایشون از همسر دوم هستن . نگران اینم که اشتباه پدرشون و تکرار کنن . ممنون میشم راهنمایی کنید .?
سلام نمیدونم کیا این پیام را میخونن راستش من کلا یه خواننده هستم ونظری را درج نمیکنم.والان دوست دارم خدمت همتون سلام وخسته نباشید عرض کنم دختری حدود۴۰ساله از۱۸سالگی خواستگارداشتم ولی هیچوقت نشد که نشد نمیدونم چرا ولی خوب عده ای از فامیل اهل دعاوجادو هستن تازه الان فهمیدم منو بی نصیب نزاشتن شایدم دروغ باشه ولی بهرحال سرنوشتم اینطور در حسرت وتنهایی رقم خورد خداروشکرمیکنم وعاشقشم خیلی ذوق میکنم پیامهایی را که دوستان کم سن وسال میفرستن و نگران ازدواجشون هستن میخونم من همیشه برای خوشبختی همه دعامیکنم خوشحالم که جوانهای کم سن دنبال ازدواج برای همتون دعامیکنم
سلام ادمين عزيز من يه مادرم كه به خاطر يه ازدواج ناموفقى كه داشتم و دارم كابوسم اين بوده كه براى دخترم خواستگار اومده و ايشون قبول كرده توى دنياى واقعى خواستگارى معرفى شده كه عيبى نميشه روش گذاشت به جز تفاوت سنى زيادش كه ١٠ ساله با دخترمه و دخترم مى گه هر چى تو بگى الان وسط جهنمم مى ترسم با رد ايشون فرصت خوشبختى رو از دخترم بگيرم و با قبولش به كابوسى كه داشتم دامن بزنم الان دخترم داره براى كنكور ميخونه و ١٨ سالشه و تا به حال با هيچ پسرى نه مجازى و نه واقعى حتى حرف هم نزده و گوشى شخصى نداره سنم ٤٠ ساله با دخترم دوستم و دخترم مى گه احساس نياز به ازدواج نداره نميدونم چكار كنم خواستگار مورد نظر مهندسه رييس يه قسمت كارخونه اس به لحاظ مالى خانواده متمولى داره و آدم مسئوليت پذير و قابلى هستش و ظاهر بدون عيب لطفا راهنماييم كنيد ممنون
سلام ببخشید من یسوال داشتم من و طرفم خیلی همدیگر رو دوست داریم ولی فاصلمون خیلی زیاده اون جنوب و من شمال میشه شما ک تجربشو دارین لطفا نظرتون رو بگین چون با دلو جون و از ته دل دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم
اگه شما تجربه دارین لطفا ب اشتراک بزارین نظر خانوادتون و …. ممنون میشم♡
من با پدری که به ظاهر و جلوی مردم انسان بسیااااار روشن فکر هست ولی در باطن به من میگه چرا میخوای بچه به سر پرستی بگیری و داره در مسائل و عقاید من دخالت میکنه چیکار کنم اینو بگید لطفا? بعضی اوقات میگم الهی همه ی انسان ها مث ما بچه های طلاق درد و رنج رو تجربه میکردن تا بفهمند که چرا معیار های ازدواج برای ما متفاوت هست در کل فقط خواستم درددل کنم و ازتون خواهش میکنم تا زمانیکه به این نتیجه نرسیدین که با طرف حاضرین حتی مرگ رو ببینین ازدواج نکنین تا بچه های طلاق الکی نابود نشن ما حساسیم داغونیم
سلام ادمین جان ممنون بخاطر سایت خوبت بخاطر سوالات خوبت. هر دفعه خواستگار میاد برام همیشه تو گوگل دنبال این طور سوالات هستم اما هیچ کدوم به جامعیت سایت شما نبود فقط یک سوال داشتم چطوری باید متوجه خساست طرف مون یا خانوادش بشیم. بعضی از خواستگار های من جلسه اول که هیچی حتی جلسه دوم هم ن جعبه شیرینی ن دسته گل ن شاخه گل ن جعبه شکلات هیچ چیزی نمیارن و مامانم میگه حتما خسیس هستن وگرنه من برای داداشممیرفتم خواستگاری هرجلسه شیرینی گلی چیزی همراه مون بوده. خلاصه که این مشکل رو هر دفعه داریم حالا باید از چه رفتاری یا با چه سوالی متوجه خساست طرفم بشم؟ ممنون میشم جوابم رو برام ایمیل کنید
سلام. این مطلب فوق دارای اشکالات زیاد هست برای نمونه نباید یوالات در کاغددنوشته بشه و به طرف مقابل هم بگیم سوالات بنویس به ما تحویل بدهد مگه سر جلسه امتحان!!! پرسش و ماسخ باید بصورت شفاهی باشه تا هر دودبا صدا و توانایی بیان همدیگر آشنا بشوند. خیلی از سوالات بیشتر آرمان گرایی هست بطور مثال پنج سال آینده رو چطوری می بینی؟ آیا شما از یک دقیقه خود خبر دارید؟ آیا از فردا خود می تونید پیش بینی کنید؟ اینجور سوالات باعث میشه پسر وعده الکی بده با توجه جو موجود در خواستگاری شما در نظرات گفتید اگر طرف زشت باشد جوابدمنفی بدهید چون قیافه عادی نمیشه بله چهره عادی نمیشه اما قیافه زیبا مهمه یا اخلاق خوب ؟ کی گفته یک زن یا مرد در رابطه جنسی اگر از چهره طرف مقابل خوشش نیاد رابطه خوبی انجام کرفته نمیشه برای یک مرد به خصوص زن مهم این بتواند از طرف مقابلش احساس ارامش بکند اتفاقا نباید همسرت زیادی زیبا باشد چون یک هنسر زیبا باعث توهم میشود که نکند خیانت بکند نکنه با کسی در رابطه باشد بلید نسبت به قیافه خود دختر یا پسر انتخاب بشه چهره به قول شما زشت میشه تحمل کرد و اخلاق بد بهرهیچ عنوان قابل تحمل نیست بر اساس تجربه میگم اکر دختر پرسید جه مقدار پول دارید قیدش بزنید دختری که شوهر را به عنوان عابر بانک ببینید و تنها دنبال ایندهست اسمش در شناسنامه برود بدرد ازدواج نمی خورد.
من خواستگاری ک الان دارم اصلا اعتقاداتمون شبیه هم نیست حتی نماز هم نمیخونه ولی میگه بخاطر تو مثلا با دخترای فامیل دست نمیدم یا چیزای شبیه این…میگه همه اینا حل شدنیه، موندم چیکار کنم الان
سلام نظرات جالبی گذاشته شده اکثرا مینالن پسرا فلانن ما دخترا فلان جوریم یا برعکسش 1-مشکل اینجاست ما آقایون تو انتخاب کلی نگریم و دست رو شخصی میزاریم هم کفو ما نیست یعنی کسیو انتخاب میکنیم ک چه از لحاظ ظاهری چه مالی چ تحصیلی صد پله بالاتره
2-اینک دخترا شیت تست زیادی میزنن لاب لای صحبتاشون تا قدرت مردانگی مارا تست کنند✌
3-اینکه متاسفانه دیدم ک میگم تا میره خاستگاری با دختره میشینه دردو دل میکنه فلان مشکلات کشیدم ب اینجا رسیدم…. هی چس ناله میکنه من بدم میاد چه برسه دخترا
4-هول بازی زیاد در میاریم
4تا نکته ایی که باعث میشه هر جا میریم خاستگاری دختر رد میکنه همیناس بتونیم ازخودم یه مرد آلفا بسازیم درست میشه دختر خدانکنه نقطه ضعف ازت بگیره جرت میده
حالا دخترا 1-خواهشا شمارو به هر کسی دوست دارید توقعات بیارین پایین 2-نمیگیم پول مهم نیست. مهم هست ولی به دست میاد از هر طریقی شده 3-کارهم همین طور 4-اخلاق رفتار طریقه حرف زدن باخانواده بودن ها این هارو بسنجید یه پسر اگ اینارو داشت میشه زندگی کرد متاســـــــــــــفانه دخترا واقعا ادمو از زندگی نا امید میکنند با این توقعاتشون
من نمیدونم شما چه قدر پخته و مستقل هستید اما من سه هفته پیش بله برونم بهم خورد ، شرایط پسر از نظر مالی از سطح خانوادگیمون خیلی پایین تر بود اما من از نظر اخلاقی برام مهم بود که ادم پایبند و متعهدی باشه، با وجود شرایط بهتری که نسبت بهش داشتم قبولش کردم و هیچی خارج از توانش ازش نخواستم ولی ایشون شب قبل از بله برون زنگ زد و همه چیزو بهم زد، همیشه هم بی توقع بودن و سطح پایین گرفتن استانداردهای ما دخترها راهگشا نیست، متاسفانه خود شما پسرها هنوز با خودتون به تفاهم نرسیدید
پس چرا شما خانوما طلاق میگیرید بخدا ما آدمیم من زندگیمو دوس داشتم.خیلی خرج کردم.پدرم ی خونه ۱۸۰ متری برام پیش خرید کرده بود،عروسی بزرگ گرفتیم.بهترین پاگشا رو تو هتل گرفتیم.به زنم از جونم محبت میکردم.مسافرت میبردم،پول تو جیبی میدادم.رستوران میبردم.لباس میخردیدم. اما تو دانشگاه از یکی دیگه خوشش اومد.منو ول کرد.به زور طلاق گرفت.
میدونید مورد مناسب برای آقایون چیه؟؟؟البته من آقایونی رو میگم که از نظر روان و روح سالمن و خانواده بزرگی دارن. اول اینکه پاک باشه،وفادار چون میخوام اون عشق و محبتی که خرجش میکنم حرومش نکنه. دوم اینکه محیط خونه رو امن نگه داره،یعنی حرفای بیرون رو تو خونه نیاره.دعوا و غیبت و تهمت نباشه.. سوم به وظایف دینیش عمل کنه.من مقدس نیستم اما به اندازه خودم رعایت میکنم. زنی بود،که نمازشو نمی خوند،روزه نمیگرفت،غسل واجبشو نمیکرد.واقعا سخت بود اما برای اینکه بهم فحش نده سکوت میکردم.فقط براش دعا میکردم،که آخرشم رفت
سلام من خودم نظر شخصی این هست که دختران زیر بیست سال ازدواج، ممکن چندان مناسب نباشه ولی خب قاعدتا تفاوت های فکری هم بین افراد وجود داره مورد دیگه اینکه یه نفر ممکن در سن 22 سالکی به این نتیجه برسه که می تونه یه زندگی اداره کنه و آماده ازدواج هست ولی یه نفر دیگه ممکن وقتی سنش بیشتر شد به این نتیجه برسه
سلام من خودم نظر شخصی این هست که دختران زیر بیست سال ازدواج، ممکن چندان مناسب نباشه ولی خب قاعدتا تفاوت های فکری هم بین افراد وجود داره مورد دیگه اینکه یه نفر ممکن در سن 22 سالکی به این نتیجه برسه که می تونه یه زندگی اداره کنه و آماده ازدواج هست ولی یه نفر دیگه ممکن وقتی سنش بیشتر شد به این نتیجه برسه
من یه دختر 27 ساله ام کارمندم و ماشین دارم از لحاظ مالی نیاز به کسی ندارم الان یه خواستگار دارم از لحاظ خانواده و اخلاق خوبه خونه و ماشین هم داره اما تو مشاور املاک کار میکنه و درآمدش ظاهرا از من کمتره خیلی دودلم استخاره گرفتم خوب اومده اما بازم نمیدونم چی بگم لطفا راهنماییم کنید
سلام من 23 سالمه تا الان به ازدواج فکر نکرده بودم در حال تحصیل هستم. یه خاستگار واسم اومده که از هر نظر خوبه هم مالی هم اخلاقی کلا پوئن های مثبتش زیاده ولی دوست داره حجابمو رعایت کنم یعنی تا مقدار کمی مو بیرون گذاشتن مشکلی نداره ولی واسش مهمه کاملا دودلم نمیدونم که اگه قبول کنم ازدواج کنم این موضوع بعدا واسم مشکل ساز میشه یا چیزای دیگه مهم اندو این موضوع رو پوشش میدن ، ممنون میشم اگه کسی تجربه داره کمکم کنه
سلام ممنون از راهنماییاتون همیشه ب همه راهنمایی میکردم برا ازدواج الان نوبت خودم شده بار اولمه میرم خاستگاری استرسش بالاس اصن نمیدونم جواب این سوالارو چی بدم انگار بلد نیستم جواب هدف از ازدواج چیه اخرش نفهمیدم مث هدف از خلقت انسان شده نمیفهمم ویه هدف
سلام من نزدیک ده ماه بود که با یه پسری تو مجازی آشنا شدم خیلی پسر خوبی بود در حد یه دوستی اصلا حس عشق و اینا بهش نداشتم چند بار بهم ابراز علاقه و اینا کرد بهش گفتم که نگو دیگه من که عاشق تو نیسم بعد من دو ماه پیش عاشق یکی شدم بعد اومدم به این دوست مجازیه هم گفتم چند روز پیش خیلی ناراحت شد گفت که قلبمو شکوندی من گفتم بابا من که قول و قراری نذاشتم باهات بهت هم گفتم که ما فقط دوتا دوستیم و اینا بعد خیلی گفت که تو منو بازی دادی گفتم اخه چه بازی مگه من قرار ازدواج گذاشتم باهات ابراز علاقه کردم چیکار کردم که اینجوری بهم میگی بعد بهم گفت که خدا حکم کنه بینمونین دیگه خدافظی کردیم باهم واسه همیشه بگم که پسره۲۲ سالشه حالا من حس عذاب وجدان دارم میترسم اهش منو بگیره ولی از یه طرفی هم میگم ک هرکی که عاشق یکی شد که دختر نباید بیاد بهش جواب مثبت بده در صورتی ک دختر عاشقش نیس بنظر شما چیکار کنم من دارم عذاب میکشم و اونم هی پروفایل غمگین و اینا میذاره تقصیر من چیه من که قراری نذاشتم باهاش همون اول اول هم بهش گفتم رابطه ما یه دوستی ساده هس
سلام و عرض ادب. من یه سوال داشتم ممنون میشم زودجواب بدین
من ۲۳ سالمه و یه اقایی به من معرفی شده که از فامیلای دورمون هست و ۱۰سال ازمن بزرگتره البته ظاهرش از سنش کمتر میزنه.ضمنا این اقا ۴سال پیش حدود ۳ ماه با دختر عموش عقد کرده و طلاق گرفته طبق تحقیقاتی که ما از فامیل کردیم ظاهرا مقصر دختره بوده و بدون هیچ دلیل قانع کننده ای با اینک خودش پیشنهاد ازدواج داده خودشم درخواست جدایی کرده. من یک بار با این اقا صحبت کردم ایشون از نظر مذهبی اصلا ادم معتقدی نیستن درحالیکه من هستم. نمیگم خیلی مذهبیم نه زیاد ولی خب مثل اون اقاهم نیستم. ولی گفت به اعتقادات کسی کاری ندارم توهین نمیکنم و مثلا نمیگم نماز نخون. نمیدونم چقد این مسئله مهمه یا اصلا هست یا نیس ولی من خودم مشکلی با این موضوع ندارم.( ممکنه بعده ها مشکلی پیش بیاد؟) ما تحقیق کردیم و فهمیدیم پسر خیلی خوبیه و همه ازش تعریف کردن اما مادر این اقا اخلاق خوبی نداره و دائم تو زندگی بچه هاش دخالت میکنه هرچند خود پسره گفته کاملا مستقله و اجازه دخالت هیچ کس نه مادر خودش و نه مادر خانومش نمیده.
دوتا مسئله مهم درمورد خودم بگم یکی اینکه بشدت تو تصمیم گیری ضعیفم دوم اینکه هنوز از نظر روحی وابسته خانواده هستم .
و یه چیز دیگه احساس میکنم هنوز به اون بلوغ و پختگی نرسیدم که بتونم تشکیل خانواده بدم
حالا این خانواده منتظرن من جواب بدم ک ایا حاضرم یه جلسه دیگه این اقارو ببینم و بیشتر اشنا شیم یا نه. اگ بگم نه یعنی کلا جواب رد دادم
سلام بنظرم با رفت و آمد زیر نظر خانواده ها میشه به شناخت حداقلی رسید ولی بدانید اگر اعتقادات و پای بندی شما نسبت به مسائل دینی بیشتر هست ایشون نا خودآگاه بر رفتار و طرز تفکر شما تاثیر میگذاره اگر فردی به خدا پای بند نباشه هیچ اعتمادی بهش نیست چون هرکاری ازش بر میاد البته اعتقاد بنده ست هیچ اشکالی نداره معمول این طور هست چون آشنایی قبلی ندارید چند جلسه هم صحبت بشید و موارد مهمی که مدنظرتون هست رو بصورت جزعی بپرسید و بعد به جمع بندی برسید
سلام من فاطمه هستم 22سالمه و اقا پسری هست ک 27 سالشه و ب تعریف بقیه خیلی اقاست و مرد زندگی فردا میخوان بیان ک با هم صحبت کنیم از نظر مالی در سطح متوسطی هستن نه خیلی پولدار و نه بی پول و اینکه من خودم از نظر اعتقادی تقریبا مذهبی حساب میشم ولی این اقا دیگ خیلیی فک کنم مذهبی هستن از این دسته ادم هایی که به نامحرم ب هیچ وجه نگا نمیکنن میترسم از این همه مذهبی بودن بدبین باشن و این سخت گیری رو هم با همسرشون داشته باشن بعد اینکه من همیشه تنها بودم از اعتماد کردن خیلی میترسم از اینکه بعدا پشیمون نشم بابت انتخابم و سخت گیرم چیکار کنم؟؟؟ من همیشه ظاهر همسرم برام مهم بوده قیافه مشکلی ندارن ولی دوست داشتم همسرم همیشه قدش بلند تراز من باشع ولی تقریبا با این اقا هم قدیم بنظرتون تاثیری داره ک بعدا پشیمون شم بابت قد؟؟؟
سوالات خوبی اشاره شده ولی قرار نیست همه دریک جلسه پرسیده شوند .و حتی می تونید با الفاظ و کلمات روش بیان سوالات رو تغییر داد . و بعضی از سوالات هم در شرایط مختلف ممکن عکس العمل ویا جواب متفاوتی داشته باشد
این سوالات فقط شما را تا حدودی آماده میکنه که به حاشیه نرید و سؤالات مهم رو در ذهنتون متمرکز کنید
طرف هم پول داره هم خانواده داره هم ماشین داره هم مدرک لیسانس مهندسی شیمی داره بعد طرف از همه اینا هیچیشو نداره بعد همه اینا هم تو سن ۲۴ سالگی داره بعد طرف میگه نه😂میگم سرنوشت هر کس رو پیشونیش نوشته شده نمیتونین تغییرش بدین هر چی خدا قسمت کنه نباید رو یک نفر قفلی بزنین چون دختر زیاده این مشکل دختراست که پسر نیستن و خواستگاری نمیتونن برن شتر هر کس بالاخره در خونه یکی میخوابه بزارین خدا خودش یکی خوب رو براتون انتخاب میکنه از قدیم گفتن هرچی دیرتر بهتر
خواستگار کجا بود اخهههه دلتون خوشه هااا
اتفاقا به نظرم چیزی که زیاده خواستگارِ منتها خواستگار داریم تا خواستگار!
دقیقا
آفرین.
20 تا خواستگار طی سال بیاد ولی هیچ کدوم به دردت نخوره، بیشتر ناامید میشی تا اینکه هیچ کی نیاد….
سلام بله ماهم هستیم???
افرین ،بجا و درست بود جوابتون
بابام خواستگاری را ول کنید تنهایی سلطانه بخدا همش باید در استرس از دست دادنش باشی دیگه به دخترا اعتمادی نیست بنظر من دختر باید به پسر پیشنهاد ازدواج بده نه پسر اونطوری پسر هم میفهمه که دختره واقعا عاشقشه نه اینکه ازدواج کنن بعد دوروز دختره خیانت کنه ولی بهتر این است که ول کنید ازدواج را تنهایی به همه چیز میارزه اونطوری هم دخترا راحت زندگی میکنند هم پسرا دشمن پسرا فقط دختراست زنده باد تنهایی
والا باشه با اين همه سوال كه ميزاره ميره 😂
من كه يه جا مينيوسم بهش ميدم ميگم جوابشو
تكست كن 😑😅
من یکیش ??
خودشیفته کی بودی تو 🙂
همه سوالات اگه پرسیده شود طرفین از هم فرارژ میشن.خواستگار براهمه ی دخترا هست.اما خوبش خیلی کمه
من دیروز يه خاستگار آنتیک داشتم
به سوال های خیلی مهم و کلیدی اشاره شده.
اخییییی پس بپربرو تادیرنشده
دلت خونه هااااا
چقد فک میزنن این دخترا سر جلسه خاستگاری یارو دختره دختره طومار نوشته بود از روش میخوند غلطم میخوند بعضی وقتا… خدایا چقد جوکین شماها…😂😂😂
خیلی هم زیاده
چشم دل ندارید و نمیبینید
خاستگار هست خیلیم هست ما دخترا توقعاتمون رفته بالا وگرنه ی پسر خوب ت این جامعه با این اوضاع اقتصادی چ گناهیی کرده ک بخاطر نداشتن مال چندان ی دختر باید فقط بخاطر قضیه مالیش رد کنه
پس تو این سایت چیکار میکنی
من امشب دارم میرم خواستگاری اتفاقا
پس خوش به حال دختری که داری میری خواستگاریش
منم فردا برام خواستگار میاد،خیلی استرس دارم، یکی دوبار دیدمش اما نمیدونم چرا به دلم نمیشینه
دخترا ميگن خاستگار نيست من كه يساله ميگردم كيس مناسب پيدا نميكنم
دقیقا، مورد مناسب تقریبا به صفر میل میکنه
عع پ چرا مورد خوب برای دخترا نیس
برای دخترا هم کیس مناسب نیست واقعا
شما پسرا فققققققطططططط دنبال خوشگلی هستید
کیس مناسب از نظر شما دختر خوشگلیه که …..
بقیش برا افراد متفاوته مثلا خوشگل مذهبی
خوشگل تحصیل کرده
خوشگل پولدار
?
و شما دخترها هم فقط دنبال پولدار هستید
چاق پولدار
کچل پولدار
خوشتیپ پولدار
با تحصیلات و پولدار
پیر و مردنی پولدار
اصلا پول داشته باشه خر باشه
دخترا نمیگن خاستگار کمه دخترا میگن خاستگاریا کمه واقعا هم راست نمیگن چون روز حدود 100 نفر تو یک شهر میرن خاستگاری و 99 نفر جواب منفی میگیرن چون پسرا خاستگاری بلد نیستن😂😂😂😂😂
نیست .
دختر ریخته هاااا . خوبش نیست
طرفش باشه هست?
دوستان من چند ماه دیگه ۱۹ ساله میشم و پستی و بلندی زندگی تو همین سن خیلی دیدم و احساس میکنم به یه حدی از منطق رسیدم تقریبا…در حال حاضر هم زندگی مجردی بسیار محدودی دارم..یه آقای ۲۸ساله و با شرایط مادی و اخلاقی خوب اومدن خواستگاریم و با ادامه تحصیلم مشکلی ندارن
به نظرتون اختلاف سنی و پایین بودن سن من خیلی مهمه؟؟
لطفا نظر بدین یه هفته وقت دارم فکر کنم
زهرا جان اختلاف سنتون زیاد نیست ، خیلی هم خوبه ، تو همیشه نسبت به او جوانتری و دوست داشتنی تر،و قدر و ارزش تو را بیشتر میدونه.
به نظر من مهم نیس چون اون با تعریف شما از اون آقا اخلاقش نشون دهنده اینه که با همون سنش یه زندگی خوب میتونه مدیریت کنه
اولاً سن اینقدرام که میگن مهم نیست، سن واقعی با سن شناسنامه ای همیشه یکی نیست
دوما اختلاف شما 9 سال اصلا زیاد نیست و نرمال نرماله
البته در انتخابت و تشخیص خوب بودن طرف مقابل احساساتی برخورد نکن و منطقی قضاوت کن
اگه برای این میخوای ازدواج کنی که از محدودیت های مجردیت رها بشی اینکارو نکن لطفا چون وارد متاهلی بشی یهو میبینی اونجا هم محدود شدی!! اما اگه واقعا به بلوغ لازم برای ازدواج رسیدی باید بگم اختلاف سنی چیز مهمیه اما ببین پسره که ۲۸ سالشه چجوریه؟بعضیا سنشون کمه اما زیاد میفمن برعکس هستن کسایی که ۳۵ سالشونه اما قد ۲۵ ساله هم نمیفهمن منظورم اینه عدد ملاک نباشه برات.
درباره ادامه تحصیلم ازش بپرس در چه شرایطی موافق ادامه تحصیله تینجوری نشه که دوروز دیگه یه وعده غذا اماده نبود بخوره بگه چون درس خوندن وقتتو میگیره به کارای خونه نمیرسی نمیذارم دیگه بری دانشگاه!
در آخر اینکه کلا برا ازدواج زیاد عجله نکن تا وقتی مورد مناسب نیومده برات تن به هر ازدواجی نده صرفا برا اینکه بقیه نگن مجردی چرا ازدواج نمیکنی😁
امیدوارم بهترین ها برات رقم بخوره
دستتون درد نکنه
بسیار مورد استفاده است
یکی از اساتید معتبر ما این سوالات رو معرفی کردن
هست زیاده ولی خوبش کمه
در کل بنظرم بایستی اون چیزایی که براتون خیلی مهم هستند و خط قرمز محسوب میشن رو به توافق برسید
باقیش دیگه حاشیه ای هست و همیشه هم هست اختلاف سلیقه و اینا و با مدارا و مماشات میشه کنار اومد
چرا
الان من میخوام ازدواج کنم.درسم تموم شده سربازیم تموم شده هر کاری که باید انجام بدم دادم ولی…
ولی ی کار ندارم به هر دری زدم ولی نتونستم ی شغل مناسب پیدا کنم که یکم امنیت شغلی داشته باشم و از ی طرفم نمیتونم سراغ کسی برم چون چیزی ندارم برم رو کنم واسه خواستگاری کسی و میترسم سراغ هر کسی برم…
من نمیخوام گناه کنم ولی نمیتونم دیگه تحمل کنم سخته برام از همه طرف بهم فشار میارن…ن میتونم ازدواج کنم ن میتونم گناه کنم ن میتونم گناه نکنم شما ی راه حل بدین ..الکی سوال خواستگاری نزارید
من بیام خواستگاری
اره واقعا?من۱۸ سالمه خاستگار ندارم??اصلا به روی خودمم نمیارم چون میخوام کار کنم دستم تو جیب خودم باشه
چرا گلم خواستگار نداری
بگردی پیدا میشه
هست بدرد بخور نیست
من خودم خواستگارت
اطرافتو نگاه کن من و میلینی :))))
زود اردواج کنید چون پسرام دنبال شوهر میگردن😂
سوالاتتون خیلی خوب وکامل بود…متشکرم
اگه این همه سوال میخان بکنن من پشیمون میشم
الان من میخوام ازدواج کنم.درسم تموم شده سربازیم تموم شده هر کاری که باید انجام بدم دادم ولی…
ولی ی کار ندارم به هر دری زدم ولی نتونستم ی شغل مناسب پیدا کنم که یکم امنیت شغلی داشته باشم و از ی طرفم نمیتونم سراغ کسی برم چون چیزی ندارم برم رو کنم واسه خواستگاری کسی و میترسم سراغ هر کسی برم…
من نمیخوام گناه کنم ولی نمیتونم دیگه تحمل کنم سخته برام از همه طرف بهم فشار میارن…ن میتونم ازدواج کنم ن میتونم گناه کنم ن میتونم گناه نکنم شما ی راه حل بدین ..الکی سوال خواستگاری نزارید الان همه سنا یجوری بالاس میدونن چی بپرسن مهم اینه نمیتونیم بریم جلو
خوبه ولی جوابش خیلی سخته??
باسلام. بچه ها دخترا و پسرا. این شعر و ورو نپرسین. بیشتر مشکل ایجاد میکنه. اگه دختر و پسری همدیگرو دوس داشته باشن، کافیه. من خوشبختم چون همسرمو دوس دارم اون خوشبخته چون منو دوس داره. تمام
اقا نیما شما هم دیگرو دوست داشتید بهم رسیدید همه که مث شما نیستن. ایشالله خوشبخت باشید.
سوالاتتون خیلی خوبه ممنون
نه عزیز ما دو مورد ازدواج این مدلی تو فامیلمون داشتیم مشکل خاصی هم نداشتن اما رابطشون دوام نیاورد جدا شدن
از نظر منم شما کامل دست میگید مهم عشقه که بین دو طرف به وجود بیاد بقیش حل میشه
ایشلا شما و خانومتونم خوشبخت بشید
بابا عشقی برخورد نکنین، تفاهم در این موارد اگه باشه عشق هم میاد، یعنی اگر تطابقت باشه عشق میاد نه اینکه اگه عشق باشه تطابق حاصل میشه
برای شروع یک زندگی چیزی که نیازه چند درصد حس خوبه که بشه به آینده اش امیدوار بود نه الزاما عشق. پرسیدن سوال های مناسب جزء واجباته چون رابطه ها هرچند عاشقانه بعد از ازدواج ممکنه کمرنگ بشن و بنظرم به این دلیله که از زمانی که دو طرف برای هم پررنگ میشن دل و ذهن شروع به پرو بال دادن میکنه و از طرف مقابل ممکنه بت بسازه و طبیعی هست که بعد از اینکه باهم زیر یک سقف رفتن با واقعیت رو به رو بشن و طرف رو دقیقا همون طوری که هست ببینن و خوب این یکم تو ذوق میزنه. باید سوال ها رو پرسید چون باید با واقعیت کنار اومد، واقعیت ها با عشق حل شدنی نیستند
همه مثال هاتون درسته.آفرین.????
افرین یاسمن موافقتم،
شما که خوشبختی و همسرت رو دوس داری اینجا چکار میکنی؟
بنظرم لازم نیست آدم اینقد ریز بین و جزئی نگر باشه!
نظر شما چیه و چرا؟
چرا مهمه،زیادن جزء هایی که تبدیل به کل شدن! و همون شیرازه زندگیتونو شکل میده…
سلام وقت بخیر .. میشه لطف کنین اگر مشاوره خوبی اهواز میشناسین بهم معرفی کنین نه صرفا در زمینه ازدواج … من درگیر ی سری مسایل شخصی هستم که تا حلشون نکنم به ازدواج فکر نمیکنم مثل کمبود اعتماد به نفس و عدم خودباوری …
موافقم
سلام.من ۲۰ سالمه ترم اول با همکلاسیم اشنا شدم به شدت معقول و از همه نظر تفاهم داریم.توی شزایط خیلی سختی امتحانش کردم از نطر همه هم معقول و مناسبه
ولی ی شهر دیگن .همون شهری ک دانشگاه درس میخونم.و یک بیماری کوچیک هم داره ک من باش مشکلی ندارم اما خونواده بااینا خیلی مشکل دارن و همه مخالفن
حالا فک میکنم نکنه این راه دوری مشکل واقعا ب حساب میاد؟
چون خودم اصلا مشکلی ندارم بااین مسعله ولی ترسیدم از بس مخالفت شد.
نظر منم همینه. من از این سوالا یه چندتاییشو برای گلچین کردم که کلی بودن. قرار نیست دو نفر 100درصد شبیه به هم باشن و باید با کاستی ها و نواقص هم کنار بیان و در طول زندگی به هم شبیه تر بشن. اگر دو نفر 100 درصد شبیه به هم باشن دیگه زندگی مزه ای نداره چون با خودت ازدواج کرده ای
سلام من 22سالمه و در شرف یه ازدواجم الان تو مرحله اشنایی هستیم یه باراومدن و من رد کردم الان دوباره اومدن من میخوام بیشتر درموردش فکر کنم ایشونم ۲۹سالشه من تقریبا این سوالاتو بیشترشو پرسیدم وایشونم پرسیدن حس میکنم تقریبا 80درصد ب تفاهم رسیدیم بقیشم درمورد همین بچه و مسائل زناشویی کنمیتونم مطرح کنم اصلا روم نمیشه راهنماییم میکنین ?
من ک دهم همین ماه میرم خواستگاری اولین بارمم هست استرس دارم با این ک خونمو دارم ماشینمم دارم قدمم بلنده و چارشونه جذاب ورزشکارم هستم خیلی پیشنهادم دارم ولی باز این استرس ول کنم نیست?
برین پیش مشاور
منم روم نمیشه بپرسم از کسی ک رفتم خواستگاری
اگه با یکی عین خودت ازدواج میکردی ک خیلی عالی بود. من یکی عین خودم پیدا کنم ی ثانیه صبر نمیکنم براش
استووو چرا چرت و پرت میگی
من با یکی در چند مدت نامزد بودیم، عاشق همدیگه و برای هم میمردیم،خیلی دوس داشتیم همو، آخرش دخترو در اومد بهم گفت این دوس داشتن و عشق هیچ وقت تو مشکلات بدرد ما نمیخوره، چراااا؟؟!!
چون از روز اول این سوالا رو نپرسیدیم از هم ، و نتونستیم همو بشناسیم،دخترو نازک نارنجی بود،تا بهش میگفتی تو ،میزد زیر گریه،خانوادش هم حمله میکردن بهت،خب حرفشم درست بود،عشق و دوس داشتن هیچ بدردمون نخورد تو این مسائل و بحث ها، و کارمون بهم خورد،،چون شناخت نداشتیم از همدیگه،، و البته اینم بگم عشق و عاشقی این دوره و زمونه دیگه واسه تو فیلماست ،تو واقعیت حداقلش من ندیدم
بارک الله
داداش ازدواج و ول کن بزار دخترا برا خودشون تنهایی زندگی کنن این عشق و دوست دارم همشون الکیه ول کنید بابا من ۵۷سالمه ازدواج هم نکردم خیلی هم راضیم و هم در ارامش کاملم
اتفاقا جزییات مهمه
اگ ادم بیخیال باشه
شاید بشه فاکتور گرف ازش
درسته
خیلی از سوالات باید گزینش بشه تا با عقاید فرهنگ و رسوم آدم و منطقه زندگیش بخوره
سلام وسواس خوب نیست ولی دانستن رفتار وبینش طرف مقابل خوبه قبل ازدواج باشه تا بعد گرچه داریم از تشکیل خانواده دور میشیم بواسطه فقر وتوقع بالا
سوالات جنسی تان خیلی جالب نبودند. اصلا در جلسات اول نباید از این سوالات پرسید. مگر جلسات آخری که دیگر کار در حال تمام شدن است.
سوالات جنسی اش اصلا مناسب نیست. در مورد این مسایل در جلسات اول خیلی نباید صحبت کرد.
دوست عزیز قطعا پست رو با دقت مطالعه نکردین، هیچ کس در جلسه ی اول خواستگاری راجع به این مسائل صحبت نمیکنه.
حتی جلسات دوم و سوم هم نمیشه به این مباحث پرداخت. توضیح دادیم که در طی مراحل پایانی، زمانی که درصد زیادی احتمال جواب مثبت از طرفین وجود داره، با مشورت و رهنمایی یک مشاور
سلام ادمین عزیز ممنون از سایت خوبی که دارید هم محتوایی که میذارید خیلی خوبه و هم نظرات دوستان وپاسخای شما مفیده
من ۲۲سالمه با یه آقایی تقریبا دوساله که ارتباط داریم و خیلی همو دوس داریم
۲-۳ماه پیش همش حرف از ازدواج میزد ولی نمیدونم چیشد یا اطرافیاش چیزی گفتن الان فقط میگه من تاهروقت بخوای باهات میمونم ولی نمیتونم باهات ازدواج کنم
ازینکه دوسم داره مطمعنم
همه ی شرایط ازدواجم داره همه چیش تکمیله ولی نمیخاد ازدواج کنه
از طرفی منم برام یه خاستگار اومده همه شرایطش اوکیه خونوادمم راضین اینقد خوبه که هیچ بهونه ای نمیشه بیارم وجواب منفی بدم و خونوادمم گیر دادن که دیگه وقتشه باید ازدواج کنی
ولی من نمیتونم به کسی به جز اون فک کنم حتی دیشب که خاستگارم اینا اومده بودن خونمون خیلی خودمو کنترل کردم که بفضم نترکه
نمیدونم چیکار کنم میترسم قبول کنم خاستگارمو ولی فکر عشقم از سرم نره بیرون و زندگیم تباه شه
از طرفی هم میگم صبر کنم شاید یکی دوسال دیگه نظرش عوض شد و خاست ازدواج کنیم
خونوادمم گیر دادن و میگن باید همینو قبول کنی و منم نمیتونم حرف دلمو بهشون بزنم نمیدونم چجوری بگم این اقارو نمیخام
ممنون میشم جواب بدید خیلی درگیرم?
ممنون از سایت خوبتون
سلام و درود بر شما
من مدرس سبک زندگی هستم بویژه انتخاب همسر وهمسرداری و…
سوالات خوبی مطرح شده و همگی مهم هستند.
به نظر من مسائل جنسی از همه سوالات مهمه. لطفا متنتون رو اصلاح بفرمایید.
دقیقا چه اصلاحی مد نظرتونه؟
من تو زندگی موفق بودم برای همین توقعات بالاتری از متوسط جامعه دارم و بنظرم لایق این برتری هستم چون تلاش زیادی کردم. مشکل هم همینجاست که سخت پسند شدم و ملاک های من به کمتر کسی میخوره، ولی به کم هم راضی نیستم. مثلا دوست دارم همسرم با هیچکس قبل من هیچ رابطه ای نداشته باشه، بقول قدیمیا آفتاب مهتاب ندیده، اما در عین حال متمدن و مدرن باشه و امروزی فکر کنه. دوست دارم اهل تفریح و ورزش و خوشی باشه اما بسیار هم اقتصادی، حتی مانیکور و برنزه کردن و هزار دست لباس خریدن رو دوست ندارم هرچند با اینکه بیست و پنج سالمه از نظر مالی کم توان نیستم. ضمنا خودمم مشکلات اساسی ای دارم، زود رنج و عصبی و حساس و بد دهنم. بنظر شما با این همه مشکل شانسی برای زندگی سعادتمند دارم؟!!
من چجوری درمورد مسائل جنسی سوال کنم اخه؟؟:/
معمولا آقایون روش پرسیدن این سوالها و پیش کشیدن این مباحث رو بلد هستن نگران نباشید.
البته به این شرط که اگر چنین مسائلی مطرح شد گارد نگیرید و فکر نکنید که طرف مقابل خیلی بی پروا و هیز هست که داره اینقدر راحت چنین مسائلی رو مطرح می کنه. اگر طرف مقابل تون هم خیلی خجالتی بود سعی کنید خودتون کم کم برین سراغش. نگران نباشید کسی بهتون برچسب بی حیا بودن نخواهد زد. البته تاکید میکنم، صرفا با کسی مطرح کنید که دارین باهاش به نتایج قطعی میرسین یعنی 90 درصد جواب هر دو طرف مثبت هست. نه هر خواستگاری که از راه رسید:)
باور کنید دونستن این ها، مطرح کردن اینها، حرف زدن ازشون خیلی خیلی مهمه.
سلام.
ممنون از سوالات غنی که ارائه کردین.
در مورد سوالاتی مثل(( نظر شما به همجنس گرایی)) در افرادی که اصلا به این حرف ها نمیخورن (خانواده متشخص و مذهبی و …)؛ نیاز هست بپرسیم؟
این همه سوال یارو سکته میکنه و پا به فرار میذاره اینا رو باید طی مراحل اشنایی خورد خورد پرسید
سلام لازم نیس مساله رو باز کنید از طبعتون صحبت کنید ومثلا بگید من سرد مزاجم یا گرم مزاجم طرف خودش متوجه میشه
به نظر من داخل یه ساعت زمان خواستگاری به 10 تا از این سوالا هم نمیشه جواب داد چه برسه به این همه سوال …………..
دوست عزیز قرار نیست که شما در جلسه ی اول خواستگاری این سوالات رو مطرح کنید، خواستگاری یک پروسه ی آشنایی هم به دنبال داره، میشه بخش عمده ی این سوالت رو در جلسات دوم به بعد مطرح کرد
خیلی خوب بود
ولی من احساس میکنم این سوالات بیشتر مربوط به خانم ها هست که از آقایون می پرسن
خوب ما مردها چه سوالاتی بپرسیم
به نظرم شما دقیق نخوندین، 80 درصد سوال ها جنسیت ندارن، بخشی هم که صرفا زنانه به نظر میرسه میشه از دید یه مرد مطرحش کرد، یعنی شما دغدغه خودتون ور در قالب همون سوال بریزید و از طرف مقابل بپرسید.
سوالات بسیار عالی بودن و به نظرم هرکس نسبت به موقعیت و جلسه میتونه سوال بپرسه …. به شخصه من یک خانوم هستم و علاقه ای به پرسش سوالات جنسی ندارم …. ولی دیگر سوالات عالی بودن
بنظرتون سوال پرسیدن بهتره یا اینکه خودمون توضیح بدیم که چجور ادمی هستیم و کلا چه خاسته هایی داریم؟؟؟؟؟؟؟
اگر همچی رو از خودت بگی ، طرف مقابل اگه خاطر خوات شده باشه در مورد خودش یه چیزایی رو میگه که با گفته های تو جور در بیاد و نمیتونی واقعا بشناسیش
سلام
منطقی تر اینه که چند جلسه ی اول شما صحبت کنید و خودتون ور معرفی کنید، از طرف مقابل هم بخوایید که همین کار رو بکنن. از خواسته هاتون، از علاقه هاتون و به صورت کلی از هر چیزی که براتون اولویت محسوب میشه صحبت کنید. اشاره به سوالات این بخش برای جلسات سوم به بعد کارساز تره، برای اینکه گاهی چیزی رو بهمون یادآوری میکنه که ممکنه فراموش کرده باشیم. سعی کنید پاسخ سوالات رو هم همون لحظه بگیرید و اجازه ندید که طرف مقابل با تامل پاسخ بده. چون بعضی وقت ها فکر کردن باعث میشه خودمون رو بهتر و منطقی تر از چیزی که واقعا هستیم نشون بدیم. بعد از این سوال ها ادامه ی ارتباط و رفت و آمد و سنجش اون آدم توی برخورد های مختلف هم توصیه میشه. رفتارش هنگام رانندگی، ترافیک، خرید کردن، برخورد با خانواده خودش، با خانواده ی شما و …..
من ۱۷ سالمه قراره حرف بزنم باهاش و اون ۲۵ سالشه به نظرتون تفاوت سنی ما زیاده؟ چه راه حلی دارین؟
خاستگارمم همه چیش اوکیه خونه ماشینو….
سلام
اگر دنبال جواب منطقی می گردین به نظر من 17 سالگی سن مناسبی برای ازدواج نیست، اما اگر دنبال این هستین که خودتون رو قانع کنین که چون وضعیت مالی طرف مقابل، مطلوبه پس بهتره ازدواج کنم بحثش جداست. اختلاف سنی 7 سال خیلی زیاد نیست ولی توی سن شما هیچ ثباتی برای تصمیم گیری وجود نداره، ازدواج یک مسولیت بسیار بزرگ و یک انتخاب حیاتی برای کل زندگیه، من جای شما باشم بیشتر فکر میکنم به اینکه آیا توانایی اداره ی یک زندگی و قبول مسولیت هاش رو دارم یا خیر. به نظرم توی این سوال اختلاف سنی کم اهمیت ترین بخش ماجراست.
موفق باشید دوست عزیز
سلام خدا قوت ..حالا جدی کیس خوب برا ازدواج سراغ داشتین بگین لطفا .مرسی
سلام سوالاتون خوبه ولی زیادی کامله
مثلا شما در جلسه دهم که همه چیز تقریبا به نود درصد رضایتمندی رسیده، یکهو از دختر بپرسی که نظرت راجع به بچه بازها چیه؟ یارو میزنه تو گوشت. میره. تلفنتم بلاک میکنه و میره به همه میگه فلانی بچه بازه…
سوالات جنسی خوبه ولی یک مقدار سوالات چرت هم توی کل سوالا به چشم میخوره.
منظورم اینه که وحی مطلق نیست. هرکسی دوست داشت بعضیهاشو حذف کنه.
سلام ی سوال داشتم…اینکه من ۲۰ سالمه و اون آقا ۲۸ سال…ب نظرتون تفاوت سنی مشکل ساز میشه؟و اینکه بگم من سال دوم رشته مشاوره هستم…خواستم از شما همنظر بپرسم
سلام
چرا ۱۷ سالگی سن خوبی برای ازدواج نیست
خیلی هم خوب هست
سلام.ممنون از دسته بندی و کامل بودن سوالاتون.حتی بعضی قسمت هارو گفته بودین ک چه طور باید جواب داده بشه…
اما یه سوال داشتم اینکه، این سوالات چ طور مطرح بشه؟ کاغذ و خودکار بیاریم بنویسیم?
سوالارو از حفظ بپرسیم؟! مسلما توی اون شرایط و استرس ۲ تاش بیشتر یادمون نیست.
میشه از سوالا کپی بگیریم ک بعدا تکمیل وجواب رو بهمون تحویل بده اما من احساس میکنم ک خاستگار میره و روی سوالا فکر میکنه و رویایی جواب میده… اما بنظرم به هرحال باید جواب ها یادداشت بشه و اگه توی زندگی زد زیر حرفاش بهش بگیم تو قبلا فلان جواب رو دادی حالا چرا جور دیگه شدا؟!!
مگه کلانتریه که بنویسه و تعهد بده، بعد هر وقت زد زیرش بهش یادآوری کنی، این زندگی تشکیل نشه بهتره
فجیع عالی و کامل بود. جای کمترین ایرادی باقی نذاشتین. اما در تعجبم از این همه ناآگاهی و بی مهارتی دوستان.فاجعست!
اوه چ پرویی شما خخخ
عزیزم من یه دوست خیلی صمیمی داشتم همسن شما که فوق العاده آدم عاقل و پخته ای بود نسبت به سنش. یه مورد خیلی خوب براش خواستگار اومد ازدواج کرد.چند سالم بود همدیگه رو خانوادگی میشناختن.اما الان کم کم اون سن کم داره مشکلاتو شکل میده و پشیمونه
سلام، اگه خواستگارت خوبه و توهم آمادگیشو داری پس درنگ نکن.
منم 17 سالمه و به خواستگارم جواب مثبت دادم، چون هم اون خیلی پسر خوبیه و هم من آمادگیشو دارم. ببین واسه ازدواج تفاوت سنی اصلا مهم نیست، مهم اینه که باهم خوشبخت باشین. یکی از اطافیانمون با شوهرش پونزده شونزده سال اختلاف دارن، ولی باهم خیلی خوشبختن
با سلام
من دختری 28 ساله و کارمند هستم و به تازگی با خواستگار معلمی آشنا شدم چطوری استقلال مالی مو بهشون بگم که منطقی باشه و بهشون برنخوره؟
ممنون از راهنماییتون
سلام
زمانی که درباره ی شرایط مالی و توقعات تون از همدیگه بحث می کنید بهش اشاره کنید.
قطعا اگر ایشون فرد منطقی ای باشن از استقلال همسرشون استقبال می کنند.
سلام
سوالاتتون خوب بود
ممنووونم
واقعا سوال نکردن در مورد مساییل جنسی مشکل حادی ایجاد می کنه؟
بنظرم اصلا نمی شه همچین سوالاتی پرسید
سلام
قبلا در این باره به طول مفصل صحبت کردیم حتی داخل همین مقاله هم اشاره شده که پرسیدن چنین سوالاتی فقط زمانی انجام بشه که پاسخ دو طرف قطعا مثبته. اگر شرم مانع پرسیدن چپنین سوالاتی میشه میتونید از یک مشاور کمک بگیرید.
اگر به این ایمان داشته باشین که تفاوت در میل جنسی دلیل بسیاری از طلاق هاست حتما بهش جدی تر فکر می کردید.
سلام دقیقا درسته بیشتر اختلافات وطلاق ها اول از مسائل جنسی شروع میشه زن و مردی که با هم مچ نباشن کم کم اختلاف به وجود میاد
فقط از سر تنهایی و به اجبار ازدواج نکنید که عواقب خودشو دربر داره
سلام بنده جلسه اول حضوری رفتم وتقریبا اکی بودم که برای جلسه دوم قرار شد از طریق تلگرام اقدام کنیم ولی من الان حس میکنم از نظر ظاهری یه کم با خودم درگیرم که شاید نتونم باهاش کنار بیام والان گیج شدم که ایا سوالات شمارو در جلسه بعدی بپرسم اصلا ادامه بدم یانه چون شرایطشون خوبه اطرافینم میگن از قیافه ایراد نگیر بعدا عادی میشه و …. چه کنم؟
اصلا همچین چیزی نیست عزیزم قیافه ای که از نظرت زیباست عادی میشه اما قیافه ای که به دلت نشینه تو همون لحظه اول و به عبارتی زشت باشه اصلا عادی نمیشه .عزیزم ببین تو تصورت میگنجه که با اشتیاق این مرد رو بغل کنی و درآغوشش بگیری
اگه رغبت کنی بغلش بری میشه بیشتر روش فکرکنی
سلام من ۱۹ سالمه و یک خواستگار ۲۸ ساله دارم که تک فرزند هستن و متاستفانه پدرشون معتاد بودن برای همین مادرشون طلاق گرفتن و از بچگی با مادرشون زندگی میکنن چطوری میشه فهمید ایشون راه و روش پدرشون رو ادامه میدن یا نمیدن؟
مریم عزیز، قیافه هیچ وقت عادی نمیشه. بحث اصلا زیبایی یا زشتی نیست. بحث جذابیت است که فرد به فرد متفاوته. اصلا ساده از این مسئله عبور نکنید. اگر در جلسه دوم هم به دلت ننشست، بیشتر فکر کن روی مسئله.
سلام بنده دختری22 ساله هستم که تازه امشب میخوان برای جلسه اول بیان بنظرتون چقدر از این سوالا رو لازمه برای جلسه اول بپرسم؟؟؟؟اصلا اگر من از قیافه طرفم خوشم نیومد لازمه بازم باهاش صحبت کنم؟؟؟؟
سلام مهسای عزیز
جلسه ی اول صرفا یه سری اطلاعات کلی رد و بدل میشه
لازم نیست این سوالات رو مطرح کنید.
شما خودتون رو معرفی کنید از طرف مقابل هم همین رو بخوایید
قیافه مهمه. میگن اگر بی تفاوت بودی نسبت به قیافه ی طرف مقابل ممکنه با رفتار و گفتارش در جلسات بعدی جذبت کنه ول یاگر همون لحظه ی اول متنفر بشی لزومی نداره ادامه بدی. در خواستگار یهای سنتی همه چیز نسبیه.
ان شالله که خیر باشه
سلام
من ۲۸ سالمه میخام برم خاستگاری یک دخار ۱۸ ساله معرف گفته دختر خوبیه
حالا نمیدونم که اختلاف سنی ده سال درسته یا نه؟
آقای امیر، اختلاف سنی رو زمانی میشه بررسی کرد که دو طرف در کنار هم به یک مشاور مراجعه کنند و مشاور اطلاعات نسبی و شناخت نسبی از هر دو طرف داشته باشه. نمیشه با یک عدد نظر داد که آیا دختر خانم 18 ساله برای آقاپسر 28 ساله مناسب هست یا خیر. چون ما هیچ شناختی از هیچ کدوم از شما نداریم. ممکنه باشه ممکنه نباشه. بستگی به خیلی از شرایط دیگه داره.
خدا خیر دنیا و اخرت بهتون بده، یک دنیا ممنون واقعا عالی بود ،براتون ارزوی موفقیت میکنم
سلام بنده دختری هستم ۲۱ ساله که آقایی که ۳۳ سالشونه اومدن خواستگاری و یک بارهم ازدواج ناموفق داشتن اما خانوادم میگن پس خوبی هستن و آشنائن و همه راضی ان اما خودم زیاد از لحاظ ظاهری ازشون خیلی خوشم نیومد و فکر میکنم این اختلاف سنی زیاد هست به نظرتون چیکار کنم ؟
سلام من اتنا ۲۲سالمه خواستگارم هم از نظر قیافه هم مالی هم تحصیلی خوبه ولی من هیچ اشتیاقی برای ارتباط برقرار کردن باهاش و صحبت کردن باهاش ندارم همه اطرفیانم میگن اشنا شو باهاش شاید نظرت عوض بشه خواسم ببینم این بی رغبتی من مشکل من هست یا اون نمیتونه این میل در من ایجاد کنه؟!
سلام آتنای عزیز
با توجه به اینکه هیچ شناختی از هیچ کدوم تون نداریم نمی تونیم نظر قطعی بدیم. ولی اگر خواستگار شما نتونه در نظر اول حس مثبتی رو در شما ایجاد کنه یکم مشکل ساز خواهد بود.
اما بهتره برید و یکی دو جلسه باهاشون حرف بزنید، بعضی از مردها در جلب توجه زن ها ناتوان هستند بهشون فرصت بدین بعد تصمیم گیری کنید.
به نظرم اقا حسین جنس خانمها رو نشناختید دختری که زود ناراحت میشه سرشار از احساسه شما بهتره خودتو اصلاح کنی
سلام، من ۲۳ سالمه و تو گذشته خودم سه اشتباه داشتم، و در هر سه مورد هم خودم بهم زدم باهاشون چون کار درستی نمیدونستم و همیشه از این بابت ناراحت بودم، الان موقعیت ازدواج برام پیش اومده که تقریبا از همه لحاظ به هم میخوریم و کیس مناسبیه خونوادمم کاملا موافقن، سوالم اینه که درمورد گذشتم حرفی بزنم ؟ اصلا درسته که چیزی بگم؟ یا اگه سوالی پرسید حقیقتو بگم؟ چون اونجوری که من ازش شنیدم خودش ادم پاکی بوده و دوس جنس مخالف نداشته و میترسم گفتنش باعث بشه از دستش بدم یا باعث حساسیتش بشم.
مطالب تون خوب بود ممنون اما مرد با ایمان کم یاب ه طوری که من ۴۴ سالمه ومجرد ماندم
نمیشه گفت کمه، ان شالله که جفت تون رو پیدا میکنید، ازدواج هیچ محدودیت سنی نداره
شاید در همین سن اتفاقی براتون بیوفته که مسیر زندگی تون به طرز شگفت انگیزی تغییر کنه
بشین تا مرد با ایمان گیرت بیاد…
بنظر من دخترا همشون عین همند فقط بلدند غر بزنند و ایراد بگیرند تنهایی بهتر از همنشین بد است لعنت به کل دخترا سلطان فقط مرد مرد یعنی یه کلام ختم کلام
سلام،من فاطمه ام 21 سالمه.هفت سال هست ک یه خواستگار دارم ک واقعا منو میخاد،از لحاظ مالی و اخلاقی مشکلی ندارم.اما در نظر اول چهرش جلب توجه نمیکنه و خیلی زیبا نیس،البته من مشکلی ندارم،فقط استرس دارم ک بعد ها بگن شوهرت زیبا نیست،از عکسلعمل دوستان استرس دارم.چون من خودم از لحاظ قیافه زیبام
شوهر شما قرار نیست سوپراستار سینما باشه که بتونه از نظر قیافه نظر همه رو به خودش جلب کنه. اگر توی چنین امر مهمی نظر دوستان و اطرافیان اینقدر براتون مهمه مشخص میده که یک جای کار می لنگه. قیافه برعکس چیزی که گفته میشه اصلا عادی نمیشه. اگر قیافه ی دلنشینی نداره و فکر میکنید بعد از چند سال زشت بودن شون رو به رخ خواهید کشید و از انتخاب تون پشیمون خواهید شد بهتره بهشون جواب منفی بدین. اما نظر قطعی رو شما باید بدید نه کس دیگه ای. اما چیزی که مهمه اینه که همسرتون ور همون طور که ست با تمام وجود بپذیرید نه اینکه تلاش کنید با زشتی اش کنار بیایین چون پولداره.
??????
به حرف مردم چی کار داری حالا ما زشتا دل نداریم؟؟؟ گور بابا حرف مردم میگن باید علف دهن بزی شیرین بیاد چه کار به حرف مردم داری زندگیتو بکن خواهرم
سلام ممنون بابت مطالب خوبتون، من دختری ام که یک بار عقد کردم و جدا شدم، میخواستم بپرسم با توجه به ترس و عدم علاقه ای که به ازدواج مجدد دارم با وجود شرایط ظاهری و کلی نسبتا خوبی که خواستگارم داره چیکار کنم؟ الان 28 سالمه. ممنون میشم راهنمایی کنید.
ساناز عزیز این ترس و نگرانی کاملا طبیعیه، به نظرم لازمه که قبل از اینکه وارد هر نوع رابطه ی عاطفی جدیدی بشین، دوره های روان درمانی رو زیر نظر یک مشاور مورد اعتماد سپری کنید. شما نیاز دارید که زمانی رو به فراموش کردن شرایط بد گذشته و زمانی رو به رفرش کردن به خودتون اختصاص بدین. اگر قبل از بازسازی مجدد یک رابطه ی جدیدی رو شروع کنید احتمال شکست در این رابطه هم وجود داره. برایتون آرزوی خوشبختی و آرامش داریم.
با این همه گرونی و بدبختی دختر ۱۸ ساله پاک الان خواستگار نداره! بد داری ناز میکنی توی این شرایط؟ مشکل ما همین توهم و انتظارات فضایی شما هاست!
چرا خب من الان17 سالمه و چن تا خواستگار دارم اما نگرانیم از اینه ک این سن برای ازدواج مناسب هست یا نه
به نظر من هر دختر یا پسری باید شیطنتای خودشو تو دوران مجردی بکنه تا وقتی وارد ی زندگی جدید میشه بدون هیچ عقده ای باشه
سلام. مطالبتون عالی بود و میشه در زمان خاستگاری ازشون استفاده کرد. ولی بیشتر وقتا ادم انقدر استرس داره ک حتی ممکنه نتونه زیاد حرف بزنه چ برسه سوالای شمارو یادش باشه و بپرسه. نظر و پیشنهاد شما برای کنترل استرس تو جلسه خاستگاری چیه؟؟
سلام
استرس تا یه حدی اش طبیعیه. احتمالا شما در اولین مراحل خواستگار ی هستین. میتونید بعد از چند جلسه و با یک آرامش نسبی این سوال ها رو مطرح کنید. بهترین روش اینه که سوالا ها رو ابتدا خودتون پاسخ بدین و سپس از طرف مقابل هم بخوایین که سوال ها رو پاسخ بدن. پرسیدن همه ی سوالات شاید کمی خسته کننده باشه. یکم به خودتون زمان بدین. روش های کنترل استرس هم بسیاره. گاهی میشه با یک ذکر آرامش پیدا کرد، گاهی با یک سری حرکت های نرم و ریلکس کردن. باید روش مختص خودتون ور کشف کنید. براتون آرزوی خوشبختی داریم.
سلام. لطفا در مورد پاکیزگی خواستگار هم توضیح دهید. من خواستگاری دارم که شراایط تحصیلی و مالی خوبه داره و از لحاظ مذهبی هم خوبه فقط ظاهرا اهل تمیز بودن نیست. یعنی متاسفانه فکر می کنم دهانش بو می دهد و اهل عطر زدن نیست روم نمیشه با کسی مشورت کنم ویا به خودش چیزی بگم برعکس من خیلی به پاکیزگی و تمیز بودن اهمیت می دهم. چگونه میشه در مورد این مسئله صحبت کرد؟
باهاش صحبت کن. خودت ایراد نداری؟ خودت پاکی؟ پاک بودن فقط به بو نیست!
اقای مهدی بهتر نیست یه خورده موءدب تر به سوالات جواب دهید.پاسخهاتون به خانم ساناز و من و… را چک کنید.ما می خوایم باهم اطلاعاتمونو به اشتراک بزاریم وبه هم کمک کنیم نه این که دعوا کنیم.ممنون
انقدر تو نظرات دیگران دخالت نکن وقتی حتی بلد نیستی چطور صحبت کنی
سلام به نظر من این موضوع خیلی مهمه چون آدم با ظاهرش و آراستگیش مورد قضاوت دیگران قرار میگیره و در کل هیچ کس دوس نداره همنشین آدمی باشه که همیشه بوی بد بده یا منظم و تمیز نباشه؛ خیلی محترمانه بهشون بگین که براتون مهمه که شریک زندگیتون به خودش برسه و آراسته باشه
همین اول حل بشه بهتره
باران جان تمیز بودن و آراسته بودن نکته ای نیست که بشه به راحتی ازش عبور کرد. به نظرم اگر حضوری و رو در رو نمیتونی این نکته رو مطرح کنی توی پیام و چت هایی که باهم دارین سربسته بهش اشاره کن. مثلا بگو که من دوست دارم طرف مقابلم همیشه خوش بو و آراسته باشه. به مسواک زدن اهمیت بده و به سلامتی خودش اهمیت بده. مطمئنا طرف مقابل هم درک میکنه که این بحث چرا مطرح شده.
خیلیی سئوالات خوبی رو گفتین . من ۲۰سالمه و تازه می خوام باهاشو حرف بزنم مونده بودم که چه سئوالایی بپرسم . واقعا این سئوال ها کمک بزرگی به من کرد
سلام لطفا سوالاتی که در ازدواج دوم باید پرسیده شود هم مطرح کنید
سلام
حتما دوست عزیز، درباره ی ازدواج دوم و خواستگاری و حواشی اون مطلب کار خواهیم کرد.
ممنون از پیشنهادت
من هم موافقم چون در شرف ازدواج دومم
سلام.خیلی ممنون بابت سوالاتون جالب بودن.من یه سوال داشتم من 21 سالمه و خواستگار زیادی دارم.دوست دارم ازدواج کنم ولی میترسم نتونم از پس مسئولیتش بربیام.لطفا راهنماییم کنید چون واقعا موردهای خوبین ولی اون ترسه نمیزاره بهشون فکرکنم.ممنون
فاطمه جان علم روانشناسی میگه برای اینکه یک فرد آماده ی پذیرش مسولیت زندگی مشترک بشه باید به بلوغ چندگانه دست پیدا کنه:
بلوغ اجتماعی / بلوغ اقتصادی / بلوغ روانی / بلوغ عاطفی / بلوغ اخلاقی / بلوغ جسمانی و جنسی
بلوغ اجتماعی مرحله ای از رشده که تو اون فرد به توانایی ایجاد و مدیریت یک خانواده و امکان ایجاد ارتباطات مهم کاری و اقتصادی و عاطفی دست پیدا کرده. بر اساس چیزی که داری میگی و بدون هیچ شناخت کامل و جامعی می تونم بگم که تو هنوز به بلوغ اجتماعی نرسیدی. لازم نیست عجله کنی، چون این موردهای خوب همیشه هستن و این تویی که باید آمادگی پذیرش این مسولیت بزرگ رو داشته باشی و جا نزنی بعدش.
برات آرزوی خوشبختی دارم.
سلام ادمین عزیز ،من دختر ۲۵ساله هستم ک حدود ۲هفتس بای نفر در حال آشنایی ام ،تقریبا از همه لحاظ باهم تفاهم داریم ،اما من سر چهره یکم درگیرم چهرش بنظرم بدنیست ولی متاسفانه فامیلامون وقتی با ی غریبه وصلت میکنیم طرفو خیلی مسخره میکنن ،فکر کردن ب این موضوع عذابم میده ،ی مشکل دیگه هم هست ک ایشون ب طرز لباس پوشیدن انگار خیلی اهمیت نمیده من چطوری این موضوع رو مطرح کنم
سلام سارای عزیز
اگر چهره اش از نظر تو دلنشین باشه نباید به قضاوت دیگران فکر کنی، این تو هستی که باید همسرت رو بپذیری و با تمام نقص ها و حسن ها باهاش به تفاهم برسی. اما اگر میخوای یک جوری خودت رو قانع کنی که چهره اش چندان هم بد نیست و میتونی باهاش کنار بیای یکم قضیه خطرناک میشه. چهره ی طرف مقابل هیچ وقت عادی نخواهد شد. چهره تاثیر مستقیمی در ایجاد میل جنسی داره. اگر این چهره اونی نیست که بتونی یک عمر کنارش یک رابطه ی لذت بخش و پر از عشق رو برقرار کنی. یکم باید بیشتر فکر کنی.
برات آرزوی خوشبختی داریم.
نظر بسیار منفی در باره همجنسگرایی دلیل تمایل به همجنسگرایی هست مثلا ؛ به کدام دلیل آخه ؟ ذهن جوانها را مسوم نکنید لطفا
دوست عزیز قصد ما مسموم کردن ذهن جوان ها نیست. یک سری نشانه های واضح وجود داره که دقت کردن به اونها میتونه جلوی خیلی از پیشآمد ها رو بگیره. نظر بسیار منفی با نظر منفی خیلی متفاوته. چرا که ممکنه طرف هم جنس گرا باشه ولی با نظر منفی تندش بخواد این قضیه رو کتمان کنه.
منظور نویسنده ی پست افراط و زیاده روی در ابراز نظره. همین
باسلام
از بابت مطالب متشکرم .
یک سوال داشتم مسائل جنسی چند درصد میتونه سهم داشته باشه توی جواب به خواستگاری ؟؟؟
سلام خواهش میکنم
مسائل جنسی بهتره زمانی مطرح بشه که تمام توافقات اولیه حاصل شده و طرفین به یک جمع بندی نسبتا مثبت رسیدن. گرایش های هم سوی جنسی زمانی اهمیت پیدا میکنه که بدونیم با توجه به گستردگی روابط در دنیای امروز متاسفانه در صورت عدم تفاهم توی این زمینه به راحتی باب خیانت میتونه بین زوجین باز بشه و تبعات ناگواری داشته باشه.
طبیعتا کسی که میل جنسی بالایی داره در کنار کسی که میل جنسی پایینی داره اذیت میشه و همین طور برعکس. میل جنسی تمام زندگی نیست اما اهمیت بسیاری توی شیرین تر شدن روابط داره
صد در صد
ب نظر من این مسائل خیلی مهمه و اگ دربارش حرف زده نشه ممکنه مشکل ساز باشه
سلام.من 28 سوالم و خواستگاری دارم که شیش سال از من بزرگتر دو حلسه باهاشون صحبت کردم و تقریبا سوالات شما پرسبدم تو جلسه دوم حدود پنجاه تا سوال پرسیدم و تقریبا تفاهم کامل داریم. مشکل اینجاست که مادرم و برادرم معتقدند که ایشون زشت. من ظاهر معمولی دارم و خس میکنم ایشون هم ظاهرشون خوبه. من خیلی خواستگار داشتم شده افرادی که اصلا دوست نداشتم حتی توجلسه صحبت بهشون نگاهدکنم ولی قیافه ایشون اصلا دل زدم نکرده و اصلا وقتی نگاهشون می کنم حس بدی ندارم. اما مخالفت مادرم و بردارم خیلی منو به شک انداخته…چه کنم؟
سلام آرزوی عزیز
از بابت تاخیر در پاسخ گویی پوزش میخوام، تعداد کامنت ها واقعا بالاست و همین امر سبب میشه که کامنت ها با تاخیر تایید و پاسخ داده بشه.
به نظرم اصل شما هستید که باید با چهره ی طرف مقابل کنار بیایید. سعی کنید که خیلی منطقی و دوستانه برادر و مادرتون رو قانع کنید. اظهار نظر خانواده زمانی میتونه مهم تلقی بشه که یک ایراد و نقص اخلاقی رو بهتون تذکر بدن و شما بخوایید که پافشاری بکنید.
شما ابتدا ده سال آینده ی زندگی مشترک تون رو با همین فرد و با همین قیافه تجسم کنید، اگر بتونید با همین ظاهر باهاش عشق ورزی کنید و روابط خاص برقرار کنید و قیافه شون باعث دلزدگی شما نشه، می تونیم بگیم مشکل خاصی نخواهید داشت.
اگر لازم شد حتی به مشاور مراجعه کنید تا احساس درونی تون به اثبات برسه. براتون زندگی سرشار از آرامش و عشق آرزو می کنم.
سلام ممنون از سایت خوبتون
من یه سوال داشتم ،من در گذشته رابطه های ناموفق داشتم ،نمیدونم باید در جلسه خواستگاری درموردش صحبت کنم یا نه،یا اگر پرسید جواب چی بدم،میشه کمک کنین
کاش همه به این باور میرسیدن ک سیرت زیبا مهمه ن صورت زیبا
یه ازدواج نا موفق داشتم و دوباره میخوام برم خواستگاری سوالی که مطمعنا ازم میشه اینه که چرا جدا شدی واقعیت جواب دادن خیلی مهمه ولی چطوری جواب بدیم … ایا فاش کردن راز بقیه نیست …?ایا اشکال شرعی نداره ?
به نظر من نه تنها اخلاقی نیست، عقلانی نیست! هر چی بد بگی تف سر بالاست و نحوه پاسخ شما منش، رفتار و کلاس شما را میرسونه و این فقط مورد قضاوت آنها میگیره، نه رفتار همسر سابقتان.
ولی ب نظر من نظرت کاملا اشتباهه
اگ هر پسر و دختری میخان ازدوااج کنن و از روی دذوس داشتنه و هیچ اجباری توش نیست پس باید هر چی بینشونه رو بریزن رو دایره ن اینکه پسره ی سری مسائل مخفی داشته باشه و دختره ی سری چیزهای پنهونی
هر چی بدتر بگی نفر جدید در مقایسه فکر می کنه دیگه اون چه جواهریه، باید راست گفت ولی کلی بگو و نحوه بیان نیز مهم هستش
جدایی دو نفر لزوما دلیل بد بودن یکی از اون ها نیست. همیشه قرار نیست یک طرف رابطه آدم بدی باشه که ازدواج به طلاق منجر بشه. به جز مواردی که طرف فساد اخلاقی داره، بیماره یا معتاده و … در بیشتر موارد دو طرف به دلیل نداشتن تفاهم جدا می شن.
پس اصل رو بر صداقت بذارین و حتی این امکان رو فراهم کنید که فرد مورد نظر بتونه با همسر سابق تون هم گفتگو داشته باشه.
البته زمانی که مسئله ی ازدواج تون جدی شده باشه. طرف مقابل اگر اهل منطق باشه میتونه از خلال صحبت های دو نفره ی شما اصل مطلب رو دریافت کنه. اینکه همه ی تقصیر ها رو بندازین گردن همسر سابق و خودتون رو مبرا بدونین معمولا نتیجه ی خوبی نداره.
موفق باشید
شما تاکید میکنین که ظاهر مهمه و اینکه باید به دل طرفین بشینه. حالا اگه نهایت بعد از ۳ جلسه تقرییا تفاهم داشتیم یعنی شرایط و همه چی معمولی بود ولی علف به دهن بزی شیرین نیومد چی؟ باز باید ادامه بدیم؟
زندگی مشترک همش توی اون چند ماه اول نامزدی خلاصه نمیشه. توی اون برهه همه چیز عالیه و روابط رمانتیکه. بعدا که توی سختی ها و زشتی های زندگی افتادین، وقتی خواستین وارد زندگی بشین، وقتی برای برقراری رابطه هیچ میلی در خودتون حس نکردین، وقتی عشق ورزی همسرتون در شما هیچ حسی ایجاد نکرد؛ می تونین به اهمیت ظاهر دلپسند پی ببرین. ظاهر خوب منظور زیبایی نیست، ظاهریه که به دل شما بشینه. شاید یک چهره ی معمولی برای شما خیلی خوشایند باشه و در مقابل یک چهره ی زیبا هیچ حسی در شما ایجاد نکنه.
و یه سوال مهم دیگه که ندیدم دوستان پرسیده باشن اینه که اگر کس دیگه ای رو دوست داشته باشیم ازدواج با دیگری وقتی اون طرف تو ذهنمون هست درسته؟ چون من میخوام عاقلانه تصمیم بگیرم و به این آسونی راهی برای فراموش کردن اون شخص نمیبینم. چیکار باید کرد؟
من توصیه می کنم تا از تله ی وابستگی های قبلی رها نشدین وارد رابطه ی جدید نشین. این هم خیانت به خودتون هست هم به طرف مقابل.
خیانتی که شاید خیلی نمود بیرونی نداشته باشه اما باعث میشه کم کم مثل خوره روح و روان تون رو تخریب کنه. شما بعد یه مدت با اولین ناملایمت ها شروع به مقایسه ی همسر با اون تصویر ایده آل گذشته می کنید، همش حسرت گذشته رو می خورید و این باعث میشه دچار ناکامی بشین در زندگی کنونی تون.
توصیه میکنم مقاله ی چطور گذشته را فراموش کنم رو از همین سایت مطالعه کنید.
https://www.aroos.co/how-to-forget-your-past/
با سلام و تشکر بابت راهنماییتون..حالا اگر دختری با پسری آشنا بشن و ی جلسه خاستگاریم رفته باشن ولی از دوران آشنایی ارتباط لمسی داشته باشن،تکلیف چیه؟این آقا مناسبه؟
سلام روشنک جان
سوالت خیلی کلیه. یعنی بدون شناخت طرفین نمیشه پاسخ روشنی داد. ولی در کل کمی باید محتاط باشی. بعضی از آقایون تو دوره ی آشنایی پا از حد فراتر میذارن و توقعات بی جا دارن. اما ممکنه بعد از دوره ی آشنایی و درست زمانی که دختر خانم تمایل به ادامه ی رابطه داره، رابطه رو کات کنن. این باعث آسیب روحی به دختر خانم خواهد بود. حتی اگر مقید به اصول مذهبی هم نباشی برای شروع رابطه باید پله پله جلو بری و نمیشه چند مرحله رو یهو رد کنی و عجله کنی توی این مسیر.
من امشب خواستگاریمه؛ چطوری بفهمم ک تا چ حد ب مادرش وابستس؟ چ سوالی بپرسم تا بفهمم چقدر رفتارهاش و تصمیماتش تابع مامانشه؟ و با چ سوالی شکاک بودنشو بسنجم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید؛ این دو مورد واسم خیلی مهمه
سلام
واقعا با یکی دو تا سوال و در جلسه ی اول نمیشه به این دو تا موضوع مهم پی برد. اینها چیزهایی هستن که به مرور و در رابطه ی طولانی مدت کشف میشن. در رابطه با وابستگی به مادر میشه وارد فاز خاطره گویی شد. طرف در خاطره گویی هاش بیشتر خود واقعی اش هست، توی تک تک حرف هاش و جملاتش کنکاش کنید، جایگاه مادر رو بسنجید، ببینید آیا انتخاب هایی که تا حالا کرده اعم از رشته و شغل و مسکن و … انتخاب خودش بوده یا مادرش، به صورت غیر مستقیم مطرح کنید البته.
درباره ی شکاک بودن باید رک و صریح سوال پرسید، از خط قرمزهاش بپرسید از ازادی عملی بهش بگید که میخوایید تو زندگی داشته باشید. ازش بپرسید نظرش درباره ی ادامه تحصیل، اشتغال و سفر رفتن شما چیه. آدم ها تا یه حدی میتونن پنهان کاری کنن ولی به هر حال ناچارن خودشون رو لو بدن.
سلام من 23 سالمه و خاستگاری دارم ک ازنظر اخلاق، ایمان، شغل خوبه قیافه اش هم معمولیه یه جورایی ب دلم نشسته با نمکه اما قدش نیم وجب از خودم بیشتره اما چهارشونه اس خودم ریزه ام قد معمولی دارم بلند قد نیستم اما هنوز هم میترسم جواب قطعی رو بدم خیلی دوست داشتم یکم قدش بلند تر بود اینم میدونم هیچ وقت همه اون چیزی که میخایم درون یه نفر پیدا نمیشه تنها مشکل یکم قدشه که همه میگن تازه به خودت میخوره
نمیدونم حالا که چه جوابی بدم میترسم نتونم یه زندگی جدید با یه نفر دیگه شروع کنم همیشه چون مادرم بوده زندگی راحتی داشتم میترسم نتونم یه زندگی جدید رو همراهش ادامه بدم چکار کنم این ترسم از بین میره یا نع عادیه این ترسیدن
سلام مریم عزیز
بر اساس گفته های محدود و کلی شما نمیشه نظر متقنی رو ارائه کرد، در ضمن هیچ کس غیر از خودت نمی تونه بگه که جوابت به این آقای خواستگار چی باشه. چه مشاور، چه مادر و چه هر کس دیگه ای.
اما در زمینه ی ترس از تشکیل زندگی، خب تا یه حدی نرماله. ترس از تغییر بزرگی که در زندگی ایجاد میشه، ترس از مسولیت، ترس از پشیمانی و …
اما باید ببینیم چطور میتونیم ترس هامون رو کنترل کنیم، یا اینکه ترس های ما مرضی هستن یا طبیعی و نرمال. خودت بهتر از هر کس دیگه ای می تونی این رو تشخیص بدی. باید به اون بلوغ فکری و رشد عقلانی رسیده باشی که از پس یه زندگی برمیای یا نه. طبیعیه که زندگی متاهلی مثل مجردی لای پر قو زندگی کردن نداره و مسولیت های بزرگی به دوشت میوفته.
قد بلند حالا یه چند سانت این ور و اون ور، چیزی نیست که تو رو به دلشوره بندازه و به شک دچارت کنه، احتمالا یه موضوع دیگه ای هم این وسط هست که ذهنت درگیره ولی نمی خوای بهش بها بدی. اگر نگرانی که این ترس مخرب باشه بهتره یه جلسه یمشاوره داشته باشی به شکل حضوری.
سلام ممنون از مطالبتون
من 25 سالمه و با یه دختری آشنا شدم که اونم هم سن خودمه .در مورد سوالاتی که شما گفتین هم نسبتا بعضی هاشونو از هم پرسیدیم و به یه تفاهم نسبی رسیدیم
میخواستم بدونم در مورد مسائل جنسی طبق نظر شما که گفتین وقتی تقریبا نظر قطعیمون مثبت شده راجع بهش صحبت کنیم آیا اگر در اون مورد با هم تفاهم نداشتیم یا اختلاف نظر بود رابطه کلا باید کات بشه یا پیشنهادتون در کل در این مورد چیه ؟ چون ندیدم در سوال و جوابا به این مسئله اشاره کرده باشین
تفاهم جنسی اهمیت بسیاری داره. اگر شما جزو افرادی باشید که عشق ورزی و برقراری رابطه براتون اولویت بالایی داشته باشه و در مقابل برای همسرتون اولویت پایینی داشت هباشه قطعا به مشکل خواهید خورد و اونجور که باید نمیتونید از زندگی لذت ببرید. بعد از صحبت کردن حتما با یک کارشناس و مشاور متخصص در این زمینه صحبت کنید که دقیق راهنمایی تون کنن.
دوست عزیز، پرسیدن سوالات برای رسیدن به شناخت نسبی مطرح میشن، که دو طرف ببینن می تونن با هم به تفاهم برسن یا خیر، میتونن زوج مناسبی برای هم باشن یا خیر. پس در نتیجه سوالات جواب ثابتی ندارن، آدم ها علاقه ها، ویژگی های شخصیتی و جهان متفاوتی دارن. مهم اون نزدیکی بین دو نفر هست که باید ایجاد بشه.
سوالات خیلی خوبی بود ومن خیلی دلم میخواد که درمورد سوالات جنسی صحبت کنم چون من دررابطه جنسی یه صلیقه هایی دارم که نمیدونم اون کارا را انجام میده یانه. ولی خودم هرکاری که بخواد براش انجام میدم.
ممنونم.
در اینکه باید حرف بزنید که هیچ شکی وجود نداره. اما با توجه به بافت سنتی غالب خانواده ها در ایران، مطرح کردن چنین مسائلی برای خیلی ها تابو هست. اگر میخوایید که هم سوالات تون رو مطرح کنید و هم رابطه ای که شرو عشده دچار خلل نشه. چند نکته رو رعایت کنید. اول اینکه مطرح کردن این سوالات صورت دیگه ای به خودش نگیره. یعنی به بحث کردن و وارد ریز مسائل شدن کشیده نشه چون در این صورت حساب دیگه ای روی شما خواهند کرد.
زمانی سوالات رو مطرح کنید که از همه جهت آماده ی ازدواج با فرد مورد نظر هستید و بهانه ای برای بر هم زدن این آشنایی وجود نداره. چه از نظر شما و چه طرف مقابل. در کمال ادب و کاملا با حفظ حریم ها سوالات ور مطرح کنید.
سلام
اینکه از استقلال مالی طرف مقابل بپرسم چرا مهمه؟؟؟چجوری بپرسم ناراحت نشه؟؟؟
چرا باید ناراحت بشه؟
بالاخره شما باید بدونید بر چه اساسی زندگی تون رو برنامه ریزی کنید. معیارتون در زندگی چی باشه. شاید از نظر شما یک مبنایی برای حداقل ها هست که برای ایشون حداکثر محسوب میشه. تفاهم مالی خیلی مهمه. در تک تک تصمیم گیری ها دخیله.
سلام من از یک دختر خواستگاری کردم کە تقریبا از همە نظر خوبە ولی بە من گفت کە رماتیسم مفصلی خفیف دارە و حالا من نمیدونم باید ادامە بدم یا عقب بکشم هیچ بیماری تقصیر خود ادم نیست کە ؟ از اون ورم مشکلات این بیماری هست…..
درست ترین کاری که الان به ذهن میرسه اینه که با پزشک معالج شون مشورت کنید تا به تمام نکات تاریکی که دتوی ذهن تون دارین پاسخ بدن. بعدش میتونید تصمیم درستی بگیرید.
سلام وقت بخیر
سوالها خیلی تخصصی و جامع هستند اما مشکل نداشتن پاسخ این سوالهاست در واقع مانند سوال نظر شما راجع به همجنس گرایی چیست اگر پاسخ خیلی منفی باشدنشانه ی تمایل به همجنس بازی است
هیچ کدوم از این سوالها یک جواب از پیش تعریف شده نداره. چطوری مشه همه ی آدم ها رو در یک چارچوب قرار بدیم و بگیم هرکی خلاف این ها رو گفت به درد ازدواج نمیخوره؟ شما باید بگردین دنبال کسی که پاسخ هاش به پاسخ های شما نزدیک تره.
در زمینه سوالی که پرسیدید هم باید بگم گاهی اتفاق میوفته که کسی چون یک نقص اخلاقی رو داره و سعی داره پنهانش کنه به شکل خیلی تابلویی باهاش مخالفت میکنه که خودش رو تبرئه کنه. منظور از این سوال اینه.
سلام
ممنون از سوالاتتون،من توی بعضی از کانالها و سایت ها خوندم سوالات را به شیوه معکوس بپرسید بنظم شیوه معکوس بهتره چون مشخص نمیشه نظر شما چی، امکانش هست سوالاتمعکوس هم بزارید؟
یسوال دیگه هم دارم چطور متوجه بشیم طرف مقابل ما صداقت داره در حرفای که میزنه
مممنونم
میتونید همزمان به سوالات جواب بدید.
اصل بر صداقته در یک آشنایی.
ولی صرف پرسیدن چند سوال نمیشه اطمینان حاصل کرد. آشنایی مدت داره، روال داره، اشنایی در محیط های مختلف اتفاق میوفته. باید رفتارش رو حین رانندگی، مصاحبت با خانواده، دوستان، در محیط کار، بیرون و در اجتماع در ارتباط با آدم های دیگه و …. ببینید و بسنجید.
آدم ها توی گفته هاشون همیشه دوست دارن موجه جلوه کنن مخصوصا اگر از طرف مقابل خوششون اومده باشه
چون دوست ندارن که از دستش بدن
سلام خسته نباشید
من همیشه دوست داشتم کسی رو عاشقانه بخوام و بعد اون به خواستگاریم بیاد اما متاسفانه نتونستم چنین فردی رو توی زندگیم پیدا کنم و حالا همه عجله دارن که زود ازدواج کن سنت داره میگذره و من با اینکه بی میل هستم قبول کردم که شخصی به خواستگاریم بیاد اما من اصلا چنین روشی رو هر چند شاید درست باشه قبول ندارم نمیدونم چکار کنم؟
سلام
راضیه جان، دختران بسیاری شرایط شما رو دارن. یعنی تمایل به یک ازدواج عاشقانه و تا حد ممکن آرمانی، ولی موقعیت و شرایط این آشنایی رو ندارن. در چنین وضعیتی خودتون هستین که باید تصمیم بگیرین. هیچ مشاوری نمیتونه به شما بگه که منتظر این شرایط ذهنی بمون یا به یک خواستگار نرمال پاسخ مثبت بده. شرایط رو بسنج و عجله هم نکن. ازدواج مسابقه نیست که نگران عقب موندن از بقیه باشی ترس از اول نشدن هم نباید مانع تصمیم گیری درستت بشه. ولی موقعیت های خوب رو هم سرسری از دست نده. ممکنه در خلال آشنایی همون عشقی که انتظارش رو داری رخ بده.
سلام.
جونی 24 ساله هستم با شرایط مناسبی واسه ی ازدواج و به تازگی با خانومی 26 ساله آشنا شدم که معرفی شده بودن…میخواستم بدونم این اخلاف سنی مشکلی ایجاد نمیکنه؟
اختلاف سنی اونم در حد دو سال طبیعتا به خودی خود مشکل ساز نیست. مگر اینکه از جنبه های دیگه اختلافی پیش بیاد.
اقافرشیده گل: حرفتون و انتخابتون ب نظرمن یکم خنده داره با تمام احترامی که برای ادمین قائلم ولی ب نظر من حرف اقای ادمین تا حدودی درسته شما تازه 24سالتونه میتونید برای ازدواج دخترایی بهتر با سن های پایین تر از سن خودتون انتخاب کنید اون خانوم 26سالشونه و شما24 ب طور کلی بگم افکار اون خانوم 2سال از افکار شما بزرگتره یعنی افکاراون خانوم از افکارات و هدف های شما فراتراز حدتصوره اون خانوم دوستای هم سن خودشو داره ک شاید شما دوست نداشته باشید با اونا رفتو امدی کنن اون خانوم مد نظرتون ..و بالعکس من عددی نیستم ک ب شما بگم چیکار کنید اما نظرمو میدم سعی کنید انتخابی داشته باشید که بعد ها پشیمونی پیش نیاد اختلاف سنی 3 یا 5ماه بزرگترو رو میتونستین تحمل کنید ولی 2سال رو نه شما رو نمیدونم ولی من اگه ب جای شما بودم ب هیچ عنوان تو فکر همچین ازدواجی نمیرفتم….. با ارزوی موفقیت وزندگیی سرشار از عشق…….
دوست عزیز من آقا نیستم 🙂
ببنید بحث از اختلاف سنی بین خانم و آقا یه کلیشه جنسیتی هست که باید تمومش کنیم.
این افکار رو دور بریزید که زن حتما باید کوچیک تر باشه و مرد حتما باید بزرگ تر.
اصلا این حتما ها رو کی تعیین میکنه؟
اون مسائل اصلی ازدواج رو در نظر بگیرید. یکی دو سال اختلاف سنتی برعکس کلیشه هیچ اشکالی نداره.
در ضمن اینکه خانم با چه کسانی معاشرت می کنن یا نمی کنن به نظرم یک تصمیم فردیه ربطی به همسر آینده نداره، گویا هنوز هم معتقدین که آقایون باید چارچوب زندگی همسرشون رو تعیین کنن! حالا اگر خانم دو سال کوچیک تر باشن نمی تونن دوستانی داشته باشن که آقا نمی پسنده؟ آخه بعضی چیزها اصلا به سن و سال ربطی نداره. خیلی از آقایون هستند که پخته تر از سن و سالشون هستن، برعکسش هم میتونه در مورد خانم ها رخ بده.
سلام ب همه دوستان.تشکر از بروبچ سایت.بابت مطلب مهم و ارزشمندتون..
ی نکته. قرارنیس همه، سوالارو بپرسید.گلچین کنید.و طی چندجلسه باشه بهتره.حتی فرصت پاسخ بدید تا جلسه بعد.مراقب باشید دلبستگی و حتی ابراز احساسات صورت نگیره. چون خود واقعی طرف مقابلتونو باید بشناسید.و خودتون رو ب او..
فقط اون قسمت نظرتان درباره ی فحش های رکیک و ناموسی چیست؟و درباره ی سادیسم و مازوخیسم چه نظری دارید؟
يه چيز ديگه بود!!!!!
سلام من یه سوالو نمیتونم از خودم جوابشو بگیرم و اون این هست که چرا باید ازدواج کنم؟ حالا مثلا بپرسن چرا با من ازدواج میکنی یه جواب دارم بگم زیبایی اخلاق خانواده و… که برام قابل تشخیصه و از این منظر نگاه کردن دلیلی برای ازدواج می بینم ولی کسی بپرسه چرا میخای ازدواج کنی بدونه اینکه شخصی در مقابلم باشه و نظرمو بخام در مورد ازدواج با اون بدم امکان پذیر برام نیست آیا مشکل از منه یا سوال به اشتباه طراحی شده؟؟ گیج شدم
خیلی از جوون ها حاضر نیستن ازدواج کنن، اونها دلایل خودشون رو دارن شمام قطعا باید دلایل خودتون رو داشته باشین. مثلا اینکه دلم میخواد به آرامش برسم، نیاز به یک همراه دارم، دوست دارم در کنار همسرم رشد کنم، میخوام عشق رو تجربه کنم، به خاطر رابطه جنسی، به خاطر فرزندآوری و ….
نمیگم این دلایل، دلایل درست و کاملی هستن، اما خیلی از مردم به خاطر یکی از همین دلایل ازدواج میکنن.
باید یکم روش فکر کنید حتما دلیل قابل قبولی دارین برای خودتون. ولی اصلا جای نگرانی نیست.
سلام من24سالمه و خواستگاری دارم که مادرشون منو دیده و الان 4ساله که مدام درحال خواستگاری کردن هست.پسرشون منو ندیده و بالاخره راضی شدم که بیان و پسرشون میخوان تازه منو ببینن.من نمیدونم باید چیکارکنم و چی بپرسم اصلا بنظرتون پرسیدن سوالایی که اینجا گذاشتین زود نیس؟بنظرتون لازمه که همه اینارو بپرسم؟
یکی دو جلسه ی اول صرفا جهت شناخت دو طرف برگزار میشه. لازم نیست فورا به سراغ این سوالات برین.
اما از جلسات بعدی میتونید هر جلسه رو به مطرح کردن یکی از موضوعات اختصاص بدین.
این شما هستین که باید به نتیجه برسین، چیزی رو بپرسین که براتون اولویت داره.
ممکنه بخشی از این سوالات اصلا دغدغه شما نباشن.
اشتباه من رو نکنید! فقط پرسیدن کافی نیست! تحقیق کنید که دروغ نگن…
چرت ترین، چیپ ترین، پوچ ترین، بی عرضه ترین، بی عقل ترین و بی شخصیت ترین انتخابی که می تونستم بکنم رو کردم…
سریع انتخاب نکنید! با دهن بسته و چشم باز برین جلو!
متاسفم برای گذشته ی تلخ تون. بله قطعا تحقیق کردن از مطرح کردن سوالات خواستگاری هم مهم تره.
چون افراد معمولا دوست دارن در پاسخ دادن موجه تر از چیزی که هستن جلوه کنن.
وا این چ سوالاییه اخه. بعدشم تو این گرونی کسی مغزخرخورده ازدواج کنه مگ
سلام دوست عزیز
لیلا جان، دو انتقاد در یک کامنت، بدون اینکه پیشنهادی در کنارش مطرح بشه، نشانه ی خوبی نیست. اگر انتقادی از مطلب دارید به نظرم باید موردی بگین تا اصلاح بشه. جمله ی دوم تون هم نشانه ی یک خشمه که نمیدونم منشاش چی میتونه باشه.
در همین شرایط سخت اقتصادی هم خیلی ها دوست دارن که ازدواج کنن. چون شما تمایلی به ازدواج ندارین دلیل نمیشه به بقیه ی افراد توهین کنین. افرادی هستند که سخت نمیگیرن و حاضرن با کمترین امکانات ولی با بیشترین عشق در کنار هم باشن و بهاش رو هم پرداخت میکنن.
روزهای خوشی براتون آروز میکنم.
سلام.عالی بود سوالا.
ی سوالی که برای من پیش اومده اینه که 10سال فاصله سنی به نظرتون مشکل ایجاد نمیکنه؟شرایط کیس مورد نظر از همه لحاظ مناسبه من20سالمه و اون 30.
مرضیه ی عزیز
این سوال خیلی کلیه. بارها گفتیم که صرفا یک اختلاف سنی ده ساله نمیتونه ملاکی برای خوب یا بد بودن یک رابطه باشه
خیلی مسائل مهم تر از سن و اختلاف سنی این وسط مطرحه.
سلام سوالاتتون خیلی خوب بود اما من یکم شرایطم متفاوته من دختری 37ساله خواستگاری دارم همسن خودم اما سابقه ازدواج دارند همسرفوت شده و دختری سه ساله داره همه معیارهای مد نظرمو داره بجز بچه و قیافه بنظرتون چه کنم
سلام
ازدواج با مردی که فرزند داره سختی ها و پیچیدگی های خاصی داره.
ابتدا به این نتیجه برسین که دلیل انتخاب شما، خودتون و ویژگی های فردی خودتون هست، نه الزاما پیدا کردن یک مادر برای فرزندشون. این خیلی مهمه. دوم اینکه قیافه خیلی مهمه، برعکس چیزی که خیلی ها میگن، تو زندگی موقعیت هایی پیش میاد که ممکنه حتی جذابیت های ظاهری برای شما ایجاد نشه به خاطر قیافه ی طرف. پس خوب به این قضیه فکر کنید، اگر این قیافه مانع ایجاد حس ها در شما نخواهد شد بقیه موارد رو بررسی کنید.
اما اگر این روح بزرگ رو در خودتون سراغ دارین که برای فرزند کس دیگه ای مادری بکنید، اگر بعدها که خودتون صاحبت اولاد شدین اون رو به چشم یک مزاحم نگاه نمی کنید، و بین اون و فرزند خودتون فرق نمیذارین، اگر حس نمی کنید که وجود اون بچه اختلالی در زندگیتون ایجاد کرده، اگر میتونید مادری بکنید براش. میتونید روی خواستگاری این آقا جدی تر فکر کنید.
حتما و حتما از مشاور کمک بگیرید
سلام
بنده بیماری hpv دارم
رفتم ی جایی خاستگاری.از طرف مقابل خوشم اومد. این قضیه و دلیلش ک رابطه کنترل نشده بود رو گفتم. خیلی روحیم و حالم بد شد.
میخام بدونم ازین ب بعد بگم همچین مشکلی دارم یا نگم؟ البته نمیتونم ب شریک زندگیم واقعیت رو نگم. از طرفی بگم هم فکر میکنم موقعیت ازدواج هامو از دست بدم. میخام کم کم ب مجردی ابدی فک کنم ک زندگی آدم دیگه ای رو خراب نکنم. توی اینترنت چیزای مختلفی نوشته. هم نوشته برای طرف مقابل خطر داره (خطر سرطان دهانه رحم) و هم نوشته واکسن داره برای جلوگیریش و تست های دوره ای ۶ ماهه ک میتونه از خطر مبتلا شدن جلوگیری کنه. شما کمکم کنید چی کنم
دوست عزیز بیماریهای مهم رو حتما باید به طرف مقابل اطلاع داد، طرف مقابل حق داره با آگاهی تصمیم بگیره و نگفتن و پنهان کاری درست نیست حتی شرایطی داره که میتونه عقد رو باطل بکنه.
به نظر میاد شما باید اول با یک پزشک مشورت کنید و اطلاعات تون رو راجع به بیماری تون و راه های انتقال و خطراتی که برای شریک زندگی تون ممکنه داشته باشه رو کامل کنید. بعد در مراحل آشنایی با دلیل و سند حرف بزنید. حتی میتونید با همسر آینده تون به پزشک مراجعه کنید و از طریق پزشک تون بهش آگاهی های لازم رو بدین. نمیشه قاطعانه گفت که هیچ کس با این شرایط شما رو نمیپذیره. خب قطعا در کنار این مشکل، حسن هایی هم دارید که ممکنه دلیل انتخاب تون باشه. قبل از اینکه بازی رو شروع کنید نمیتونید خودتون رو بازنده حساب کنید. برای زندگی باید بجنگید. هیچ وقت قبل از تلاش کافی شکست رو نپذیرید.
اگر واقعا کسی مد نظرتون هست و دوست دارید بهش برسید تلاش تون رو براش بکنید.
سلام بابت سوالا واقعا ممنون …فقط میشه بگین :
۱_ وقتی پدر مادر دختر میخوان با پسر صحبت کنن چه سوالاتی باید بپرسن؟
۲_ پدر دختر باید در تحقیق میدانی چه سوالاتی بپرسد؟
۳_اون جلسه ای که خانواده دختر یه سری به منزل پسر میزنن آیا باید خود دختر هم برود یا نه؟ و در آنجا باید چه کرد؟
ممنون
سلام خواهش میکنم.
1- چیزهایی که براشون اولویت داره. مسائلی که به نظرشون مطرح شدن اونها میتونه به شناخت منتهی بشه. از شغلش، اعتقاداتش، روابطش، آینده ای که متصور هست، اختیاراتی که قراره به همسرش بده، حق و حقوقی ک هبرای همسرش در نظر داره، سطح مالی و خیلی چیزهای دیگه. هر خانواده ممکنه مسائل متفاوتی براش اهمیت داشته باشه بنابراین یک پاسخ قطعی نیمشه به این سوال داد. در کل جنم فرد باید سنجیده بشه.
2- دقیقا همون سوالاتی که براشون مهمه درباره طرف بدونن. اینکه آدم رفیقی بازی هست یا نه، اهل کار هست یا نه، چشم و دل پاکه یا نه، سابقه زندان یا درگیر ی تو محل داره یا خیر. در کل آدم آرومی هست یا دعوایی، اهل خانواده است یا نه؟ مورد اعتماد اهل محل هست یا خیر؟
3- بستگی به رسم و رسوم هر خانواده داره
سلام ممنون ازاطلاعات وراهنماییهاتون … من چندماه پیش نامزدداشتم وقرارمون این بود بعداز۷ماه نامزدی عقدکنیم..شکرخدادرطول دوران نامزدی بمدت ۲۰روزطرف روشناختم وبه نتیجه رسیدم به دردهمدیگه نمیخوریم البته اینم بگم جلسات خواستگاری عجله ای بود فرصت نشد سوالات روبطور کامل بپرسم..یک هفته بعدازاون اتفاق مجدد قراربود برام خواستگاربیادمنتهاباتوجه به تجربه قبلی بامشورت چندین نفرازبزرگان تصمیم گرفتم قبل ازشروع خواستگاری اول طرف روبشناسم که سه مال طول کشید بعدازسه ماه تازه خواستگاری شروع شده ،ایمان دارم کاردرستی کردم چون حالا پشیمون نیستم ودرشرف ازدواجم…دوستان عزیز اگرواقعااینده براتون مهمه ودنبال خیرهستید هیچوقت برای ازدواجتون عجله نکنید اگرتونستین اول طرف روخوب بشناسین بعداقدام کنید.یه نگاه به اطرافتون بندازین ببینین امارطلاق به کجارسیده سن ازدواج که خودتون شاهدین رفته بالا…سطح توقعاتتون لطفاکمی بیارین پایینتر ..لطفا باهم سطح خودتون ازدواج کنید..زندگی یک عمرواقعاشوخی نیست..موفق باشید
سلام بهمه
بنظر من ازدواج رو باید اسون گرفت
باید دختر و پسر اول همدیگرو بخوان ، دوستداشته باشن . بعد بشینن باهم صحبت کنن که چه کارهایی رو انجام بدن یا ندن
سوالات جنسی به نظر من نباید اول بسم الله مطرح بشه یواش یواش اصلا خود ادم میره واسه اینجور سوالات
ببخشید وقتتونو گرفتم ممنون از همه
سوالایی که پیرامون رابطه پدر و مادر طرف پرسیدید صرفا دخالت در امور شخصی طرف مقابله و هیچکسم نمیاد از خانوادش بد بگه و تنها چیزی که ادم میشنوه قطعا دروعه ! حتی کسی که پدر و مادرش همش دعوا داشته باشن یا حتی معناد باشن برنمیگرده به خواستگارش بگه پدر مادر من بدن !
نه دوست عزیز این سوالات تجاوز به حریم شخصی نیست. علم روانشناسی ثابت کرده که خیلی از روابط پدر و مادر ها روی روابط آینده بچه ها با همسرشون تاثیر مستقیم میذاره. ماها چیزی که پدر و مادر میخوان نمیشیم، چیزی میشیم که از رفتار اون ها نشات گرفته شده.
کسی که بخواد دروغ بگه و همه چیز رو گل و بلبل نشون بده قطعا اهل زندگی نیست. اما کسی که بخواد زندگی کنه، قطعا رو راسته و تلاش میکنه تصویر درستی از خانواده اش ارائه بده. اگرم دروغی گفته باشه در برخوردهای آتی لو میره. زندگی بر مدار گفته های آدم هاساخته نمیشه بر مدار رفتارهاشون ساخته میشه.
سلام ببخشین یه راهنمایی می خواستم بنده دختری 30 ساله با مدرک کارشناسی ارشد هستم خواستگاری دارم که ظاهرش نرمالشه سنش مناسبه ولی زیر دیپلم هست و شرایط مالی خیلی خوبی داره یک بار باهاش حرف زدم سنتی فکر می کنن و مخالف اشتغال خانم هم هست و میگه وقتی وضع خودم خوبه لازم نیس خانم کار کنه شغل ثابت هم نداره یه مدت سال رو باغداری و بقیه اش رو خرید و فروش ملک یا کارای ساختمانی می کنه به نظرتون یه دختر با مدرک فوق لیسانس با یه پسر زیر دیپلم می تونه ازدواج موفق کنه؟؟؟؟؟
دوست عزیز، هیچ دو نفری شبیه هم نیستن. نمیشه گفت که فردی که زیر دیپلمه به هیچ عنوان به درد یه خانم فوق لیسانس نمیخوره. همین طور که نمیتونیم بگیم به دردش میخوره.
شما باید بر اساس ملاک هاتون خواستگارتون رو بسنجین. ببینین نقاط قوتش چیه. نقاط ضعفش چیه.
این کفه ترازو به کدوم سمت سنگینی میکنه. ببنید میتونید با ضعف هاش کنار بیایین یا خیر. طوری نباشه که به خاطر وضعیت خوب مالی باهاش ازدواج کنید و بعدها حسرت بخورین و سر کوفت بزنید بهش. این شمایین که باید انتخاب بکنید. توضیه میکنم پیش مشاور متخصص برین. موفق باشید
سلام B123
نتونستم به سوال شما جواب ندم
بنده حقیر معتقدم مدرک کاغذ پاره ای بیشتر نیست ولی شما دانشگاه رفتید و دهنتون بازتر از افراد معمولی هست. با این تفکر سنتی خواستگارتان که دنباله هایی هم خواهد داشت میتونید کنار بیاید؟
من جواب خودمو دارم شما هم باید جوابی براش پیدا کنید که مال خودتون هست
سلام به نظر من خودت که مدرن فکر می کنی ،برای اشتغال و اینا هیچ وقت برای کس دیگه خودتو تغییر نده و دنبال آدمی باش که بهت بخوره
متاسفانه با اينكه افراد جوان جامعه ما اكثرا تحصيلات دانشگاهي دارن و تجربه اجتماعي اما باز هم در مورد مقوله ازدواج همون روش هاي سنتي و بعضا منسوخ شده رودر مورد آشنايي و شناخت طرفشون به كار ميگيرن . امروزه ازدواج ديگه هندونه دربسته نيست . اولين مورد تو ازدواج اينه كه دست طرف مقابل رو بگيريم و ببريمش پيش يه مشاور . روانشناس ميتونه تشخيص بده كه آيا با فرد مورد نظر از لحاظ تيپ شخصيتي و احساسات و تفكر و خانواده و روش زندگي تناسب داريم يا نه ؟ اينجوري وارد يه رابطه بي سرانجام نميشيم و قبل از اينكه دلبستگي به وجود بياد ميتونيم رابطه رو تموم كنيم .وقت و عمرمون تلف نميشه و دچار ناراحتي و اضطراب و اينكه واي حالا چي ميشه هم نميشيم .
سلام دوستان طرف من پسرخالمه.اگه این سوالارو بپرسم که فک میکنن خلم.من خیلی توجواب دادن دودلم.خانوام همه موافقن.اما من به یه مسایل جزئی انقد اهمیت میدم که اون توجهی نداره.درضمن ما ازقبل یه سال دوست بودیم اما من هنوز از انتخابم مطمین نیستم.خانوادمم بهم سخت میگیرن که فامیل ازغریبه بهتره و غریبه معلوم نیس چی دربیاد.اما تواین یه ساله من جذب پسرخالم نشدم.لطفا راهنماییم کنید
طبیعتا بخشی از سوالات برای شما لزومی نداره پرسیده بشه چون طرف مقابل آشناست و شما شناخت نسبی دارین. اما بقیه سوالات نه. تصور بکنید با یک فرد غریبه رو در رو نشستین.
برای شناخت شخصیت پسرخاله تون حتما تلاش کنید. فکر نکنید فامیله و خانواده تایید کرده و تمام. ازدواج فامیلی اگر به شکست منجر بشه صدمات بیشتر یداره چون باعث اختلاف خانوادگی خواهد شد.
اگر در یک سال دوستی جذابیتی براتون نداشته تصور میکنید بعد از ازدواج معجزه رخ میده؟
یکم بیشتر فکر کنید و حتما مشاوره برید.
پسرعموم واسه اولین بار رفته بود خواستگاری، پدر عروس سوال ازش میپرسید مثه بز نگاش میکرد(البته واسم تعریف کرده بودن) الانم باهم خوشبختن
سلام و ممنون بابت مطلب مفیدتون، سوالی که اینجا به وجود میاد اینه که خیلی بعیده که بتونیم شخص 100% شبیه خودمون پیدا کنیم پس حدوداً اگر چند درصد با هم تفاهم داشتیم میشه گفت انتخاب درستیه؟ و اینکه تفاهم در کدام مسائل مهمتره ؟ یعنی اگه بخواهیم الویت بندی کنیم کدوم مسائل مهمتر هستند؟
( اعتقادی، مالی، جنسی،… ؟)
سلام
خب به نظر میاد که معنای تفاهم خوب جا نیوفتاده برای شما، اصلا منظور این نیست که دنبال آدمی بگردین که صد در صد شبیه خودتون باشه، آدم های خوشبخت کسانی هستند که با وجود اختلاف هایی که با هم دارند خوشبختند، چون راه کنار اومدن و حل کردن رو بلد شدن. میدونن که طرف مقابل چه ایرادات، چه حساسیتها، چه نقطه ضعف هایی داره ولی راهکار درک اونها رو پیدا کرده.
اصلش یاد گرفتن مهارت حل مسئله است.
سلام مقالتون خیلی مفید بود
من دختری ۱۹ساله هستم و خواستگاری ۲۵ ساله دارم که از نظر پدر و مادر و معرف هم ویژگی اخلاقی و هم مالی و اعتقادی به نظرتون برای من کیس مناسبیه!!
سلام
زینب عزیز، من متوجه سوال شما نشدم، چون هیچ فعلی در جملهتون نیست، یک سری ویزگیها رو ردیف کردین و به فعل اشاره نکردین، آیا طرف مقابل تمام اینها رو داره؟
مضاف بر اینکه به جای علامت سوال هم از علامت تعجب استفاده کردین. اگر سوالی دارین لطفا کامل و دقیق مطرح کنید که بشه پاسخ داد.
پیشنهاد من به شما اینه باید با طرفتون چندین جلسه صحبت کنید
درسته که پدر و مادر و معرفه اون اقا رو تایید میکنند اما شما قرار با ایشون زندگی کنید یک عمر
پس با ایشون قرار بزارید و صحبت کنید یک مدت جهت آشنایی تا ایشون رو بهتر بشناسید شاید با تمام ویژگی های خوبی که دارند با سلیقه و اخلاق شما جور نباشند
امیدوارم که نظرم کارآمد باشه
سلام من 28 سالمه و با یه پسری تو فضای مجازی آشنا شدم که همشهری خودمه.. تقریبا بعد از چند روز چت کردن یه قرار حضوری داشتیم این آقا از نظر کاری و موقعیت اجتماعی و مالی خوبه و فاصله سنیمون 4 ساله.. وقتی از نزدیک دیدمش اون قدری که از عکساش خوشم اومده بود ظاهرش به دلم ننشست.. و یه بهونه آوردم و گفتم جوابم منفیه علیرغم اینکه اون آقا از من خیلی خوشش اومده بود.. الان بعد از چند ماه دوباره بهم پیام دادیم دوباره بحث ازدواج پیش اومد الان نمی دونم چیکار کنم ظاهرش بد نیستا ولی نمی دونم چرا اون کشش تو من بوجود نمیاد با اینکه خیلی موقعیت خوبی هست.. به نظرتون بیشتر باید تامل کنم یا بیخیال بشم؟
سلام
کسی بهتر از خودتون نمیتونه جواب این سوال رو بده.
موقعیت رو بذار کنار، فکر کن این آدم یه آدم معمولی با شرایط معمولیه. خونه و ماشین هم نداره. ولی آدم خوبیه.
قیافهاش هم همینه که دیدی. ببین انتخاب تو هست یا نه؟
فردا روز تو با ظاهر این آدم کار داری، با ظاهر این ادم میخوابی، بیدار میشی. ببین کسی هست که بتونی باهاش معاشقه کنی، دلت رو میبره یا نه.
اوه چ پرویی شما خخخ
سلام
سوالاتتون یک بخشیش خوب بود اما
در بخش مسائل جنسی و مسائل مربوط به فرزند آوری
باید این نکته رو متذکر بشید که همون روز اول نباید راجع این چیز ها صحبت کرد
چون دختر خانم ها یا یک سری از آقا پسر حساسیت های خاصی دارند که احتمال داره با عنوان همچین سوالاتی باعث بشه طرف از شما بدش بیاد
گمونم یه بیست باری این رو توضیح دادیم که کی مطرح بشه. منتها گویا دوستان حوصله مطالعه ندارن 🙂
سلام ۱- دختر چطور بفهمه که طرف با طمع به مادیات نیومده سراغش ؟
۲-درباره شرط شاغل بودن و استقلال مادیش واینکه حقوقش فقط در اختیار خودش باشه
۳’ چه جلسه ای صحبت کنه و چطوری که به طرف بر نخوره؟
۴-آیا لازمه جزو شروط ضمن عقد هم باشه
سلام
وقتی سوالی مطرح میکنید ریپلای به پاسخ بقیه نباشه که ادمینها بتونن راحت پاسخ بدن.
1- همون اول کاری باید تکلیفتون رو دربارۀ مادیات روشن کنید، راههای زیادی وجود داره، مثلا اینکه بگید من بعد از ازدواج قصد ندارم شاغل باشم، صرفا برای اینکه واکنش طرف مقابل رو بسنجید. یا پدر من قرار نیست از نظر مالی بهمون کمک کنه من دوست دارم مستقل باشم و ….
2- جلسات اولیه نه ولی در جلسات آتی حتما باید صحبت بشه. ببینید تکلیف خودتون رو با این مسئله روشن کنید، در زندگی مشترک حقوقم مال خودمه نباید مطرح باشه. اگر برای خودتون به عنوان یک زن مستقل و قوی ارزش قائل هستید به جای پافشاری روی این مسئله به این فکر کنید که حقوق پایمال شدهتون رو از همسرتون مطالبه کنید، حق اشتغال، تحصیل، مسکن، تقسیم دارایی، حق طلاق ، خروج از کشور و ….
وقتی به زندگی مشترک به دید مساوات و برابری نگاه کنید دیگه حقوق من و حقوق تو مطرح نیست، زن دنبال مهریه نمیره و مرد هم مجبور نیست همه مخارج رو تنهایی تامین کنه. در عوض هر دو از یک حقوق برابر برخوردارند. کسی زیر دین کسی نیست و کسی حاکم بر زندگی نفر دیگه نیست.
استقلال مالی چیه یادگرفتین.مگه زندگی مشترک نیست؟اگه دنبال استقلال مالی هستی ازدواج نکن راحت تری ازدواج میخوای چکارواقعا
سلام . وقت بخیر .
در کل سوالاتتون خوب بود . ولی در مورد مسائل جنسی شاید خیلی از اینها مهم نباشه و حتی نشه مطرحش کرد
تنها چیزی که ذهن من را درگیرش کرده بحث گرم بودن و یا نبودن طرف هست .
مثلا من خودم ادم گرمی هستم از نظر جنسی و واقعا نمیدونم این رو چطور از طرف بپرسم که ایشونم گرم باشن یا نه؟!
میتونید در این باره کمکم کنید!؟
وقتی خواستگاری تا جایی پیش رفت که شما و طرف مقابل به قطعیت رسیدین که زوج مناسبی برای هم هستین، پرسیدن چنین سوالی نه سخته و نه زشت. چون در طی چند ماهی که با طرف مقابل آشنا شدین فهمیدین که طرف با این سوال چه برخوردی خواهد داشت. اگر هم فکر میکنید خوششون نمیاد، میتونید از مشاور کمک بگیرید.
سلام
من ۲۸ سالمه جدیدا یه خواستگار برام اومده که خانواده خوبی دارن و اینجور که فهمیدم خودشم پسر زحمت کش و خوبیه
طی دو جلسه که باهم صحبت کردیم با اینکه از نظر تحصیلات از خودم پایین تر هستن اما طرز صحبت و اطلاعاتشون خوبه تقریبا و سربقیه چیزها تفاهم داریم انگار اما تنها چیزی که منو مردد کرده تو جواب قطعی
نماز نخوندن ایشون
درصورتی که برای من نماز خوندن مهمه و ایشون هم با قاطعیت میگن که قبلا نماز میخوندن ولی الان به هیچ وجه نماز نمیتونم و قبول ندارن
سلام
اینجا بحثی که پیش میاد، اینه که دلیل این نماز نخوندن چیه، اگر از روی بی اعتقادی باشه، با توجه به اینکه شما آدم معتقدی هستین به گفته خودتون ممکنه مشکل ساز باشه، چون بی اعتقادی صرفا محدود به نماز نمیشه به خیلی از ارکان زندگی نفوذ میکنه.
اما اگر صرفا تنبلی باشه نه مشکلی نیست. اگر شما بخوایید میتونید با رفتار سازشگرتون ایشون رو دوباره علاقمند بکنید به نماز خوندن.
اما برخی از افراد به دلایل غیر دینی از دین زده میشن، مثلا رفتار متناقض برخی از مدعیان دین داری و….
به نظر میرسه که ابتدا باید ریشهیابی کنید بعد به فکر تصمیم درست باشید.
سلام خسته نباشید فقط تنها خواهشی ازتون داشتم اینکه مطلب را قشنگ بخونید بعد پاسخ بنده رو بدید در حد خلاصه هم شده کافیه فقط کنجکاوم که بدونم همین؟یه همسایه ای داریم دوتاپسرداره پسر بزرگیش کارش ازاد هستش نصاب چیزی هستش تا قبل از سال طبق روال صبح میرفت ظهری یا بعدظری برمیگشت لباس کارش هم لباس معمولی بود با کوله پشتی که کوله پشتی وسیله کارش بوداین تاایجامطلب.اماازامسال خودم که دقت کردم دیگه مثل سال قبل دیگه این روال نیستش همیشه صبح دیگه با لباس معمولی یا کوله اش باهاش نیستش همیشه صبح با یه لباس شخصیتی شیک جذاب منظورم یه کت شلوار پیراهن شیک درواقع تیپش کلی عوض شده درواقع تیپی زده بعدش از امسال به بعد تا الان صبح ها ۹با این تیپ میره بیرون باماشینش تاشب ساعت ۱۰ برمیگرده یا ظهرها ساعت۱۱میره بازم ۱۰شب برمیگرده بعدظهرها هم میره ساعت ۳بیرون با ماشین تا ساعت ۹شب برمیگرده بعضی وقت ها خودش تنها ین کارو میکنه بعضی وقت ها با برادره کوچکترش با همان تیپ میره بیرون همه روزه طبق همون ساعتی که گفتم حالا از شما راهنمایی میخواستم ایا نظر شما دراین مورد چیه بنده که تنها شکم اینکه شاید این اقا یه برنامه هایی داره یا قراره باکسی وصلت یاخویشی کنه که این مدت طولانی بااین روش میره جلو بهن ظرم منظورم را متوجه شدید که چی گفتم حالا نظرشماچیه بنده کنجکاوک که بدونم همین منتظرپاسخ شما هستم.سپاسگذارم ازتون.
[پاسخ]
ممنون بابت نوشتن سوالات جالب
اتفاقا خوبه
گربه رو دم حجله میکشن
برای بعدش حرف و حدیثی نمیمونه
بازم ساغول
سلام
گمان میکنم کنجکاوی بیموردی دارید. این سوال هیچ ارتباطی به سایت عروس نداره.
اینکه با این دقت ریز فعالیت پسر همسایه رو درآوردین و حتی براتون سوال شده که دلیل تغییر ظاهر ایشون چیه واقعا جای تعجب داره. اگر فردی چنین کنجکاوی درخصوص شما داشته باشه آیا براتون جذابه؟
سلام خسته نباشید من پسرداییم از من خواستگاری کرده تو خواستگاری برگشت گفت ارایش نکن چادر باید بزاری میشه بااین ادمی که از همین اول این حرف و میزنه میشه باهاش زندگی کرد تو رو خدا کمکم کنید نیاز به کمک دارم تو دوراهی موندم من ۲۰ سالمه اون ۲۸ سال با این سن چطور
سلام
همیشه میگیم توی بحث ازدواج، طرف مقابل رو همون طوری که هست قبول کنید، سعی در تغییرش نداشته باشید.
شما یه آدم عاقلید، اگر دوست داشته باشید چادر سر میکنید دوست نداشته باشید نه
درباره آرایش هم هیمن طور.
میل شماست که زیر بار زورگویی خواستگارتون برید یا خیر.
سلام ممنون که پاسخ را دادید اما میخواستم بگم شما اینو بهم میتونید بگید که حدس من دراین مورد درست یانه همین.متشکرم
سلام من ۳۰ سالمه و در سن ۲۳ سالگی جدا شدم از همسرم و اینکه تا الان خواستگار داشتم اما هرکدوم به هردلیلی نشده ولی الان یه خواستگار دارم که از لحاظ مالی و فرهنگ و خانواده و خیلی چیزا عالی و در سطح بالایی هستش اما قیافش به دلم ننشسته یعنی هیچ شور و شوقی درون خودم احساس نمیکنم در موردش که مثلا باهاش بخوابم شور و اشتیاقی داشته باشم یا هرچیز دیگه ای در صورتی که تموم اطرافیانم میگن عالیه و خوبه و هرکاری کردم بفهمونم بهشون ک ازش خوشم نیومده متاسفانه نفهمیدن و من قبول کردم ک با طرف صحبت کنم شاید طی صحبت کردن باهاش خوشم بیاد اما هنوز تغییری ایجاد نشده من باید چیکار کنم ک هم تصمیم عاقلانه ای بگیرم ک بعدها پشیمون نشم از رد این گزینه هم درست باشه تصمیم دارم دیوونه میشم
ستاره جان ، بستگی به خودت داره این سوال پر تکرار جوابی نداره، باید خودت با دلت راه بیای. بهش فرصت بده و باهاش حرف بزن. ولی نه فقط برای اینکه جواب مثبت بهش بدی. باهاش حرف بزن تا بشناسین تا ببینی میتونی باهاش کنار بیای یا نه. گاهی پیش میاد که افراد در نگاه اول دلنشین نیستن اما بعد از مدتی معاشرت میبینی ازش خوشت اومد. اصلا و ابدا استرس به خودت نده. به این موقعیت به شکل یک خواستگاری عادی نگاه کن. قرار نیست حتما جوابت مثبت باشه.
سلام ببخشید من ۲۵ سالمه و یه نفر بهم معرفی شده که هیچ شناختی از هم نداریم و قراره فردا برای آشنایی بیان.چند مورد هم قبلا بهم معرفی شده بود ولی متاسفانه هیچکدومشون از من خوششون نیومد و این خیلی منو ناراحت میکنه و پیش خانوادم خجالت زده میشم بخاطر همین خیلی استرس دارم که این مورد هم مثل بقیه بشه میشه بهم بگید بعد از این که با آقا پسر صحبت کردم چجوری ازشون بپرسم که نظرشون در مورد من چی بوده چون من دختر هستم احساس میکنم این سوال مناسبی نیس که یه دختر از پسر بپرسه.لطفا زود جوابمو بدید ممنونم
سلام
فاطمهی عزیز چرا فکر می کنی بقیه از تو خوش شون نیومده؟ چرا به این فکر نمیکنی که تو اونقدر موجه و درجه یک بودی که اونها خودشون رو در سطح تو ندیدن؟ بارها بین مراجعه کنندهها این مورد رو داشتم که پسری از دختری خواستگاری کرده و ادامه نداده چون دیده که دختر خیلی سطحش بالاتره، هیچ وقت خودت رو دست کم نگیر، تو نیازی به خوش اومدن یا نیومدن بقیه نداری، تو نیاز داری که خودت رو بپذیری، این اعتماد به نفس خودش رو در تک تک حرکات و رفتار و گفتارت نشون میده و باعث میشه بقیه جذبت بشن، از همین الان شروع کن به دادن انرژی مثبت به خودت. اینم یه خواستگاری مثل بقیه است، از کجا اطمینان داری که تو حتما ازش خوشت میاد؟ خودت رو دست کم نگیر، مردها جذب زنان قدرتمند میشن. حتما فردا بعد از رفتن خواستگار ها از حس خوبت برامون بگو. این تویی که باید انتخاب کنی پس نترس.
سلام تشکر از سایت خوبتون
من یک جلسه با ک خانوم صحبت کردم ایشون مامایی خوندن و اخر درسشون هست.
تقریبا از نظر من اکی هستیم با هم
فقط مشکلم اینه که ایشون بابت شغلشون ماهی حدود هشت شب ، شب کاری دارن.
تا وقتی فرزندی نیست مشکلی نیست سختیش قابل تحمله اما وقتی بچه بیاد و مادر شب کار باشه سخت میشه.
ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام ممنونم
خب وقتی مادر سرکار هستن، وظیفهی پدره که از بچه نگهداری کنه، این که کاملا واضحه.
بچهها به یک پرستار امن و مهربون نیاز دارن، در شرایط مختلف این فرد میتونه شامل افراد مختلفی بشه، مادر، پدر، مادربزرگ ها و….
پس خیلی راحت بپذیرید که مسئولیت فرزند با والدین هست نه فقط مادر.
آرزوی خوشبختی داریم برات.
سلام
ممنونم بابت سوالای خیلی خوبتون
من یه دختر ۲۱ ساله ام که از لحاظ ظاهری شرایط خوبی دارم و تا الان چندتا خواستگار داشتم که ازشون به دلایل مختلفی خوشم نمیومد
یکی از قیافش یکی بخاطر کار نداشتنش یکی از اخلاقش یکی بخاطر سن زیادش..
اما الان یه بنده خدایی اومده که هم سن منه و یه دفه هم باهم صحبت کردیم.
تو اون شناخت اولیه ای که بدست اومد، جفتمون به این نتیجه رسیدیم که تفاهم اولیه رو داریم و دیدگاهمون به بیشتر مسائل مثل هم بود.
ایشون از لحاظ ظاهری هم خوب هستن و با اینکه از نظر خونوادم یه ظاهر معمولی دارن ولی برعکس، من احساس میکنم میشه اون حس خوب رو ازشون گرفت.
شرایطشونم خوبه ینی هم کار دارن هم خونه و هم ماشین.
اما یه سری چیزا هست که ذهن منو درگیر کرده
و به شدت گیج شدم
اول اینکه من تو گذشتم یه سری اشتباها کردم که از سر بی تجربگی و کنجکاوی و نادونی بوده. و تقریبا برمیگرده به دوران کنکورم و قبل تر. ینی دبیرستان درواقع.
اما از وقتی دانشگاه قبول شدم تصمیم گرفتم درست زندگی کنم و بیشتر اون بچه بازیا رو تموم کردم و تموم تلاشمو گذاشتم رو اینکه اون اشتباها تکرار نشن دیگه.
تا حد زیادیم تونستم خودمو نگه دارم و بهترکنم شرایطو.
بعد من ادمی هستم که همیشه دلم میخواد ویژگیای خوبم خیلی تقویت بشن و تا حد امکان بدیامو کم کنم. و گاهی سر این مسائل با خودم درگیری دارم و هرچندوقت یبار خودمو به شدت میبرم زیرسوال. و یه بخشیشم کاملا ناخواسته ست
و این اتفاقا باعث میشه یه مدت خودمو قبول نداشته باشم و خودمو گم کنم.
حس میکنم یه مقداری وسواس گرفتم.
و این حالت الانم برام پیش اومده.
چیزی که اذیتم میکنه اینه که این آقا مذهبی هستن و به من گفتن تاحالا با هیچ دختری ارتباطی نداشتن چون میخوان همسر پاکی گیرشون بیاد.
مسئله ی من اینه که آیا لازمه من بهشون بگم چطوری بودم و الان چطوری شدم؟
نه که وارد جزییات بشم. فقط یه خلاصه ای بهشون بگم که از اول خوب زندگینمیکردم.
به نظرتون اصلا لازمه ایشون بدونن یا نه؟
چون اگر بهشون نگم، ایشون فک میکنن من از اول انقد سالم زندگی میکردم.
من اصلا نمیدونم لیاقت پاک بودن ایشونو دارم یا نه.
خیلی حس بدی دارم به این قضیه.
دوس ندارم پنهون کاری کنم ولی نمیدونم چطوری بهشون بگم.
و اینکه اصلا من میتونم خودمو جزو ادمایی حساب کنم که ایشون توقع دارن همسرشون اونطوری باشن؟
چون ایشون خودشونو پاک نگه داشتن که همسر خوبی گیرشون بیاد
نمیدونم من در اون حد هستم یا نه
هرچند که توبه کردم و دلم نمیخواد اصلا اون دوران برام تکرار بشه
ولی اگر بهشون نگم و ازدواج شکل بگیره، نامردی کردم؟
با مادرم که حرف میزدم ایشون بهم میگفتن که حس میکنم عذاب وجدان گرفتی و نمیتونی با خودت کناربیای.
کاملا درست میگفتن
یکی دیگه از توقعات خواستگارم این بود که همسرشون توی بحث دین و ایمان از خودشون بالاتر باشه یکی دوپله.
اینم تو پرانتز اضافه کنم که من ادم متوسطی ام از لحاظ دین داشتن. ینی فقط درحد واجب و حرام رو رعایت میکنم. آدمی نیستم که خیلی اهل مستحبات و اینا باشم.
اینو به خودشونم گفتم که من سطح بالایی ندارم توی دین داری و اینا. که یه وقت توقع زیادی ازم نداشته باشن. و خب اونجا چیز خاصی بهم نگفتن. مثلا نگفتن نه دوس ندارم یا حتما باید اونطوری باشی.
(خودشون که به نظر میومد از من با ایمان تر باشن. حداقل دوسه درجه)
من از وقتی اینو از ایشون شنیدم، دارم با خودم کلنجار میرم که چیکارکنم.
چون از طرفی خیلی تحت تاثیر قرارگرفتم و اون حسِ بهترشدنه توم فعال شده و دوس دارم خودمو دوسه پله ببرم بالاتر از چیزی که الان هستم. تا به ایده آل ایشون نزدیک بشم و شرایط بهتر بشه.
البته نه صرفا بخاطر ایشون. درواقع یه جورایی توقعِ ایشون یه بهونه بشه واسه بهتر شدن خودم.
(همونطوری گه گفتم ایشون برعکس بقیه خواستگارام به دلم نشسته و فک میکنم میتونم روشون حساب کنم)
نمیدونم این تصمیمو بگیرم یا نه
(همین که سعی کنم ایمان و دین داریمو تقویت کنم)
اصلا نمیتونم به جمع بندی برسم چون دلم نمیخواد تصمیمم از روی جوزدگی باشه و فردا ازش منصرف شم.
یه توضیح مختصری ام اگر بخوام درباره ایشون بدم، خودشون درباره خودشون میگفتن که ادم سختگیری نیستن و تقریبا کلی نگر بودن. ینی اگر یه سری انتظاراتشون براورده بشه، با بقیه چیزا کنارمیان.
و اینکه ظاهرا ادم باحوصله و خوش برخورد و خونگرمی بودن و راحت ارتباط میگرفتن.
اما یه بار درباره خودشون گفتن که ادم درونگرایی ان.
که به نظرم با شخصیتشون تناقض داشت
ایشون ادم اجتماعی ای بودن و اهل معاشرت
ولی من نمیدونم چرا درباره خودشون اینو گفتن
شایدم من بد متوجه شدم
و اینکه گفتن ادم لجباز و سرتقی هستن اینم گفتن که با هرکسی صمیمی و راحت نمیشن ولی امان از وقتی که صمیمی بشن..
ادم خسیسی ام نبودن و اهل سفر و تفریح بودن
با حوصله و خوش صحبتم بودن
(یکی از دوستام میگفت خیلی به حرفاش توجه نکن چون ویژگیش اینه که حرافه. و چون سنش کمه، چیز زیادی بلدنیست و نمیفهمه. ینی درواقع میخواست بگه یه طورایی شاید طبل توخالی باشه و زود اعتمادنکن)
نمیدونم من دارم خوش بین نگاه میکنم به قضیه یا لازمه انقدر بدبین باشم؟
چون فک نمیکنم انقدر بدبینی لازم باشه
به نظر آدم صادقی میومدن
البته که همه ی اینا درحد حرفه و باید بهم ثابت بشه
ولی یه راهکار بهم میدین که زود قضاوت نکنم و احساسی برخورد نکنم؟ و فقط به حرف قانع نشم؟
تا چه حد باید رو این حرفا حساب کرد؟
و اینکه چقد رفت و امد برای شناخت حداقلی لازمه؟
برای فهمیدن و ثابت شدن همین حرفا منظورمه.
جون یه سریاشو فقط از عمل میشه فهمید
حالا با توجه به این ویژگیا، چیزی هست که بخواد اهمیت زیادی داشته باشه و لازم باشه دربارش خیلی جزیی صحبت کنم؟ چیزی که مثلا بعدا خدشه واردکنه به زندگی..؟
یکی دیگه از مشکلاتمم اینه که من نمیدونم آیا آمادگی پذیرش مسئولیت رو دارم یا نه؟
چه ملاکایی هست که ادم بفهمه اون حداقل توانایی رو بدست اورده؟
یا به قول شما به اون بلوغ اجتماعیه رسیده؟
من تا یه حدی حس میکنم هنوز از مجردیم لذت کافی نبردم و دوس ندارم به این زودی زن خطاب بشم
اما از اون طرف خیلی علاقه ای به مجرد موندن ندارم چون بطالت و بلاتکلیفیو دوس ندارم
یه مسئله دیگه این بود که ایشون گفتن تو ارتباط با خانوم ها ناشی ان.
نمیدونم دقیق منظورشون چی بود
منظورشون تجربه نداشتن بوده یا بلد نبودن؛ نمیدونم..
البته که فکرنمیکنم تو این دوره زمونه کسی بدون اطلاعات بمونه
ولی اگر فرض رو بذاریم بر بلدنبودن، راهِ درستِ یاددادن اینجور مسائل(جنسی/عاطفی/ابراز احساسات) چیه؟
با مشاوره رفتن حل میشه؟
یا باید با آزمون و خطا تو زندگی مشترک بدست بیاد؟
ببخشید طولانی شد:))
سلام باز هم تشکر از شما
میخواستم بدونم در چه زمانی در مورد مهریه توی خواستگتری صحبت کنم ؟
چون اینقدر مشکلات و طلاق ها را دیدم که میترسم و تصمیم گرفتم حد اکثر 14 سکه را بپذیرم و اگر نشد گزینه بعدی.
به نظرتون چه زمانی مطرح بشه که جلوه خاصی نداشته باشه و الکی وقت خودم و طرف مقابل را تلف نکنم تا به زمان تعیین مهریه برسیم
ممنونم
به نظرم چیزی که ازدواج رو در ایران خراب میکنه نگاه معامله داشتن بهش هست. اگر فکر می کنید هر چقدر کمتر مهریه بپردازید بیشتر سود کردین به نظرم بی راهه رفتین.
زنها در ایران از حداقل حقوق انسانی هم محروم هستند، به جای حق طلاق، حق حضانت، حق اشتغال، حق تحصیل، حق مسافرت، حق مسکن، مشارکت در اموالی که بعد از ازدواج به دست میاد، قانون فقط مهریه رو براش در نظر گرفته.
اگر حاضرید تمام حقوق بالا رو به ایشون برگردونید، قطعا بحث مهریه به خودی خود منتفیه.
ولی اگر نه میخوایید حقوق اصلی شون رو بهشون بدین و نه مهریه، به نظرم در نگاه معامله گر تون باید تجدید نظر کنید.
تشکر از پاسختون. من با نظر شما موافقم اما من وقتی چیزی را ندارم چطور میتونم اون را ببخشم.
وقتی در توان من نیست که مثلا114 تا سکه پرداخت کنم به نظرم کار اشتباهی هست.
در ضمن اینکه در دین هم ذکر شده اگر نیت به ندادن باشه اون عقد باطل هست.
به نظر شما قشنگ تر نیست ادم در حد توان مهر کنه که اگر فردای عقد عروس طلب کرد توان پرداخت باشه و در اینده زندگی هر چی بدست امد به صورت مساوی برای دو طرف باشه ؟
ینی نظر شما اینه با مهریه بالا موافق هستید هرچند در حد توان نباشه برای پرداخت ؟
امیر عزیز، در جامعهای زندگی میکنیم که اغلب افراد گرفتار مسائل مالی هستند، هیچ کس از یک جوان تازه شاغل شده توقع معجزه نداره، اگر نظر شخصی بدم، همون طور که در پاسخ قبلی گفتم، با مهریه از اساس مخالفم، بهتره کم کم به این نتیجه برسیم که برگردوندن حقوق ضایع شده به همسر هم به نفع اونه و هم به نفع شما. چرا که همسر در صورت بروز مشکل بیشتر از شما متضرر خواهد شد. بنابراین باهاشون صحبت کنید و به جای اینکه تلاش تون رو صرف پایین آوردن تعداد سکهها کنید، حقوق اصلی اش رو بهش بدین، در این صورت نه شما نگران تعداد سکههای مهریه خواهید بود نه ایشون اصراری بر افزایش اون دارن. کسی که اهل زندگیه و برای معامله قدم به یک رابطه نمیذاره حتما قبول میکنه. چون مهریه هر چقدر هم زیاد باشه در صورتی که به مشکل بر بخوره حتی حاضره ببخشه و رها بشه، دادگاه هم بیشتر از صد و ده تا رو به رسمیت نمیشناسه و در نهایت هم تقسیط میکنه. که شاید هر چند ماه یه سکه بهشون تعلق بگیره.
با تشکر از راهنمایی ها
من دو شب پیش برای جلسه دوم رفتم و در مورد مهریه صحبت کردیم خودم و دختر خانوم.
ایشون گفتند فامیل ما در حد تاریخ تولد میگیرن اما خواهرم و زن داداشم در حد 400 تا و سه دانگ خونه.
من هم همونطور که فرمودید با همه چیز برای یک خانوم از قبیل حق مسکن و حق استقال و حق تحصیل و … موافقت کردم.
ایشون هم گفتند هیچ کس نمیتونه حتی 100 سکه هم بده و خودشون قبول دارن اما میگن پیش بقیه پایین بودنش قشنگ نیست و خود ادم میگه مگه من چیم از بقیه کمتره بوده
نمیدونم بخدا توی این اوضاع اقتصادی که بقول معروف ازدواج دل شیر میخواد ، ادم باید درگیر این مسائل باشه.
لدفا راهنمایی کنید.
به نظرم از بقیه مسائل اکی هستیم ایشون هم موافقه اما من سر مهریه واقعا مردد هستم و نمیدونم چیکارکنم.
دارم به این فکر میکنم یک جلسه دیگه برم و قطعی نظرمو در مورد مهریه بگم و بگم در موردش فکر کنید
با قسمتی از نظرتون که گفتید نباید نگاه معامله ای به ازدواج و بحث مهریه داشته باشیم موافقم. مهریه اگه سنگین باشه نه فقط زندگی رو پایدار نمیکنه بلکه خودش مشکله. حالا این که به بهانه چیزای دیگه هم مهریه رو که حق خانوماس نادیده بگیریم درست نیس و این ماییم که باید دیدمون رو عوض کنیم. در ادامه هم من با یه سری باورهای غلط سنتی که مبنای دینی هم نداره و امروزه خیلیی خیلییی کمرنگ شده کاری ندارم. اما اگه منظورتون بعد از ازدواجه که گفتین خانومها از یه سری حقوق مثل تحصیل و اشتغال محروم میشن میتونن به راحتی قبلش راجع به این چیزا توافق کنن و کسی مجبورشون نکرده با کسی که فکر میکنن میخواد محدودشون کنه ازدواج کنن. تازه به نظر من این که بار مالی زندگی رو دوش مرد گذاشته شده پوئنه برای خانوما که خیلیا قدرش رو نمیدونن و نمیدونن چه کمک بزرگیه. در ضمن به نظر من قانون هم نمیتونه مثلا بیاد بگه هیچ مردی حق نداره از همسرش بخواد که کار نکنه. خب شاید اون مرد این جوری ترجیح میده همون طوری که خیلی خانوما ممکنه شرایطی برای ازدواج داشته باشن شرط اون آقا هم خوشمون بیاد یا نیاد این بوده. هیچ جای دنیا هم فکر نمیکنم چنین قانونی منطقی باشه. خانومی اگه کار براش مهمه باید توافق کنه. در آخر هم به نظرم قوانین ما به همون اندازه که اسلامی باشن مدافع حقوق خانومها هم هستن. مطمئن باشین:)
در پاسخ دوست عزیزمون قاسمی:
در هیچ کجای دنیا زن تحت سلطۀ مرد نیست، در همه جای دنیا زن و مرد شرایط و حقوق برابر دارن در تمام ابعاد زندگی مشترک.
بنابراین قانونی هم برای چنین چیزی ننوشتن. چون از اساس مسخره است که تمام فعالیتهای زن منوط به اجازۀ همسرش باشه.
بهتون توصیه میکنم یه تحقیق میدانی حداقل در اطراف خودتون، یا نزدیکترین دادگاه خانواده بکنید.
یا از ورزشکارایی که همسرشون اجازۀ حضور در مسابقات جهانی رو ندادن، زنایی که مجبور شدن قید کار و تحصیل رو بزنن چون همسرشون مخالف بوده. خیلیها امکان اینکه شروط ضمن عقد رو به شکل رسمی ثبت کنن رو ندارن، آگاهی لازم رو ندارن و خیلیها هم علیرغم موافقت لسانی در جلسات خواستگاری، بعدا میزنن زیر قول و قرار. زنی که به دنبال حق خودش باشه باید قید زندگی مشترکش رو بزنه و طبعا هیچ کس به یه زن حق نمیده که زندگیاش رو به هم بزنه برای گرفتن حق تحصیل یا اشتغال، چون اساسا اینا رو برای زن اولویت نمیدونن.
زن بعد از ازدواج حتی مالک جسم خودش هم نیست شما از کدوم حمایت حرف میزنید دقیقا؟؟؟
سلام ، با احترام به عقاید متفاوت ، به نظر میاد که ادمین محترم در مورد این نوع روابط فقط یک سری اطلاعات آکادمیک دارند و هیچ مبنا و اطلاعاتی از راهنماییهای آفریدگارشون که در کتابهای آسمانی به صراحت به اونها اشاره شدند ندارند و قطعا آفریدگار یک موجود ، بهتر از خود موجود میتونند بهترین تصمیم رو در مورد عملکرد بهتر اون موجود بگیرند مانند یک بروشور تامین و نگهداری و راهنمای استفاده و طریقه عملکرد یکی از لوازم خانگی و یا یک خودرو و … ، مگر اینکه ادمین محترم و زحمتکش و دلسوز خودشون رو آفریده شده ندونند و اعتقادی به وجود یک آفریدگار یگانه و توانمند و … نداشته باشند ، ادمین محترم لطف کنید و یک سر به سوره نسا در قرآن بزنید و معنی صریح سوره ( ترجمه استاد انصاریان ) بزنید و نظر دین در مورد زنان رو ببینید ، در ضمن اینکه آزادی و حقوق زنان در اکثر دنیای مادی بر اساس استفاده مادی از عملکرد زنها چه جنسی و چه در قالب کارگری هست و اگر اطلاعاتتون رو از رسانه ها در مورد این نوع مطالب میگیرید بنده به عنوان یک مدیر و مهندس فروش راههای تبلیغات رو خوب میدونم و به شما پیشنهاد میدم که اطلاعاتی در مورد راههای نفوذ در انسانها بدست بیارید که خیلی از موضوعات رو براتون حل خواهد کرد ، و این مطلب رو برای اگاهی بیشتر زنان خوب و دلسوز و مادران مهربان اکنون و آینده ایران عزیزمون بگم که آزادی زنان در جهان غرب که بعدا به تمام دنیا سرایت کرد ( ادمین محترم از اون به تمام دنیا یاد میکنند و درست هم هست ) از فرانسه در زمان جنگ جهانی اول شروع شد که اکثر مردهای جوان به جنگ فرستاده شده و نیروی کار برای تامین تولیدات صنعتی و جنگ افزارها به حداقل رسیده بود و از طرفی برای کمتر شدن هزینه تولیدات به نیروی کار ارزان تر نیاز بود ( که همین یک ظلم به زن در ادیان محسوب میشود ) و از اینجا بود که آزادی زنان ( به شکل غرب ) مطرح شد و بعد از جنگ جهانی نیز با سلطه سرمایه داران بر مدیریت های کلان جوامع بشری این نوع آزادی گسترش پیدا کرد تا به اینجا رسیدیم ، با تشکر از زحمات ادمین محترم و سپاس از حوصله ای که به خرج دادید تا این پیام رو مطالعه بفرمایید ، برای همه عزیزان آرزوی خوشبختی میکنم
سلام ببخشید من ی سوال داشتم توروخدا کمکم کنید!!!
من چهارسال پیش ازطریق دوستم با ی پسر که دوسته همسرشون بود آشناشدم و باهم رابطه داشتیم نهایت رابطه ما توی این مدت هم درحد پیامک وزنگ زدن و ملاقاتایی م داشتیم هم درحضور جمع بودن
یعنی تنها باهم ارتباط نداشتیم
ایشون ازوقتی ک وارد زندگی من شدن قول دادن که درسشون تموم بشه بعد برن سربازی و بعدش هم سرکار
ولی متاسفانه دوسال پیش همش میگفتن پول ندارم وهمش انرژی منفی میدادن واززندگی مینالیدن وهمون موقع هم ی خواستگار پولدار با موقعیت کاری خوب داشتم وخانواده هم اصرارکه باید به همین فرد جواب مثبت بدی، هرچی بهش گفتم بیا خواستگاریو نیومد گفت تو جواب مثبت دادی به اون پسره من بیام باهیچی جلو چه فایده داره؟؟!!دوماه من نامزدی کردم وهیچ جوره نمیتونستم فراموشش کنم بااین که خاطره ای نداشتیم باهم ولی ته دلم همش بهش فکرمیکردم ونامزدمو با اون دوسته سابقم مقایسه میکردم تااینکه ی شب دوباره بهم پیام داد گفت پشیمون شدم غلط کردم من بدون تو نمیتونم زندگی کنم ومن هم که ازنامزدم راضی نبودم باسختی فراوون نامزدیمو بهم زدم!ودوباره برگشتم
الان دوسال ازنامزدیم میگذره ولی هنوز ک هنوزه نیومده خواستگاری وهمش شرایط مالی رو بهونه میکنه البته ناگفته نماند ک تازه پارسال رفتن سربازی وهنوز شیش ماه دیگه ازسربازیشون مونده والان چند ماهی هست سرهر مسائل کوچیکی به مشکل برمیخوریم و دعوامون میشه!!و ایشون میگن چون دوریم ازهم وهمدیگه رو حضوری ملاقات نمیکنیم بخاطراین هست ولی من دوست ندارم باایشون برم بیرون وجدیدن فکرمیکنم شاید عاشق ایشون نیستم!!والبته ایشون کارکه ندارند پول هم ندارند شرایط مالی خانوادشونم خوب نیست!!فکرمیکنم بچه گانه تصمیم گرفتم ودرضمن من الان تازه ۱۹سالم هست،وباز الان ی موقعیت خیلی خوب دارم متاسفانه نمیدونم چیکارکنم
سلام
آزادۀ عزیز، شما بعد از چهار سال از اون اتفاق و اون آشنایی تازه نوزده سالت شده. پس یعنی هنوز به اون ثباتی که لازمۀ یک زندگی مشترک هست نرسیدی. چیزی که بیشتر از همه برای من پر رنگ هست توی این کامنت اینه که تو باید هر چه سریع تر به یک مشاور حاذق مراجعه کنی و چند جلسه صرفا به مشاوره در خصوص خودت بپردازی. به نظر می رسه که ثبات عاطفی نداری و دلیل اینکه مدام دو نفر رو توی ذهنت مقایسه می کنی همینه.
زندگی مشترک با رابطۀ دوستی خیلی متفاوته. در درجۀ اول باید با اون آقا قطع رابطه کنی، قطع رابطۀ کامل.
چون طی این دو سال به حد کافی ثابت کرده که اهل ازدواج نیست و شرایط ازدواج هم نداره، حداقل تا پنج سال.
بعد بری پیش مشاور و چند جلسه به شناخت خودت بپردازی و یه دورهای دور از هر نوع رابطه و نامزدی به خودت اختصاص بدی. این بهت کمک میکنه که بهتر تصمیم بگیری. هنوز برای ازدواج و نامزدی خیلی زوده. مشاوره رو برو و بعد با صلاح دید مشاورت دربارۀ خواستگار جدیدت تصمیم بگیر.
برات آرزوی خوشبختی میکنم.
ودرضمن سر ی سری مسائل دینی به مشکل برخوردم یعنی من نماز میخونم وروزه میگیرم ولی ایشون اعتقادی ب نماز وروزه نداره از ی جایی شنیدم ک میگفته من ب روزه اعتقادی ندارم روزه بگیرم ک چی بشه به آزاده نگین ناراحت میشه!!حتی جرئت نمیکنه ب خودم بگه این حرفارو
وقتی ازنظر قیافه مقایسشون میکنم خواستگارجدیدم هم خوشکلع هم خوشتیپ هم قدبلند هم به خودش خیلی میرسع
ولی اون هرچی بهش گفتم به خودت برس برو باشگاه گوش نکرد که نکرد خیلی لاغره بهش گفتم اگه اینجوری بیای هیچ وقت قبولت نمیکنن بکی دوجلسه رفت باشگاه ولش کردودیگ اهمیتی نداد
موندم بین دوراهیی خواهش میکنم کمکم کنید
سلام.ادمین مهربان لطفاً پاسخ من رو هم بدید?من با یه آقایی دوست شدم و رابطه ج.نسی داشتیم.ایشون به من علاقه دارند و میخوان بیان خواستگاری،اما من حس میکنم از ایشون بالاترم و بعدها ممکنه از ازدواج پشیمون شم.به نظرتون ازدواج فقط به خاطر اینکه تجربه ی جنسی داشتیم صحیحه؟(لطفا دوستان مذهبی و سنتی و افراطی پاسخ ندن.جوابشون رو میدونم?)
نه به هیچ عنوان صحیح نیست. در حالت کلی، به اجبار تن به ازدواج با کسی دادن صحیح نیست.
به اجبار سکس، به اجبار مالی، به اجبار مهاجرت و ……
خب عزیزدلم بستگی داره شما واسه چی این رابطه جنسیو برقرار کرده باشین.از روی هوس یا….
سلام ممنونم بابت تمام سوالات.
فقط اینکه ازدواج یک ادم شیعیه با سنی درست است یا خیر؟
سلام
بستگی به اعتقاد دو طرف داره، از نظر فقهی دین بیشتر مد نظره نه مذهب.
شرعا مشکلی نداره، تو مناطق کرد نشین و سیستان و بلوچستان که شیعه و سنی در کنار هم زندگی میکنن خیلی دیده میشه این نوع ازدواج.
اما اگر هر دو متعصب باشن و بعد از ازدواج روی ین تعصبات مذهبی پافشاری کنن، زندگی خراب میشه.
سلام
من تمام کامنت ها و نظرات رو مطالعه کردم، از ادمین محترم به خاطر وقتی که میزارن تشکر میکنم
به نظر من صداقت در زندگی زناشویی خیلی مهمه ولی داخل سوالات به این مسئله اشاره نشده بود
با توجه به وضعیت جامعه و دروغ گویی چطور ما میتونیم با توجه به چند جلسه خواستگاری اولیه بفهمیم که طرف مقابلمان فرد صادقی هست؟
سلام
ممنون از وقتی که میذارین و ممنون بابت لطفتون به سایت ما.
در خصوص بخش دوم کامنتتون باید بگم که به نظرم نباید توقع داشته باشین که چنین سوالی توی این مقاله درج بشه. چون قاعدتا توقع ندارین که از طرف مقابل بپرسین که آیا اینایی که میگی راسته یا نه؟ یا شما در گفتارتون صادق هستین یا نه؟
صداقت سنگ بنای یک رابطه است که اگر نباشه اصلا رابطه شکل نمیگیره یا اگرم شکل بگیره به سرانجام خوشی منتهی نمیشه.
صداقت رو باید با شناخت بهش دست پیدا کرد. از حرفها، رفتار، تحقیق، از ارتباط هایی که بین خودش و خانوادش هست، از دوست و آشنا. از سنجیدن طرف مقابل. دروغ گویی خیلی زود لو میره اگر فرد هوشیار باشه و خیلی راحت همه چیز رو نپذیره.
بله ممنون ازتون!شما که میگین رابطع رو کات کنین چجوری کات کنم که نه ایشون ضربه بخورن ونه من
بالاخره چهارسال باهم بودیم چجوری فراموشش کنم؟؟؟؟؟؟
شما چهار سال فکر میکردین که با هم بودین، در اصل شما فقط با دو تا گوشی به هم وصل شده بودین. اسم این رابطه نیست.
بیشتر شبیه توهم رابطه است. قدم اول اینه که شمارهات رو عوض کنی، اگر بخوای ذره ذره و گام به گام جلو بری معنیش اینه که نمیخوای تموم بشه، اما اگر بخوای جدی تموم بشه باید کلا از زندگیات خارجش کنی. مطمئن باشد هیچ اتفاقی نمیوفته. فقط چند هفته سخته بعدش که فرد مناسب خودت رو پیدا کردی قطعا با خیال راحت میری سراغ زندگیات.
یه سوال خیلی مهم/لطفا جواب بدید
چگونه از کسی که قراره باهاش ازدواج کنیم بپرسیم که آیا حاضره در مخارج خونه شریک شود؟
(البته جوری که بد بیان نشه و طرف مقابل برداشت منفی نکنه)
سلام
بهشون بگین که من تصمیم دارم در زندگی مشترک همه چیزمون مشترک و مساوی باشه، حقوقی مثل حق مسکن، حق اشتغال، حق طلاق، حق حضانت فرزند، حق تحصیل و نصف شدن دارایی که بعد از ازدواج به دست میارید رو بهشون واگذار کنید، به شکل قانونی و محضری. ازشون هم جهیزیه نخوایید، و بگید در عوض میخوام در تامین مخارج با هم مشارکت داشته باشیم، جهیزیه رو باهم بخریم، خونه رو با هم رهن کنیم، مخارج هم همین طور.
قوربونه دهنت ادمین جان .عجب حرفی زدین واقعا باید طلاگرفت این حرفهارو.
سلام ودرود به همگی ، ادمین محترمه بیزحمت یک مشاور مرد هم کنار خودتون بزارید تا دوطرفه به قاضی بریم ، از شما که خواستگاری نکردند به صراحت جواب خودتون رو میدید ، با سپاس از سایت خوبتون
سلام ادمین محترم
ببخشید من ی خواستگاری دارم تقریبا به توافق رسیده ایم!ولی من و ایشون تفاوت های داریم توی اعتقادات
من خودم نماز میخونم روزه میگیرم خدا و پیامبرشو قبول دارم
ولی ایشون نه فقط خدارو قبول دارن وتا چند سال قبل نماز میخوندن ولی الان ترک کردن
و میگن که تحقیق کردم دیدم هیچ دینی بهترازانسانیت نیست
بنظر شما اگر ما ازدواج کنیم اتوی این چیزا دچار مشکل نمیشیم یا دچار دوگانگی؟؟؟
من ۳۵ سالمه و هنوز مجردم.خواستگار نمیاد برام.اگرم بیار میره پشت سرشم نگاه نمیکنه.لیاقت منو نداشتن حتما.دعا کنید شوهر خوب خدا نصیبم کنه به همین زودی تا دیر نشده
سلام من ی خواستگار جدید دارم تقریبا توی خیلی چیزا تفاهم داریم ولی از نظر اعقتادات ایشون جدیدن نظرشون راجب اسلام عوض شده ومیگن که من به جز خدا هیشکی رو قبول ندارم
ولی من خودم نماز وروزم به جاهست
بنظرشما توی زندگی ایندمون دچار مشکل نمیشیم؟؟؟
سلام
هیچ کس نمیتونه به این سوال جواب قاطع بده، پس چنین توقعی رو از هیچ کس نداشته باشین.
دین فقط نماز و روزه نیست، مهمتر از دینداری اخلاق مدار بودنه افراد هست، اینکه چقدر به درستیه پولی که درمیاره اهمیت میده، چقدر متعهد هست، مراکش در تربیت فرزند چیه، دین جنبههای مختلفی داره که تو رسیدن به تفاهم خیلی اهمیت داره.
سلام من 26 سالمه و خواستگارم 24 سالشه دوسالازم کوچیکه پسر خوبیه و خانواده اش رو هم میشناسیم و اوکی هستن فقط نمیدونم بعدا با کوچیک بودن سنش به مشکل بر نخورم چیکار کنم به نظرتون مهم هست تفاوت 2 سال یا نه؟
اگر در سایر مسائل مشکلی نداشته باشین اختلاف دو سال کوچکترین مسئله ای نداره به شرطی که برای هر دو طرف و خانواده ها یک امر پذیرفته شده باشه. نه اینکه بعد از ازدواج مدام بهش پرداخت بشه.
این مساله یک کلیشه است که باید بالاخره شکسته بشه، مثل مسئله قد بلندی آقایون و خیلی چیزهای دیگه.
سلام، سوالاتتون خیلی خوب بود. فقط برای قیافه اگر از نظر اول قیافه برات دلنشین نبود ولی بعد از چندجلسه احساسات غلبه کنه و چهره طرف دیگ برات مهم نباشه،بنظرتون توی ژندگی دچار مشکل میشیم؟
به نظرم ای چیزی که شما مطرح کردین به قیافه مربوط نیست. گاهی اتفاق میوفته که در برخورد اول از کسی خوشمون نمیاد، اما در ملاقات های بعدی به دلمون میشینه. در خواستگاری سنتی کاملا طبیعیه.
سلام، من دختر 26 ساله هستم و در حال حاضر خواستگاری دارم که مدرک تحصیلیشون دو مقطع پایینتره و وضعیت مالیشونم معمولی معمولی،7 سال بزرگتر و مشغول به کار،از نظر ظاهری هم مناسبن،و من علاقمند به تحصیل و علم اما ایشان به تحصیل علاقه ای ندارند و تمام آینده را بر اساس تحصیل و پیشرفت برنامه ریزی کردم در حال حاضر مردد هستم واقعا نمیدونم چکار کنم از یک طرف میگم بهتره به جلسات بعدی نکشه از طرفی هم نمیدونم دلیل موجهی هست برای ردشون، لطفا راهنماییم کنید.
در ادامه ،ما فقط یک جلسه ملاقات داشتیم و مرددم که با این تفکرم نیاز به ادامه آشنایی هست یا نه ؟؟
گاهی دخترخانم ها برای این دچار تردید میشن که فکر می کنن ممکنه خواستگار های بعدی حتی از این مورد فعلی هم پایین تر باشن.
اما من میگم بر اساس اعتقادت تصمیم بگیر نه بر اساس نیازت. تو زندگی رو بر پایه پیشرفت تحصیلی بنا کردی و طبیعتا این آقا نقطهی مقابل توه. اما اگر ایشون با پیشرفت شما موافق باشه و تشویقت کنه مشکلی نیست اما اگر بخواد تو رو هم شبیه خودش بکنه مشکل ساز خواهد بود، در این مورد صحبت کن باهاشون.
سلام وقت بخير
با توجه به شرايط كنوني مملكت و گروني خودم جايي كار ميكنم و علاقه اي بسياري دارم كه خانمم هم كارمند باشه .الان سوالم اين هست كه با توجه به اينكه خانمي كه واسم در نظر گرفته شده پرستار ميباشد.من فقط فقط از اينكه تو تربيت فرزند و همچنين مسائيل جنسي و زندگي دچار اختلال خواهيم شد نميدونم انتخاب كنم يا خير؟ چون بيشتر فكرم در خانم هاي شاغل معلمي و يا كارمند دولتي كه تايم كاريشون مناسب باشه ولي پرستاري و شيفت داشتن باعث ميشه مشكل بوجود بياد از ادمين محترم تقاضا ميشه در اين مورد كمك كند.باتشكر از مطالبتون
اول اینکه خواستهی خودتون رو شفاف و روشن برای ایشون بیان کنید. دوم اینکه اگر ایشون شیفت بودن خب مسولیت فرزند با شماست. وقتی علاقمند هستید خانم شاغل داشته باشید معنیش اینه که به تساوی حقوق معتقدید، فرزند نیاز به سرپرست داره، این فرد لازم نیست حتما مادر باشه. علاوه بر نگهداری فرزند در سایر امور منزل هم باید مشارکت کنید. چون همسر شاغل هم اندازه ی شما خسته میشه طبیعتا.
سلام.من ی سوالی از دوستان و ادمین محترم دارم.من فوق لیسانس دارم و خیلی کار رو دوست دارم.ولی خواستگاری که دارم مطرح کرده که نمیخوام کاری انجام بدی که به زندگی صدمه بزنه.من فکر می کنم با کار کردن مشکل داره ولی خودش میگه نه.من حتی حاضرم کار نیمه وقت برم اما نمی دونم دقیقا باید چیکار کنم کلا قید کار رو بزنم واقعا نمی دونم.میشه راهنمایی کنید
به نظرم اگر کار تا این حد براتون مهمه با ایشون رک صحبت کنید، ایشون باید دیدگاه خودش رو راجع به کار کردن همسرش رک و شفاف بیان کنه، بعدش شما میتونید تصمیم بگیرید. نذارین شما رو تو ابهام نگه داره، اگرم موافقت کرد حتما به صورت محضری حق اشتغال رو ازشون بگیرید. ریز به ریز حرف بزنید، چه شغلی، در چه محیطی، با چه ساعت کاری ای، آیا با ماموریت کاری مشکلی نداره، راجع به حقوقی که قراره بگیرین و…. همه رو مطرح کنید.
سلام خسته نباشید ممنون از متن اموزندتون واقعا خوب بود
لیلی هستم ۲۰ ساله قرار با خاستگارم حرف بزنم اما ترس عجیبی دارم از اینده و بی اعتماد . اصلا حس خوبی ندارم همش فکر میکنم اون چیزی نیست که میخام شرایطشم باب دلم نیست ولی از نظر رفتاری مناسبه واقعا به بن بست رسیدم
البته به ادمها فوبیا دارم و فک میکنم قرار بازیم بدن
سلام
سوالتون یک سری ابهام داره، شما تازه میخوایین باهاش حرف بزنین ولی میگین که از نظر رفتاری مناسبه؟
خودتون معتقدین که نسبت به آدمها فوبیا دارین
خب مشخصه باید روی این فوبیا کار کنین، برین پیش مشاور و اول به درمان کامل فکر کنید نه ازدواج.
اگر شما به روح و روان خودتون اهمیت بدین مطمئن باشین بسیاری از مشکلات حل میشه.
قرار نیست بابت خواستگاری که شرایطش هم مناسب نیست اینهمه استرس رو تحمل کنید
سلام سوالاتتون خیلی خوب بودن ممنون،یه سوال خواستگار من ۵سانت ازم بلندترن اما چون ریزنقش هستن و من برعکس قد بلند و درشت هیکل،از من کوتاه تر معلوم میشن و این تفاوت ب چشم میاد…چکار باید انجام بدم؟ بخاطر قد رد کنم؟؟ یا بررسی کنم؟؟
حس میکنم چون محتوای کامنت آتنا و سحر یکیه، پس هر دو کامنت متعلق به یک نفره منتها با دو هویت متفاوت؛ بنابراین من فقط جواب یکی رو می دم:
قد و هیکل تنها ملاک شما برای پذیرش و یا عدم پذیرش خواستگاره؟
اینکه آقایون باید حتما از نظر فیزیکی درشت هیکلتر و قد بلندتر از خانمها باشن، یک کلیشۀ جنسیتی محسوب میشه.
الان در عصری زندگی میکنیم که حتی معروفترین سلبریتیهای جهان با مردانی ازدواج کردن که از خودشون کوتاهتر و حتی ریزنقشتر بودن.
به جای گیر کردن در ظاهر، بشینین با طرف حرف بزنین، همدیگه رو بشناسین، اینکه طرف لاغره یا چاقه اهمیت چندانی در موفقیت یک زندگی نداره. ما تاکید میکنیم که قیافه مهمه، ظاهر مهمه، ولی نه در حدی که همه چیز رو تحت الشعاع قرار بده. در ثانی ایشون قد بلندتر هم هستن. وزن و هیکل هم میتونه در آینده تغییر کنه. هم شما میتونید لاغر بشین، هم ایشون میتونن چاق بشن.
موفق باشین.
سلام من ۲۰ سالمه و خواستگارم ۳۱ سال از نظر ظاهری خیلی جوون تر نشون میده و امروزی هستن و اخلاقی هم همینطور از نظر مالی بسیار تکمیل و تحصیل کرده اس به طور کلی میشه گفت کیس مناسب ازدواجه اما از اختلاف سنی زیاد میترسم که درکم نکنه بنظرتون اختلاف سنی بالا در صورت تفاهم بالای دوفرد چقدر تأثیر میتونه داشته باشه ؟
سلام سوالاتتون خیلی خوب بودن ممنون،یه سوال خواستگار من ۵سانت ازم بلندترن اما چون ریزنقش هستن و من برعکس قد بلند و درشت هیکل،از من کوتاه تر معلوم میشن و این تفاوت ب چشم میاد…چکار باید انجام بدم؟ بخاطر قد رد کنم؟؟ یا بررسی کنم؟؟
سلام
۲۴ سالمه یه خواستگار دارم۲۹ سالشه از شهر دیگه ای هستن ک نیم ساعت فاصله داریم یکی از اشناها معرفی کردن و تضمین کردن پسر و خانوادش خوب هستن از نطر طاهری عکسشو دیدم پسند شد مشکل اصلی شعلش هس ک بنگاه ماشین داره( از میزان درامدش اصلاع ندارم فقط میدونم خونه داره)خانواده من نمیپسندن از نطر حرام یا حلال بودن درامدش ک شغل حساسی دارن
البته مدرک تحصیلی من لیسانس و ایشون دیپلم هستن از نطر بنده مشکلی نیس
مشکل اصلی اینجا شعل هس الان بلاتکلیفم ک بیان واسه صحبت یا نه؟؟
پیشاپیش از پاسخگویی تان متشکرم
سلام
بدون تحقیق و شناخت نمیتونید قضاوت کنید راجع به حلال و حرام بودن درآمد کسی.
آیا هر کس کار خرید و فروش ماشین میکنه درآمدش شبه داره؟
مسلما نه.
پس به خودتون و ایشون فرصت آشنایی بدین، توی صحبتهای اولیه و تحقیق خیلی از مسائل روشن میشه.
سلام
میخواستم بدونم که عشق در یک نگاهو قبول دارین
من یه دوستی دارم که یه اقا پسری بعنوان مراجعه کننده ایشونو میبینه بعد یک دل نه صد دل عاشق میشه و از دوستم زود خواستگاری میکنه دو سه جلسه صحبت میکنن و پسره بشدت اصرار میکنه با خانوادت صحبت کن دوست منم ازش فرصت میخاد زمان لازم داره پسره حالش بد میشه خیلی عجوله ترس از ازدست دادن دوستم و دوستمم که میبینه بخاطره علاقه ی اون پسر تحت فشاره جواب رد بهش میده پسر هم میگه ان شاله ک خوشبخت بشی ولی دوباره هی پیام میده و …
بنظرتون مشگل کجاس
سلام
مشکل اینجاست که عشق در یک نگاه فقط برای پسره اتفاق افتاده، قرار نیست چون پسره عاشق شده دختره هم هول هولکی جواب مثبت بهش بده. تجربه ثابت کرده که در این جور مواقع دختره هر شرط و شروطی هم بذاره پسره برای اینکه از دستش نده قبول میکنه ولی در نهایت بعد از ازدواج تغییر میکنه.
توصیه میکنم چند ماه ازش دور بمونه اگر بعد چند ماه باز هم این عشق به قوت خودش باقی بود. برای آشنایی اقدام کنن.
عجله در ازدواج اصلا خوشایند نیست.
سلام من دختری نوزده ساله هستم و برام خاستگاری اومده ک 28سالشه ینی 9سال اختلاف سنی اما همه چیزیش خوبه از لحاظ اخلاقی و همه چیز بهم میخوریم قیافش زیاد جالب نیس ولی از نظر من خوبی مهم تره و قیافش هم ب نظر من زیاد بد نیس و قدش هم از من کوتاه تره و خونوادم با قدش مشکل دارن ینی کلن میگن بهش بگو ن ولی من خودم پسندیدم بنظرتون چیکار کنم؟با قدش هم مشکل ندارم خاهشا زود جواب بدید.متچکرم
مریم جان همۀ اینهایی که گفتی نسبیه. اگر به حد کافی به شناخت رسیدی و خوب همۀ جوانب رو بررسی کردی، تحقیق کردی و به نظرت نقطۀ تاریکی نمونده، میشه گفت با ظاهر هم اگر کنار بیای مشکلی نیست. اما ازدواج به این راحتی ها نیست. کار مشاور هم با یه توصیف کلی پیش نمیره.
سلام علیکم ممنون از سایت خوبتون و پاسخگوییهاتون؛من یک خواستگاری دارم ک از نظر معیارام ۵۰ درصدش رو داره و من خیلی کوتاه اومدم و با ۲۰_۳۰ درصد از معیارایی ک نداره کنار اومدم و ۲۰ _۳۰درصد بقیه رو در جلسات بعدی میخوام در بیارم(لازمه بگم ک توقع انچنانی ندارم)ولی مامان و بابام خیلی مخالفن و تا اینجای کار بخاطر من پیش رفتیم و همین الان استخاره کردن بد اومد،میخوان جلوی پیشرفت روند رو بگیرن،مطمئنم اگ ردش کنن من پشیمون میشم.من چ کنم؟؟؟
استخاره برای ازدواج اصلا ارزش و اهمیتی نداره.
اگر هنوز شک دارین و دو دل هستین، جلسات آشنایی رو ادامه بدین.
با بررسی بیشتر بهتر میتونین نتیجۀ بگیرین.
سلام من ۲۲ سالمه و یه خاستگاری دارم که ۲۲ سالشه البته چند ماهی ازم کوچیک تره از نظر مالی سطحشون پایین تر از ماست و کار ثابتی نداره و سربازی هم نرفته اما با شناختی که ازشون داریم خانواده ی خیلی خوبی داره خانوادم انتخاب رو بر عهده ی خودم گذاشتن و میگن هر چی خودت میخوای منم نمیدونم باید چیکار کنم از طرفی بعضی از افراد خانوادم میگن قیافه نداره و میگن تو نمیتونی با این شرایط مالی زندگی کنی ولی من شرایط مالیش برام مهم نیست و فقط به این فکر میکنم که آیا امکان داره بتونم کنار این پسر احساس آرامش کنم بهش تکیه کنم و میترسم که عین یه مردپخته نباشه و عین بچه ها رفتار کنه نمیدونم میشه بهش اعتماد کرد یا نه
یه پسر 22 ساله،یه پسر 22 ساله است. دقیقا با همون ویژگی هایی که سنش اقتضا میکنه. درسته که آدم ها با هم متفاوت هستن ولی خب اگر ترجیح تو یه مرد پخته است که بتونی بهش تکیه کنی، باید روی گزینه های دیگه ات هم فکر کنی. بدون شناخت طرف نمیشه گفت که ایشون چه نوع مردی هستن.
اما شدیدا توصیه میکنم این جمله رو دیگه هیچ وقت تکرار نکن چه برای خودت چه برای دیگران : «شرایط مالی برای من مهم نیست» یعنی چی این جمله؟ توی این شرایط اقتصادی بحرانی که برای قدم زدن هم باید هزینه کنی مگه میشه این چیزا برات مهم نباشه؟ فردا روز رفتی زیر یه سقف چیز یاحتیاج داشتی دستت رو جلوی کی درزا خواهی کرد؟ پدرش یا پدرت؟
ازدواج بچه بازی نیست. اینقدر رویایی فکر نکنید لطفا.
نمیگیم تشریفات یا مصرف گرایی یا تجمل. میگیم نیاز مالی به شکل منطقی باید تعریف شده باشه. مرد قبل از ازدواج باید سرمایۀ اولیه برای یه زندگی داشته باشه. باید کار داشته باشه.
خیلی جدی روی این مسائل فکر کن. بعد با دید باز تصمیم بگیر
سلام، ممنون بابت مطالب خوبتون
من یه چند ماهیه بایه فردی اشنا شدم شغلشون دریانوردی از نظر خانواده و مالی و اخلاقی خوبه با سختیااا و دوری کارش کنار اومدم ولی با مسائل دینی اینکه قبلا ایشون نماز میخوندند الان نه نماز میخونن نه روزه میگیرن و مشروب هم میخورن ؛ درصورتی که من به نماز و روزم درحد معمول اهمیت میدم نمیدونم چیکارکنم؟؟؟ وقتیم بهشون میگم مثل قبل باش نمازتو ادامه بده میگه نمیتونم میگه رووم خیلی فشار میاد هم نماز بخونم هم روزه بگیرم هم مشروبو بزارم کنار،ولی تو این چند ماه به شدت به هم وابسته شدیم و همو دوس داریم میگه منو همینجوری ک هستم بپذیر نمیدونم چیکار کنم دارم دیونه میشم
درضمن میدونمم خانوادمم برای شغلش سخت گیری میکنن واسه راضی کردنشون زمان میبره نمیدونم چیکار کنم؟؟لطفا راهنمایید کنید
سلام
سوال اصلی من اینه که به چه قیمتی میخوای این رابطه رو رسمی کنی؟ به قیمت اینکه از طرف مقابل بخوای خودش رو صد و هشتاد درجه تغییر بده و بشه اونی که تو میخوای؟ اگه قبل از ازدواج مطابق میل تو تغییر کرد و بعد از ازدواج دوباره برگشت به روزگار مجردی تکلیف چیه؟
ازدواج یک رابطۀ رسمی و یک تعهد پایداره. بازی و دوستی نیست.
تو باید روی اون آدم با همین ویژگی هایی که داره سرمایه گذاری کنی. کسی که مشروب ،نماز نمیخونه و روزه نمیگیره.
ببین اگر با این شرایط قبولش داری برو جلو اما در غیر این صورت وابستگی یک ماهه رو خیلی زود تموم کن.
چون یه رابطۀ یک ماهه راحت تر از یک ازدواج نافرجام فراموش میشه.
سلام.من ۲۷سالمه یه خواستگاردارم۳۵ساله از اشنایان دور هستند.طی صحبت کوتاهی که باایشون داشتم گفتن دیپلم هستن شغل ثابتی ندارن یعنی هربار میرن سراغ یه کار پارسال سریه کارهم ضرر دادن که مجبور شدن ماشینشونو بفروشن درحال حاضرازخودشون چیز خاصی ندارن واگرازدواج کنند تویکی از طبقات خونه پدری ساکن میشن.قیافه ایشون همون اول بدل من ننشست ولی گفتم صحبت کنم همه چی که قیافه نیس.تو فامیل ماهم دختر به سن من ازوقتازدواجش گذشته موندم چیکارکنم.من خودم هم لیسانس دارم.میشه راهنمایی کنید منو
من توصیه میکنم اول روی این قضیه مانور بدین که چرا فکر میکنین با 27 سال سن از سن ازدواج تون گذشته؟ اصلا مگه ازدواج سن داره؟ مگه مسابقه است ؟ چرا اینقدر شخصیت خودتون رو با ازدواج کردن و نکردن تعریف میکنین؟در ثانی کسی که تو 35 سالگی شغل ثابتی نداره؟ قطعا بعد از این هم نخواهد داشت. چرا میخوایین الکی خودتون رو درگیر رابطه ای کنین که پر از علامت سوال و پر از ابهامه؟
ازدواج نکردن که خیلی بهتر از یک ازدواج غلطه!
خیلی راحت پاسخ قاطع بدین و سعی کنید به جای درگیری های الکی ذهن تون رو به چیزهای مهم معطوف کنین. دختر قوی ارزش رو در ازدواج نمی بینه. یعنی کن خودت رو قوی کنی.
سلام
من دختر هستم 34 ساله شاغل در موسسه معتبر دولتی و فوق لیسانس یه خواستگار دارم شغل آزاد و فوق دیپلم و 37 ساله و شرایط مالی متوسط، مشکلی که وجود داره ایشون در جلسه اول بیشتر راجع مسایل جنسی صحبت کردن و اینکه از سن من ایراد می گرفتن در حالی قبل از مراسم خاستگاری سن منو می دونستن ولی روی این موضوع خیلی مانور می دادن من میخوام و به نوعی نقطه ضعف می دونستن ولی درمورد تحصیلات یا شغل شاید من بهتر از ایشون بودم می گفتن این مسایل خیلی مهم نیست و… لطفا راهنمایی بفرمایید
سلام
شرایط جامعه به گونهای داره پیش میره که قبح خیلی از مسائل ریخته شده. اما اگر هدف ازدواج و تشکیل زندگیه باید طبق یه اصول درست جلو رفت. صحبت کردن از مسائل جنسی اونم جلسات اول خیلی بی ربطه. مگه هدف از ازدواج فقط سکسه؟
به نظرم در یک جلسه خیلی جدی راجع به هر دو موضوع یعنی هم سن و هم مسائل جنسی باهاشون صحبت کنید و در واقع اتمام حجت کنید.
اگر دیدن در این دو مورد نمیتونن نظرتون رو جلب کنن خیلی راحت ردشون کنید. انتخاب باید بر اساس عقاید باشه نه بر اساس نیاز.
چه لزومی داره هی به سن شما اشاره کنن در حال یکه شما سه سال کوچیک تر هم هستین تازه!
سلام ،
ممنون از أدمين محترم بابت مطالب مفيدتون
من٢٠ سالمه و يك خواستگار دارم ٢٦ ساله هر دوتامون دانشجوييم ولى خب ايشون در حال دفاع پاياننامشون هستن ،كه بعد دنبال طرح و سربازى و شركت تو تخصص برن ، من داروسازى ميخونم و ايشون دامپزشكي ،از همه لحاظ اخلاقي و مذهبى و ظاهرى فرد أوكيه بود، و من خوشم اومد، و مرد فهميده اى بود
ولى چون گفتن فرد بسيجي هستن و ميخواين كنار كار اصليمون ،كارفرهنگى هم بكنن و همين باعث شده خانوادم دو دل بشن و ميگن براى تو مورد هاى بهتري هم مياد و سنى ندارى، ولى خودم ،دلم يه چيز ديگه ميگه!!!نميدونم چيكار كنم؟!؟!
سلام
ممنون از پست خوبتون
راستش من با یه دختری آشنا شدم که یه سال از من بزرگتره من 25 سال و اون 26 سالشه. حالا بعد از تقریبا یک سال قراره با خانواده بریم خونشون برای آشنایی بیشتر.
اما چند روزه در مورد چهره اش یکم تردید پیدا کردم. قیافش خوبه حتی من وقتی تصور میکنم که قراره باهاش همبستر بشم هیچ احساس بدی ندارم اما یه خانومی که غریبه بود رو دیدم که قیافش خیلی خیلی به دل من نشست. همش خود به خود تو ذهنم با اون مقایسه میکنم. توی این مدت هم که با هم آشنا شدیم کلی حرف زدیم خیلی از مواردو با هم تفاهم داریم. باز در این صورت اگه جواب منفی بدم بهش نامردی نیست؟ فقط نگران اینم که بعد از یه مدت که شور و هیجان اول زندگی از بین میره مقایسه چهره اذیتم کنه و برام دردسر ساز شه. نظر یا پیشنهاد شما چیه؟
سلام
هر آدمی توی هر شرایطی چه مجرد باشه چه متاهل امکان داره علاوه بر شریک عاطفیاش از کس دیگهای هم خوشش بیاد. این خوش اومدن به خودی خود بد نیست. اینکه ما نتونیم کنترلش کنیم بده. اینکه اثر بذاره روی رابطۀ ما با همسر یا پارتنرمون بده.
حالا که بین شما اتفاق رسمی رخ نداده و شما با چنین اتفاقی به هم ریختین، میتونین یکم زمان بدین به خودتون. روش بیشتر فکر کنین. اگر فکر میکنین قیافه اش جوری نیست که شما رو جذب کنه، یا باعث نشه که ذهن تون دنبال مقایسه با یه فرد زیباتر نره، رابطه رو رسمی نکنید.
چون هنوز به ثبات لازم در این خصوص نرسیدن. شما ممکنه هر لحظه فرد زیباتری از همسر خودتون رو ببینید تو خیابون. کما اینکه با هر کسی ازدواج کنین ممکنه هزاران فرد زیباتر از اون هم یه روز سر راه شما قرار بگیره.
زیبایی مهمه ولی اصل نیست. در کنار زیبایی صفتهای اخلاقی و ویژگی های دیگه هم هست. بنابراین لزوما نباید روی زیبایی ظاهری تصمیم گرفت در عین حال که نمیشه منکرش شد. شما ابتدا لازمه با خودتون به صلح برسین و با ثبات عاطفی تصمیم بگیرین در این خصوص.
سلام
من یه پسر 29 ساله هستم مجرد
خیلی خیلی خیلی محتواتون خوب بود.
یه دید کلی به ما داد.
همه این سوالات به قول خودتون در یک یا دو جلسه نمیگنجه.
فقط مسائل جنسی رو فکر کنم خانم ها موذب هستن، بزارین آقایون سوال کنن.
با حالت تدافعی برخورد نکنید .
ارتباط چشمی خیلی مهمه .
به نظرم در سوال های دیگر خانم ها پیش قدم بشن بهتره چون میزبان هستن.
برای پسرها بیشتر بحث مالی و حس همکاری و همدردی و تعامل مهمه و خانم ها رو این موضوع بیشتر فکر کنن.
بازم ممنون بابت اطلاعات خوبتون و وقتی که به ما ما دادین.
رضا با سلا م به همک
گی و مدیریت سایت من رضاهستم و متولد 54 دختری معرفی کردن 14سال از من کوچیک و نگران از این موضوع البتع هنوز همو ندیدیم نظر شما چی لصفا شماره بدبد تماس بگیرم ممنون
سلام
جهت مشارۀ تخصصی با ایمیل ادمین در ارتباط باشین.
aroos.co2018@gmail.com
سلام
من دختری هستم با 28 سال سن ،و کارمندم ،خواستگار خیلی زیاد داشتم ولی الان دوتا خواستگار با شرایط خوب ولی متفاوت دارم ک واقعا نمیدونم کدومشونا انتخاب کنم :یکیشون قبلا با هم همکار بودیم دوسه سالی هست ک باصطلاح خاطرخواهن و از نظر اخلاقی شناخت دارم ازشون ولی ازیک شهرو فرهنگ متفاوت با مان
یکی دیگشون همشهری هستن شرایطشون خوبه و خونوادشونم خوبن ولی من هیچ شناختی ازشون ندارم حتی ندیدمشون و واقعا حس میکنم با یک جلسه خواستگاری نمیتونم بشناسمشون و از نظر فرهنگی تو منطقه ی ما اصلا چند جلسه خواستگاری جانیفتادس و حتی همه میگن وقتی دختر پسر تو خواستگاری میرن صحبت کنن یعنی ک جواب مثبت بوده الان واقعا بگید من جلسه اول چطور آشنا بشم
سلام
با این ویژگیهایی که مطرح کردی نشون میدی که عاقل و بالغ و تحصیل کرده و امروزی هستی.
کاری به حرف بقیه نداشته باشه، اون ها هرکاری بکنی بازم یه ایرادی ازت خواهند گرفت، اگر به خودت و زندگی ات اهمیت میدی، وارد مرحلۀ آشنایی و شناخت شو، قرار هم نیست که کاری کنی که کل فامیل و شهر با خبر بشن از این دیدارها، میتونین یه جایی دور از منزل با خانواده ها قرار بذارین همو ببینید، با مادرها بیرون برین. تلفنی با هم ارتباط بگیرین. از محل زندگی و کارشون گرفته تا دوستان و غیره پرس و جو کنید و حتی رفت و آمد داشته باشین. سعی کنین تمام جوانب رو بسنجین و بعد تصمیم بگیرین. چون نفر اول رو تا حدی میشناسین، اما این شناخت از بابت همکاری بوده نه همسری، پس به شناخت قبلی اکتفا نکنین. زندگی با همکاری تو یه محیط کاری با قوانین محدود خیلی فرق داره. اگر روی گزینۀ اول هم مردد هستین باید وارد مرحلۀ شناخت بشین.
سلام من ۲۵ سالمه تقریبا یک هفتس با یکی از خواستگارام طی سه جلسه صحبت کردم ایشون ۳۲سالشه شرایط مالیش اوکی.ولی از صحبتاشون متوجه شدم ۶سال ب قول خودش تفریحی سیگار میکشه و بادوستان طلاقی همصحبته و راز دلش رو به دوستاش میگه و حتی ظاهرش ب دلم نیست بنظر شما باید چکار کنم
سلام من ۲۵ سالمه بایکی از خواستگارام طی یک هفته صحبت کردم ولی بگفته خودش ۶سال تفریحی سیگار میکشه و اکثر دوستاشم طلاقین بنظرتون من باید چیکار کنم
سلام، من 21 سالمه و خواستگاری دارم که بعد از در میون گذاشتن با پدرم متوجه شدم که برادر بزرگشون رو میشناسن (مثل اینکه قبلا معتاد بوده و کلا زندگی خوبی نداشته) و پدرم مخالف که قرار خواستگاری گذاشته بشه؛ به نظرتون چقدر گذشته برادرش میتونه تاثیر داشته باشه تو زندگی خودش؟
سلام با تشکر از سایت خوب و راهنمایی هاتون من ۲۴ سالمه چهره ام زیبا و دلنشینه خواستگارای زیادی داشتم و همه ی اون ها بخاطر چهرم در نگاه اول ازم خوششون اومده همشون هم از لحاظ مالی و فرهنگی بسیار خوب بودن اما از نظر اخلاقی با من سنخیت نداشتن اخیرا هم یه خواستگاری دارم که همه چیزش خوبه ولی قیافش به دلم ننشسته و چون همه ی خواستگارامو رد کردم مادرم دائما میگ اگ اینو هم رد کنی دیگه خواستگار خوبی نخواهی داشت و میگه خیلی از خود راضی هستم و بخاطر غرورم هرگز نمتونم به کسی جواب مثبت بدم! اما به نظرم اینطور نیست من دوست دارم ازدواج کنم از ازدواج بدم نمیاد اما متاسفانه احساس میکنم باید با مردی ازدواج کنم که وقتی کنارشم احساس کمبود نداشته باشم یعتی جوری منو تکمیل کنه که چشمم دنبال شخص دیگه ای نباشه و اینک حتی اگه زشت باشه به دل من نشسته باشه و چون همه ی خواستگارام پولدار بودن و از جایگاه خوبی در جامعه برخوردار بودن خیلی سخت پسند شدم و توقعاتم بالا رفته واقعا نمیدونم چیکار کنم گاهی اوقات میگم باید به حرف مادرم گوش کنم و با شخصی که به دلم ننشسته ازدواج کنم اما از فکر کردن بهشم دیوونه میشم واقعا از آینده میترسم و نمیدونم باید چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید آیا من باید با خواستگارم که چهره و رفتارشو دوست ندارم ازدواج کنم یا به حرف دل و منطقم گوش کنم ضمن اینکه مادرم میگخ هرگز نمتونی مرد رویاهاتو پیدا کی مرد رویایی فقط برای قصه هاست… من مرد ایده آل نمیخوام دنبال کسیم که در کنارش حس خوبی داشته باشم کسی که باعث شه چشمم رو رو همه ی مردای عالم ببندم و فقط اونو ببینم. راهنماییم کنید.
سلام و خدا قوت. و تشکر بابت راهنمایی های منطقی تون.
پسری 29 ساله ام. شرایط اولیه زندگی رو تقریبا دارم. چند مورد برای خواستگاری رفتن پیشنهاد شده، که هر کدوم بخشی از ملاک های مدنظرم رو دارن(ایمان، تحصیلات، ظاهر و خانواده)
این هم منطقی هست که کمتر کسی همه موارد رو کنار هم داره. اما باز نمیتونم یکی رو حذف کنم اون یکی رو انتخاب کنم .
چون یکی باایمان و تحصیلاتش خوبه و هم سطح خودم هست ولی خانواده مناسبی نداره .یکی برعکس ظاهر خوب خانواده خوب ولی تحصیلات درخوری نداره(برام خیلی مهمه). یکی همه شرایط خوب منتها ایمان ضعیفی داره. خلاصه حیروووووووون!!!
سپاس از پاسخگویی شما (:
سلام من١٨سالمه و خواستگاری داشتم ک رد کردم و قراره سال دیگه ک ١٩سالمه بازم بیاد و برام تلاش میکنه ولی خانوادم بدلیل وابستگیه شدید یاا هردلیل دیگه ای میخوان دورتر ازدواج کنم ولی من خودم دوست دارم ب خواستگارم جواب مثبت بدم بنظرتون چطور میشه اینو ب خانوادم بگم؟چون خجالت میکشم
سلام من22سالمه و یک خواستگار با شرایط نسبتا خوب دارم در مراحل اولیه آشنایی هستم در صحبتی ک با ایشون داشتم از نظر ظاهری و اخلاق خوب بودن خوش مشرب بودن اما مسئله ای که هست حساسیت نسبتا زیاد مادر ایشونه با اینکه خودشون منو دیدن و انتخاب کردن اما حرف هاشون کمی ناعادلانس مثلا ایشون معتقدن ک دختر همیشه در زندگی باید کوتاه بیاد کم توقع بساز باشه ولی مرد همیشه باید درک بشه بهش احترام گذاشته بشه و …ینی طرز فکر20سال پیش رو دارن و هیچ حقوحقوقی برای دختر قائل نیستن شهر محل سکونت این آقا شهر دیگه ای و از نظر اخلاقی و طرز فکر مثل مادرشون نیستن ولی من میترسم ک مادرشون به اسم دوس داشتن و حساسیت در همه مسائل زندگیمون دخالت کنن حتی ایشون کنجکاو بودن که من قراره چه سوالاتی از پسرشون بپرسم؟! به نظر شما من چیکار کنم؟خیلی ممنون از سایت خوبتون
سلام و خسته نباشید
مطالب واقعا عالی و آموزنده بود.
ادمین عزیز خیلی عالی و علمی به سوالات جواب میدی. اجرت با خدا.
منم یه سوال داشتم
من رفتم خواستگاری یه دخترخانمی… همه چی اکی هست فقط قدش حدودا ۱۵۵ هست که فک میکنم یه مقدار کوتاه قد هست البته منم زیاد قد بلند نیستم ولی دوس دارم با همسرم هم قد باشیم …
میدونم که قد ملاک جدیی در ازدواج نیست چیکار کنم؟
سلام
تشکر فراوان بابت پاسخ های منطقی ادمین محترم
منم مشکل رها سلیمی رو دارم ممنون میشم راهنمایی کنید .
سوالاتتون خوب و جامع هست .من كه تو همه ي جلسات ازش استفاده كردم وجالب اينه كه طرف مقابل هم بعد از پرسيدن اغلب ميگه شما چطور ؟؟ واين جامع بودن سوالات رو ميرسونه البته من از چندتا سايت ديگه هم كمك گرفتم
سلام من17سالمه.
توی خانواده مادری من رسمه ک هم دخترا هم پسرا زود ازدواج میکنن.
تا الان چن تا خواستگار برام اومده شاید خودمم خوشم نیومده باشه ولی خب خانواده پدریم هر خواستگاری ک بیاد ردش میکنن
الان ی کیس خیلی مناسب دارم کاز اقوام نزدیک هست.21سالشه این مورد و هر دو طرف ردکردن و میگن هنوز بچست ولی من خیلی دوصش دارم و اصلن دلم نمیخاد ردش کنم و از طرفیم مطمئنم ک پدر مادرم میگن باشه برای چن ساله دیگه ک باز برگردن ولی تا اون موع منو ب یکی دیگه سپردن
لطفن راهنماییم کنید.نظر شما چیه؟اینکه جلسه های بعدیم ادامه بدیم یا ردشون کنم
سلام
اگر دوست داری آشنا بشی، مشکلی نیتس، اگر فکر میکنی جنم ادارۀ یک زندگی رو داری، باید برای راضی کردن والدینت تلاش کنی، ولی قبلش مطمئن شو که طرف مقابل ارزش جنگیدن رو داره. ازدواج در سنین پایین ریسک بالایی داره. چون هنوز احساسات غلبه داره به عقل و منطق.
موفق باشی
سلام
من تا سن ۲۸ سالگی چندین خواستگار داشتم که هر کدوم رو به دلیل منطقی رد کردم.در واقعه خواستگارهایی که معرفی میشوند مناسب نیستند.اینبار یه خواستگار معرفی شده که از لحاظ شغلی و اخلاق و خانواده در حد مطلوبی هست.
اما از لحاظ ظاهر و طرز پوشش خیلی مردد شدم.از طرفی هم اطرافینم اصرار میکنن این موارد بعدا عادی میشه و سخت نگیر و انقد موقعیت هاتو از دست نده و به مرور زمان خواستگارهای بدتر پیدا میشن نه بهتر
الان برای بار سوم ملاقات میکنیم و میخوام سوالات شما رو بپرسم ازشون
درباره ظاهر چطور بهشون بگم که بی احترامی نشه؟
حس میکنم ایشون خسیس هم هستند .این نکته را چطور بهشون بگم که برام مهم طرف مقابل خسیس نباشه؟
دربارۀ پوشش راجع به ایدهآلهای خودت صحبت کن ببین طرف نظرش چیه.
دربارۀ خساست، ازش بپرس که مثلا سالی چند بار میتونه مانتو بخره، نظرش رو دربارۀ مخارج خیلی ریز و جزئی بپرس، بگو ماهی چند بار میریم رستوران، کادوهایی که میخرید معمولا در چه سطحیه. در خلال صحبت ها خودش رو بروز میده حتما. نظرت راجع به مهمونی دادن چیه و ….
سلام
من دختری هستم ۲۱ ساله تابحال خواستگاری نداشتم
چندسال پیش با یکی از آشناهامون رابطه ای رو شروع کردم قصدمون هم ازدواج بود اما خب خانواده من مخالف سرسخت بودن منم عقب کشیدم…دیروز برام خواستگاری اومد که شغلش ساخت و سازه و ۳۰ سالشه از لحاظ اخلاقی خیلی بهم نزدیک و یکی بودیم اما ایشون خیلی مذهبی بودن ولی من نیستم
و اینکه از لحاظ ظاهر من زیاد نپسندیدمشون ،ظاهرشون اصلا بد یا زشت نبود ولی به دلم ننشست
نمیدونم چیکار کنم
باهر کس مشورت میکنم میگن از دستش نده همسن و سالات ازدواج کردن میمونی پشیمون میشی…یا میگن درس بدرد نمیخوره ازدواج کن درصورتی ک قبلا میگفتن اصلا ب ازدواج فکر نکن
مادرم میگه دوست داشتن بعدا بوجود میاد
اما اگه بعدها هم بوجود نیاد چی؟
من از ازدواج میترسم اگه بعدا پشیمون بشم چی؟
مادرم میگه تو لجبازی میکنی چون نذاشتم با اون ازدواج کنی داری اینو رد میکنی
درصورتی ک این اواخر من خودم دیگه نمیخواستم حتی با اونی ک دوسش داشتمم ازدواج کنم…
نمیدونم چ جوابی بدم چکار کنم توروخدا کمکم کنید مامانم میگه شاید دیگه مورد دیگه ای نیومد اونموقع میخوای چیکار کنی??♀️شما راهنماییم کنین?کلافه شدم نمیتونم درست فکر کنم??
سلام صنم عزیز، توصیه میکنم فعلا به ازدواج فکر نکن. همین توضیحات مختصر نشون میده چقدر ذهنت آشفته است.
ازدواج صف نونوایی نیست، که به هم هبرسه و تو دست خالی بمونی.
مسابقه نیست که همه ازدواج بکنن و تو جا بمونی.
ازدواج مهمترین تصمیم هر آدم در طول زندگیه، اگر اشتباه باشه یک عمر باید تاوئان پس بده.
اگر فکر میکنی ازش خوشت نمیاد، حتی با وجود چندین جلسه صحبتف خیلی راحت جواب قاطع بهش بده.
قبل از هر اقدامی، لازمه که چند جلسه بری پیش مشاور، دربارۀ ترسهات و تردید هات باهاش حرف بزن.
مطمئن باش برای ازدواج نه دیر میشه و نه خواستگار از دست میره.
سعی کن اول خودت رو بسازی از نظر روحی بعد پذیرای یک فرد جدید در زندگی باشی
سلام
بابا من همه رو خوندم !سر حرف زدن یادم رفت:/
کلا استرس گرفتم هرچی گفت خب بفرمایید من چیزی یادم نبود که
در ضمن من 18سالمه و خواستگار جان23
خیلی خوب موقع حذف زدن درکم میکنه
سلام.. من دختری هستم ک ی خواستگار دارم ک یه شهره دیگس.. همه چی ازش میدونم ک خونه و ماشین داره و فعلا بیکاره جز مدرکش.. ی بار بحثمون شد ب طعنه گفتم دیپلمی ک اینطوری فک میکنی اونم با عصبانیت گفت اره… بعد پیله کردم ک مدرکت چیه اوننم گفت دیپلم دارم باهام ازدواج میکنی.. گفت من کسی رو ک به خاطره مدرک بخاد منو من نمیخام.. . بعد از قهر و آشتی… ی روز صحبت میکردیم گفت من مدرک سربازیم با دیپلمه چون میخاستم زود معافیت بگیرم با آخرین مدرکم نگرفتم سربازیمو…بعد از اون بحث دیگ نتونستم ازش بپرسم بالاخره مدرکش چیه… نمیدونم چیکار کنم… چون ن لیسانسم و شاغل و با ی دیپلمه واقعا برام سخته زندگی کنم… ولی ازش خوشم میاد.. چیکار کنم ک بفهمم مدرکش چیه.؟
سلام
اگر هدف ازدواجه و نه دوستی، خیلی رک و صریح و بیپرده ازش بخوایین که تصویر آخرین مدرک تحصیلی اش رو براتون بفرسته.
هرچند فاصلۀ بین دیپلم و لیسانس اونقدر زیاد نیست که به خاطرش مته به خشخاش بذارین.
اصولا مدکر تحصیلی شعور و انسانیت نمیاره. ولی اگر صرفا داشتن مدرک طرف براتون مهمه تنها راهش همین صراحته اجازه ندین طرف مقابل با حرفهای دو پهلو اصطلاحا قضیه رو ببیچونه.
سلام و خسته نباشید
من 20 سالمه و یک خواستگار دارم که از هم نظر شرایط خیلی خوبی داره ولی ایشون یک بار ازدواج کردن با دختر عموشون
من با تو جه به اینکه سنم کمه و خواستگارای بهتری میتونم داشته باشم اصلا راضی نیستم ولی چندین ماه که مادرشون و خودشون اصرار میکنن که ما حداقل یک جلسه همو ببینیم تا برای من توضیح بدن دلیل جدایی شون چی بوده و قرار پنجشنبه بیان خواستگاری میخواستم منو راهنمایی کنید که چه سوالایی از ایشون بپرسم فقط میشه تا پنجشنبه جواب بدید ممنون میشم
سلام
در درجۀ اول این شما هستین که باید تصمیم بگیرین که میخوایین تو این سن ازدواج کنین یا خیر.
هیچ کس نمیتونه شما رو به اجبار وادار کنه که یک مراسم خواستگاری رو تحمل کنین و ….
اما اگر تمایل داشتین بلهف بشینین پای صحبت هاشون و حتما سوالات خودتون ور بپرسین.
اغلب کسایی که جدا دشن، سعی میکنن طوری جلوه بدن که طرف مقابل گناهکار دیده بشه.
اگر طرف شما، انسان منصفی باشه، اشتباهات خودش و نامزدش رو توامان مطرح میکنه.
دلیل جدایی رو بپرسین، اینکه چه ویژگیهایی در خودشون باعث جدایی شد؟ همسرشون چه چیزی رو در ایشون نمیپسندید
چقدر خانواده ها مسبب این جدایی بودن؟ چه چیزی می تونه باعث بشه دوباره به طلاق فکر کنن و ….
اجازه بدین بیشتر از خودشون بگن تا از نامزد سابق شون
سلام
من ۴۱ سالمه مجرد
قد بلندم ۱۷۳ وزن ۶۰
قد برام مهمه دوس ندارم از همسرم بلندتر باشم
اما باهرکی اشنا میشم قدش بلند نیس
هر خواستگاری ذهن منو این قد درگیر میکنه انگار از قیافه هم مهمتر برام . انگار هرچی بدت میاد سرت میاد ،شده شرح حال من . لطفا راهنماییم کنید
ایا باید حسن های دیگه یه خواستگارو در نظر بگیرم یا به همون چیزی ک مد نظرمه تمرکز کنم
باتوجه ب سنم ازین خواسته و معیار باید گذشت؟
سلام
به نظر میرسه که شما درگیر کلیشههای جنسیتی هستین، سالها به ما القا کردن که مردها باید از زن ها بزرگ تر باشن، مردها باید بلند تر از زن ها باشن، تا ثابت کنن که مردها همیشه باید روی پلۀ بلندتری بایستند و روی همه چیز تسلط داشته باشن.
الان دیگه این کلیشه ها رنگ باختن. خودتون رو با این چیزهای ظاهری عذاب ندیدن. برین با خواستگارهاتون معاشرت کنین، اشنا بشین. قد و وزن کم اهمیت ترین چیزها در زندگی مشترک هستن.
سلام وقت بخیر. تمام کامنت ها رو خوندم. سپاس از وقتی که میذارید برای پاسخگویی. ۲۷ ساله هستم. حدودا ۲ سال و نیم با فردی به صورت مجازی در ارتباط بودیم. همدیگه رو کلا ۲ بار از نزدیک دیدیم بقیه ارتباط به صورت وویس و چت و تماس تلفنی. خیلی همو دوس داشتیم. خواستگاری هم اومدن ولی به دلیل دور بودن شهرهامون و کار ایشون مخالف کردن.حدود یک سال ونیم از این خواستگاری میگذره. (البته اون ۲ و نیم سال که عرض کردم قسمتیش بعد از خواستگاری هم بود) تا اینکه حدود یک ماه و نیم قبل همه چی تمام شد و خودش گفت دیگه نمیشه. یعنی همه چی تموم بشه. خانوادش راضی نیستن و … من خودم قبول دارم که فشار خیلی خیلی بیشتری از من متحمل شد. چون همه فامیل و اشناهاشون در جریان این قضیه شدن و همه بهش فشار وارد کردن و … بگذریم. خلاصه تموم شد. البته این دلیل ایشون بود برای کات کردن. بهم گفت من خانمهای متاهل در ارتبطم (ارتباط مجازی). یعنی در طی رابطه ای که داشتیم اینطورم بوده. گفت من اینقد عوض شدم که به دخترای دیگه شماره میدم. عرق میخورم و… تازه گفت این یه قسمتشه. ارتباطش با خانمای متاهل رو کار درستی میدید. میگفت باید مدیریتشون کنم. یه استاد قران داریم که اقا هستن و ایشون رو میشناسن و جهت وصال ما خیلی کمکمون کردن. وقتی یه مورد از این موارد رو بهشون گفتم باور نکردن که اون اینطوری بوده. گفت دروغ گفته تا تو دل بکنی. من سعی کردم کنار بیام. اینکه اگه به صلاحم بود حتما جور میشد. یا اگه جور میشد من چطور این ادم رو تحمل میکردم. همه چی رو به خدا سپردم و کمک خواستم برای تحمل این شرایط. در حال حاضر یه خواستگاری اومدن که یک سطح از نظر تحصیلات پایینتر هستن. حدودا همسن هستیم (من حدود ۱۰-۲۰ روز بزرگترم) بنظرم پسر خوبی هستن. چهرشون هم که توی کامنتها خیلی بهش اشاره شد به دلم نشسته بنظرم. با کار کردن من مشکل داشتن که بهشون توی سه جلسه آشنایی، گفتم که با طرز فکرتون کار دارم. شاید هیچوقت کار نکنم ولی اینکه من رو محدود میکنین منو اذیتم میکنه تا اینکه بلاخره گفتن باشه تا قبل از بچه دار شدن کار کنم در عوض چادری بمونم. (چون گفته بودم شاید چادرم رو بذارم کنار) من از ریش زیاد خوشم نمیاد و گفتم ایشون بزنن ولی گفتن یه بحث اعتقادیه و زن و مرد باهم باید تفاوت داشته باشن. که در نتیجه نمیزنن. برای من البته اینقد هم مهم نیست که ریش داشته باشن یا نه. بنظرم در چند نگاهی که داشتم (اخه اکثرا سر به زیر صحبت میکنیم) اونقدرها ریششون بد نیست. بیشتر میخواستم ببینم چقد به حرفم اهمیت میده. البته چون اعتقادیه بنظرم حق داره. کار مناسب هم نداره فعلا ولی خانواده گفتن حمایت میکنن. نمیدونم با وجود نداشتن کار و پایینتر بودن سطح تحصیلاتشون تا اینجا کار چطور پیش اومده جلو. (حدود یک هفته میگذره از اشنایی با ایشون) گاهی حس میکنم خواست خداونده. ولی با خودم میگم خدا بهمون عقل داده. خلاصه همه اینها رو گفتم تا با روحیات و اخلاقیات بنده تا حدی اشنا بشیم و بنده رو راهنمایی بفرمایین. فردا قراره در مورد مهریه و شیربها و اینا حرف بزنن. توی این شرایط باید چیکار کنم. من هنوز جواب ۱۰۰ درصد اوکی رو ندادم. ولی نمیخوام بهش خیانت کنم با به فکر ادم دیگه. از طرفی به دل میشینه. نگرانی دارم. چه تصمیمی درسته؟ حتی متاسفانه یا … باید بگم که گاهی به این فکر میکنم اگه صبر کنم همون قبلی که مجازی اشنا شدیم برمیگرده و امیدوارم
سلام
شما با توجه به گفتههای خودتون هنوز از رابطه قبلی به طور کامل خارج نشدید، توصیه اول اینه که عجله نکنید، به صرف اینکه به دل میشینه نمیشه ازدواج کرد. شما اول باید از خودتون مطمئن باشید، طرف مقابل رو خوب آنالیز کنید، با یه جمله درباره ریش و چادر نمیشه به شناخت رسید یا نتیجه گیری کرد.
ایشون شغل درستی هم ندارن، توی این دوره زمونه که افراد شاغل به سختی یه زندگی رو اداره میکنن ایشون چطور با حمایت خانواده میخواد زندگی بسازه؟ ابدا عجله نکنید به خودتون فرصت بدین و روحیه یک رابطه جدید رو پیدا کنید بعد.
سلام و خسته نباشید خدمت ادمین
من همونی هستم ک گفتم ۴۱ مجردمو قد بلند و خواستگارم قدش بلند نیس.
به حرف شما گوش کردم قد نادیده گرفتم و تمرکز کردم روی اخلاق و رفتار
اخلاقات این اقا به من نزدیک
اما چیزی ک مشکل این ک ایشون قبلا ازدواج کردن و یه دختر ۱۴ ساله دارن ک همراه خودشونن . امسال این بچه رفته با مادر این اقا زندگی میکنه و این بچه با مادرش در ارتباط نیس و تمایلی به دیدن مادر نداره چون مادرش خیانت کرده و زندگی دوتا خونوادرو بهم زده رفته با مرد متاهل دار رابطه…. واون اقا هم زن و بچه هاشو طلاق داده
خونواده من میگن بچه نباید به زندگی من وارد بشه منم همین عقیدرو دارم چون از پس این موضوع و مسئولیتش برنمیام
چون میدونم بچه ک بیاد بین ما اختلاف میندازه . این اقا و خود بچه تمایلی ندارن ک برگرده پیش مادر چون میگه مث مادرش خیانتکار میشه
این اقا میگه مادرم ۶۵ سالشه ازش مراقبت میکنه و گفته تا جایی ک بتونم و خودش بخاد ازش مراقبت میکنم این اقا میگه بچمه ممکن الان بگه بابا من وارد زندگیت نمیشم یهو سال دیگه ممکن نظرش عوض بشه .خونواده منم میگن مادرش شما نهایت ۷۰ سالگی ازش مراقبت کنه بعد تکلیف چیه . اون اقا میگه بچمه ، مادرش ضربه زده منم بیام یه ضربه بزنم
.من دوس ندارم حالا حالاها این بچه بیاد توزندگیم
الان ما با مادرخودم سر کنترل تی وی اختلاف نظر داریم دیگه برسید به چیزهای مهم
بعد اول زندگی زن و شوهر ها تو خونه رفتارشون فرق میکنه حتی خانم لباسهای ازاد میپوشه و ….
با وجود این بچه همچین رفتارهایی برای بچه چندشه چون بنده مادر بچه که نیستم
خلاصه من بچه رو نمیشناسم خصوصیات و ….
من و مادرم میگیم این بچه خونه مادربزرگش بمونه تا من بتونم هم تو زندگی جا بیوفتم و بدونم چی به چیه هم از دور بتونم با بچه ارتباط بگیرم و بعدا بگم بیاد و مادرم میگه اگه قرار بچه بیاد تو زندگی این اقا باید یه چیز قیمتی مث زمین یا ۳ دانگ خونرو بنامت کنه
اما دایی هام میگن اصلا بچه نباشه چون زندگیشونو خراب میکنه . من پدرم بچگی فوت کرده برای همین از دایی هام مشورت …..
حالا بهترین راهنمایی شما کنید ک من کمترین ضرر و اسیب ببینم
مریم عزیز
این مرد یک پدره و به هیچ وجه نمیتونه به طور کامل دختر نوجوانش رو رها کنه. این آقا برای جلب نظر موافق شما، حتما تلاش میکنه که حضور دخترش رو کمرنگ جلوه بده، اما زندگی همون چند روز و چند ماه اول نیست. این دختر حق داره کنار پدرش زندگی کنه و هیچ کس نمیتونه این حق رو ازش دریغ کنه، پدری که روی دخترش خط بکشه چندان قابل اعتماد نخواهد بود. اگر توانایی مدیریت یک رابطه سه نفره رو در خودتون میبینید به این آشنایی ادامه بدین، در غیر این صورت قاطع تصمیم بگیرین. شما به هیچ عنوان نمیتونید توقع داشته باشید این مرد، دخترش رو رها کنه و بیاد با شما زندگی کنه تا زمانی که شما صلاح میدونید. بهتره یکم بیشتر فکر بکنید و یک تصمیم عاقلانه بگیرید نه احساسی.
سلام خدمت ادمین و بخاطر پاسخها .
من مریممم ۴۱ ساله و مجرد همون دختر قدبلند
الان مشکلی ک با این اقا دارم این ک بچه بخاطر کار مادرش ک قبلا گفتم دوست نداره باشه
منم ازون زن میترسم شرط گذاشتم اگر بچه میخاد با من باشه سیم کارت عوض و هیچ ارتباطی با مادرش نداشته باشه و هیچ کسی هم حق نداره پل ارتباطی اینا باشه ، چون میگم کسی ک زندگی دو خانواده رو بهم زده براش کاری نداره …..
این بچه با مادرش در ارتباط نیس اما مادره هی زنگ میزنه بچه رد تماس بده به اقوامش زنگ میزنه تا باهاش گپ بزنه . بنظر من الان مادره خیالش جم که کسی تو زندگی پدره نیس اما فردا که بفهمه توگوش دختر ۱۴ سالش میخونه ،ببین بابات برای زنش چیکار میکنه بگو برای توهم کاری کنه …. ازین حرفا ک شما بهتر میدونید
حالا این اقا میگه من همچین کاری نمیکنم بچه نسبت به من بدبین میشه اما میدونم خودش به مادرش تمایل نداره
میگه هرچی باشه مادرشه .
منم میگم مادرشه، زن بدی باشه مادر بدی نیست بفرستید پیش مادرش ، میگن من نمیخام بچه خدای نکرده مث مادرش خیانتکار بشه
این اقا همه چیو به نفع فرزندش داره تموم میکنه هر احتمالی میده ک بعدا جای گله نباشه
اصلا به این توجه نمیکنه ک یه دختر مجرد مسئولیت بچه رو به عهده گرفته یا ازهمین احتمالات یخورده واسه من بده ک مثلا بگه چیکار کنم ک تو زندگی مریم کمتر استرس یا قند تو دلش اب نشه .
بنظر من اول میخاد خیالش از بابت دخترش جم بشه جاش امن باشه .
میشه بگید من چه درخواستهای معقولانه ایی میتونم داشته باشم ؟
این درخواست من معقولانه هست؟
من چقدر مهریه بخام یا در کنار مهریه چه درخواستی داشته باشم
خونوادم میگن در کنار مهریه یه چیز قیمتی هم باید بنامت کنه
مثلا اگه ۱۴ سکه هس سه دانگ خونه …..
یا زمینی اگه داره
ایا معقولانه هست ؟
لطفا راهنمایی…..
بهتره اول به این فکر کنید که اولویت این آقا در زندگی چیه؟
ایشون دنبال یه مادر خوب برای دخترشون هستن یا دنبال یک همسر خوب برای خودشون؟
و شما دنبال چی هستین؟ دنبال یک همسر؟ یک همدم یا دنبال تامین مالی؟
اگر به چشم یک معامله به این ازدواج نگاه میکنید که چون خواستگارتون فرد مرفهی هستن، شما هم ازشون خواستههای مالی داشته باشید و در کنارش سختیهای زندگی با یک دختر نوجوان رو بپذیرید، بحث جدایی هست.
اما من توصیه میکنم بهتره به جای بحث مالی به کیفیت زندگی که قراره در آینده داشته باشین فکر کنین.
شاید با این ازدواج به رفاه مالی برسین، خونهای به نامتون بشه یا هرچی، اما در مقابل چی از دست میدین؟
لطفا با یک مشاور به طور حضوری صحبت کنید. براتون آرزوی موفقیت دارم.
سلام خدمت همه کاربران و دوستان دیگر
من دختری 31ساله و کارمند هستم که خواستگارم ازم 5سال کوچیکتره البته خودش ارشد روانشناسی داره و سن رو ملاک نمیدونه وقتی تفاهم و بقیه چیزها باشه خونوادم مشکلی ندارن یکماهه باهم صحبت میکنیم ولی بازم نگرانم لطفاً کمکم کنید
بستکی داره چطور همو پیدا کردین
سلام من ۱۸ سالمه و یه خواستگار ۳۱ساله دارم و خیلی از نظر دین و …عالی هستش شرایط مالی هم ک حرف نداره ولی من الان دو راهی گیر کردم که برم یانه واسه سنش میگم …قیافشم اصلا ب سنشم نمیخوره انصافا کوچیک دیده میشه شبیه پسرای ۲۵ساله هستش
سلام دوستان من دختری هستم 31ساله کارمند در خانواده ای که فقط دوتا از خواهر و برادر هایم ازدواج کردندزندگی میکنم و مابقی مجرد هستند من فرزند آخر خانواده هستم که به تازگی خواستگاری دارم که از لحاظ سنی از من 5سال کوچیکتره و ارشد روانشناسی داره و سن رو ملاک قرار نمیده خونواده ام رفتن تحقیقات شنیدن مادرشوهر با عروس هاشون رفتار بدی دارند به همین دلیل گفتن اگه واسه جواب زنگ بزنن جواب منفی میدیدم اما من از پسره بدم نیومده ولی چون خونوادم خیلی مذهبی هستن نمیتونم بگم من توی محل کارم باهاش صحبت کردم و ازش خوشم اومده الان نمیدونم باید چیکار کنم و از تنهایی خسته شدم و احساس میکنم میشه با این پسر خوشبخت بشم میشه بگید با این شرایط چیکار باید بکنم لطفاً راهنمایی کنید
بسیار ممنونم از سوالاتی که در سایت گذاشتید. شاید از دید هر کسی همه سوالات الزامی نباشه و حتی خوب نباشند که سلیقه ای است. ولی بسیاری از آنها مفید بودند و یک دید کلی را به من داد که در جلسات آشنایی ام بتونم بهتر عمل کنم.
متشکرم از زحمات شما
موفق باشید
سلام.من ۲۱سالمه و حیون خانگی داشتم ک فوت کرد برای خرید حیون دیگه با ی آقایی ک حیون رو میفروشن آشنا شدم ایشون خیلی از من خوشش اومده و میگه دختری مثل تو ندیدم تا حالا ایشون ۳۱ سالشه شغل اصلیش هم پخش کننده لوازم خانگی در بازار هستش.ادم با اعتقادی و کلا هم تا الان دوست دختر نداشته ب من هم گفت برای من دارایی پدرتان مهم نیست(ما متوسطیم) گفت مهم واسم اینه ک شما قبلا دوست پسر نداشته باشی و دختر پاک و سالمی باشی.خب من هم شرایط رو دارم
خیلی اصرار ب خواستگاری داره
من میخوام برم آمریکا زندگی کنم
خونه بالاشهر واسم خیلی مهمه
شغل طرف مهمه واسم
این ک کاری هست یا ن مهمه واسم( ک ایشون خیلی کاریه)
گفتم مهاجرت کردن رو شرط ضمن عقد میکنم
حق طلاق میخوام همه رو قبول کردن
گفتن خونه هم هرجا بخوای میگیرم واست
گفته حییون رو هم می زارم کنار کلا
(واقعا در شعن خانواده ما ی آدمی ک حیون میفروشن نیست ولی من میگم جواب منفی ندم چون تقریبا همه شرایط و داره هم از لحاظ ظاهری و نظافت عالیه و شغل اصلیش من دوست دارم هم آدم کاری و معتقدی هست هر شرطی هم من گذاشتم قبول کردن )
میدونم اگر همه اینارو ب خانواده بگم یکم قضیه حیوانات تو ذهنشان بلد میشه.
من باید چی کار کنم؟؟؟
رابطه رو ادامه بدم یا ن؟؟؟ اصلا میشه اعتماد کرد یا ن؟چون من هر شرط ضمن عقد خواستم قبول کرده
البته ب مادرم گفتم ایشون گفت حالا ببینیم چی میشه.ایشون ب خانواده شون گفتن اونا هم میگن بریم خواستگاری
سلام من ۳۰ سالمه و دختر مذهبی هستم خواستگاری برام اومده که از نظر اعتقادی خیلی به هم میخوریم اما شرایط مالیش خیلی معمولیه!پس انداز هم نداره
نمیدونم قبول کنم یا نه
چون پدر من فوت کرده و من هم کمک خرج خونوادم هستم میترسم خانوادم به کمک مالی من نیاز دارند
با سلام من چهرده ماه هست که با مردی آشنا شدم با هفده سال فاصله سنی و این شخص یک پزشک فوق تخصص هست و من مدرک کارشناسی مدیریت دارم. من از اول به این موضوع فقط بعنوان یک دوستی نگاه کردم اما این آقا خیلی جدی گرفته و چندبار به من گفته من می خوام با تو آشنا بشم و باهات ازدواج کنم. حالا بعداز 14 ماه من این آقارو حتی بعنوان دوست هم نمی خوام و چندبار بهش گفتم که نمی تونم و نمی خوام ادامه بدم چون این فرد بسیار بددهن و فحاش هست و سراپا عقده و تبعیض هست. من از زندگیم چیزهایی رو بهش راست گفتم و این شخص بهانه برای جر و بحث پیدا میکنه و همین کم و کاست های زندگی منو دستاویز تحقیر و خورد کردن من قرار میده و منو سرکوب میکنه. من واقعا دیگه دوستش ندارم چون خیلی قلب منو شکسته و آزارم داده ، چندبار بهش گفتم که بیا تمومش کنیم اما هی ادامه میده و محض اطلاعتون بگم من 36 و این آقا 53 سالشه و در پی درخواست دوستی این آقا در فیس بوک به من و پذیرفتنش این رابطه شکل گرفت. البته این شخص در پی اتفاقاتی که بعداز این آشنایی رخداد خیلی به من کمک کرد اما با بددهنی هاش و توهیناش و آزارهای کلامیش تمام اون خوبی هاشو سوزونده و فقط منو ناامید کرده بصورتی که من با آشنایی با این فرد دیگه تصمیم گرفتم نه با اون و نه با هیچ مردی ازدواج نکنم اگه همه ی مردها مثل این شخص هستند من این مسیر رو ادامه میدم و مجرد می مونم. بگید چکارش کنم؟
من پسرم و 31 سالم هستم. یک دختر بهم معرفی شده 18سالشه و شهر دیگر 300 کیلومتر فاصله دارم. راستی اینم بگم که 3 سال قبل هم ازدواج نا موفقی داشتم. اونم دختر هم دیقا همسن این دختر خانم بود…
ترس از اختلاف سنی و نا موفق بودن این ازدواج دارم…
لطفا نظر بدین ممنون میشم.
با سلام و احترام از مطالب خوب سايتتون، من ٣١ سالمه و يك سالو نيمه كه با پسري ازدواج كردم كه از اول خيلي ظاهرش برام مهم نبود، اما اندام همسرم جوريه كه من همش وقتي ميبنمش غصه ميخورم چون ميل جنسي بهش ندارم و خيلي كم پيش مياد ميل جنسي بهش داشته باشم ناخوداگاه، گذشته ازون بگذريم كه زود انتخاب كردم و اصلا سناختم ازيشون صفر بود، بعدها ديدم اين اقا مرتبا منو با خواهراش مقايسه ميكنه و فكر ميكنه من چشمشون ميزنم، كلا ادمي يكم افكارش نرمال نيست، زود زود قهر ميكنه بامن لجبازي ميكنه، اما از نظر اخلاقي ادم سالميه، ب خانوادش بيش از حد ي ادم نرمال بها ميده مخصوصا پدرش و خودش رو مديون و مرهون پدرش ميدونه در حاليكه پدرش كار خاصي نكرده و فقط يك پول كمك مرد براي خونه خريدنش، عشق بازي توي سكس رو دوست نذاره ، من نميدونم چكار كنم، آدمين خواهشا بگين من سر دوراهي طلاق يا دامه هستم، چكار كنم؟
همسرم از نظر مالي خيليييي معموليه ي كارمند سادس
سلام
پسر ۲۳ ساله ای هستم که قصد ازدواج دارم
شغل کارمندی دارم و شرایط نسبتا خوبی دارم اما چیزی که منو اذیت میکنه اینه که من تابه حال رابطه جدی و مهمی رو تجربه نکردم (در حد دوسه مورد تلفنی)منظورم دوست دختر پسری هستش ودوستانم اعتقاد دارن باید باچند نفر رابطه برقرار میکردی تا اخلاق دخترا دستت بیاد نمیدونم کم نیاری یا هر چیز دیگه ای ولی من به این اعتقاد ندارم
به نظر شما این تفکر چقدر درسته ایامن اشتباه فکر میکردم
سلام
در هیچ موردی حکم کلی نمیشه داد.
خیلی از این روابط چون چارچوب درستی ندارن، اتفاقا باعث شناخت اشتباه و به بیراهه رفتن میشن.
چون جامعه سنتی و محیط بستۀ ما اجازۀ شناخت درست در روابط دوستی رو مهیا نمیکنه.
مگر اینکه دو طرف به سن معقولی رسیده باشن و بتونن آزادانه وارد رابطه بشن و طولانی مدت زمان صرف کنن در رابطه.
شما هم قبل از ازدواج بهتره با کیس مورد نظر یه مدت در ارتباط باشید.
عجله نکنید برای ازدواج. تا در طول این مدت خوب شناخت پیدا کنید از هم.
سلام وقتتون بخیر،من دختری 22 ساله هستم شخصی 30 ساله به خواستگاریم اومده که مهندس هستند و از نظر کار مشکلی ندارن،ایشون قبلا با فردی عقد کردن ولی چون دختره از نظر روانی مشکل داشتن و به پزشک مراجعه میکردن هم رواشناس و هم دکتر معالج گفتن که باید از همدیگه جدا بشن و دختره اصلا نرمال نیست،من تا اینو شنیدم احساس بدی بهم دست داد که ایشون قبلا با کسی عقد بودن،در حال حاضر دو جلسه همو دیدیم و حرف زدیم،ایشون از نظر تحصیلات و شغلی خوبن و قیافه هم بد نیسن ولی چیزی که منو میترسونه اختلاف سنیمونه که در آینده مشکل ساز نشه،ایشون خونوادشون چیز زیادی ندارن و هر چی که دارن خودشون بدست اوردن و همه از هر نظر ایشونو تایید میکنن،من نمیدونم چکار کنم و همون ترسی که گفتم نمیدونم مشکل سازه یا نه!؟
ی چیز دیگم هست اینکه من الان 4 ماهه داخل گروهای مجازی با فردی حرف میزنم ولی اصلا بحث احساسی و عاطفی بینمون نبوده فقط درحد دوتا دوست بودیم هیچ حسی نبوده نمیدونم چطور بگم آخه هرکس بشنوه باور نمیکنه که فقط در حد معمولی باهم بودیم مثل دوتا همکلاسی،تو این مدت هر کسی که اون شخصه میشناخته میگف بهم که چقد عوض شده اخلاقیاتش و با من رفتارش تا با زمین تا اسمون فرق داره همه میگفتن مغروره ولی واسه من جوره دیگه ایه،من ی مدته فهمیدم که ازش خوشم اومده و دوشب پیش بهش گفتم البته اول غیر مستقیم ولی خوب از بس پیگیر شد به اصل قضیه رسید،بهم گف منو اون بدرد هم نمیخوریم و اینکه کلی حرفای خنده دار زد که اون خصوصیاتو داره و از دیروز باهم حرف نزدیم.با اینکه میدونم میتونم نادیده بگیرم و مثل خود اون بیخیال بشم ولی ی حسی بهم میگه اون خیلی خوبه و اگه از دستش بدم خیلی بده واقعا نمیدونم چیکار کنم!؟اینطور که من فهمیدم وضع مالی انچنانی نداره و شغل هم همین طور وتحصیلات هم بالا نیست قیافه هم نمیدونم.ولی 24 سالشه و سنمون بهم نزدیکتره تا اون خواستگاره.الان هم تصمیم دارم با مجازیه حرف بزنم و اگه حرفی چیزی داریم بهم بزنیم و خداحافظی کنیم.نظرتون در اینباره؟
هم اون خواستگاره و هم این دوست مجازی که اصلا یک بار هم همو ندیدیم!!!؟؟
سلام ادمین عزیز مرسی بابت متن خوبتون. ببخشید من یک ازدواج ناموفق داشتم عقد بودم که جدا شدم و خاستم ببینم ایا در جلسات اول خواستگاری باید این موضوع رو با خواستگارم در میون بذارم ؟
سلام من ۳۰ سالمه .خواستگاری دارم که ظاهرا که همه چی خوبه با کار و تحصیل من هم مشکلی نداره .کار خوبی هم داره .اما مهریه رو میگن ۶۰ مثقال طلا .من واقعا میترسم که این مهریه کم قبول کنم یا نه..
با سلام
من یه خاستگار دارم که از هر لحاظ مورد تایید پدر مادرم هست از لحاظ قیافه چهره زیبایی نداره ولی من مشکلی با چهرش ندارم مشکلم فقط با قدشه که هم قد منه تقریبا 160cmبه نظرتون باید چیکار کنم هم با تصورات خودم از همسر مطابق نیست هم اینکه بقیه هم ممکنه مسخره کنن چون خانواده بلند قدی دارم
با تجربه ای که من دارم، به نظر من این ازدواج سرانجام خوبی نخواهد داشت. چون شما بعدها دائم همسرتان را با دیگران مقایسه می کنید و این نکته منفی در ذهن شما باعث خواهد شد که ذهن شما درگیر شود و حتی نکات مثبت همسرتان را هم نبینید. به خصوص که می فرمایید خانواده شما قد بلند هستند.
من کلی خواستگار داشتم، خوبن اما هیچکدوم از لحاظ قیافه به دلم نمیشینه و اینکه اونا هم اصراری ندارن و با ی نه میرن
سلام
من دختری 24 ساله و دبیر هستم خواستگار زیاد دارم ولی به خاطر کم پشتی موهام که به خاطر عدم تعادل هورمونی هست خیلی از ازدواج میترسم حس میکنم اعتماد به نفسم کنار طرف مقابلم از بین میره تا حالا به چنتا از خواستگارام گفتم و اونا مشکلی نداشتن ولی سر چیزای دیگه به تفاهم نرسیدیم
تا اینکه الان یه خواستگار جدید دارم که بعد مدتها تو خواستگارام به دلم نشسته میترسم این مسئله رو چطوری بهش بگم نظر شما در این مورد چیه ؟
سلام من تمامی سوالات شمارو خوندم ای سوالات سوالات جتمعی هستند پیش نیاز یک زندگی دوست داشتن درسته اما تفاهمات و معیارها هم خیلی مهم هست برای زندگی مشترک
منکه واقعا از سوالاتتون لذت بردم و از اون قسمتهایی که تو فرهنگ شهر ما جواب میداد رو گلچین کردم وسوال کردم
ممنونم از مطالب مفیدتون نظرات و مطالعه کردم شما فرمودید قیافه خیلی مهم هست من چند سالی هست که با یکی از فامیل هامون دوست هستم جهت ازدواج اما بعد از مدتی تمایلم رو برای رابطه از دست دادم که به نظر قیافه ایشون بود اما به محض کات کردن رابطه دچار سردرگمی شدم و دوست دارم رابطه رو ادامه بدم اما میدونم توی رابطه دیگه خوشحال نیستم اما نمیتونم فراموششون کنم لطفاً من رو راهنمایی بفرمایید.
سلام من تمام سوالات و نظرات دوستان رو مطالعه کردم، من الان ۱۸ سالمه و یه خواستگار دارم ک ۱۹ سالشه موقعیت خوبی داره از طرفی هم خانوادم احساس میکنن وقت شوهر کردن من رسیده اما من احساس میکنم پسری که با این سن کم قصد ازدواج داشته باشه یا ممکنه چند سال دیگه زیر سرش بلند بشه یا اینکه فرزند چموشی بوده و خانوادش گفتن زن بگیره بزرگ بشه، اینطور تفکرات مانع تصمیم گیری من میشه لطفا راهنمایی کنید ممنونم
سلام
بدون شناخت و بررسی نمیشه چنین نظر قاطعی درباره خواستگار داد. هر چند سن هر دوی شما برای ازدواج کمه، اما خیلی از افراد هستند که به بلوغ فکری میرسن حتی تو این سن کم. باهاش حرف بزن، بررسی کن، باهاش رفت و آمد کنید تا بتونی بشناسیش و بعد تصمیم بگیری.
ببین خودت چقدر آمادۀ ازدواج هستی، چقدر مسولیت پذیری داری، چقدر برای مشکلات آماده و مقاومی.
اگ قبل ازدواج رابطه دوستی بوده ک فراموش شده باید به کسی ک قرارباهاش ازدواج کنیم بگیم این مساله رو یا نه؟
کیمیای عزیز
پشیمانی از قطع یک ارتباط همیشه سراغ آدمها میاد.
پس خودت رو به خاطرش سرزنش نکن. مهم شادی و حال خوبیه که باید توی یک رابطه داشته باشی.
اگر این رابطه حالت رو خوب نمیکنه باید مشکل رو حل کنی، اگر براش جنگیدی و تلاشت رو کردی ولی نتیجه نداد، فراموش کردن بهترین تصمیمه.
کمکم با گذشت زمان، ناراحتی و نگرانی ات از بین میره.
سلام
من ۳۴ سالمه لیسانس و حسابدارم یه خواستگار دارم که دیپلم و تو شرکت کار میکنه
وقتی معرفی کردن و مشخصات گفتن خیلی مایل نبودم
ولی وقتی اومدن به دلم نشست البته ۵۰ درصد
یعنی خیلی زیبا و خوش هیکل نیست ولی به دلم نشست ، اخلاقش هم خوبه
فقط من با فرهنگ و رفتار خانوادگیشون مشکل دارم خیلی تمیز و مرتب نیستن، اهل رفت و آمد نیستن
بیخیالن، که در مقابل من خیلی حساس هستم
یه جورایی فقط برا خودشون زندگی میکنن.ولی تحقیقات که کردیم همه از نجابت و خوبیشون گفتن،
درسته سنم بالا هست
ولی …
به نظرتان چکار کنم؟
مریم عزیز
هیچ خواستگار کاملی در جهان وجود نداره. همیشه یه جای کار میلنگه
مهم اینه که ببینی میتونی با اون لنگی کنار بیای یا نه.
مهم اینه که ببینی اولویت تو چیه؟
اگه تمیزی، معاشرت و حساسیت برای تو خیلی مهمه این فرد گزینه مناسبی برای تو نیست.
اما اگه میتونی با وجود اینها به خاطر سایز ویژگی های خوبش باهاش کنار بیای پس جواب مثبت بده.
سلام
ممنون بابت سوالای خوبتون.
امادرموردمهریه چیزی نگفتین
سلام
مهریه جزو سوالاتی نیست که تو خواستگاری بهش پرداخت بشه.
این مسئله زمانی مطرح میشه که جواب هر دو طرف مثبته و میخوان قضیه رو رسمی کنن.
در ثانی اگر هر دو طرف عاقل باشن میدونن که راجع به مهریه چیکار باید بکنن.
سلام . یه سوال چرا دخترا هر پسری که بیشتر پدرسوخته باشه رو بیشتر دوست دارن؟
یعنی یه درصد هم فکر نمی کنن بیشتر پسرها می تونن پدرسوخته باشن ولی کسی که پاک و یکدست و راست باشه
بازی نمی کنه؛ ولی دخترا بازیگران رو بیشتر می پسندن !
من 11 بار رفتم خاستگاری . کلّی تجربه دارم !!
سلام
شما فقط یازده تا تجربه دارین، اونم در شرایطی که یازده بار خواستگاری یازده فرد مختلف رفته باشین.
یازده تا خیلی نیست.
در ثانی، شما همۀ دخترا رو نمیشناسین الا همون یازده نفری که باهاش آشنا شدین.
قبل از اینک هبا یه تجربه اندک یه حکم کلی صادر کنین، بشینین یکم منطقی فکر کنین ببنید چرا جواب رد گرفتین.
شای اصلا اونا مورد مناسبی برای شما نبودن؟
سلام
من دختری ۲۷ ساله ام که پسرعمه ام که ۵ سال ازم کوچکتر خواستگارمه عمه ام دورم میگرده و خیلی خوشحاله وبه خانواده ام گفته گوشت تن خودمون دوسش داریم و رو سرمون جا داره در کل راضین پسرعمه ام انگار از ۴ سال پیش که منو دیده تو نظرش بودم .
پسر خوبیه و خانواده خوبی هم هستند ولی این اختلاف سن منو نگران میکنه
و اینکه من ارشد خوندم و اون فقط تا دیپلم سعی گردم قانعش کنم انتخاب درستی نکرده و بره دنبال دخترایی هم سن هودش یا کوچکتر حتی بهش معرفی کردم اما میگه انتخاب من تویی .
خیلیم مغروره میگه من الان نمیتونم مثل بقیه مردا از کلمات رومانتیک استفاده کنم یا با جملات واهی تو رو امیدوار کنم میخوام خودت تصمیم بگیری با من زندگی میکنی یا نه میگم سنمون میگه از نظر من مهم نیست مگر اینکه برای خودت سخت باشه و نخوای و نتونی بهم تکیه کنی . پسر خوبیه و واقعا بدلم نشسته ولی نگران آینده ام اینکه نکنه بعد پشمدن بشه یا دیگران چیزی بهم بگن.
سلام من ۲۰ سالمه این هفته قراره برام خواستگار بیاد اولین خواستگاریم هست . راستش ادم کمرو و خجالتیم هستم. از الان استرس گرفتم چه طور قراره برگذار بشه . قراره چ سوالاتی بپرسن چی جواب بدم. مشکل اینجا هم هست وقتی ی سوالی یه هویی بپرسه کسی ازم نمیتونم انی جواب بدم باید فکر کنم.
اگر تو عمل انجام شده قرار بگیرم دست و مامگم میکنم دست و پاچه میشم همیشه.
میترسم با این هول شدنم ی اتفاقی بیفته .
البته من پسره ندیدم فقط معرفی شدیم به هم ولی خانواده خیلی مومنی هستن. نمیدونم چ کار کنم ک استرس نداشته باشم و درست برخورد کنم ک ابرو مندانه پیش بره
واییی منم ۲۰ سالمه و دقییییقا همین شرایطو دارم
با دیدن این پیام کمی دلگرم شدم
فک میکردم فقط خودم اینطوریم ک در لحظه نمیتونم خوب جواب بدم یا حرف بزنم و انقدر خجالتیم
الهی که همه چیز عالی پیش بره و خدا خودش به قلب ما آرمش بده و خیلی راحت بتونیم حرف بزنیم اون لحظه و همه چیز خیلی خوبو آسون پیش بره .
دمت گرم اقا جوادحرف دل زدی ولی کیه عقل داشته باشه اگر یه خورده بشینن باخودشون فکر کنن یا یکی دوتا کن بفهمن زنگی مشترک یک پیوند ایمان واعتقاد هست اگر کسی اعتقادنداشته باشه باشخصی ازدواج کنه تا مدتی میتونه مثل اعتقاد طرف مقابل عمل کنه ولی بعد مدتی بر میگرده به همون اعتقاد قبلیشون این ارتباط دونفر مثل یه باطری میمونه که مغازه میری میگی یه باطری میخوام برا این گوشی ولی اون یه باطری میده که به گوشیت نمیخوره چون باهم ارتباطی اصلان ندارن وبعدمیره یه باطری میاره که به گوشیت میخوره یعنی ماباید هردوطرفمون ارتباطمون بهم بخوره که بتونن وصلت کنن که این ارتباط 1-اعتقاد 2-خلاق چون کسی باایمان وبااعتقاد باشه هیچ وقت ازمشکلات زندگیش شونه خالی نمیکنه2-کسی بااخلاق باشه زن رو ازقلبش دوست داره وهمیشه گرامیش میکنه
احسنت. ولی آدمی که ایمان واخلاق داشته باشه وقتی حتی دیگه علاقه ای هم به طرفش نداشته باشه میسوزه و داغون میشه اما اززیر بار وظایفش شونه خالی نمیکنه.ولی خب خودش نابود میشه.لعنت به این زندگی واقعا…خدایا خودت امام زمان رو برسون…بخداییت قسم هممون سر کاریم تو این دنیا.بدادمون برس
سلام وقتتون بخیر
رویا هستم ۲۵ساله یه خواستگار۳۱ساله دارم که از لحاظ انتخاب ایشون دچار مشکل شدماز لحاظ ظاهری کم و بیش به دلم نشسته بخاطر ظاهرمرتبش و قدبلندو مردونه برخورد کردنشون ولی مشکلی که اینجاست اینکه حس میکنم ایشون یه مقدار مغرور هستن و ادم جدی و خشکی باشن و طی چندجلسه که تو خونه وبیرون قرار گذاشتیم وتوسط خونوادهابیشتراشناشدیم من حس میکنم ممکنه ازلحاظ اخلاقی به مشکل بخوریم اخه یکم کم صبرو بداخلاق میخورن ازتوی برخوردا و رفتاراشون کم وبیش متوجه شدم و دیگه اینکه چون ایشون شغلشون ازادهست و مغازه دارن تایم خالی ندارن بجز شبا که خونه میان ازاین نظرم میترسم اونقدری که باید وقت واسه زندگی و همسرش نزاره بنظرتون باید چیکار کنم؟که از ۲دلی دربیام
تنها راهی که میشه پیشنهاد کرد اینه که باهاش بیشتر آشنا بشین. سعی کنید توی موقعیتهای مختلف این اخلاق تندش رو بسنجین.
و اینکه به چشم یه خواستگار بهش نگاه کنید نه شوهر آینده تون.
اینجوری راحت میتونین تصمیم بگیرین.
اصلا عجله نکنید و فکر نکنید چون چند بار باهاش ملاقات کردین دیگه باید فورا تصمیم بگیرین.
تا هر وقت که فکر میکنید لازمه آشنایی رو ادامه بدین تا جایی که از این دو دلی در بیایین.
من۳۸سالمه همه بهم میگن برا ازدواج کردنت خیلی دیر شده
الان یه خواستگار دارم که از لحاظ ظاهری دوست نداشتم و همینطور وقتی باهاش حرف زدم حس کردم اثلا اجتماعی نیست
الان مادرم میگه بازم باهاش حرف بزن اما نمیدونم چی بگم آخه به نظرم حرف زدن بلد نیست ?♀️
چیکار کنم ؟
اگه میتونید جواب به ایمیلم بفرستین شاید اینجا نتونم پیدا کنم جوابتون رو
ممنون
دوست عزیز، دریافت پاسخ در ایمیل مشمول هزینه خواهد بود.
دوستان و همراهان عزیز سایت عروس
در طی چند روز اخیر پاسخگویی به سوالات با تاخیر انجام شد.
این به دلیل مشکل کوچیکی بود که در سایت ایجاد شده بود.
حالا با حل این مشکل در کنارتون هستیم.
امیدوارم باز هم بهمون اعتماد کنید و با کامنتهای خودتون ما رو دلگرم کنید.
اینجا هستیم تا در حد توانمون، بهتون مشاوره بدیم.
سلام
من یه خواستگار دارم که جلسه اول اومدن با هم صحبت کردیم شرایطش واخلاقش و گفتارش بد نیست هر دو لیسانس داریم هر دو شاغل هستیم من در نگاه اول از چهرشون بدم نیومد یعنی بیتفاوت بودم میشه تحمل کرد ولی اندامشون با وجود اینکه خانواده میگن که بهم میایم از نظر من یکم تو ذوقم میزنه یه چیز دیگه اسمشون نمیدونم من از اسمشون زیاد خوشم نمیاد نمیدونم شک دارم میترسم بعدها نظرم برگردم میشه اهمیت این مواردو برام روشن کنید
سلام سوالاتی که اینجا گذاشتید خیلی خوبه، اما یه چیزی که توی این دوره زمونه باب شده حالا نمیگم همه اما از ده نفر نه تاشون از قبل خواستگاری و اینجور چیزا از قبل رابطه رو شروع میکنن، ویا میگن فعلا یه مدتی باهم باشیم بعد خواستگاری، حالا کسی که خانواده اش مخالف اینجور رابطه ها باشن چی اون آدم چکار باید کنه؟
سلام ،ممنون از سوالات و مواردی که ذکر کردین.
آیا فاصله سنی سه سال کم هست برای ازدواج؟
و اینکه وقتی خواستگار خارج از کشوره و فقط میشه تلفنی یا اینترنتی ارتباط داشت باید چکار کرد؟ چقدر میشه طرف رو شناخت؟ (خیلی سخته واقعا به تعریف بقیه تکیه کرد)
اگر که خارج از کشور هستن که حتما به مشاور مراجعه کنید
ضمن اینکه من ۲۷ سالم هست و خانوادم میگن این مورد مناسبه ، و تا زیر ۳۰ سال هستی باید ازدواج کنی اما چون معرفی شدیم و کاملا سنتی هست،تازه درطول یک ماه حدود ۱۰تا تماس داشتیم. و همش اصرار دارن که من زودتر جواب بدم و به نظرم زوده ،چون هنوز شناخت کافی نداریم. و من علاقه ای هم پیدا نکردم. اما گویا اون اقا علاقه مند شدن. نمیدونم چکار کنم..؟؟!!!!
علاقه باید دو طرفه باشه. و با یک ماه حرف زدن نمیتونید کسی رو بشناسید .عجله ای نداشته باش . بیشتر اشنا شو.البته خیلی ها هستن حتی در دوران نامزدی هم خودشون رو نشون نمیدن که چجور اخلاقی دارن و بعد از عقد معلوم میشه.شما حداقل 3 ماه باید با ایشون اشنا بشی .
از نظر اخلاق، خسیس بودن یا نبودن ، بد بین بودن یا خوش بین بود ، و ….. چیزای مختلف
سلام
من ۱۹ سالمه
تو کنکور رتبه ۵۶ رو کسب کردم.
از چند کشور مختلف از جمله آمریکا برام دعوت نامه
فرستادن.
خوب این فرصت خیلی خوبیه ، ولی مشکل اصلی اینه که اینجا عاشق یه دختری شدم ، اونم ۱۹ سالشه
عشق یکطرفست ؛ کسی چیزی نمیدونه حتی خودش
یعنی اصلا روم نمیشه باهاش صحبت کنم.
وقتی میبینمش دستو پامو گم میکنم.
حالا از یه طرفم پدر و مادرم اصرار میکنن که
دعوت نامه رو قبول کنم
ولی نمیتونم بهشون ماجرا رو بگم اگه هم بگم میخوان
بگن دهنت هنوز بوی شیر میده و از این جور حرفا
اصلا هم شرایط اقتصادی خوبی برای شروع یه زندگی
مستقل رو ندارم ولی اونور همه شرایط خوب برایه یه
زندگیه عالی رو داره
خوب عاشقشم ولی واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.
خواهش میکنم ازتون اگه میشه بهم یه راهی پیشنهاد
بدین یا اینکه از نظر شما اگه برم
خاستگاریش پدر و مادرش قبول میکنن با این شرایط
از دوستان کسی میدونه چجوری همسر آیندش رو میشه از لحاظ نیاز جنسی محک زد؟یعنی بدونه که همسرش نیاز جنسیش هاته؟ معمولیه؟ یا کم؟
سلام دوستان و آدمیت عزیز
من چند روز دیگه ب خوب قوه الهی میخام بزن خواستگاری دختر خانمی ک شاغل و فرهنگی هستن با اینکه اصلا ندیدمشون فقط معرفی کردن ولی خودم در حال حاظر شغل ثابتی ندارم لطفا نظرات خودتون رو اعلام بفرمایید ممنونم میشم
البته ب گفته معرف هر دو خانواده در یه رده زندگی هستیم
آیا همچین مواردی کسی داشته
لطفا نظر بدین
سپاس
اینطور که از حرفاتون پیداست شما میخواین باشغل این خانم ازدواج کنید
سلام من 17سالمه یه خاستگاردارم ک پسرعمومه25سالشه ب جرعت میتونم بگم از همه لحاظ عالیه چه مادی چ دوسداشتنش نسبت ب من چ فرهنگ و شعور چ خانواده و….اما مشکلی ک اینجاس من درگیر درسمم وحتی دیپلمم ندارم بنظرتون میتونم درسمو ادامه بدم ؟؟یه مشکل دیگه هم ک هست اینه ک اون مذهبی نیست اما خب یه محدودیت هایی داره اما من خیلی امروزیم بنظرتون باحرف زدن حل میشه؟
سلام وقت تون بخیر من یه دختر ۲۶ساله هستم برام دوروز پیش خواستگار اومد طرف یه دستش انگشت دستش ۳تاش خیلی کوتاه هست و وقتی استرس داره یاتند حرف میزنه نوکلت زبان میگیره چهرش بد نیست ولی خیلی لاغره وقدش یا تقریبا هم قد خودم یا کمی کوتاهتره وضع مالیش بد نیست خوب هم نیست من زیاد به دلم نشسته وبا مشکل دستش نمیتونم کنار بیام ولی خونوادم گیر دادن که چون اخلاقش خوبه و… و این چیزا مهم نیست و توجه نکن تو زندگی عادی میشه وهیکلش شاید درست شد ولی من نمیتونم قبولش کنم واقعا سخته برام تصمیم گیری میشه یه کمک بکنید
عزیزم.بدلت ننشسته باهاش ازدواج نکن.منم اینجوری هزدواج کردم.الان بعد ۷سال.هرروز باخودم کلنجار میرم که دوسش دهرم یا ندارم.واقعیتش اینه فقط نمیتونم راهی که اومدم رو به عقب برگردم.وباید ادامه بدم.در واقع همسرم مرد فوق العاده ایه اما من باعشق ازدواج نکردم.وهربار فکر میکنم بیشتر پی به این میبرم که رابطهم باهاش یجور وابستگی.عادت و دلسوزیه.
سلام ادمین من یه خاستگار دارم که دو ساله باهم حرف میزنیم از فامیلای دورمون هستن چون سربازی نرفته بود فرستادم گفتم بره سربازی مادرش اومده بودن خاستگاری گفتیم پسرت سربازه گفت از اون نظر نگران نباشید پدرش ساپورتش میکنه به نظرت من چیکار کنم؟
سلام
به نظر شما بحث در رابطه با یک سری ازسوالات بالا، بدبینی و استرس و … بدنبال نداره؟
مثلا از طرف مقابل بپرسی: اگه بچه دار نشدیم….؟
آیا ایشون این سوال به ذهنشون نمیاد که ما حتما یه ایرادی داریم که این سوال رو پرسیدیم؟
سلام، من سه سال از درسم مونده و شهر دیگه ای درس میخونم و یک خواستگار خوب دارم که اگر قبول کنم باید سه سال دور باشیم از هم. اشکالی نداره؟
سلام من 25 ساله ام ی خواستگاری دارم که 8 ماه پیش هم اومده بودن اما اونموقع بدون اینکه جواب بدیم رفتن و بعد از دو هفته با دختر دیگه ای که میشناسم نامزد کردن ،اما بعد از چند ماه شنیدم ک دارن جدا میشن و حالا دوباره به من پیام دادن و میخوان که برای ازدواج با هم آشنا بشیم . ایشون میگن دلیل رفتن از خونه ما اجبار بوده و دلیل جداییشون هم سردی ولی من از سمت خانواده دختر شنیدم که خانواده آقا، عروس مطیع میخواستن. نمیدونم کدوم حقیقت رو میگه؟ البته خانواده من الان از پیام دادن ایشون اطلاع ندارند و میدونم مخالف اند.واقعا نمیدونم حرفهاشون رو گوش کنم یا نه ،فکر میکنم فرد بدی نیستن و دروغ نمیگن ولی چیزایی که میشنوم منو از این فکر منصرف میکنه
میدونم دو نفر ممکنه ک ب دلیل نداشتن تفاهم از هم جدا بشن ولی میخوام حقیقت رو بدونم ولی نمیدونم چطور؟
سلام
پسر دايم امده خواستگاريم خيلي برام سخته كه به ازدواج فاميلي فكر كنم لطفا راهنمايم كنيد و اين كه من تا حالا اونو نديدم ميدونم شايد خيلي مسخره باشه ولي واقعا نديدمش
ميخوام بدونم چه سوالاي بايد ازش بپرسم
پس سوالات را از اینجا پیدا می کنند
کلی باید فکر کنیم چی جواب بدهیم
درود بر شما و ممنون از اطلاعات بسیار مفیدتون.
من ۱۹ سالمه و تا حالا به دلیل ظاهر خوبی که دارم خاستگار های زیادی داشتم …البته به خاطر ادامه تحصیلم و اینکه خودم علاقه ای به ازدواج زود هنگام نداشتم هیچ کدوم تا حد جدی پیش نبردیم. پسری در بین دوستان بودن که ما کم کم به هم علاقه مند شدیم و قراره که با هم به خارج کشور بریم و اونجا تحصیلاتمون رو ادامه بدیم…یک سال از من بزرگتر هستن.
راستش یه مسئله ی عجیب برام پیش اومده.من قد بلندی دارم (۱۷۵) و ایشون کمی از من کوتاه تر هستن…اوایل واقعا به این موضوع توجه نداشتم…ولی نمیدونم چرا جدیدا رو این موضوع حساس شدم. آخه برام سواله بعد از یک سال و نیم چطور یه دفعه این اتفاق افتاده.به نظر شما مشکلی هست ؟ خیلی ذهنمودرگیر کرده.
به عنوان یه مشاور ازدواج و کسی که بالغ بر 300 تا زوج جوان رو دیده که تشکیل خانواده دادن و تجربه ای که طی 12 سال کسب کردم دو نکته بهتون میگم
ملاک اصلی برای ازدواج با هرکی که خواستید دو چیز باشه
1- ایمان و اعتقاد طرف مقابلت
2- خوش برخوردی و اخلاقش
3- هم کفو بودن
بقیه ی ملاک ها متغیرن و قابل اصلاحن این دوتا خیلی شرطه . موفق باشید انشالله و عاقبت بخیر
خوشبختی مهمه ولی تو زندگیتون کسی رو انتخاب کنید که عاقبت بخیر بشید در کنارش
ممنون از شما و پیج خوبتون
سوالات و جواب هاتون بهم کمک زیادی کرد که بتونم انتخاب درستی کنم، خدا خیرتون بده
من ۲۷ سالمه و در مرحله آشنایی هستم تا اینجا همه چیز خوبه بوده هر دو تفاهم داشتیم و خانواده ها کاملا موافق هستن، ولی چیزی که نگرانم میکنه اینه که ایا من میتونم از پس یک زندگی بربیام؟ اگه روزی حرفی پشت سر نامزدم شنیدم چه برخوردی باید داشته باشم تا منطقی باشه و زندگیم نابود نشه؟ خیلی نگران این مسائلم ممنون میشم کمکم کنید
این به بد بینیه شما برمیگرده …. اگر که بخواین این فکر رو کنید که اصلا ازدواج نکنید بهتره.چیزی که زیاده حرفه .شما باید اینقدر به همسر ایندتون اعتماد داشته باشید که هرکی هر حرفی که دوس داره بزنه .مردم پشت سر خدا هم حرف میزنن.بهترین کار این هست که به مشاور مراجعه کنید.
سلام
من با پسری یه مدت کوتاه دوست بودم و بهش علاقه داشتم ولی اون بخاطر ادامه تحصیلش و هدفی که داشت باهام کات کرد و ازم خواست دو سال براش صبر کنم، الان چندین ماه میگذره و من کوچیکترین خبری ازش ندارم از طرفی خواستگارهای زیادی دارم و نمیخوام احساسی تصمیم بگیرم. بنظرتون برای این پسر صبر کنم یا به خواستگارام و موقعیت هاشون فکر کنم؟
سلام خدمت شما گرامی ، واقعیتش ، اینکه کدوم یک ازین مواردی که گفتید براتون بهتره بخش زیادیش به خودتون برمیگرده باید ایده ال های خودتون و معیارها و ملاک های خودتون رو درنظر بگیرید و انتخاب کنید . اما چیزیدکه این وسط واجب هست اینه که اگر شما با اون پسری که میگید گفت دو سال صبر کنید ، قول و قرار گذاشتید و شمام بهش گفتید که براش صبر میکنید ، اگر تصمیم گرفتید که فراموشش کنید و برید سراغ خواستگار هاتون باید حتما بهش بگید که یه وقت اگر ازدواج کردید ، به اون بی احترامی نکرده باشید . ضمنا منظورتون رو از اینکه میخوان به تحصیلاتشون برسن رو خیلی شفاف بیان نکردید! مگه تحصیلاتشون چیه که اننقدر سنگین و وقت گیر هست که نمیتونن باهاتون رابطه ای حتی برای اشنایی بیشتر داشته باشن !! یکم غیرمنطقیه !!
ببخشید من 20سالمه وخاستگار زیاد دارم ولی چون پسرایی برام میان که قیافه یه خوبی ندارن بابام ردشون میکنه
ولی از همه نظر خوبن ….یعنی دستشون به دهنشون میرسه
خوب پسرا امروزی هم که همه همین طورن تا کی صبر کنم بابام کیس مورد نظرشو برا من پیدا کنه؟؟؟؟؟؟
مگه بابات میخواد باهاشون زندگی کنه. بنظرم بشین و بابات منطقی صحبت کن بنظرم هیچی توی قیافه نیست درسته باید از قیافه طرف مقابل خوشت بیاد ولی خب ملاک های دیگه ای هم هست که ارزش اونا بیشتره با پدرت درباره رفتار و منش و شخصیت خواستگارات صحبت کن و فقط به ظاهر توجه نکن.
سلام.من یه خورده به دلیل مشکلات مالی میترسیدم ازدواج کنم
ولی به ولله قسم دلم رو زده بودم به دریا میخواستم ازدواج کنم و قرار خپاستگاری هم والدین گزاشتن ولی با این چیزهایی ک میگین و نظراتی ک من تو سایت ها دیدم اصلا بیخیال شدم .به خدا خیلی میترسم اصلا متنفر شدم یه جورایی.ای کاش نمیومدم مجازی اصن. الان من کلا متنفر شدم از زن دختر و ازدواج، با این موضوعات مگر دیوانه ایم ازدواج کنیم؟؟ته تهش یه فشار جنسی هست ک اینم خب ناچاریم هر چند هم عذاب وجدان و پشیمونی هست ولی یه خودارضایی میکنیم و خلاص. راه دیگه ای وجود نداره یعنی تواین دور وزمونه.مگر امام زمان انشالله ظهور کنه ودرستش کنه. چیکار باید کرد واقعا؟؟ چی کار کنیم؟؟؟؟
سلام و وقت بخیر دوستان ، امیدوارم ایام به کام دلهاتون باشه . واقعیتش بنده یه دختر ۱۸ ساله هستم که ، بخاطر فرار از مدرسه در دوران دبستان یک سال عقب افتادم و نیمه دومیم هستم .. بخاطر همین الان بجای اینکه کنکوری باشم یازدهم هستم ، و چند ماهی هست با شخصی اشنا شدم ، واقعیتش دروهله اول من خودم جسارت این رو بخرج دادم که برم جلو و بهشون بگم که بهشون علاقه دارم ، و ۲۵ بهمن همدیگرو دیدین و باهم صحبت کردیم . ایشون از من پرسیدن علاقم به چه صورت هست دقیقا برای چیه ، من هم خیلی صریح و صادقانه صحبت کردم و بهشون گفتم که برای ازدواج البته اگر باهم به توافق برسیم … خلاصه ایشون تا حدی خودشون و خانوادشون رو معرفی کردن ، و شرایطشون رو تا حدی بهم گفتن ، گفتن که سربازی نرفتن ، و یکم راجب شخصیتشون گفتن ، و ادمی نیستن که دوست داشته باشن کار تو کار براشون پیش بیاد ، خلاصه .. بهم گفتن که واقعیتش الان نمیتونم درست بهش فکر بکنم چون دوست دارم اول به یه سری چیزهایی برسم اونجور که من فهمیدم : یک سری مواردی یک سری ویژگی های اکتسابی و یک سری مواردی که خیلی شفاف بهشون اشاره نکردن ، و ایشون گفتن اول به اینا برسیم بعد تصمیم بگیریم … و الانم ایشون بخاطر کارشون نمیتونن به مسیله دیگه ای فکر بکنن ،و قرار شد بعد از عید که سرشون خلوت شد با هم بهتر اشنا بشیم و با شناخت خوب همدیگه تصمیم بگیریم.سوالات اینجا خیلی خوب بودن ، اما من دقیق نمیدونم چیکارا باید بکنم چیا بگم چیا بپرسم و … یکمم احساس دلهره دارم بطور کلی . و میخواستم اگر راهنمایی هست بهم بگید تا ازش استفادع کنم واقعا متشکر میشم .
خب وقتی ایشون صراحتا گفتن که فعلا به ازدواج فکر نمیکنن چرا میخوای راجع به سوالات خواستگاری ازش بپرسی؟
سلام من ۱۹ سالمه ی خاستگار از ی استان دیگ اومده ک موقعیت شغلی و اخلاقی و اینا همه چیش عالیه اما من هم استرس دارم ک دورمیشم ازخانوادم و هم اینک ازی طرف خوشم میاد ک ازدواج کنم و اینک کیس مناسبی هم هست و ازطرف دیگ دوست داشتم بعدازاینک مستقل شدم و سرکار باشم و درسم تموم شده باشه ازدواج کنم نمیدونم الان چکارکنم میشه راهنمایی کنید ؟
سلام
این همه تفاوت در سوالات نشون میده که کاملا ذهنت آشفته است، توصیه میکنم اول به ازدواج فکر نکن چون اصلا آماده نیستی، دوم یه دوره مشاوره برو برای اینکه خودت رو بهتر بشناسی. ببین اصلا از زندگی چی میخوای.
سلام مشاورجان.من در مرحله اشنایی با ی اقایی هستم ک ۱۵ سال اختلاف سنی داریم ایشون ب شدت امروزی هستن و از هرلحاظی مورد تایید خانواده هستن ب جز سن درضمن ای اقا هیچ مشکلی دیگ ای ندارن..اما بنظر خودم سن ی عدد و رقم بیشترنیس مهم طرز فکره..اشنایی ما سنتی بوده..بنده ۲۰ ساله هستم..ممنون میشم راهنمایی کنید که ادامه رابطه کار درستی هست یاخیر؟؟؟ ممنون میشم اگر سریعتر جواب بدید
سلام
این مسئله رو یه مشاور به شکل حضوری و با گفتگو با هر دو نفر میتونه برای راهکار بده.
با مشاوره غیرحضوری و با یه جمله نمیشه نظر داد.
سلام.
دوستم پسرخاله ش رو برای ازدواج بهم معرفی کرد چون ازنظردوستم که هردوی مارومیشناخت مانقاط مشترک زیادی داریم.من هم بادرنظرگرفتن یکسری ملاک های اولیه قبول کردم که مدتی باهم چت کنیم تابیشترآشنابشیم.اللان بیست روزه ک باهم درارتباطیم و کلی سوال ازش پرسیدم ازجمله سوالهایی ک تو این مقاله هست.سعی کردم سوالات روجوری بپرسم که جواب روتودهن طرف نذاشته باشم.
تقریبات90درصدمواردباهم اتفاق نظرداشتیم و این به نظرم عجیبه.حس میکنم ممکنه ک دروغی بهم گفته باشه یا جوری حرف زده باشه ک من فکرکنم تفاهم داریم چون حس میکنم ایشون از من خوششون اومده.اون 10درصدروهم باهم کناراومدیم.
وخارج از کشورهم هستن و فعلا نمیتونیم آشنایی حضوری داشه باشیم.
میخوام بدونم ک با این شرایط چطوربفهمم این اتفاق نظرها واقعیه؟
نکته بعدی اینکه اگرباهم ازدواج کنیم خارج از کشورساکن میشیم.
به نظرتون این مورد دوری از خانواده وزندگی تو ی کشورجدید چقدراهمیت داره؟(که در اون کشور شرایط برای پیشرفت من هم خیلی فراهمه)
خیلی ممنون میشم اگرجواب بدید ادمین عزیز.
منتظرجوابتون هستم.
ممنون از شما و سایت مفیدتون.
سلام دوست عزیز من نمیدونم شما چندسالتونه من تجربه ازدواج با یه آقایی که مقیم ایتالیا بود رو داشتم خانوادش سی و پنج سال همسایه دیوار به دیوار خونه مادربزرگم بودن و ما جفتمون تحصیل کرده و سن هیجانات عاطفی رو گذرونده بودیم و فک میکردیم ازدواج مناسب و منطقی کردیم ولی همون خارج از ایران بودنش بزرگترین مشکل بود ماهم قرار بود خارج از ایران زندگی کنیم اما خواه ناخواه اون زندگی تاثیرات روی روند زندگی افراد میذاره مثلا بی مسئولیتی یا بهتره بگیم کم مسئولیتی در قبال همسر…باید شما سعی کنی سطح توقعاتت رو به حداقل برسونی چون با تفکر یه دختر ایرانی نمیشه باهاش زندگی کرد…اگر عقاید و پایبندی های مذهبی برات ذره ای اهمیت داشته باشه به مشکل برمیخوری…خیلی دقت کن و حتما حتما حتما از یه مشاور کمک بگیر من یک سال و هشت ماه برای زندگیم جنگیدم از نظر عاطفی و روحی ضربه خوردم و همه حق و حقوقمو بخشیدم تا به زندگی عادی برگردم خواهرانه بهت میگم اگر قصد ازدواج با اون طرف رو داری خیلی زمان برای شناختش بذار و وسوسه نشو و به حرف اطرافیان توجه نکن فقط مشااااااااااااااوره برو بذار چند فرد آگاه راهنماییت کنن زندگی هیچوقت شوخی نبوده و قرارم نیست تو بتونی طرفت رو تغییر بدی با این طرز تفکر وارد زندگی نشو. شاید اگر یکی به من هم میگفت منم عاقلانه تر تصمیم میگرفتم.هرچند الان که در شرف ازدواج مجدد هستم با یه آقا پسر مجرد و تموم چیزها رو هم با خودش و هم با خانوادش درمیون گذاشتم دارم به این نکات توجه میکنم ایشون به شدت حامی من و باعث ارامش من شده ولی تلخی اون تجربه تا مادامالعمر در ذهن من باقی میمونه .برات ارزوی خوشبختی دارم
سلام ادمین عزیز خسته نباشید.من ۲۰سالمه و ی خواستگار جدید دارم ک خیلی دوسش دارم و از همه لحاظ مورد تأیید خونوادم است .منتهی ی مشکلی ک وجود داره اینه که ایشون پدرشون دو سال بعداز ازدواج اولشون از روی هوس ی زن دیگه اختیار میکنه و الان خونوادم میگن ک خودشم مث پدرش دو تا زن میگیره.الان خیلی میترسم از ی طرف خیلی دوسش دارم و نمیخام از دستش بدم و از ی طرف دیگه هم میترسم ک بعداً همچین کاری بکنه .لطفا راهنماییم کنید ممنون میشم منتظر جوابتون هستم .
سلام
هیچ کس از آینده خبر نداره. اگر قراره به خاطر چیزی که اتفاق نیوفتاده، از حال لذت نبریم که خیلی بد میگذره بهمون.
الان همه اونایی که زن دوم گرفتن یا خیانت کردن، پدرشون این کاره بوده؟
اتفاقا برعکس، خیلی وقتا این چیزا از آدم هایی سر میزنه که هیچ سابقه ای تو خانواده نداشتن.
الان مگه تضمینی هست که شما در آینده به ایشون خیانت نکنین؟
یا هزارتا مشکلی که تو زندگی آدما پیش میاد و قبلش هیچ پیش زمینه ای راجع بهش نداشته
اتفاقا به نظرم کسی که پدرش همچین کاری کرده
اگه آدم بادرک و باشعوری باشه
مطمئنن دیده که ازدواج دوم پدرش چه آسیب هایی به مادرش و خودشون زده و به همین خاطر تصمیم بگیره که خودش کاری که پدرش انجام داده رو تکرار نکنه
سلام
محتوی تون عالی بود فقط یه سوال اینکه سن 20 21 ازدواج کردن زوده؟!!
سلام
بستگی به آدمش داره.
برای بعضیا بله ولی برای بعضیا خیر.
بستگی داره چقدر به بلوغ رسیده باشه طرف.
سلام ممنون از مطالب جامع و کاملتون
من کامنتارو خوندم ولی کسی از شرایط بعد از خواستگاری سوالی نپرسیده بود
من 23 سالمه و وقتی من با دلایل شخصی و منطقی خواستگاری رو رد میکنم (شاید دلایل از نظر من منطقی و مهم باشن و از سمت خانوادم اینجور نباشه)، خانوادم شدیدا منو تحت فشار قرار میدن ک چرا گفتی نه، ممکنه دیگه همچین موقعیتی پیش نیاد، تو دیگه سن ازدواجت داره میگذره و چیزای این چنینی که باعث میشه با اینکه من تو رد کردن خواستگارم مصمم بودم ولی بعدش حال خوبی نداشته باشم و هی فکر کنم ک شاید حرفشون درست باشه و اگه دیگه مورد مناسبی پیش نیاد افسوس گذشته رو بخورم
مثلا یکی از دلایل من اینه ک اکثر خواستگارام میخوان که من چادری شم و حجاب کامل داشته باشم درصورتیکه من اصلا نمیخوام همچین پوششی داشته باشم! نه اینکه بدم بیاد ولی انتخابم این نیست. خانوادم در این شرایط اصرار دارن که مگه حجاب بده و اکثر مواقع طرف اونارو میگیرن تا اینکه بخوان نظر و انتخاب منو مد نظر قرار بدن
سوالم اینه ک با این حواشی بعد خواستگاری چیکار باید کرد؟ چطوری میشه نا امید نشد و فشار خانواده رو کمتر کرد؟ آیا حرف خانوادم منطقیه و من باید کوتاه بیام؟
حجاب به چادر نیست .من یک پسرم دلیل چادری که بهتون توصیه کردن یک چیز هستش .اونم بخاطر برامدگی و فرو رفتگی بدنتون هستش .چادر تا حدودی این ها رو پوشش میده
سلام
دلایل شما باید برای خودتون منطقی باشه نه برای بقیه.
اتفاقا کار خوبی میکنید که برای خوشآمد دیگران خودتون رو تغییر نمیدین.
نگران حواشی نباشید
سن هم یه عدده و هیچ جای نگرانی نیست.
استرس الکی به خودتون ندید.
سلام تو شهر ما قبل عقد من و اون آقایی که اومده خواستگاری فقط یکبار حق دیدن هم از نزدیک داریم که اگه خوشمون اومد از هم آقا پسره انگشتر میزاره رو میز بعدم دختره فکر هاش میکنه و بابت همون حرف های اولیه جواب میده
من تو اون یه جلسه چطوری باید سوال کنم که بیشتر ازش بدونم؟؟؟
سلام
تو یه جلسه به هیچ عنوان نمیشه به نظر قطعی رسید.
ولی اگر ناچارین روی مسائلی زوم کنید که براتون اولویت دارن.
چیزایی که بود و نبودشون خیلی حیاتیه براتون.
سلام.من 21 سالم هست و طرف مقابلم 34بنظرتون اختلاف سنیمون زیاد نیست؟؟؟
سلام
با یه عدد نمیشه نظر قطعی داد.
باید دو طرف و روحیاتشون رو بشناسم بعد بگم که با این سن و سال به درد ازدواج میخرون یا نه.
سلام.من ۴۳ سالمه .مدتیه که تمام خواستگارام ازم کوچکترن .ولی تا به حال به لحاظ اعتقادی ،یا ظاهر و …من یا خونواده ازشون خوشمون نیومده.اخیرا دو خواستگار از شهر دیگه دارم که یکیشون ۶ سال و اون یکی ۱۵ سال ازم کوچکتره. خونواده هاشون بخاطر اختلاف سنی مخالفن.ولی خونواده من میگن تا تحقیق نکنن و چند بار حضوری نبینن نظری ندارن.البته هر دو مذهبی و سنتین و دلیل علاقه شونم همینه.من از کسی که ۶ سال ازم کوچکتره بیشتر خوشم اومده .ولی اون به خونوادش وابسته تره و میگه یه فکری کن یا صبر کن راضی شن .البته ی بار گفتم تا حدی از شرایط مهریه و ازدواج کنار میام .ولی اعتماد نداره گفت خونوادش گفتن که همه دخترا دنبال پول هستن و ما بیام اونجا فقط سنگ رو یخ میشیم .ولی اونی که ۱۵ سال ازم کوچکتره خیلی مهربون و عاطفیه و بشدت به من وابسته س .روزی ۱۰ بار بهم زنگ میزنه میگه که با خونوادش می جنگه و اونارو راضی میکنه .فقط دوست داره ازم قول بگیره.گفته که میام شهرتون زندگی میکنیم که بهت سخت نگذره و …
ولی من میگم باید بیشتر فکر کنیم .
به نظرم سوالات خوبی بود من خودم دارم با یک آقایی برای ازدواج آشنامیشم ایشون اصراردارن که به خونواده هامون بگیم و باآگاهیه خونواده هابرای آشناییمون پیش بریم ولی من اول میخوام خودم بیشترباهاش آشناشم بعدبا پدرم مطرح کنم و وقتی 80درصد کارهاپیش رفت حتما درموردمسائل جنسی سوال میکنم من خودم یه وکیلم واکثرطلاق های زنوشوهرا به خاطرنارضایتیه جنسیه به نظرم این مطلبودست کم نگیرید ممنون?
سلام
دختری هستم ۲۹ ساله با موقعیت کاری و خانوادگی خوب. با آقایی ۳۷ساله با تحصیلات خوب که ۴سال خارج از کشور بودن و موقعیت شغلی خوبی هم داشتن ثدر ظاهر خانواده خوبی هم دارن آشنا شدم. در واقع با واسطه یه نفر به هم معرفی شدیم. و روش آشناییمون هم کاملا سنتی و مثل خواستگاری های معمول بود. به دلیل اینکه محل کار من شهرستان هست قرار شد ایشون با من تماس بگیرن و مکالمه تلفنی داشته باشیم. اما تو یه هفته ای که ایشون با من در تماس هستن تمام مکالمات ما به صورت چت بوده با اینکه از ابتدا بنا بر صحبت تلفنی بود، دو نوبت هم بهشون گفتم از مکالمه چتی چیزی حاصل نمیشه و خوب نمیشه معانی و مفهوم جملات رو فهمید و ایشون میگن من شوخ طبعم. در انتها یه نوبت به اصرار من مکالمه تلفنی داشتیم که به نظرم ارزشش بیشتر بود اما ایشون همچنان به مکالمات چتی ادامه میدن و تو این مکالمات گاهی واقعا از بحث اصلی دور میشیم و به شوخی و خنده میگذرونن که برای من ناخوشاینده. برای کارشون هم پاسخ درستی به من نمیگن و با اینکه تحصیلات عالی از خارج از کشور دارن و محقق هستن میگن میخوان با پدرشون کار کنن و شاید برنامه دیگه ای داشته باشن
واقعا باید چکار کنم، چطور متوجه بشم ایشون واقعا نیت ازدواج دارن یا فقط دارن وقت میگذرونن. کلافه ام
ببین عزیزم، هیچ اجباری نیست که وقتی آزار میبینی در یک رابطه بمونی.
باهاش رک باش. اگه از چت اذیت میشی ادامه نده.
جوابش رو نده و بگو اگه کار مهمی دارین زنگ بزنید.
هنوز هیچ اتفاقی بین شما نیوفتاده که معذب باشی از مطرح کردن خواسته هات
سن تون هم سن معقولیه و باید جدی فکر کنید
زنگ که زد قشنگ راجع به شغلش مفصل حرف بزنید
بذار تکلیفت روشن بشه
اگه بازم طفره رفت، این رابطه ارزش ادامه دادن رو نداره و ایشون صرفا دنبال دوستی و وقت گذرونی هست.
اجازه نده موقعیت خاصش تو ور تحت فشار قرار بده برای تصمیم گیری
چه جالب بود سوالاتتون خیلی خوب بود حتما مورد استفاده قرار میدیم.
سلام
ممنون از نكته های آموزندتون
من 28 سالمه و از نظر مالی مستقل . به روش سنتی با آقایی آشنا شدم كه دو سال از خودم بزرگتره در نگاه اول جوابم منفی صددرصد بود بخاطر ظاهرش
بعد یه جلسه صحبت كردن و آشنا شدن تقریبا 50 درصد نظرم عوض شد و مثبت و با توجه به تحقیق و دیدار دوباره میزان مثبت بودن افزایش یافت
ترس من اینه كه در آینده ظاهر ایشون دل منو بزنه …. از یه طرفی هم میگم مورد خوبیه الكی ازدستش ندم صرفا بخاطر ظاهر معمولیش
سلام
زمانی به ازدواج با ایشون فکر کن که قیافه برات یه چیز حل شده باشه.
خودت رو در حال معاشقه با اون آدم تصور کن، ببین میتونی لذت کامل رو ازش ببری؟
ببین میتونی در عاطفی ترین لحظات زندگی عاشقش باشی یا نه؟
اتفاقا قیافه مسئله مهمیه.
سلام
من 17 سالمه از 16 سالگی خواستگار دارم، و اینکه ولم نمی کنن ،خیلی علاقه ازدواج با من رو دارن، من اینو تازه فهمیدم، خودش 21 سالشه، منتظر ک بگیم بیان واسه خواستگاری یا نه، کلا گیج شدم باید چیکار کنم
سلام
خودت به اون درک و شعوری که لازمۀ یک زندگی مشترک هست رسیدی؟
حس میکنی از پس یه زندگی برمیای؟
به بلوغهای چندگانه به طور کامل رسیدی؟
اول بشین با خودت عمیق فکر کن.
ازدواج فقط لباس قشنگ پوشیدن و هی مهمونی و کافیشاپ رفتن و قربون صدقه نیست.
سختی هایی داره که شاید الان بهش فکر نکنی.
اگه به همه سوالات پاسخ مثبت میدی بگو بیان خواستگاری.
همون اول نمی شه گفت بریم مشاوره ، باید اول ی اشنایی صورت بگیره پس از اون می شه رفت مشاوره
سلام
من خواستگاران زیادی دارم ۲۲سالمه ولی چند ساله دیابت دارم و هر خواستگاری هم میاد تا میفهمه یا قبول نمی کنه یا شرایط خاصی میگه پیش مشاوره رفته بودم گفته ک یا باید شخصی باشه ک مثل خودم یعنی دیابت یا شرایط منو درک کنه
الان یه خواستگار گزینه خوب اومده ک سه چهار جلسه معارفه و آشنایی و تماس تلفنی بود میخوام قضیه بیماری رو بگم موندم چطور لطفا راهنمایی کنید
سلام
بهترین زمان مطرح کردن موضوعات خاصی مثل بیماری، همون جلسۀ سوم یا چهارمه.
طوری مطرح نکنید که اعتماد به نفستون زیر سوال بره.
بیماری یه بخش کوچیکی از زندگی شماست.
در کنارش حتما ویژگیهای خوبی دارین که میتونه پررنگ تر جلوه داده بشه.
اما چون حق طرف مقابل هست که مطلع باشه و بعد انتخاب کنه باید مطرح بشه.
نگران بازخوردشون نباشید و خیلی ریلکس دربارۀ بیماری حرف بزنید .
سلام…سوالاته خوبی هستن ولی بعضیاشون جوریه که میشه بعدا با حرف حل کرد باید از بین سوال ها گلچین کرد…مثلا پرسیدن اختلاف سنی بین دو بچه اصلا چیزی نیس که حل نشه و باید سوالات مهم تر مطرح بشه
سلام آیا جلسه اولی که قرار هست دختر رو ببینن باید دختر و پسر برن با هم صحبت کنند.؟
حالا با شرط اینکه از نظر ظاهری هم همدیگر رو پسندیدند چطور؟
مونا خانم
باید همان جلسه اول برند حرفهای راجبه یه زندگی صحبت کنند
از نظر شکل و قیافه 20درصد مهمه و بقیه اش دست اخلاق دوطرف و خانواده 80درصد مهمتر هست عزیزم
قیافه اش خوشگل باشه ولی اخلاق نداشته باشه بدرد زندگی نمیخوره عشقم
سلام
بله معمولا همون جلسه اول صحبت میکنن.
البته صحبتهای کلی و معارفه بیشتر انجام میشه در جلسه نخست.
سلام من نه بلدم ماشین رانندگی کنم و نه موتور
خود بنده عاشق ازدواج هستم شدید هرچقدر هم شرکت میرم ولی ماشین و موتور ندارم
بنظر شما کسی هم پیدا میشه با همچین مردی ازدواج کنه؟ یا خیر؟(البته کاری هستم )
مگه آگهی شغله که با ماشین و موتور بخوان شما رو؟
ازدواج هیچ ربطی به خونه و ماشین داشتن نداره.
خیلیها اول ازدواج دستشون خالیه ولی بعد پیشرفت میکنن.
خودتون رو نترسونید با این چیزا.
فقط عاقلانه انتخاب کنید.
سلام روزتون بخیر من ۳۲ سالم و الان ۵ ماه طلاق گرفتم من ازدواج و طلاق سختی داشتم بطوری که ۱۴ سال در عقد بودم و همسر قبلم بعد ۲ سال من رو رها کرد و چون ازدواج فامیلی و خانواده ای مردسالار داشتم خیلی سخت تونستم راضیشون کنم تا جدا شم با اینک اوایل خودمم بخاطر علاقم صبر کردم اما بعد همآنطور که گفتم بسختی و حتی بدون رضایت پدر و برادرها و تنها اقدام کردم و ۵ سال پروسه طلاقم طول کشید الان برام یک خواستگار اومده که ۳۶ سال و ایشون هم ازدواج ناموفق داشتن ولی از نظر خانواده شرایط خیلی خوبی داره اما من دلم اصلا نمیخاد الان به ازدواج فکر کنم چون خیلی سختی از مردها زندگیم کشیدم اما همش بهم سنم رو یادآوری میکنن و اینک خواستگار کم اونم خوبش و … نمیدونم چکار کنم ایشون رو بپذیرم خیلی تحت فشارم لطفا کمکم کنید
در ضمن این رو بگم اصلا قصد ناز کردن ندارم ولی بنظر خودم بیشتر زمان میخام من تا ۴ ماه اول طلاقم فکر میکردم هنوز خلاص نشدم و تازه ۱ ماه واقعا دارم کمی لذت میبرم که اونم این خواستگار عزیز اصرار دارن من خودم یک بار مستقیم جواب منفی دادم اما اونا از طریق خانواده اومدن نزدیک ایشون ازدواج تلخی داشتن و خیانت دیدن اما الان بعد یک سال جدایی تصمیم به ازدواج دوباره گرفتن و به قول خانوادش ون اولی رو خودش انتخاب کرده این میخاد ما انتخاب کنیم برای من کمی تامل برانگیز بهر حال من نمیدونم چطور به دیگران بفهمانم خودم به سنم واقفم و قصد ازدواج هم دارم اما الان رو مناسب نمیدونم اما میگن خواستگار خوب……معلوم نیس بعدا و غیره خیلی کلافم آخر هفته قراره با مادرشوهرت بیان تا همدیگرو از نزدیک ببینیم ?خانم ادمین میش راهنماییم کنید ممنون
سلام.
به هیچ عنوان زیربار عجله در ازدواج نرید.
شما یک بار تلخیهای ازدواج نسنجیده رو متحمل شدید و الان کوله باری از تجربه هستید.
اگر ایشون عجله دارن میتونن برن سراغ کیس دیگهای.
به هیچ وجه عجله رو در هیچ یک از مراحل نپذیرید.
کامل با هم معاشرت کنید، با اطلاع خانواده بیرون برین. برای شناخت هم در موقعیت های مختلف زمان صرف کنید.
حداقل یک سال باید زمان طی بشه تا شما با خودتون به صلح برسید.
تازه بعد از اینکه با خودتون به صلح رسیدین میتونید به ازدواج مجدد فکر کنید.
از این حرفها زیاده، سن هم معیار هیچی نیست، یه نفر چهل سالگی ممکنه ازدواج بکنه یه نفر بیست سالگی.
اینکه کدوم خوشبخت تر میشن به طرز تلقی هر کدوم از زندگی برمیگرده.
الانم که طبعا سن ازدواج بالا رفته.
تلاش کنید مهارت کسب کنید خودتون رو قوی کنید. از وابستگیها رها بشین.
جوری نباشه که برای آینده و نگرانی@ها از تنهایی و نگرانیهای مالی ازدواج کنید.
دوستان یه راه برای گفتن این سوالات در خواستگاری دارم از اونجایی که نمیشه همشو حفظ کرد باید راست و حسینی گوشی رو بگیرین دستتون و این سوالات رو با طرف مقابلتون با هم جواب بدین خوش بگذره
میتونید دو نسخه پرینت بگیرید از مطالب و همزمان شروع کنید به پاسخگویی. شما برای طرف مقابل و دختر خانوم برای شما.
اینجوری نه امکان ایجاد میشه که طرف پاسخ های فضایی بده و نه حس بدی بهش دست میده.
سلام ۲۲ سالمه
پزشکی میخونم و دو سال دیگ تا اینترنیم فاصله هست یعنی حقوق بی حقوق و درآمد آنچنانی هم ندارم خانواده خودم و خانواده دختر از لحاظ مالی گفتن ساپورت میکنیم یکم دغدغه اینجوری دارم اگه ممکنه راهنمایی کنین و اینکه فاصله سنیمون ۱ سالو نیم هست،آیا کمه؟ و اینکه چ مشکلاتی میتونه بوجود بیاد
اگر واقعا قصدتون ازدواجه، تا رسیدن به استقلال کامل صبر کنید. تجربه ثابت کرده که حمایت مالی خانوادهها، در آینده دخالتهای بیمورد هم در پی خواهد داشت. وقتی خرج زندگی تون با کس دیگه ای باشه اونا به خودشون اجازه خواهند داد در همه امور زندگی تون دخالت کنن.
برای آرامش خودتون و زندگی تون، لازمه که عجله نکنید و تمام جوانب رو بسنجید.
قبلا بارها و بارها گفته شده که سن به تنهایی نمیتونه ملاک درستی برای قضاوت باشه.
سلام به همه من سنم ۱۹ سالو نیمه و اولین خواستگار جدی که اومده برام از من ۶ ماه بزرگتره….به نظرتون فاصله سنی کم بده؟من خودم فک میکردم هست ولی دیدم ایشون ۲ساله حتی کار میکنن و بفکر آیندشون بودن بازم بنظرتون سنش مهمه؟
سلام.
ازدواج چیزی نیست که یک نسخۀ کلی برای همه آدما داشته باشه. ممکنه یه نفر توی سن شما به پختگی و شعور ازدواج رسیده باشه و یه نفر تو سی سالگی هنوز بالغ نشده باشه. اما چیزی که مهمه اینه که آدما بر اساس یک سری احساسات زودگذر اقدام به ازدواج نکنن.
انتخابی نکنن که چند سال بعد با عقل و تجربه 30 سالگی ازش پشیمون بشن و بگن ای کاش اون موقع به پیشرفت خودم بیشتر فکر می کردم کاش درس میخوندم، مستقل می شدم و هزاران کاش دیگه.
این انتخاب در نوزده سالگی اتفاق میوفته ولی تا حداقل پنجاه سال بعد پابرجاست، این ادم رو برای یک عمر انتخاب میکنید نه چند سال. پس خیلی سبک و سنگین کنید هم خودتون رو و هم طرف مقابل رو. خیلی از مشکلات زندگی مشترک از عدم خودآگاهی نشات میگیره. آدما نمیدونن از زندگی و از رابطه و همسرشون چی میخوان.
سلام من یه دختر 20 سالم که یه خاستگار دارم شرایطش خوبه ولی 35 سالشه به خاطر این اختلاف سنی 15 ساله دودلم میشه کمکم کنید اصلا ازدواج با فردی که اختلاف سنیش باهات زیاده کار درستی هست.
سلام ممنون بابت مطالب مفیدتون
میخواستپبپرسم چرا نظر بسیار منفی راجبه همجنسگرایی نشانه علاقه به هنجنسگراییه؟
سلام وقت بخیر
من۲۲ سالمه و خاستگاری دارم ک تقریبا یکسال از من بزگترن…
ایشون به دلیل اینکه محصل بودن نه سربازی رفتن و نه شغلی دارن البته پیگیر این دوموضوع و ادامه تحصیلشون هستن….
ودرواقع قصدشون از خاستگاری اینیکه من ازدواج نکنم و جواب مثبتی از من داشته باشن بعد از اون میتونیم هرچندمدت صبرکنیم مثلا ۶ماه یا یکسال.
سوالم اینکه من حس بدی بهشون ندارم،و شاید یه حسای مثبتی هم داشته باشم…البته باهشون صحبت نکردم و چونازاقوام دور هستن یه آشنایتی کلی نسبت بهشون دارم،،اما شرایط شغل و درواقع نداشتن استقلال مالی و سربازی و سن کمشون نگرانم میکنه…..نگرانیم درسته؟؟ چطوری میشه؟؟؟چون من همیشه یکی از اولویتام استقلال مالی و شغل مناسب بوده،یا در مورد سن ۶_۷بزرگتر بودن…..
ودرباره مشاوره خانواده میخاستم بپرسم در کدوم مرحله باید رف؟؟بعد از چند جلسه صحبتی ک انجام شد؟؟
سلام من ۲۶ سالم هست ۱سال با آقایی در ارتباط هستم که فعلا تکلیفی برای ازدواج نداریم یعنی بهاطر شرایط شغلی میکه باید یکی دوسال دیگه صبر کنی، الان یه خاستگار با موقعییت نسبتا خوب دارم ! بنظر شما من باید چیمار کنم ؟
طرف ول کن برو ازدواج کن میترسم از اینجا رونده از اونور مونده بشی
اون پسره حتما ی جای کارش لنگه شایدم دروغی بت گفته الان روش نمیشه بگه
سلام. من دختری ۱۹ساله پشت کنکوری هستم. پسرداییم۲۳سالشه و خواستگار بنده هست و خودش میگه که ۴ساله که دارع بهم فکر میکنه و تقریبا یکی دو سالی میشه که من رو در جریان قرار دادع. ومن هم همون اول خیلی قاطع بهش گفتم نه (چون قیافه و ظاهرش باب دلم نبود و نمیتونستم حتی یه لحظه بهش فکر کنم و اینکه به ازدواج هم فکر نمیکردم مخصوصا ازدواج فامیلی) ولی اون خیلی پافشاری میکنه و ۷ماهی میشه که داییم رسما با خانوادم صحبت کرد و حالا خانوادم هم درجریانن ولی ما گفتیم الان من کنکور دارم و بعدا بهتون جواب میدیم و دوباره تقریبا یک ماه پیش گفتند جوابتون چیه و ما نمیتونیم منتظر بمونیم. واز پسرشون تعریف و تمجید کردن ماهم تقریبا بله رو گفتیم.الان پسرداییم دیپلم هست و کار ازاد دارع تقریبا رو پای خودش ایستاده و یه شناخت کلی که ازش دارم اینه که اخلاق خوبی داره و خانواده دوسته و بفکر کار و منو دوست داره ازنظر قیافه هم انگاری یکم بهتر شدع. ینی جوری که دیدن یا ندیدنش برام فرقی نداره و طوری نیست که منو جذب خودش کنه که بخوام نگاش کنم از طرفی تقرییا شرایطش خوبه فقط قیافش یکم برام مشکل بود که البته الان جوری شده که میگم قیافه که مهم نیست و میتونم بعدا باهاش کنار بیام
از طرفی من حس میکنم برام زود هست چون واقعا به ازدواج فکر نمیکردم و خیلی وقته که حس میکنم نمیتونم کسیو دوست داشته باشم و عاشقش باشم (حتی دوستامم که بهم میگن دلمون برات تنگ شدع یا دوست دارم منم فقط دوست دارم خالی میگم و از ته دلم نیست ینی جوری نیست که اگه نباشن دلتنگشون باشم) برا همین وقتی پسر داییم بهم ابراز علاقه میکنه اولا که چون ازش خوشم نمیومد واقعا اذیت میشدم از حرفش ولی الان یه حس خنثی، متوسط رو به بالاست ینی نمیتونم بگم با این حرفا عاشقش میشم یا نه.. به خودم میگم حالا بعد ازدواج درست میشه و میتونم دوسش داشته باشم ولی میترسم بعدش هیچ علاقه ایی شکل نگیرع!!
و اینکه داییم اینا خیلی اصرار دارن که زودتر عقد کنیم و عجله
دارن ولی ما گفتیم حداقل بعد کنکور من. بنظرتون چقدر صبر کنیم تا همدیگرو بشناسیم؟؟
از طرفی هم فقط خوشی ها و تفریحات ازدواجو میبینم و نمیدونم میتونم سختی هاشو تحمل کنم یا نه چون خانوادم یه زندگی خوبی رو برام ترتیب دادن و من سختی نکشیدم؟!!
واینکه قبلنا خیلی درس میخوندم ولی برا کنکور نمیدونم چم شدع و نمیخونم.نه حوصله درس دارم نه حوصله ازدواج و هیچ هدفی ندارم جوریکه با خودم میگم پس من برا چی زنده ام و ترس از مرگ ندارم حس میکنم بمیرم راحت ترم چطور باید این حسو از بین ببرم؟!
در آخر اینکه نماز و روزه هم نمیگیره ولی دوست دارم که بخونه حالا نمیدونم چیکار کنم تا اونم بخونه ایا میشه عوضش کرد؟! خودش میگه بخاطر تنبلی نمیخونم یه بار میخونه ۱٠بار دیگه نمیخونه.
ببخشید که خیلی طولانی شد. خواهشاااا راهنماییم کنید.
سلام . سوالات کامل و دقیق بود فقط نحوه پرسیدن چطوریه و اینکه گفتین همون لحظه جواب بدن یعنی تو برگه بنویسیم و بگیم الان ب این سوالات جواب بدین؟بعد این سوالات در چند مرحله از خواستگاری پرسیده بشه بهتره درسته؟
سلام مهسا هستم و۲۴ سالمه ۷ سال پیش عقد کردم و خودم اون شخص و نخواستم و جدا شدیم و ترس دارم از اینکه این موضوع رو با خواستگارم مطرح و کنم و خوشش نیاد میشه راهنمایی کنید ک چجوری مطرحش کنم؟؟
سلام این همه سوال ت ذهن نمیمونه ک روز خاستگاری پرسیده بشه راجع بشون حرف زده بشه میشه این سوالات ت کاغذ بنویسیم ک جوابشون بنویسه یاازروی کاغذ بخونیم اون جواب بده؟؟؟؟
سلام. ممنون بابت سوالاتتون. راستش من برای یکی از دوستان ک در شرف ازدواجه و گاهی از من مشورت میخواد سراغ سایتتون اومدم. این سوالها واقعا مفید هستند و پرسیدن و رسیدن ب جوابهاشون در جای مناسب خودش ضروریه.. فقط ای کاش خودم هم حق انتخاب داشتم. دختری که خواستگاری نداره یا تعدادشون خیلی کمه دستش برای انتخاب باز نیست. مگر اینکه راه بیافته و به پسرهایی ک مدنظرشه پیشنهاد ازدواج بده! کاش دراین موردهم مطلب میذاشتید که یک دختر برای پیداکردن کیس مناسبش چکار باید کنه؟ چون در فرهنگ و عرف حامعه ما دخترها در جایگاه انتخاب کننده نیستند… و انتخابهاشون از بین کسانیه که قبلا دختر رو انتخاب کردند. این هم بگم من دختر منزوی و جامعه گریزی نیستم. مدرک دانشگاهیم ارشده، شاغلم، غیراز محل کارم فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دارم، اهل مراسمات مذهبی هم تا حدی هستم.سعی میکنم رفتارم با دیگران همراه بااحترام و خوشرویی باشه، خانواده م هم خداروشکر تو فامیل و محله خوشنام هستن. اما غیراز چند مورد خواستگاری محدود و درحد حرف موردی نداشتم تاحالا.. راهکارپیشنهادیتون برای امثال من چیه؟
سلام من ۲۴ سالمه و فوق لیسانس دارم یه خواستگار دارم که ۲۵ سالشه و دیپلم داره و شغل آزاد داره و وضع مالی معقولی داره مامانم میگه چون تحصیلات دانشگاهی نداره باهاش ازدواج نکن خودمم دو دلم که قبول کنم یا نه؟
سلام نظر مادر و اطرافیان مهمه چون اگر بعدها اختلاف پیش بیاد از چشم خودت میبینن خب خودت دودوتا چهارتا کن ببین میتونی کنار بیای یانه بالاخره تصمیم گیرنده نهایی تویی
سلام. میخوام با دختری ازدواج کنم که شش سال از خودم بزرگتره ولی از همه نظر با هم تفاهم داریم، قیافش هم به دلم نشسته و خیلی کمتر از سنش نشون میده…نظرتون
عزیزم خواهش میکنم عجله نکن و با احترام به همه بگو من به زمان نیاز دارم
روشهای زیر برای رسیدن به آگاهی در مورد ازدواج را توصیه اکید میکنم لااقل حداقل یکیش رو ببین یا بخون بعدش تصمیم بگیر
سی دی ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ که فک کنم حدودا 8 جلسه دو ساعته هست
خواندن کتاب “آیا تو آن گمشده ام هستی ” نویسنده باربارادی آنجلیس که به راحتی با نصب اپلیکیشن فیدیبو میتونی فایلش را با قیمت عالی بخری اگه هم خود کتاب رو بخری که عالیه
کتابهای بسیار عالی دیگری درمورد ازدواج هست که چون نخوندم بهتون معرفی نکردم ولی تو همون فیدیبو میتونین پیداکنین
خواهش میکنم وقت بزار و درست انتخاب کن تو در مقابل شخصیت انسانی خودت و بچه هایی که میاری مسئولی و با خوندن کتاب “چهار اثر از فلورانس اشکاول شین” میتونی به این ایمان برسی که خداوند چقدر مهربونه و هر چی بخوای بهت میده
از ته قلبم برای خوشبختی ات با آنکس که به صلاح هست بسیار دعا میکنم
چطوری دلمون قرص باشه که طرف مقابلمون رو دوست داریم و در آینده آیا ممکنه پشیمون بشیم؟
سلام و خسته نباشید به ادمین
ممنون بابت سوالات . واقعا تمام چیز ها ذکر شده بود
من دختری ۱۷ ساله هستم و خواستگاری ۲۴ دارم
وضعیت معمولی داره
قیافه معمولی . درآمد معمولی . خانواده خیلی خوب و آروم
من مادر و پدرم از هم جدا شدند و من تو زندگی مشکلات زیادی دارم
و از طرفی هم من دختر باهوشی هستم اما اصلا انگیزه ای برای درسندارم بین دو راهی موندم که انگیزه ایبدست بیارم و درس بخونم تو رشته تجربی که مطمئن نیستم کنکور خوبی بدم یا نه
اما از طرفی همه میگن شانس ممکنه یه بار در خونه آدما بزنه و اگر من این خواستگار رد کنم و کنکور چیزی نیارم با وضعیت مادر و پدرم که من پیش ناپدری ام زندگی میکنم شرایط برام خیلی سخت میشه و من شاید دیگه همیچین خواستگاری برام نیاد
از طرفی دیگه ، خیلی از اولویت هایی که من دوست دارم همسر آینده ام داشته باشه را این آقا نداره
من واقعا خیلی سردرگم هستم و به کمک کسی که اطلاعات بسیاری داشته باشه مثل شما نیاز دارم
ممنون میشم کمکم کنید ?
یکم دیر تر ازدواج کنی بهتره یا بعد چند وقت طلاق بگیری
بنظرم سنت واسه ازدواج کمه و مونده تا پخته تر بشی ما ی فامیل داشتیم که دقیقا همسن تو بود و میگفت طرفو دوست داره و اونم دوسش داره ولی خوب با این حال ملاک هاشو نداشته و زندگیشون خوب نبوده و طلاق گرفته الانم با یکی دیگه ازدواج کرده و ی بچه داره زندگیشونم خیلی خوبه و پشیمونه از این که اون ازدواج رو کرده خلاصه بگم که عشق تو زندگی مهمه ولی باید هر دو طرف بهم بخورن حالا نظر من این که درستو بخونی، طرفم یکم اختلاف سنتون زیاده. انشالله کسی که مورد نظرته و ملاک هاتو برای ازدواج داره پیدا کنی حالا هم صلاح مملکت خویش خسروان دانند خود دانی
سلام من یه دختر ۱۷ سالم و کنکوری ، از ۱۴ سالگی خواستگار داشتم ولی خب خانواده میگفتن هنوز زوده و رد میکردن
تا اینکه الان یه خانمی به واسطه یکی از آشنایان تماس گرفتن و اصرار داشتن بیان خونه و پدرم با اینکه تا قبل از این بقیه رو رد میکردن بدون درنگ ، چون اون واسطه رو قبول دارن گفتن اگه خودم میخوام بیان برای آشنایی
و خب شرایط پسره خوب بنظر میرسه خانواده خوب و سرشناسی دارن
چند سال جهشی خونده توی یه مدرسه خیلی تاپ تهران درس خونده و الان دانشجوی دانشگاه تهران هست ۲۰ سالشه و فعلا چون درسش تموم نشد در رابطه با اون شغلی نداره ، ولی به المپیادی ها تدریس میکنه
سوالم ازتون اینه که تو این سن میشه ازدواج کرد؟ مامانم خیلی به ازدواج تو سن کم اعتقاد داره و میدونم تا یکی دو سال دیگه اینکار و اوکی میکنه ولی خب من از جهاتی نگران هستم
میترسم هنوز کاملا از دوران مجردی استفاده نکرده باشم و بعدا بد بشه
ولی خب با شناختی که از پدرم دارم میدونم خواسته های من تو مجردی محقق نمیشه
و سوال دیگه اینکه من یه تجربه تعرض از یکی از اقوام نزدیک داشتم که ایشون جای پدر من هستن و دخترشون همسن منه
از اونجایی که پدرم خیلی متعصب و غیرتی هست من و مادرم نگفتیم بهش ( البته چند نفر از خانوم های فامیل میدونن)
و من یکبار با مشاور صحبت کردم و ایشون گفتن که این آقا دنبال ارتباط جنسی هست و ممکنه بعد ازدواجت هم همچنان بهت چشم داشته باشه و هیچوقت باهاش تنها نباش و……
الان من اگر این موضوع رو بخوام به طرف مقابلم بگم واقعا بد میشه چون این اتفاق ۱۴ سالگی من بوده ولی همچنان اون آقا دنبال باز کردن بحث و صحبت با منه و هدیه های مختلفی خریده و میخره برام
ولی خب میترسم از گفتنش به پدرم یا همسر احتمالی
از طرفی هم یکی به گفت ممکنه بعد ازدواج یه کارایی برای بهم ریختن زندگیت بکنه
(ناگفته نماند این آقا بسیار مورد اعتماد اطرافیان هست و وجه اجتماعی خیلی خوبی داره و حتی به عنوان کارشناس به صدا سیما رفته و برنامه داشته
جدا از اون پدرم به واسطه ایشون ملک و زمین خریدن و فکر میکنم که شریک شدن خیلی اذیت شدم بابت اینا تا جایی که به خودکشی فکر میکردم ) الان چه کاری بهتره
کمکم کنید ممنوون
سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستان
یه بحثی که هست و همه دوستان نگران اون هستن اینه که با خواستگار چجوری رفتار کنن.
قبل از هر صحبتی اینو باید عرض کنم تا کسی رو از همه جهات نشناختین بهش جواب ندین.
من الان خودم خواستگار یه دختری هستم که دوسال پیش دیدمش و بعد از اون قضیه رفتم خدمت و فقط از طریق خاله ام پیگیر ایشون بودم و زندوی اون رو بررسی میکردم بدون اینکه خانواده هامون یا حتی خودش در جریان باشه و الان که رفتم خواستگاری بازهم بهشون گفتیم که باید بیشتر بشناسیم همو
هیچوقت توی تصمیمتون عجله نکنید.
اتفاقا ازداح توی سنین 20 تا 25 سالگی خوبه البته اگه دوره نامزدی رو بیشتر کنین و تنها دلیلتون توی این مدت فهمیدن و درک باطن طرف مقابل باشه.
حالا میمونه کار اگه طرف سربازی نرفته باشه که قطعا کار نداره ولی اگه سربازی رفته باشه توی این مدت نامزدی اگه کار گیرش بیاد این نشون میده که خودش قصدش زندگی کردنه.
حالا توی مدت نامزدی چجوری بشناسیش طرف رو؟
سوالاتی که بالا هستش رو اول خودت یه درک کامل ازشون داشته باش و هردفعه که قرار هستش باهم صحبت کنین سعی کنین فقط درباره 2 یا 3 سوال بحث و گفتگوی مفصل داشته باشید و به یه درک و فهم مشترک از هم برسید و اینجا هم عجله نکنید و ببینید خواسته های شنا و خواسته های شریک آینده تون چه اشتراکات و چه منافاتی داره.
حالا یه بحث دیگه ای هم که شما نمیتونید فقط با صحبت کردن طرف رو بشناسید و باید شریک زندگیتون رو توی عمل به حرفاش بسنجید مثل دروغ یا مشورت یا بدقولی یا مسائل اینچنینی باید براتون مهم باشه و بهشون بها بدید پس نگران سرد شدن یا از دست دادن خواستگار نباشید خواستگاری که بخواد با یک سال نامزدی یا با این رفتارا سرد بشه همون بهتر که باهاش نرید زیر یه سقف شاید توی مشکلات تنهاتون بزاره
بحث دیگه اینه که بعد از خواستگاری و توافق طرفین برای آشنایی بیشتر ( فقط آشنایی بیشتر هنوز نانزد نشدید ) سعی کنید با مادرتون () و خواستگاراتون برید و شهر رو بگردید برید خرید برید بشینید توی پارک باهم صحبت کنید و در عمل همدیگه رو به هم بفهمونید و عحله ای برای زندگی مشترک و ازدواج سریع نداشته باشید و با آگاهی کامل زندگی مشترکتون رو آغاز کنید.
درباره اون سوالتون که گفتید سنمون کمه باید بگم هرچی سنتون به هم نزدیکتر باشه و پسر سنش بیشتر نشون دهنده اینه که سلایق و علایقتون توی این بیشتر به هم نزدیکتره و با این سن بیشتر میتونید همدیگه رو بشناسین و زندگی کنین تا اینکه یک خواستگار مثلا 30 ساله داشته باشید.
حالا اینکه اگه با درک و آشنایی بیشتر توی دوران نامزدی برید جلو
و توی این محدوده سن برید زیر یه سقف میتونید قبل از 30 سالگی تحربه بیشتری داشته باشید و زندگی واقعا بهتون بچسبه و لذتشو ببرید.
انشالله که همه به مراد دلشون برسن.
بابا خوبه دیگه تا تنور داغه بچسبون?
سلام و وقت بخیر
میشه لطفا در مورد اینکه سن پسر از سن دختر کمتر هست راهنمایی کنید.
از برنامه اولیه خاستگاری مزخرفتر هیچی تو دنیا نیست خسته کننده گیج کننده
کاش یکی بود میتونستم باهاش مشورت کنم، ازدواج هم خیلی سخت شده، وقتی داره جدی میشه کلی میترسی??????
سلام پیش مشاور رفتم و گفتن که طبق تجربه ای که داشتن از مشاورشون به بقیه ،اگه طرف مقابل حدود ۸۰ درصد اون معیارهایی که مد نظر دارید رو داره کیس خوبیه برای ازدواج…
سلام سوالات خیلی کامل و زیبا بود .مرسی از ادمین
من یک دختر ۲۱ ساله ام یک خاستگار ۲۷ ساله دارم که تنها خودش و خودش خانواده نداره
پدرش فوت شده مادرش ازدواج مجدد داشته و بچها ازش جدا شدن و تنها بزرگ شدن .مادرش و برادرش رو به اعتیاد آوردن و خاستگار من نپسندید و جدا شد ازشون .درگیری ذهنی من چگونه سنجیدن این پسر است لطفا راهنمایی کنین و آیا مورد ازدواجی مناسبی میتونه باشه یا نه؟!
سلام و ممنون بابت پیگیری و توجه تون?
از طریقی منو معرفی کردن به کسی ومادر اون خانواده برای دیدن من به خانه مان اومد و قرار شدکه خبر بدن اما خیلی دیر جواب دادن بعد از یکی دو ماه و از صحبت های مادرشون متوجه شدم حتی پسرشون خبر نداشته که اومدن برا دیدن من و خواستگاری
اخیرا دوباره تماس گرفتن وگفتن با پسرشون صحبت کردن و برای ملاقات من با پسرشون اجازه خواستن
حالا با توجه به شرایط گفته شده به نطرتون قبول کنم به دیدنشون برم؟ و اینکه این جلسه بهتره تو خونه باشه یا پیشنهاد بدم بریم رستوران یا کافه ای؟
ممنون میشم جواب بدید و راهنمایی کنید☘??
ب پسرشون نگفتن بخاطر اینکه پسرش درگیر نشه مساله مهم نیس گندش نکن
سلام مرسی از سایت خوبتون و اینکه وقت میذارین به سوالات با حوصله جواب میدین
من دختر ۲۱ساله هستم که نزدیک به ۲یا۳ ماهی هست با اقایی اشنا شدم
ولی ایشون حدودا ۳ ماه از من کوچیکتر هستن
میدونم نمیشه بدون شناخت کامل نظر داد ولی من میترسم که سن کم ایشون برامون مشکل ساز بشه
افراد زیادی رو دیدم که تو سن کم اشنا شدن و ازدواج کردن و دچار مشکل شدن
و فکر میکنم یه اقا حداقل باید ۲۷ سال رو داشته باشه تا بشه بااطمینان باهاش وارد رابطه شد
ولی خب چیزی که باعث میشه حس کنم مورد مناسبی هستن اینکه وقتی باهاشون چت میکنم خیلی راحتم (خودمم )حس خوبی دارم، رفتارشون دربعضی موارد جوریه که حس نمیکنم ۲۱ ساله ست
راحت از کنار مسائل رد نمیشه و سعی میکنه برای ناراحتی ها و مشکلات من راه حل پیدا کنه.
بنطر شما ایا باید به حسم اعتماد کنم؟ و اون اختلاف سنی و تجربه های تلخ دیگرانو نادیده بگیرم؟
مورد مناسب از نظر اقایون چی هست؟
سلام من ۲۲ سالمه فک کنم مجرد بمونم تا آخر عمر چون بنظرم کسی با یه همچین دختری که تعادل نداره تو راه رفتن وصلت نمیکنه کلا من به خواستگارام جواب منفی میدم میترسم اگه بفهمم مشکلمو تحقیر کنن برا همین کلا قید ازدواج رو زدم
سلام ممنون از مطالب مفیدتون
یه سوال من الان ۲۱سالمه یه خواستگار دارم که وقتی مامانش زنگ زد خونمون از مامانم پرسیده دختر شما چه دانشگاهی میره؟چه رشته ای ؟سال چندم؟ آیا نخبه است؟به نظر شما این سوالات چه معنایی میده؟ این آقای خواستگار المپیادی هستند. من خودم به شخصه در یکی از دانشگاهای خوب تهران تحصیل میکنم و علاقه مندم به تحصیل ولی برخورد اینا یه جوریه..به نظر شما کسی که برای خانواده اش سوالات این چنینی در اولویت هستند اصلا به بلوغ فکری برای ازدواج رسیده؟ به نظر شما ممکنه به خاطر یه سری منافع فقط بخواد ازدواج کنه که مادرش همچین سوالی پرسیده؟ یا از غرور بالای اون نشئت میگیره؟ یا شما نظر دیگه ای دارد.ممنونم از راهنماییتون
سلام سوالات کامل بود
و درباره قیافه باید بگم ک ممکنه یک ادم زیبا باشه و به دل نشینه یا برعکس این قضیه حتما به این موضوع توجه کنید بنده خودم یک خواستگار داشتم چهره ی معمولی ولی هرکاری میکردم تو دلم نمیرفت و همیشه با خودم میگفتم من اصلا خجالت میکشم باهاش بیرون برم تا اینکه روز عقدم .همه چیو بهم زدم و از این تصمیمم خیلی خوشحالم لطفا به حرف بقیه توجه نکنید ببینید میره تو دل خودتون یا نه
سلام عزیزم
به نظر من شما باید به این موضوع عمیق تر فکر کنی یعنی ببینی که این آقا از نظر طرز تفکر و دیگر موارد با شما همخونی داره یا نه بعد شما می تونید به ایشون پیشنهاد بدید که چند سالی نامزد بمانید تا به سن مناسبی برسید
درمورد اون موضوع هم اگر همه چیز درباره این رابطه درست شد باید برای ایشون اینطور مطرح کنید که اون مرد قصد تعرض به شما رو داشته اما موفق نشده و شما احتیاج به حمایت ایشون دارید
سلام
من یه دختر ۲۱ ساله هستم که الان یکی از افراد فامیل برای خاستگاری من صحبت کرده اند در طی مدت تحقیقات و شناختی که از ایشان داریم خانواده خوبی هستند و دیگران تعریف های مناسبی درباره ایشان کرده اند اما من اصلا ایشان رو نمی شناسم و بزرگترین ترس من اینه که ایشون مخالف درس خوندن من باشند من درحال حاضر در مقطع کارشناسی درس می خوانم و ایشان دیپلم ندارند اما من با این موضوع مشکلی ندارم اما پدر و مادرم به من می گویند آیا درس برایت در اولویت اول است؟
چون ممکن است در طول زندگی درس را رها کنی
الان من واقعا سردرگم شده ام خودم هم نمی دانم باید چکار کنم
سلام.
ممنون از راهنمایی های مقالتون.
بیشتر از سوالات برای آشنایی با فرد بودن، اما اگه کیس مورد نظر فامیل باشه، و ما روش یه شناخت سطحی داشته بااشیم، باز هم نیاز هست که این سوالات و بپرسیم یا خیر؟
لطفاً سریع جواب بدید، نیاز دارم.
سلام به همه خیلی ممنون بابت..
سلام من 18 سالمه اگه میشه کمکم کنین
پسرعموم ازم خواستگاری کرده یک بار گفتیم نه اما دوباره خواستگاری کرده
ومن هیچ حسی بهش ندارم یعنی ممکنه بد ازدواج دوستش داشته باشم به نظر خودم الان سنم خیلی کوچیک هست اما مادرم اسرار داره و میگه آدمای خوبی هستن
اگه من بگم بیان تا فقط باهم آشنا بشیم و سوالایی که شما بالا مطرح کردین و بپرسم بهتره یا اینکه الان خیلی زوده
من دختر آرومی هستم و مادرم از این نگرانه که توی شهر تهران شخص دیگه ای به خواستگاریم نیاد.
تروخدا کمکم کنین زودتر جواب بدین من خیلی زیر فشارم خواهش میکنم جواب بدین.
سلام
ببخشید چطوری میتونیم بفهمیم که برای ازدواج آمادگی کامل داریم یانه؟
سلام گلم من شاید تجربه کافی نداشته باشم خودم که اینارو بهت میگم عزیزم ولی به پدرت بگو پدرت که ندونه تاابد گیر این مردیکه ای وهمونطور که بهت گفتن ممکنه زندگیتو خراب بکنه به مادرت بگو که باپدرت درمیون بزاره چون خودت مسلما نمیتونی وروت نمیشه هرچی باشه پدره ومیتونه پای اون ادمواز زندگیت بیرون بندازه به خداتوکل کن
سلام عزیزان
من ۱۸سالمه و تا به حال هیچ خواستگاری رو راه ندادم
چون هنوز امسال کنکور دادم
ولی پدر و مادرم از من نظرمو نخواستن و امشب میخوان راه بدن
من حس میکنم شرایط ازدواج رو ندارم چون اولویت های دیگه هم دارم
در ضمن نمیدونم سوال هایی که هست کدومو تو جلسه اول بپرسم
خانوادم مجبور کردن برم تو رشتته ای که دوست نداشتم و این باعث شده بخوام که بعد دیپلم به طراحی که رشته مورد علاقمه برسم ولی میترسم با ازدواج این راه هم برام بسته بشه
تو رو خدا پیشنهادی بدین?
سلام من یه خواهر18ساله دارم که خیلی درسش خوبه و میخواد برای پزشکی بخونه اما یه خاستگاری براش اومده که دوست داییمونه وخیلی ازش تعریف میکنه و28سالش هست ولی خواهرم میخواد به خاطردرسش ردش کنه به نظرتون توی این شرایط کاردرست چی هست
اگر مورد مناسبه خیر، هر دو رو داشته باشه بهتره، چه دخترایی داریم که تحصیلکرده ولی بی شوهر موندن و زندگی ناقص
ردش کنه موقعیت براش هست در اینده
سلام
من حدودا هر دو هفته یه خواستگار دارم حدود یکی دوساله که اینجوریه و تازه ۲۳ سالم پر میشه اما کارم با هیچکدوم نمیشه نمیدونم چرا… اصلا هم اهل گیر دادن به وضعیت مالی نیستم چون خودم داداش دارم و وضعیت رو میدونم…بنظرتون چرا؟
این که شما داداش خودتون رو با بقعیه جوونا مقایسه میکتید واقعا کارتون عالیه، چون انقدری با این سنتون فهمیدید که اوضاع چطور هست که نخوایید از خواستگارتون ایراد بگیرید اینکه چرا شما میلتون به کسی نمیره لابد دوستان و اطرافیانتون کسی هست که خدای نکرده ضربه خورده و الان چشمتون ترسیده از این قضیه. انشاالله که همه ی ما جوونا خوشبخت بشیم و بتونیم آینده خوبی داشته باشیم. ♥
بهترین راه اینه که درستو ادامه بدی و خودتو بخاطر حرف خانوادت بدبخت نکنی تا بعد از اتمام تحصیلت
در ضمن سن مناسب ازدواج برای خانمها از 22 سال هست و زیر 20 سال حتما منجر به طلاق میشه
در ازدواج و انتخاب همسر فقط باید دکمه منطقت رو حداکثر باشه، دکمه احساسات رو بزار رو حداقل ، احساسات واسه بعد از ازدواج،
خوب گفتم؟
سلام خسته نباشید . من یک خواستگار دارم که خیلی خوبه و واقعا از ته دلم دوسش دارم اما متاسفانه یک مدتی هست که از ازدواج ترسیده شدم میترسم انتخابم درست نباشه و در اینده به مشکل بخورم ترس اصلیم اینکه میترسم طرف مقابلم وفادار نباشه ، این ترسم به خاطر اینکه پدرشون دوتا همسر دارن و ایشون از همسر دوم هستن . نگران اینم که اشتباه پدرشون و تکرار کنن .
ممنون میشم راهنمایی کنید .?
سلام
نمیدونم کیا این پیام را میخونن
راستش من کلا یه خواننده هستم ونظری را درج نمیکنم.والان دوست دارم خدمت همتون سلام وخسته نباشید عرض کنم
دختری حدود۴۰ساله
از۱۸سالگی خواستگارداشتم ولی هیچوقت نشد که نشد نمیدونم چرا ولی خوب عده ای از فامیل اهل دعاوجادو هستن تازه الان فهمیدم منو بی نصیب نزاشتن
شایدم دروغ باشه
ولی بهرحال سرنوشتم اینطور در حسرت وتنهایی رقم خورد
خداروشکرمیکنم وعاشقشم
خیلی ذوق میکنم پیامهایی را که دوستان کم سن وسال میفرستن و نگران ازدواجشون هستن میخونم
من همیشه برای خوشبختی همه دعامیکنم
خوشحالم که جوانهای کم سن دنبال ازدواج
برای همتون دعامیکنم
سلام سوالات خیلی کمک کردممنون.32سالمه خواستگار دارم متاسفانه شهردیگه ای که4ساعت فاصله داره.ویک خواستگار نزدیک خودمان که قبلی بهتره تاحالابه خاطرمادرم ازدواج نکردم یک برادرمجردبزرگتردارم مادرم مشکل داره نمیتونه تنهاباشه.نمیدونم چه کارکنم.
ازدواج و زوجیت محبوب خداست
تجرد وتنهایی اصلا پیش خدا درست نیست.
به فرموده قرآن پسران ودختران پاک وپسران ودختران ناپاک نصیب هم میشوند.
پاک زندگی کنیم
سلام ادمين عزيز من يه مادرم كه به خاطر يه ازدواج ناموفقى كه داشتم و دارم كابوسم اين بوده كه براى دخترم خواستگار اومده و ايشون قبول كرده توى دنياى واقعى خواستگارى معرفى شده كه عيبى نميشه روش گذاشت به جز تفاوت سنى زيادش كه ١٠ ساله با دخترمه و دخترم مى گه هر چى تو بگى الان وسط جهنمم مى ترسم با رد ايشون فرصت خوشبختى رو از دخترم بگيرم و با قبولش به كابوسى كه داشتم دامن بزنم الان دخترم داره براى كنكور ميخونه و ١٨ سالشه و تا به حال با هيچ پسرى نه مجازى و نه واقعى حتى حرف هم نزده و گوشى شخصى نداره سنم ٤٠ ساله با دخترم دوستم و دخترم مى گه احساس نياز به ازدواج نداره نميدونم چكار كنم خواستگار مورد نظر مهندسه رييس يه قسمت كارخونه اس به لحاظ مالى خانواده متمولى داره و آدم مسئوليت پذير و قابلى هستش و ظاهر بدون عيب لطفا راهنماييم كنيد ممنون
سلام ببخشید من یسوال داشتم من و طرفم خیلی همدیگر رو دوست داریم ولی فاصلمون خیلی زیاده اون جنوب و من شمال میشه شما ک تجربشو دارین لطفا نظرتون رو بگین چون با دلو جون و از ته دل دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم
اگه شما تجربه دارین لطفا ب اشتراک بزارین نظر خانوادتون و ….
ممنون میشم♡
من با پدری که به ظاهر و جلوی مردم انسان بسیااااار روشن فکر هست ولی در باطن به من میگه چرا میخوای بچه به سر پرستی بگیری و داره در مسائل و عقاید من دخالت میکنه چیکار کنم
اینو بگید لطفا?
بعضی اوقات میگم الهی همه ی انسان ها مث ما بچه های طلاق درد و رنج رو تجربه میکردن تا بفهمند که چرا معیار های ازدواج برای ما متفاوت هست
در کل فقط خواستم درددل کنم
و ازتون خواهش میکنم تا زمانیکه به این نتیجه نرسیدین که با طرف حاضرین حتی مرگ رو ببینین ازدواج نکنین
تا بچه های طلاق الکی نابود نشن
ما حساسیم
داغونیم
سلام برو بچه ها خوبین چرا شما پسرا ارزش ما دخترها را نمیدونین شاید یه دختر خوب هم پیدا بشه تو این دوره زمونه
سلام ادمین جان ممنون بخاطر سایت خوبت بخاطر سوالات خوبت. هر دفعه خواستگار میاد برام همیشه تو گوگل دنبال این طور سوالات هستم اما هیچ کدوم به جامعیت سایت شما نبود فقط یک سوال داشتم چطوری باید متوجه خساست طرف مون یا خانوادش بشیم. بعضی از خواستگار های من جلسه اول که هیچی حتی جلسه دوم هم ن جعبه شیرینی ن دسته گل ن شاخه گل ن جعبه شکلات هیچ چیزی نمیارن و مامانم میگه حتما خسیس هستن وگرنه من برای داداشممیرفتم خواستگاری هرجلسه شیرینی گلی چیزی همراه مون بوده. خلاصه که این مشکل رو هر دفعه داریم حالا باید از چه رفتاری یا با چه سوالی متوجه خساست طرفم بشم؟
ممنون میشم جوابم رو برام ایمیل کنید
سلام. این مطلب فوق دارای اشکالات زیاد هست برای نمونه نباید یوالات در کاغددنوشته بشه و به طرف مقابل هم بگیم سوالات بنویس به ما تحویل بدهد مگه سر جلسه امتحان!!!
پرسش و ماسخ باید بصورت شفاهی باشه تا هر دودبا صدا و توانایی بیان همدیگر آشنا بشوند.
خیلی از سوالات بیشتر آرمان گرایی هست بطور مثال پنج سال آینده رو چطوری می بینی؟ آیا شما از یک دقیقه خود خبر دارید؟ آیا از فردا خود می تونید پیش بینی کنید؟ اینجور سوالات باعث میشه پسر وعده الکی بده با توجه جو موجود در خواستگاری
شما در نظرات گفتید اگر طرف زشت باشد جوابدمنفی بدهید چون قیافه عادی نمیشه بله چهره عادی نمیشه اما قیافه زیبا مهمه یا اخلاق خوب ؟ کی گفته یک زن یا مرد در رابطه جنسی اگر از چهره طرف مقابل خوشش نیاد رابطه خوبی انجام کرفته نمیشه برای یک مرد به خصوص زن مهم این بتواند از طرف مقابلش احساس ارامش بکند اتفاقا نباید همسرت زیادی زیبا باشد چون یک هنسر زیبا باعث توهم میشود که نکند خیانت بکند نکنه با کسی در رابطه باشد بلید نسبت به قیافه خود دختر یا پسر انتخاب بشه چهره به قول شما زشت میشه تحمل کرد و اخلاق بد بهرهیچ عنوان قابل تحمل نیست
بر اساس تجربه میگم اکر دختر پرسید جه مقدار پول دارید قیدش بزنید دختری که شوهر را به عنوان عابر بانک ببینید و تنها دنبال ایندهست اسمش در شناسنامه برود بدرد ازدواج نمی خورد.
من خواستگاری ک الان دارم اصلا اعتقاداتمون شبیه هم نیست حتی نماز هم نمیخونه ولی میگه بخاطر تو مثلا با دخترای فامیل دست نمیدم یا چیزای شبیه این…میگه همه اینا حل شدنیه، موندم چیکار کنم الان
جوونی ک بی بند و بار باشه هیچوقت آدم نمیشه برید مشاوره واقعا
سلام
نظرات جالبی گذاشته شده اکثرا مینالن پسرا فلانن ما دخترا فلان جوریم یا برعکسش
1-مشکل اینجاست ما آقایون تو انتخاب کلی نگریم و دست رو شخصی میزاریم هم کفو ما نیست یعنی کسیو انتخاب میکنیم
ک چه از لحاظ ظاهری چه مالی چ تحصیلی صد پله بالاتره
2-اینک دخترا شیت تست زیادی میزنن لاب لای صحبتاشون تا قدرت مردانگی مارا تست کنند✌
3-اینکه متاسفانه دیدم ک میگم تا میره خاستگاری با دختره میشینه دردو دل میکنه فلان مشکلات کشیدم ب اینجا رسیدم…. هی چس ناله میکنه من بدم میاد چه برسه دخترا
4-هول بازی زیاد در میاریم
4تا نکته ایی که باعث میشه هر جا میریم خاستگاری دختر رد میکنه همیناس بتونیم ازخودم یه مرد آلفا بسازیم درست میشه دختر خدانکنه نقطه ضعف ازت بگیره جرت میده
حالا دخترا
1-خواهشا شمارو به هر کسی دوست دارید توقعات بیارین پایین
2-نمیگیم پول مهم نیست. مهم هست ولی به دست میاد از هر طریقی شده
3-کارهم همین طور
4-اخلاق رفتار طریقه حرف زدن باخانواده بودن ها این هارو بسنجید یه پسر اگ اینارو داشت میشه زندگی کرد متاســـــــــــــفانه دخترا واقعا ادمو از زندگی نا امید میکنند با این توقعاتشون
من نمیدونم شما چه قدر پخته و مستقل هستید
اما من سه هفته پیش بله برونم بهم خورد ، شرایط پسر از نظر مالی از سطح خانوادگیمون خیلی پایین تر بود اما من از نظر اخلاقی برام مهم بود که ادم پایبند و متعهدی باشه، با وجود شرایط بهتری که نسبت بهش داشتم قبولش کردم و هیچی خارج از توانش ازش نخواستم ولی ایشون شب قبل از بله برون زنگ زد و همه چیزو بهم زد، همیشه هم بی توقع بودن و سطح پایین گرفتن استانداردهای ما دخترها راهگشا نیست، متاسفانه خود شما پسرها هنوز با خودتون به تفاهم نرسیدید
پس چرا شما خانوما طلاق میگیرید
بخدا ما آدمیم
من زندگیمو دوس داشتم.خیلی خرج کردم.پدرم ی خونه ۱۸۰ متری برام پیش خرید کرده بود،عروسی بزرگ گرفتیم.بهترین پاگشا رو تو هتل گرفتیم.به زنم از جونم محبت میکردم.مسافرت میبردم،پول تو جیبی میدادم.رستوران میبردم.لباس میخردیدم.
اما تو دانشگاه از یکی دیگه خوشش اومد.منو ول کرد.به زور طلاق گرفت.
میدونید مورد مناسب برای آقایون چیه؟؟؟البته من آقایونی رو میگم که از نظر روان و روح سالمن و خانواده بزرگی دارن.
اول اینکه پاک باشه،وفادار چون میخوام اون عشق و محبتی که خرجش میکنم حرومش نکنه.
دوم اینکه محیط خونه رو امن نگه داره،یعنی حرفای بیرون رو تو خونه نیاره.دعوا و غیبت و تهمت نباشه..
سوم به وظایف دینیش عمل کنه.من مقدس نیستم اما به اندازه خودم رعایت میکنم.
زنی بود،که نمازشو نمی خوند،روزه نمیگرفت،غسل واجبشو نمیکرد.واقعا سخت بود اما برای اینکه بهم فحش نده سکوت میکردم.فقط براش دعا میکردم،که آخرشم رفت
به نظر شما بهترین زمان واسه ازدواج در چه سنی هست
هم برای دختران
هم برای پسر ها
سلام من خودم نظر شخصی این هست که دختران زیر بیست سال ازدواج، ممکن چندان مناسب نباشه ولی خب قاعدتا تفاوت های فکری هم بین افراد وجود داره
مورد دیگه اینکه یه نفر ممکن در سن 22 سالکی به این نتیجه برسه که می تونه یه زندگی اداره کنه و آماده ازدواج هست ولی یه نفر دیگه ممکن وقتی سنش بیشتر شد به این نتیجه برسه
سلام من خودم نظر شخصی این هست که دختران زیر بیست سال ازدواج، ممکن چندان مناسب نباشه ولی خب قاعدتا تفاوت های فکری هم بین افراد وجود داره
مورد دیگه اینکه یه نفر ممکن در سن 22 سالکی به این نتیجه برسه که می تونه یه زندگی اداره کنه و آماده ازدواج هست ولی یه نفر دیگه ممکن وقتی سنش بیشتر شد به این نتیجه برسه
من یه دختر 27 ساله ام کارمندم و ماشین دارم از لحاظ مالی نیاز به کسی ندارم الان یه خواستگار دارم از لحاظ خانواده و اخلاق خوبه خونه و ماشین هم داره اما تو مشاور املاک کار میکنه و درآمدش ظاهرا از من کمتره خیلی دودلم استخاره گرفتم خوب اومده اما بازم نمیدونم چی بگم لطفا راهنماییم کنید
میگم شما مگه زندگیو فقط ب پول میبینی اخه نمیفههممم ینی نیاز دیگه ای نداری مگه میشه خدا انسان رو بی نیاز بیافرینه
میگید خواستگار خوب نیست. بخاطره معیار هاتونه. مثلا دختره مدرکش دیپلمه بعد انتظار داره خواستگارش Phd داشته باشه. فقط هم برای فخر فروشی.
سلام من 23 سالمه تا الان به ازدواج فکر نکرده بودم در حال تحصیل هستم. یه خاستگار واسم اومده که از هر نظر خوبه هم مالی هم اخلاقی کلا پوئن های مثبتش زیاده ولی دوست داره حجابمو رعایت کنم یعنی تا مقدار کمی مو بیرون گذاشتن مشکلی نداره ولی واسش مهمه کاملا دودلم نمیدونم که اگه قبول کنم ازدواج کنم این موضوع بعدا واسم مشکل ساز میشه یا چیزای دیگه مهم اندو این موضوع رو پوشش میدن ، ممنون میشم اگه کسی تجربه داره کمکم کنه
سلام ممنون از راهنماییاتون همیشه ب همه راهنمایی میکردم برا ازدواج الان نوبت خودم شده بار اولمه میرم خاستگاری استرسش بالاس اصن نمیدونم جواب این سوالارو چی بدم انگار بلد نیستم جواب هدف از ازدواج چیه اخرش نفهمیدم مث هدف از خلقت انسان شده نمیفهمم ویه هدف
سلام من نزدیک ده ماه بود که با یه پسری تو مجازی آشنا شدم خیلی پسر خوبی بود در حد یه دوستی اصلا حس عشق و اینا بهش نداشتم چند بار بهم ابراز علاقه و اینا کرد بهش گفتم که نگو دیگه من که عاشق تو نیسم بعد من دو ماه پیش عاشق یکی شدم بعد اومدم به این دوست مجازیه هم گفتم چند روز پیش خیلی ناراحت شد گفت که قلبمو شکوندی من گفتم بابا من که قول و قراری نذاشتم باهات بهت هم گفتم که ما فقط دوتا دوستیم و اینا بعد خیلی گفت که تو منو بازی دادی گفتم اخه چه بازی مگه من قرار ازدواج گذاشتم باهات ابراز علاقه کردم چیکار کردم که اینجوری بهم میگی بعد بهم گفت که خدا حکم کنه بینمونین دیگه خدافظی کردیم باهم واسه همیشه بگم که پسره۲۲ سالشه
حالا من حس عذاب وجدان دارم میترسم اهش منو بگیره ولی از یه طرفی هم میگم ک هرکی که عاشق یکی شد که دختر نباید بیاد بهش جواب مثبت بده در صورتی ک دختر عاشقش نیس
بنظر شما چیکار کنم من دارم عذاب میکشم و اونم هی پروفایل غمگین و اینا میذاره
تقصیر من چیه من که قراری نذاشتم باهاش همون اول اول هم بهش گفتم رابطه ما یه دوستی ساده هس
سلام و عرض ادب. من یه سوال داشتم ممنون میشم زودجواب بدین
من ۲۳ سالمه و یه اقایی به من معرفی شده که از فامیلای دورمون هست و ۱۰سال ازمن بزرگتره البته ظاهرش از سنش کمتر میزنه.ضمنا این اقا ۴سال پیش حدود ۳ ماه با دختر عموش عقد کرده و طلاق گرفته طبق تحقیقاتی که ما از فامیل کردیم ظاهرا مقصر دختره بوده و بدون هیچ دلیل قانع کننده ای با اینک خودش پیشنهاد ازدواج داده خودشم درخواست جدایی کرده.
من یک بار با این اقا صحبت کردم ایشون از نظر مذهبی اصلا ادم معتقدی نیستن درحالیکه من هستم. نمیگم خیلی مذهبیم نه زیاد ولی خب مثل اون اقاهم نیستم. ولی گفت به اعتقادات کسی کاری ندارم توهین نمیکنم و مثلا نمیگم نماز نخون. نمیدونم چقد این مسئله مهمه یا اصلا هست یا نیس ولی من خودم مشکلی با این موضوع ندارم.( ممکنه بعده ها مشکلی پیش بیاد؟)
ما تحقیق کردیم و فهمیدیم پسر خیلی خوبیه و همه ازش تعریف کردن اما مادر این اقا اخلاق خوبی نداره و دائم تو زندگی بچه هاش دخالت میکنه هرچند خود پسره گفته کاملا مستقله و اجازه دخالت هیچ کس نه مادر خودش و نه مادر خانومش نمیده.
دوتا مسئله مهم درمورد خودم بگم یکی اینکه بشدت تو تصمیم گیری ضعیفم دوم اینکه هنوز از نظر روحی وابسته خانواده هستم .
و یه چیز دیگه احساس میکنم هنوز به اون بلوغ و پختگی نرسیدم که بتونم تشکیل خانواده بدم
حالا این خانواده منتظرن من جواب بدم ک ایا حاضرم یه جلسه دیگه این اقارو ببینم و بیشتر اشنا شیم یا نه. اگ بگم نه یعنی کلا جواب رد دادم
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم لطفا راهنماییم کنین
سلام، فک نمیکنم اینکار کار درستی باشه!
ان شاءالله دفعات بعد هم آمادگی بیشتری پیدا میکنی هم اینکه موردی که تفاهم بیشتری باهات داشته باشه گیرت بیاد…
سلام
بنظرم با رفت و آمد زیر نظر خانواده ها میشه به شناخت حداقلی رسید ولی بدانید اگر اعتقادات و پای بندی شما نسبت به مسائل دینی بیشتر هست ایشون نا خودآگاه بر رفتار و طرز تفکر شما تاثیر میگذاره اگر فردی به خدا پای بند نباشه هیچ اعتمادی بهش نیست
چون هرکاری ازش بر میاد
البته اعتقاد بنده ست
هیچ اشکالی نداره معمول این طور هست چون آشنایی قبلی ندارید
چند جلسه هم صحبت بشید
و موارد مهمی که مدنظرتون هست رو بصورت جزعی بپرسید
و بعد به جمع بندی برسید
عجله نکنید
ان شاءالله هرچی خیره براتون پیش بیاد
سلام من فاطمه هستم 22سالمه و اقا پسری هست ک 27 سالشه و ب تعریف بقیه خیلی اقاست و مرد زندگی فردا میخوان بیان ک با هم صحبت کنیم از نظر مالی در سطح متوسطی هستن نه خیلی پولدار و نه بی پول و اینکه
من خودم از نظر اعتقادی تقریبا مذهبی حساب میشم ولی این اقا دیگ خیلیی فک کنم مذهبی هستن از این دسته ادم هایی که به نامحرم ب هیچ وجه نگا نمیکنن میترسم از این همه مذهبی بودن بدبین باشن و این سخت گیری رو هم با همسرشون داشته باشن
بعد اینکه من همیشه تنها بودم از اعتماد کردن خیلی میترسم از اینکه بعدا پشیمون نشم بابت انتخابم و سخت گیرم چیکار کنم؟؟؟
من همیشه ظاهر همسرم برام مهم بوده قیافه مشکلی ندارن ولی دوست داشتم همسرم همیشه قدش بلند تراز من باشع
ولی تقریبا با این اقا هم قدیم بنظرتون تاثیری داره ک بعدا پشیمون شم بابت قد؟؟؟
سوالات خوبی اشاره شده ولی قرار نیست همه دریک جلسه پرسیده شوند .و حتی می تونید با الفاظ و کلمات روش بیان سوالات رو تغییر داد . و بعضی از سوالات هم در شرایط مختلف ممکن عکس العمل ویا جواب متفاوتی داشته باشد
این سوالات فقط شما را تا حدودی آماده میکنه که به حاشیه نرید و سؤالات مهم رو در ذهنتون متمرکز کنید
به امید خوشبختی تمامی جوون ها
نیست .
دختر ریخته هاااا . خوبش نیست
دخترا جواب بدن
می خوام بدونم اگه ما پسرا این بخش از سوالات جنسی رو مطرح کنیم برخوردتون چیه
شما تعجب می کنین و فحش می دین یا جواب می دین؟
لطفا بگین
زیاد حرص نخورین سرنوشت هر کس رو پیشونیش نوشته شده حتی اگر خواستگار خوب هم بیاد برای دخترها امکان رد کردنش هست چون شاید معیارش فرق کنه .
طرف هم پول داره هم خانواده داره هم ماشین داره هم مدرک لیسانس مهندسی شیمی داره بعد طرف از همه اینا هیچیشو نداره بعد همه اینا هم تو سن ۲۴ سالگی داره بعد طرف میگه نه😂میگم سرنوشت هر کس رو پیشونیش نوشته شده نمیتونین تغییرش بدین هر چی خدا قسمت کنه نباید رو یک نفر قفلی بزنین چون دختر زیاده این مشکل دختراست که پسر نیستن و خواستگاری نمیتونن برن شتر هر کس بالاخره در خونه یکی میخوابه بزارین خدا خودش یکی خوب رو براتون انتخاب میکنه از قدیم گفتن هرچی دیرتر بهتر
عججججببببب🙄😐😂