در جامعه ما تا یک یا دو دهه پیش ازدواج با افرادی که تجربه تلخ طلاق را پشت سر گذاشته بودند، آنقدرها رایج نبود. به خصوص اگر یک طرف ماجرا دختر یا پسری قرار داشت که تا به حال تجربه ازدواج نداشت و شاید در نظر بسیاری از افراد حتی کاری مذموم و ناپسند به حساب می آمد.
مرد یا زنی که به هر دلیل از زندگی زناشویی قبلی اش بیرون آمده و حالا با شما در رابطه عاطفی قرار گرفته است.اما این روزها با تغییر فرهنگ عمومی جامعه، ازدواج با افراد مطلقه دیگر چندان دور از ذهن نیست. اگر وارد چنین رابطه ای شده اید یا خواستگاری با این ویژگی ها دارید حتما این مطلب را بخوانید.
این نکته را در نظر داشته باشید که این ازدواج همچون سایر ازدواج هاست و فرد مقابل را باید به دقت با معیارها و ملاک های شما سنجیده شود.
اگر فرد مقابل (فرد طلاق گرفته) معیارها و ملاک های شما را داراست، در مرحله بعد در مورد ازدواج با او فکر کنید و جدی تر باشید. پر واضح است شخصی که با ملاک ها و معیارهای اساسی و اصلی ذهن شما که همیشه در رابطه با انتخاب شریک زندگی تان داشته اید، متفاوت است، نمی تواند فرد مورد نظر شما باشد.
در میان خواستگاران یک دختر مخصوصا کسانی که به نوعی وارد سن تاخیر ازدواج یا نزدیک به تجرد قطعی هستند، حضور مردانی که طلاق گرفته اند یا همسر خود را از دست داده اند، بیشتر به چشم می خورد.
بیشتر این دختران در رابطه با انتخاب چنین مردانی دچار اضطراب و ترس بوده و از عواقب آن می ترسند . آنها مدام نگران این موضوع هستند که نکند فرد مورد نظرشان برخلاف ظاهرش، مشکل خاصی داشته که همسر قبلی خود را طلاق داده و شاید سرنوشت مشابهی در ازدواج با این مردان برای آنها رقم بخورد.توجه به نکات زیر می تواند راهکارهای مناسبی را جلوی پای این دختران قرار دهد.
مردان مطلقه معمولا تجربه جنسی بیشتر و بهتری دارند، نسبت به رابطه جدیدشان، بیشتر احساس تعهد می کنند، احساسات خود و خواسته هایشان را می شناسند و می دانند که چطور باید با نوسانات روحی و عاطفی مواجه شد. از طرفی دیگر، کوله باری از تجربه های شاید ناخوشایند را از رابطه قبلی با خودشان دارند و به همین خاطر هم ممکن است به خوبی نتوانند با شما رابطه برقرار کنند و خود را از شر آن تجربه ها خلاص کنند.
اگر خواستگاری دارید که همسرش را طلاق داده یا به مردی مطلقه علاقه مند شده اید توجه این نکات را از دست ندهید.
بدون هیچ دید منفی نسبت به ازدواج قبلی او و حواشی که برایش داشته، با این مرد رفت و آمد کنید.
قطعا کلمه طلاق بار معنایی زیاد و سنگینی دارد و روی شرایط شما دو نفر برای ساخت یک رابطه جدید اثر می گذارد.حتما در طول مدتی که جلوی رویتان نشسته و با شما حرف می زند از خودتان می پرسید که چرا این مرد از همسر قبلی اش جدا شده است؟
اما یادتان باشد که تصور کردن این فرد به عنوان آدمی متقلب و دروغگو و بدترین کاری است که می توانید در ذهنتان انجام دهید.
یادتان باشد که، ازدواج یک گام طبیعی روابط در دوران بزرگسالی است و طلاق به معنای جدایی از یک رابطه است. گاهی اوقات دلایل این جدایی ها خیلی کمتر از آن چیزی که فکر می کنید دراماتیک است.
از همسر قبلی خواستگارتان غول نسازید.
چون گاهی اوقات جدایی ها صرفا به این دلیل رخ می دهد که یک زن و مرد آنقدری که در ابتدا فکر می کردند، با هم تفاهم ندارد یا احساس می کنند عشق و علقه قبلی میانشان از بین رفته است.
بنابراین، سعی نکنید آن رابطه را در ذهنتان قضاوت کرده و به خواستگارتان در مقابل همسر سابقش امتیازات بیجا بدهید.
این مساله را بپذیرید که خواستگارتان با تجربیاتی از رابطه قبلی بیرون آمده است و حتی ممکن است تعهداتی نسبت به آن رابطه قبلی داشته باشد. این مساله به خصوص زمانی اهمیت دارد که خواستگار شما از رابطه قبلی اش بچه ای داشته باشد.
برای جواب دادن چه مثبت باشد و چه منفی خیلی عجله نکنید.
اجازه دهید که کار به آرامی جلو برود و رابطه میان تان به آرامی شکل بگیرد. این مساله به خصوص اگر رابطه قبلی مرد طولانی بوده یا زمان زیادی از طلاقش نگذشته، اهمیت دارد. برای گفتن و شنیدن جملاتی مانند دوستت دارم، حضور در مهمانی ها و مراسم اجتماعی در کنار هم، عجله نداشته باشید و اجازه دهید رابطه روز به روز شکل بگیرد.
به این نکته دقت کنید که آیا حرف هایی که خواستگارتان می زند با رفتارهایش مطابقت دارد؟ اگر می گوید برای ازدواج آماده است، آیا این آمادگی را در رفتارهایش نیز می بینید و احساس می کنید؟
آیا او می داند که دقیقا از رابطه جدیدش چه می خواهد یا احساس می کنید شما را برای انتقام گرفتن از همسر قبلیش انتخاب کرده است؟
آیا نسبت به همسر قبلیش خشمگین است و مدام با الفاظ بد از او یاد می کند؟ آیا می داند که، از نظر هیجانی و عاطفی چطور رابطه اش با شما را مدیریت کند؟
اگر هنوز پاسخی برای این سوالات ندارید، بهتر است کمی برای ازدواج با این مرد صبر کنید تا اوضاع روشن شود.
سوالاتی را که در مورد رابطه قبلی او با همسرش دارید و ممکن است برای شما دغدغه هایی جدی باشند، خیلی روشن و شفاف و با لحنی بی طرفانه مطرح کنید.قبل از اینکه تعهدی به او بدهید، سعی کنید از احساسی که نسبت به ازدواج قبلیش دارد سر در بیاورید.
این مساله می تواند شامل هر گونه احساس غم، خشم، تاسف، دلتنگی و باشد. در مورد این نکته که او به چه چیزهایی در رابطه قبلیش علاقه داشته با هم حرف بزنید و از او بخواهید که شباهت های این رابطه را با رابطه قبلی پیدا کند.
درواقع با این کار قرار است اجازه ندهید شبیه کسی شوید که واقعا نیستید، فقط به این خاطر که خواستگارتان این طوری دوست دارد و لذت می برد. پیش از ازدواج با مرد مطلقه ای که از رابطه قبلی اش بچه دارد، حتما این نکته را در نظر داشته باشید که فرزند یا فرزندان او تعیین می کنند که رابطه شما تا چه اندازه می تواند جلو برود.
اگر نتوانید خودتان را به بچه های او نزدیک کنید و با آنها دوست شوید مدام احساس می کنید که از جمعشان دور ماندید، کسی شما را دوست نداشته و نمی خواهد در آن جمع باشید. این احساسات قطعا روی رابطه شما با خواستگار و همسر احتمالی آینده تان تاثیر منفی می گذارد پس از همین حالا باید برای رویارویی با آن آمده شوید.
زمانی که یک مرد مجرد خواهان ازدواج با یک زن مطلقه می شود، شاید تفکرات زیر را در ذهنش بپروراند.
دانستن آنکه علت طلاق فرد چه بوده و چرا از همسر خود جدا شده تا حد زیادی، نشان دهنده بسیاری از مسائل است که ممکن است برای آن دختر مهم باشد. بسیاری از این عوامل برای شما که انتخاب بعدی او هستید، ممكن است صدق نکند، در نتیجه می توان با دانستن این مسائل انتخاب درستی را انجام داد.
فکر می کند که ازدواج ساده و راحتی در پیش رو دارد. طبق یک انتظار عمومی، زنان مطلقه در ازدواج دوم شان کم توقع تر هستند، سازش بیشتری نشان می دهند و تمایل به ازدواج های کم سر و صدا دارند که در آنها از مراسم پی در پی و تشریفات خبری نیست.
زنان مطلقه انتظار مالی پایین تری دارند و در شرایطی که مهریه، هزینه های مراسم ازدواج، هزینه های تامین مسکن و درآمد برای پسرها یک دغدغه جدی است، زنان مطلقه با انتظارات پایین تر می توانند گزینه خوبی باشند. زنان مطلقه حامی ندارند.
خانواده آنها به دلیل موقعیت فرزندشان تمایل دارند زندگی دوم دخترشان را حفظ کنند، پس در امور زندگی شان دخالت نمی کنند. زنی که یک بار از همسرش جدا شده، بار دیگر هم ممکن است از همسرش جدا شود، پس اگر زندگی با او به بن بست رسید، دردسرهای کمتری برای طلاق خواهند داشت.
زنان مطلقه مهریه و حق و حقوق مالی شان را از همسر سابق شان دریافت کرده و تمکن مالی بیشتری دارند و می توانند منبع حمایتی خوبی برای یک پسر مجرد باشند. البته باید به این نکته ی مهم توجه کرد که تمام این ها نسبی هستند.
یعنی ممکن است در تمام گزینه ها یک جواب ثابت نداشته باشند. بسیاری از مواقع پیش می آید که زنان مطلقه، حساسیت بیشتری برای ازدواج مجدد دارند، چرا که از شکست دوباره واهمه دارند، خانواده ها ممکن است سختگیر تر عمل کنند و شرایط آنها برای ازدواج دخترشان با یک مرد مجرد سخت تر باشد.
پس باید تمامی جوانب را سنجید و سپس اقدام کرد. اگر برای برخورداری از منافع مالی چنین ازدواجی داوطلب شده اید، بهتر است در انتخابتان تجدید نظر کنید. چرا که ازدواج یک معامله نیست که به فکر سود بیشتر در آن باشید.
زنان مطلقه، به واسطه تجربه هایی که در زندگی اول خود کسب کرده اند، توانایی مدیریت بهتری در روابط دارند. به همین دلیل نظر پسران مجرد را بیشتر جلب می کنند.
این زنان مهارت های خانه داری، ارتباط با اقوام، برخورد با همسر را دارند و دیگر نیازی نیست با شروع زندگی مشترک، به آزمون و خطا بپردازند.
زنان مطلقه، زنانی هستند که در صورت داشتن یک زندگی آرام، قدر موقعیت را می دانند و برای بهتر شدن زندگی تلاش می کنند. آنها وضعیت بدتری را چشیده اند و حاضر نیستند زندگی خوب امروزی شان را به سادگی از دست بدهند.
در کنار همه اینها به یاد داشته باشید، مطلقه بودن دلیلی برای انتخاب نشدن برای ازدواج نیست چرا که امروزه زنان جوان زیادی را می بینیم، که شاید در دهه دوم یا اوایل دهه سوم زندگی خود باشند، و با قابلیت های برجسته و شان خانوادگی و اجتماعی بالا سابقه شکست را داشته باشند.
بنابراین، از نگاه سنتی و قضاوت نادرست درباره این زنان فاصله بگیرید و بر اساس واقعیات موجود انتخاب کنید.
ابتدا باید به این موضوع اشاره کرد، که به واسطه وجود تفاوت های فردی میان انسان ها و تفاوت در دیدگاه ها و باورهای آنها، محاسن و معایب مذکور در رابطه با همه ارتباطات مصداق ندارد و هر رابطه ای برای خودش مختصاتی دارد که نیاز به بررسی را حتمی می کند.
مجموعه آنچه که در این مطلب آورده شده، از موارد عمومی چنین ازدواج هایی است، اما آنچه در این میان حائز اهمیت بوده و باید اصلاح شود، وجود یک دیدگاه قالبی در جامعه است.
بر اساس این دیدگاه، ازدواج فرد مطلقه با فرد مجرد درست نبوده و حتما همسر بعدی وی باید یک مطلقه باشد.
این دیدگاه نادرست است. چرا که در مقوله ازدواج، فاکتورهای متعددی دخیل هستند و صرفا نمی توان به دلیل آنکه فرد، سابقه ازدواج قبلی دارد از تمام گزینه های مثبت او چشم پوشی کرد و وی را گزینه نامناسبی دانست.
در این زمینه نظر و دیدگاه شخص مجرد در انتخاب فرد مطلقه مهم است و وی باید به دنبال کشف تفاوت ها و شباهت ها باشد. مراجعه به یک مشاور با تجربه و متبحر در زمینه ازدواج برای تمامی این افراد امری ضروری و مهم است.
چرا که، با انجام مصاحبه تخصصی و گرفتن تست سازگاری و شخصیت از این افراد، بسیاری از نکات در زمینه کیفیت رابطه و شکل تداوم آن برای آنها روشن می شود.
ازدواجی که بر پایه انتخاب صحیح و آگاهانه باشد، فارغ از مجرد یا مطلقه بودن می تواند سرانجام خوشایندی را برای هر دو نفر به ارمغان آورد.
سلام دختری ۲۴ ساله هستم حدود یک ساله با پسری اشنا شدم تا دوماه اول دوستیمون حرفی از ازدواج سابقش نزد ولی بعدش که تصمیم ازدواجمون جدی شد بهم گفت بعدم گفت چون نمیخواستم از دستت بدم نگفتم بعداز اون قضیه هفت ماه از هم جدا شدیم ولی باز برگشتیم و الان صمیمی تر هستیم به خونوادم نگفتم ولی میدونم مخالفت میکنن از طرفی ام اگه مطلقه نبود کیس مناسبی برای ازدواج بود نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنمایی کنید
به نظر نمیرسه صرفا ازدواج ناموفق داشتن دلیل موجهی برای پاسخ رد باشه
باید بیشتر شناخت پیدا کنید و با دلای لمنطقی جواب بدین بهشون
باید خیلی بیشتر تحقیق کنید راجع به اخلاقاش علت جدایی ایش اونم نه از خودش از کسایی که میشناسنش شاید چیز مهمیه که یه مدت راجع بهش حرفی نزده
سلام میلاد هستم ۲۱ساله از تهران حدود ۳الی۴سال پیش بود که منو دختر خالم باهم دوست بودیم چت میکردیم باهم کادو میخریدیم برا هم مثل رل ما از بچگی با هم بزرگ شدیم باهم خاله بازی میکردیم خیلی باهم اوکی بودیم که که حدود ۱سال از این دوستیمون گذشت که تصمیم گرفتیم که من به بابام بگم بریم خواستگاری من به بابام گفتم بهونه آورد قبول نکرد به دختر خالم گفتم که قبول نکردش برو پی زندگیت خوش بخت شی چیزی نگذشت که براش خواستگار اومد ۲سال نامزد بود ۱سالم ازدواج کرده الان به خاطر این که مادر شهرش تحقیرش کرده عذابش داده بهش بی احترامی کرده دلشو شکونده به خاطر اینا ۱سال تحمل کرده چیزی نگفته پیش خودش گفته که درست میشه روزا خوب میاد این حرفا دیگه الان سبرش لب ریز شده طلاقشو گرفته الان دیگه دختر نیستم زنه من با پدرم در میان گذاشتم باز گفتم بهش که من هنوزم به فکرشم دوستش دارم اونم منو دوست داره پدرم گفتش که من راضی نیستم ولی مشورت کن مشاوره برو ببین در آینده به مشکل نمیخوری تصمیم نهایی رو بگو به من که بریم خواستگاری
سلام . ازدواج با کسی که زندگی قبلی داشته سخته
دوست داشتن لازمه شروع به زندگی هست ولی اعتباری برای ادامه آن نیست
من دور اطرافم خیلی دیدم که خانم بیوه یا مطلقه با پسر مجرد ازدواج کردن ولی بیش از ۸۰درصد منجر به جدایی شده است
البته برای مردان وضع فرق میکند بیش از ۹۰درصد ازدواج خانم مجرد با مرد مطلقه به سرانجام رسیده
میشه نتیجه گیری کرد مرد یا پسرهای ایرانی به دلیل فرهنگ یا نحوه بزرگ شدن از فکر اینکه همسر فعلی قبلاً با کس دیگه ای رابطه جنسی داشته سخت هست
حتی در مواردی دیدم که ترس از این دارن که از لحاظ عاطفی و جنسی همسر شوند اون با همسر قبلی مقایسه کنه و شاید اون بهتر بدونه
در کل من بنظرم بهتر خانم بیوه یا مجرد با فردی ازدواج کنه که مثل خودش طعم شکست چشیده باشه مطمئنا بهتر همدیگه رو درک میکنن
سلام من ۲۰ سالمه یه ۴سال پیش نامزد بود بعد از ۴ ماه طلاق گرفتم و بعدش دوباره مجدد ازدواج کردم ازدواج دومم ناخوشاینده اولش خوب بود همه چی الان مثل جهنمه چیکار کنم
مقاله خوبی بود ممنونم
من خودم طلاق گرفتم ولی در زندگی قبلی تمام تلاشمو کردم تا درست بشه شرایط اما مشاورای مذهبی که به راحتی پیشنهاد طلاق نمیدادن گفتن جدا شو و من با بررسی کامل و بعد از تلاش بسیار برای اصلاح زندگی جدا شدم و الان راضی هستم خدا رو شکر
اما تعجب میکنم از یه عده ای که مثل دوران جاهلیت که فرزندانشونو زنده به گور میکردن در مورد طلاق و کسانی که تجربه طلاق داشتن صحبت میکردن
پیامبر بزرگوارمون هم با یک زن پاکدامن مومن به نام خدیجه ازدواج کردند که بیوه بودند و تا پایان عمر خدیجه س ازدواج نکردن
باچشم باز به اطراف نگاه کن کجااشتبا کردی طرف شما اژ چه خوش میاد از چه نمیاد بهانه جوی یا قدم دردش چیه فساد اخلاقی یاعاطفی داردجونتو ازادکن طلاق با مال بدمیشودساخت بادام بد هیچ کاری نمیشود کرد ابرو هیثیت انسانرو بلجن میکشد
سلام من مدت ۳سال که طلاق گرفتم وازحاصل ازدواج قبلیم یک دختر۷ ساله دارم که درحال حاضر پیش مادرش زندگی میکند مدتی است باخانمی آشناشدم که مطلقه است ویک دختر ۱۱ساله دارد ،لطفا راهنماییم نماید که چکارکنیم آیااین ازدواج صحیح است.باتشکر
سلام
پاسخ متقن دادن به چنین سوالی امکان پذیر نیست. پاسخ مشاور باید با شناخت کامل باشه. در صورتی که ما اینجا فقط با یک گزاره طرفیم.
ازدواج میتونه صحیح باشه به شرطی که تمام جوانب به خوبی سنجیده بشه. رابطۀ بین بچهها، رابطۀ بین شما و دختر ایشون، رابطۀ بین ایشون و دختر شما. طوری باشه که این ازدواج هر چهار نفر رو به یک آرامش برسونه نه اینکه به تنش ها دامن بزنه.
عجله نکنید و برای شناخت و برقراری ارتباط درست مخصوصا بین بچهها تلاش کنید.
اگه که یک زن برای خودش و برای خانواده طرف مقابلش احترام و شعور کافی رو داشته باشه هیچ وقت با مرد ی که زن اول رو داره ازدواج نمیکنه
سلام من ده ساله ک بایه خانم مطلقه دوستم وصیغه ایم خانوادم خیلی متعصب هستن خصوصاپدرم خودمم تواین ده سال این موضوع ک خانمم ۵سال زندگی مشترک داشته خیلی اذیتم میکنه ومخصوصاتوروابط جنسیمون خیلی وقتهااذیتم میکنه این موضوع ولی ازطرفی هم خیلی عاشقشم تمام این سال هاعشق وحسرت روباهم داشتم وگذشته ش همیشه آزارم میده ولی به شدت وابسته شم بگین چکارکنم لطفا…
به نظرتون بعد از ده سال پرسیدن چنین سوالی یکم دیر نیست؟
توی این همه سالی که باهاشون ازدواج کردین و در رابطه هستین، باید این مسئله حل شده بود براتون.
ازدواج قبلی به شکل غیر منصانهای فقط برای خانمها تابو شده توی ایران و این اصلا خوب نیست.
کسی که به هر دلیلی جدا شده حق زندگی و عشق داره درست مثل بقیه. چه لزومی داره وقتی عاشقش هستین مدام با این افکار پوچ خودتون و ایشون رو آزار بدین؟
اگر به قطعیت رسیدین که ایشون گزینۀ مناسبی برای عقد دائم هستن پس تردید نکین.
شرط اول انصاف ومصاوات است عدالت رفتار کند ثروتمند باشد چهارتا ازدواج کند
سلام من علاقه من پسری شدم ک قبلا ازدواج نا موفق داشته اما الان یکساله جداشدع رفت وامدداشتیم بهش علاقه مند شدم امانمیدونستم اونم دوسم داره یانه!؟یه روز بهم گفت الان چهارماهه باهم درارتباطیم اماازلحاظ روحی حالش خوب نیست ازم میخواد یه جاهمدیگروببینیم چون میگه میخوام بدونم یکی هست ک براش مهمم یکی هست نگرانم بشه و…ازنظرجنسی زیادوضعش خوب نیست خیلی میگه داره بهم فشارمیاد…من چیکارکنم اگه همدیگروببینیم مشکلی نیست برم یانع؟؟؟
سلام
اگر تمایل دارین که همدیگه رو ببینید مانعی نیست، اما قبلش حتما با خانواده مطرح کنید و اونها در جریان قرارتون باشن. به اون آقا هم بگید که خانواده ام همه چیز رو میدونن. در ثانی قرارتون رو در یک مکان عمومی بذارین. نه خونه ایشون.
ببنید دوست عزیز، رابطۀ عاطفی خیلی فراز و نشیب داره، اگر هدف ایشون از رابطه با شما صرفا تامین نیاز جنسی شون هست، یه جای کار میلنگه. اول ببینید ایشون فرد مناسبی برای شما هستن یا خیر، بعد راجع به مسائل دیگه فکر کنید، قبل از شناخت و رسیدن به پختگی در یک رابطه پیش کشیدن مسائل جنسی اصلا عاقلانه نیست. مخصوصا که شما مجردین و ایوشن سابقۀ تاهل دارن.
همیشه یادتون باشه که توی هر رابطهای اول به خودتون بها بدین بعد به طرف مقابل و دوم اینکه از روی عقل و شعور تصمیم بگیرین نه از روی نیاز.
ببینید عقل تون چنین رابطهای رو تایید میکنه یا فقط نیازه که شما ور به سمت این فرد سوق میده؟
من دیگ خریدم توش برای خودم غذا بپزم وقتی با این دیگ نمیتونم غذابپزم بخورم بدرد من نمخورد یک واسه من نجوشد توش کله سگ بجوشد زدش کن بره واسه خودش اون نشود داره با شما نیست
سلام من حدود یک سال هست که تو عقد جدا شدم اما حالا که بعد از یک سال تصمیم به ازدواج گرفتم وقتی به طرفم میگم که من یه تجربه بد داشتم خیلی سریع عقب می کشن .چی بگم انگار جامعه ما نمیخواد در مقابل این موضوع منطقی برخورد کنه .مثل اینکه جامعه ما روابط پنهان و غیر شرعی را به روابط آشکار و قانونی ترجیح میده تو بین همکارام و دوستام هستند کسانی که چه قبل از ازدواج و حتی بعد از اون روابط پنهانی داشتند اما جامعه اصلا بهشون ایراد نمی گیره. راستش دیگه دارم ناامید میشم .
خب شما باید با شخصی ازدواج کنید که شرایطش با شرایط شما یکی باشه واونجوری قطعا درکتون خواهد کرد میتونید یه زندگیه ایده ال داشته باشید باهم چون هردو شکست خوردین
سلام ببخشید من یه سوال داشتم و می خواستم که راهنماییم کنین .
من یه خواهر دارم که چند سال پیش با یه پسری عقد کرد و بعد از چند ماه تو دوران نامزدی ازهم جدا شدند بعد یه مدت با یه آقایی که سابقه ازدواج داشت و مطلقه بود آشنا شد و ازدواج کرد این آقا اوایل که از زندگی قبلی و همسر قبلیش حرف می زد همش از همسر قبلیش متنفر بود و میگفت فراموشش کردم ر از این حرفا. از جداییش از همسر اولش پنج سال گزشته بود که با خواهرم اددواج کرد اوایل با خواهرم خیلی خوب بود ولی الان که یه سالی نیشه از ازدواجشون گزشته همش حرف همسر قبلیش رو پیش میکشه عزاب وجدان داره که چرا طلاقش داده و وضع مالیش, خوب نیست و ازاین حرفا براش گریه میکنه. خودش هم میگه دست خودم نیست همش به یادش می افتم و منو ببر پیش یه روانپزشک در ضمن خونوادش هم اصلا آدمای خوبی نیستن و از وقتی که با خواهرم ازدواج کرده اصلا باهاش رفت و آمد ندارن و ازیتش میکنن پدر ونادرش هم اصلا به خواهرم سر هم نمیزنن و ولش کردن واین در حالیه که بچشون تا چند وقت دیگه به دنیا میاد همش پسرشون رو میندازن به جون خواهرم و دعوا وداد و فریاد دارن و این چیزها عمش سه وهار ماهه که پیش اومده و شوهر خواهرم قبلا خیلی خوب بود و این چیزا نبود حالا اد شگا می خوام راهنماییمون کنین چکار کنیم
سلام مهدی هستم من الان نزدیک 1ساله که با یه زن تو رابطم خیلیم دوسش دارم عشق اولم بود بهش خیلی علاقه دارم قصدم ازدواجه ولی خانوادم شدیدا مخالفت میکنن اون 2سال ازمن کوچکتره 20سالشه نمیدونم چیکار کنم ممنون میشم کمکم کنین
هر دادگستری وکیل مشاوره رایگان دارد بعنوان حقوقدان حق حقوق شمارومیگویدتا بحقت برسی یازندگیتونجات بده یانه
سلام
من ۲۷ سال سن دارم و کارمند هستم و مذهبی
مدتی هست که از هم جدا شدیم و والدینم همه شهر رو زیر و رو کردن ولی هیچ کس به دلیل یک ازدواج ناموفق قبول نمیکنه حتی خواستگاری بریم
در صورتی که همسر سابق من بود که به اجبار والدینش ازدواج کرد و به همین بهانه هم که زود ازدواج کرده جدا شد
الانم من میخوام دوباره ازدواج کنم و سردرگمم نمیدونم کجا برم چه کار بکنم
از دوستان خواهش میکنم اگر راهی میشناسن معرفی کنن
سلام من دختری ۲۰ ساله هستم حدود ۵ ماه با یک مردی اشنا شدم که یکبار جدا شده و دو فرزند داره ۲۹ سالشه با تحقیقایی ک من کردم زن سابقش سومین ازدواجش بوده و اینکه ۳ سال بزرگتر از این اقا بوده و من ۲ ماه تمام با این اقا زندگی کردم که بشناسمش و به شدت علاقمند شدم ولی خانوادم خیلی مخالفت میکنن
سلام خب دوباره ازدواج کنید
سلام من با مرد مطعلقه ای که یک دختر ۱۵ ساله دارد ۴ سال در ارتباط هستم و اوایل بعد از یک سال خانمش برگشت و با طرفندی از طریق خانواده اشتی کردن و چند ماه بخاطر بچه سیغه شدن اما دوباره بهم زدند. رابطه مو کامل قطع کردم و با اسرار دوست اجتماعی شدیم خیلی دوسش دارم بعد از مدتی امسال هم بهم دوباره پیشنهاد ازدواج داد اما من اعتماد به نفس ندارم میترسم این بچه رو نتونم درک کنم و همش از کوچکترین چیز بهانه میگیرم اونم جواب نمیده قشنگ اخلاقم کف دستشه میگه آخرشم مال خودمی تو این سایت های اجتماعی نچرخ با دو نفرم آشنا شدم اما انقدر زنگ زد که بهم خورد. الان به نظر شما من یه دختر ۳۶ ساله و آقا ۴۶ ساله و دختر ۱۵ ساله رو که سن بلوغه و حساسه روی پدرش و آسیب پذیر تو این جامعه تربیت کنم ؟
دقیقا منم ی دختر مجرد سی ساله هستم هم تحصیلاتم خوبه هم شغل خوبی دارم نزدیک چهار سال با ی آقای مطلقه که ی دختر نه ساله داره آشنا شدم و متاسفانه چون خیلی از خود راضی و حسود هستم میترسم با دخترش نتونم کنار بیام و اصلا تو کتم نمیره که باید مورد تایید ی بچه باشم تا خوشبخت بشم با اون آقا از طرفی هم به شدت عاشق اون آقا هستم و نمیتونم هیچ مردی و جز اون ببینم به شدت کلافه ام و راه پس و پیش ندارم کاش حداقل منم مطلقه بودم یا بچه داشتم شاید بهتر کنار میومدم ادمین لطفاً کمکم کن ، از مواجه با دخترش میترسم میترسم بخاطر حسادتی که دارم نتونم تحمل کنم و بدبخت بشم
من ادمین نیستم ولی برو پیش مشاور خانواده
به نظرم هر جا حست میگه کارت اشتباهه برگرد اولش سخته ولی تو ی رابطه ی اشتباهی موندن خیلی بده
سلام پسری ۳۲ ساله هستمکه قصد ازدواجبا دختری دارم که دوستای خانوادگی و مطلقه است شوهرش بعد از ۴۰ روز ازداج تصادف میکند وفوت میکن که اون هم از دوستای خانوادگی و از دوستای خودم بود.اما به دلیل همین ازواج بین من و ان خدا بیامرز کدورت پیش امده بود.حالا به دلیل خوب بودن دختر از هر نظر و دلسوزی و موافقت پدر و مادر قصد دارم با هم امد رفت کنیم تا ببینم بینمون احساسی پیدا میشود نظر شما چیست؟ با تشکر
شما الان به من بگو زنی که یک بار از شوهرش حامله شده و بعد از شوهرش جدا شده با یه مرد دیگه ازدواج کنه می تونه دوباره بچه دار بشه
چرا نتونه ؟حتما میتونه
سلام من دخترمطلقه ای هستم بعدازطلاقم همه به دنبال رابطه جنسی وروابط پوچن باهام البته تعدادمعدودی خواستگاردارم ولی یاکاردرست وحسابی ندارن یااخلاق ندارن ازطرفی من نمیتونم دیگه بعدازطلاقم واردروابط بی سروته بشم دلم ازدواج دائم وبچه و تشکیل خانواده میخوادچکارکنم؟؟
زنیکه ازشوهراولی طفل داشته باشدقاتون میگوید سه ماهوده رو نمیتونه ازدواج کنه شاید ازهمسراولی بچه داشته باشدبعدسه ماه ده روز میتونه باهرمردنامحرم ازدواج کند بچه داشته باشد
من یک لیوان اب دارم یکلیوان اب توش هست ایا میتونم یکلیوان اب تو همون لیوان هست بریزم نمیشه انسان مثل همان لیوانه
سلام ،من خانمی هستم ۴۱ ساله وهمسرم ۱۲ ساله فوت کرده،نزدیک به یک ماهه بایک آقای آشنا شدم که ۵ سال پیش از همسرش جداشده،تواین مدت میخواست با دخترم بیشترآشنابشه وبه قول خودش رفیق بشه اما تواولین برخورد رفتاردخترم زده ش کرد و گفت نمیخوام دیگه ببینمش وقراربه ازدواج باشه نمیخوادبیادپیشمون،چیکارکنم بنظرتون ادامه بدم باهاش وراضیش کنم یا بیخیالش شم ؟؟
سلام نه اصلا اینکارو نکن .هیچ مردی اونقدر ارزش نداره ک بخاطرش قید بچه تو بزنی .کسی ک نخواد کنار بیاد نمیاد شما نمیتونی راضیش کنی و بعد از این ازدواج پشیمون میشی .من دقیقا نمونه شو دیدم .هیچ عشقی بالاتر از عشق ب فرزند نیست.ارزوی خوشبختی برای شما دارم
اول کاری اون اقا احساس واقعیشو نسبت به فرزند شما عنوان کرده قیدشو بزنی بهتره چون در صورت ازدواج یا اون اقا اول فرزندتو به لحاظ احساسی از دست میدی و اون دیگه دوستت نداره دوم ممکنه اتفاقای بدی برای دخترت بیفته
خالم شرایط شمارو داشتو ازدواج کرد و زندگی هر سه تا بچشو نابود کرد اون اقا الان نیست ولی سه تا بچه ی معتاد و شکست خورده مونده براش ک هیچ ارزشی برای مادرشون قایل نیستن
سلام من حانیه هستم ۱۸ سالمه بایه مرد آشناشدم که اوایل بهم نگفته بود زن داشته وطلاق گرفته بعدازیه مدت که فهمیدم گف نمیخاستم ازدست بدم اون آقا بخاطر اینکه یک تصادف خیلی جدی داشته و۱۲ روز توکما بوده خانومش فک کرده این دیوونه خاد شد ولش کرده رفته الان بامنه ومیخاد باهاش ازدواج کنم ازهمه لحاظم خوبه ومن بهش علاقه دارم میشه لطفا راهنماییم کنید؟
اگر دختر پسر من بخورد بدی داشته باشند تردش میکنم یا بعدقهراشتی میکنم او فقط لاشخوربود همین بهتر رفت چبسا پیش شمامیبودبدپیش نیومد دخترها ساده زودگول میخورند با شکلات بگن دوست دارم تا قله قاف دنبال میاد بعد هم دختر هم مادر ابرو رفته همسایه اینجور شدمادر نمیدانست دختر نمیدانست اافتزاه
من ۳۸سالمه و۳بازازشوهرم جداشدم وامافرصت دادم تاآدم بشه ک نشد حالابادوتادختر۱۷و۱۰سالم زندگی دکارمیکنم هرکس واردرابطه میخادیاصرفاجنسی یازودگذرو دوستی نمیتونم ب مرداعتمادکنم بچهومم همینطورن ازبس ازپدرشون بدی دیدیم مشاورم رفتیم نمیدونم چطو وارکجابابدآدم مناسبو پیداکرد؟
سلام من همسرم خانمی مطلقه هست که الان ۷ ساله باهاش ازدواج کردم و اینکه بسیار پشیمان هستم چون که ایشان مشکل اصلی طلاقش را به من نگفت و من الان متوجه شدم که این شون از نظر غرائز جنسی بسیار بسیار سرد مزاج هست و طبق گفته های خودش شوهر سابقش به او خیانت می کرده که همین باعث شده طلاق بگیره ولی در این موضوع ابهامی هست که ایشون چرا در زمینه مسائل جنسی و زناشویی مردش رو در سری قبلی ازدواج ارزان می کرده و در واقع تمکین از شوهر نداشته که همین موضوع همین الان هم با بنده وجود داره و با بهانه های متفاوت از من دوری میکنه و وقتی که صحبت باهاش می کنم میگه که حوصله ندارم و اصلا از این کار متنفر هستم و اگر من مشکلی دارم میتونم برم و درخواست طلاق بدمحالا شما قضاوت کنید که با زنی که متعلق بوده ازدواج می کنید و او هیچ ترسی و واهمهای از طلاق مجدد نداره چه اوضاعی برای شما درست میشه به خصوص موقعی که از این زن بچه هم داشته باشید نظر کلی منخودداری از هر گونه ازدواج با زن یا مرد مطلقه است به هیچ وجه به هیچ وجه قبول ابراز عواطف در اوایل رابطه رو نخورید و و با افراد مطلقه ازدواج نکنید افراد مطلقه چه زن چه مرد باید با افراد مطلقه دیگه ازدواج بکنند نه با مجرد و ال
سلام
باید علت را پیداکرد درویش هست همه وقت نماز میخونه یا با کسی اشناشده یا ضعف جسمی دارد یا تحمل همخوابیرو نداره بدنش درد دارد علتشوجویاشو هرزنی دوست دارد مردش فقط فقط با همسرش باشد نه زنی دیگر زنها حسودند
سلام من 32 سالمه در سن 24 سالگی با یه دختر که با هم قبلا تو یجا کار میکردیم آشنا شدم بعد یه مدت باهاش نامزد کردم و این طرف همسرم کرد هستن خیلی منزجر کشیدم تو دوران نامزدی بعدش عقد اینا نمیذاشتن ما با. هم تنهایی جایی بریم یا جایی باشیم خلاصه بگم الان یه پسر 5 ساله دارم که من همسرم رو فرستادم سر کار که یه. واما سنگین داشتیم که 3 ماهه تمومش کنیم و من بعدش گفتم دیگه نرو که بعد سال 99 بخاطر کرونا منو از شرکت بیرون انداختن و بیکار شدم بعد یه مدت دیدم اخلاق و رفتار همسرم با من عوض داره میشه که به جایی رسد که تو روم وایمیساد وجوابمو میداد تا جایی که کلن از من سرد شد دیگه انگار نه آگار که شوهری داره بعد یعگه مدت طاقتم برید یه شب بهش گفتم چرا اینقدر آرایش میکنی هروز هرشب کارت شده همین به من که اصلا محل نمیذاری بعد گفتم پولاتو چیکار میکنی چون بعد وام دیگه هیچ پولی ازش نه گرفتم ونه خرجی واسه خونه کرد که گفت به تو ربطی نداره گفتم دیگه نمیری سر کار برگشت به من گفت اونم به تو ربطی نداره که من داغون شدم که این رفتارها رو تا حالا ازش ندیده بودم و اعصابم خورد شد وبا دستم دو بار زدم تو بازوش که همچین دادی شروع کر. که تمامه برادر و همسایه ها ریختن تو خونه به شون میگفت بیاین داره منو میکشه من اصلا مات زده شدم این چرا اینجوری میکنه با من الانم رفته خون ه پدرش و3. ماهه از من نه خبری داره نه میگیره دیگه انگار نه انگار که شوهر داشت واون شب برادراش اومدن داخل من. زدند وبا چاقو منو تهدید کردن هر چقدر بهش میگم بیا خونه بیا ه ر جایی که تو میگی بریم ولی بیا خونه ااصلا انگار با دیوار دارم صحبت میکنم من دلم همین الانم واسش تنگ شده دارم دیون نه میشم از دوریش وای اون انگار نه انگار داغونم کرد چه حرفهایی که واسم درست نکرد وبه فامیلا نگفت دیگه موندم چیکار کنم خستهذشدم از زندگی تنها تنهایی نمیدونم کحکجا برم کجا نرم خیلی منو داغون کرد والانم گوشیش خاموشه منم هیچ کتری نمیتونم بکنم نمیدونم میخواد چیکار بکنه با من ولی واسه خودش میره میاد آزاد انگار نه انگار منم دارم این وسط آب میشم از دوریش نمیدونم چه خیالی داره میخ اد انجام با من این دیگه آخرشه به خدا اینجوری شد ندیدم اینقدر سرد متله یخ من بدبخت بگو چه شب روزهایی که دارم از دردش تنهایش میکشم کی به من کمک کنه روز به روز بدتر داره میشه
سلام من ۲۵ سالمه.جداشدم ازهمسرم با بخشش تمام حق و حقوقم فقط صرفا بخاطر اینکه تفاهم نداشتیم و باچشم بسته انتخاب کردم همسرمو.
الان بعداز سه سال گذشته ازجدایی م با آقایی آشنا شدم که دوسال ازمن کوچیکتره و همون اول همه چیو بهش گفتم و ذکر کردم که شاید خانوادت منو نپسندن.گفت درستش میکنم بعد از ۲۰ماه تقریبا خانوادش اومدن با نارضایتی خونه ما خاستگاری و سه ماهه الان خبری ازشون نشده و مدام میگن طلاق گرفته و بابد بیخیالش بشی ازخانوادش خواست برن مشاوره باهم شاید دیدگاهشون عوض بشه ولی قبول نکردن
اون آقا خودش رفته و صدا رو ضبط کرده حتی گوش نکردن صدارو
و همچنان تو کشمکش خانوادش بسرمیبریم
و ازطرف دیگه من نمیخوام ازدستش بدم چون واقعا آدم خوبیع تواین دوره نامردی و بیشارملاک های من برای زندگی مجددمو داره
یه نمونش احترام گذاشتن به خانوادش
که نظرم اینه که چون برای خانوادش احترام قائله صددرصد برای من توزندگی حتی بیشتراز الان احترام قائل میشه
کمکم کنین چیکارکنیم که خانوادش راضی بشن?
سلام من پسری 27 ساله هستم ک بعد از روابط دوستی متعدد وارد رابطه با خانمی شدم هم سن خودم ولی مطلقه و دارای یک دختر 6 ساله ب شدت چ از لحاظ عقلی و چ عاطفی مورد پسند من هستش و عاشق هم هستیم ولی مادرم ب هیچ عنوان رضایت نمیده دارم عذاب میکشم نمیدونم چکار کنم
منم دقیقا شرایط شما رو دارم ولی خوانوادم خصوصا مادر و خواهرم رضایت نمیدن میگن تو مارو بی آبرو میکنی
سلام من فقط میتونم بگم داداش این حرف من رت جدی بگیر خیلی خیلی واین کارا نکن الان این یه وابستگیه شما داری د ولی به محض اینکه به صورت رسمی بهش برسی همه چی عوض میشه واون علاقه واون احساس واون چیرایی که دوست داشتی راهمه را میدیدی داشت داستان کلا عوض میسه وبه روزی میرسی تو همون سال اول که بدترین حرفا وبدترین برخوردها وبدترین چیزا را ازنظر احساسی ازش میبینی که ب ولاه از کردت هزاذان بار پشیمون میشی برو دنبال یه دختر وزندگیتا شروع کن که اون باهمه چیرایی که دوست داری این چیرایی که زن مطلقه نشون میده فقط به خاطراینکه دویتید وبه خدا به محض یکی شدن همه چیزش که واقعیتش بوده را تازه رو میکنه ومیفهمی که چه اشتباهی کردی …امیدوارم عاقلانه تصمبم بگیری چون من خودم دقیقا همین مسیر را رفتم وبدبخت کردم خودما …
مهدی جان من بهت. توصیه میکنم نکنی اینکارو شاید اون خانم فوق العاده باشه ولی بعد هاا مطمنا بچش براتون مشکل درست میکنه
سلام من ندا هستم 30 ساله از تهران من با نظر قطعی مشاوره و پس از کلی تلاش برای حفظ زندگیم طلاق گرفتم و الان بسیار راضی و خوشحال هستم از این قضیه که حدود یک سال و دو ماهه که میگذره و امیدوارم که با یک فرد مناسب ازدواج کنم چون لیاقتش رو دارم.
همسر سابق خواهرم ازم خواستگاری کرده !! به یه مشاور احتیاج دارم که راهنماییم کنه قصه ش خیلی مفصله نمیشه همه شو نوشت
سلام من پسری هستم ۲۳ ساله.چند وقته با یه خانوم آشنا شدم که قبلا ازدواج ناموفق داشته وطلاق گرفته و دوتا بچه هم داره ک پیش شوهر ثابقشه.وسنشم۳۰ سالشه.تو این چند وقت با اخلاقای هم کلا آشنا شدیم و تمام خصوصیات اون کسی که من میخوام رو داره.به خانوادم گفتم گفتن نه.تو مجردی اینامردم چی میگن.ولی من واقعا دوسشدارم به نظرتون چیکارکنم
عزیزم اشتباه نکن و از این رابطه ی اشتباه بکش بیرونو خودتو نجات بده موضوع طلاق و بچه ها ی طرف اینهمه اختلاف سنی هم ی طرف بزرگترین اشتباه عمرته احساسی تصمیم نگیر
ازدواج نکن خیلی سخته تحملش کنی میونی چی رو میگم شاید یه روز شوهر سابقش بچه هارو بندازه گردن خانم اونوقت میخوای چیکار کنی
اینا به کنار
چون این خانم بچه داره همیشه با شوهر سابق در ارتباط هستن این مورد برا یه مرد خیلی زجر آوره
ازدواج نکن خیلی سخته تحملش کنی میونی چی رو میگم شاید یه روز شوهر سابقش بچه هارو بندازه گردن خانم اونوقت میخوای چیکار کنی
اینا به کنار
چون این خانم بچه داره همیشه با شوهر سابق در ارتباط هستن این مورد برا یه مرد خیلی زجر آوره
سلام من یک پسر مجردو ۳۱سالم هست تاکنون ازدواج هم نداشته ام با خانمی اشنا شدم که بیوه و یک دختر چهارساله دارد شوهر خانم کشته شده در یک درگیری خانوادگی در خانواده شوهرش و قاتل حکم قصاص امده این خانم ۱۸ساله هستند و از زندگی قبلی ماشین و خانه دارند میخواستم راهنمایی کنید ایا با ازدواجم به مشکل نمیخورم
سلام تورو خدا کمکم کنید …
من ی پسر ۲۲ ساله هستم ک تمام شرایط ازدواج رو دارم..
نزدیک به یک ساله ک با خانمی مطلقه ک یک فرزند پسر ۹ ساله داره در ارتباط هستم و خیلی همو دوس داریم ..
الان وقتی بحث از ازدواج میشه میگه ک پسرم میارم پیشم زندگی کنه از این رو ک من از ته قلبم نمیتونم قبول کنم و این روند ازارو زجرممیده بخاطر اینکا میترسم فردا خلل وارد کنه این پسر تو زندگیم لطفااا همه و همه کمکم کنن ممنونم ازتون
سلام آقا مهدی منم تقریباً مثل توام واقعا از هر لحاظ طرف مقابل خودم دوست دارم و نمیدونم چیکار کنم
سلام امین جان
مدتی که از زندگیت با این خانم بگذره مطمئن باش
تازه میگی چه غلطی کردم بخاطر خانه و ماشین خودت بدبخت نکن
اگه میتونی تحمل کنی همسرت با کس دیگه ای رابطه جنسی داشته اونم به دفعات و کرار این کار بکن وگرنه اصلا
جدا این حرفا رو از کجاتون دراورید؟ مگه قانون وجود نداره که بچه ها رو بندازه سرش؟ با شوهر سابقش در ارتباطه که باشه مگه میرن کافی شاپ؟ اعتماد کردن پس چی میشه؟
خدانکنه مردایی مثل شما زیاد بشن….
من خانمی۳۹ سالمه که همسرم ۵ سال پیش فوت کرده و یک پسر ۸ ساله دارم با خانواده ام زندگی می کنم اما تصمیم دارم با سهم الارث همسرم یک خونه بگیرم ۱ سال پیش با یکآقایی آشنا شدم که ۴۴ سالشه و قبلا هم از همسرش طلاق گرفته یک پسر ۱۵ ساله داره قصد ازدواج داشتیم که پدرش فوت کرد موند بعد از سال پدرش خودش خونه نداره و با خواهرش زندگی می کنه و پیش دامادشون کار می کنه قبلا شرکت داشت که شریکش کلاهبرداری کرد و همه سرمایه های ایشونو بالا کشید اشکال داره که ایشون بعد از ازدواج به منزل من بیاید که با هم زندگی کنیم؟ممنون اگر راهنمایی کنید?
من زن ۳۹ ساله ام که شوهرم ۵ سال پیش فوت کرده و یک پسر ۸ ساله دارم با یک آقای مطلقه ۴۵ ساله که یک پسر ۱۵ ساله داره و قصد ازدواج داریم اگر این آقا به منزل من بیاد با من زندگی کنه ایرادی داره؟ممنون میشم راهنمایی کنید?
سلام بازن طلاق گرفته ازدواج کردم تو اون شهر آشنایی نداشتم تحقیق کنم بعداز ازدواج متوجه شدم چند بار به شوهر قبلیش خیانت کرده بود من الان نمیتونم دوام بیارم به خودم میگم چطور میتونم قبول کنم خواهش میکنم راهنمایم کنید خیانت قبلی چطور میشه تحمل کرد داشت ازم پنهان میکرد ولی یه جوری اعتراف گرفتم بهم دروغ گفته به شوهرش خیانت کرده. راه حلش چیه
سلام من ۲۵ سال و با یه اقای ۳۶ سال اشنا شدم حدود یکسال نیم باهم هسیم اینم بگم که همکاریم حدود یک هفتس بهم گفتن ازدواج قبلی داستن و بچه ۸ ساله دارن بخاطر اینکه من ناراحت نشم و منو از دست نده بهم نگفته بودن . اینم لگم که به گفته ی خودشون ۷ سال کلا داخل رابطه نبودن و فقط باهم هم خونه بودن . و حدود یکساله از هم جدا شدن و اینکه این خانم تا ۷ ماه پیشم میومده خونه ی قبلیش به بهونه ی وسایلش و حتی فهمیده من باهاشونم علائم هایی از خودش بوس روی اینه یا لباس زیر جا گذاشته به نظرتون ازدواج با این فرد خوبه یا خیر
سلام گلم تو تازه اول زندگیته میتونی کیسای مناسبتری داشته باشی اون اقا اگه ادم بود موضوع به این مهمیو ازت مخفی نمیکرد ایشون با نقشه اول شمارو وارد رابطه ی عاطفی کرده بعد موضوعو بعد از ی تایم طولانی بهت گفته از کجا معلوم تو زندگی مسایل مهم دیگه ای رو مخفی نکنه بهشون ج رد بده شما مناسب هم نیستین
سلام من یه پسر ۲۱سالم که با یه خانوم در ارطباتم بعد از چهار ماه گفت شوهر دارم تهرانه ولی تا الان دو بار از خیانتشو بهم فهمید اخلاقش سگه گیر میده و… من دوسش دارم واقعا و اونم منو اونم ۱۹سالشه به گفت طلاق میخوام بگیرم به نظر شما طلاق بگیره من عقدام کنم برا ازدواج ولی واقعا به نظرم هم دوس داریم
خیلی خیلی آشغالی که با یک متاهل روی هم ریختی و کاشانه شو خراب داری میکنی دوستی با مرد یا زن متاهل بزرگترین گناه از طرف خداوند شناخته شده فکر کن یکنفر این کار رو با خواهرت زنت یا مادرت بکنه چیکارش میکنی
ببین یا نشو زن خر حالا که شدی زن خر بکش بار خر،،،، اگر زن رو دوست داری باید بچه اش رو هم باتمام وجودت دوست داشته باشی همه چیز به رفتار تو بااون بچه بستگی داره این بچه از رحم زنی دنیا اومده که تو عاشقشی مگر حتما باید از آب تو میبوده که این بچه رو دوست داشته باشی پس اینهایی که بچه میارن ازبهزیستی و بزرگ میکنند چه مردهایی باقلب مهربون و روح بزرگ هستند یکم به خودت بیا اون طفل معصوم چه گناهی داره فکر کن ازبهزیستی آوردی داری بزرگش میکنی وقتی بهش محبت بیش از حد وتوجه بیش از حد کنی ازپدرش هم براش عزیزتر میشی اینو بدون تو باید افکار پلیدت رو دور کنی
سلام مدت زمان ۳ ساله که با یه خانم ۲۵ ساله که قبلا ازدواج ناموفق داشته در ارتباطم؛ خودم ۲۸ سالمه و تا حالا ازدواج نکردم ؛ واقعا عاشقشم ولی هر چی که گفتم بزار بیام خواستگاریت میگه تو معیارهای منو نداری و هر کاری که فکر کنید کردم اما راضی نمیشه حتی خانواده ام باهاش صحبت کردند ولی باز هم راضی نمیشه ؛ نمیدونم باید چیکار کنم