امروزه با گسترش روابط اجتماعی و فراگیر شدن ارتباطات مجازی در شبکه های اجتماعی، کشش و میل زیادی به دوستی ها و آشنایی های قبل از ازدواج در بین جوانان ایجاد شده است.
در اغلب موارد چنین آشنایی هایی بدون شناخت درست و اصولی پی ریزی میشوند و در طولانی مدت به کشش درونی و ایجاد علاقه های شدید و البته بدون منطق منجر می شوند. ادامه دار شدن دامنه ی چنین روابطی در طولانی مدت می تواند چند نتیجه در برداشته باشد:
یا این روابط دوستی به شناخت درست و اصولی منجر می شود و دو طرف پس از طی یک دوره ی دوستی تصمیم به ازدواج و بستن پیمان زناشویی میگیرند و یا پس از کش و قوس های فراوان، دو طرف یا یکی از طرفین، از ادامه دادن این رابطه ی بی هدف، مایوس و دلزده شده و قید این دوستی را می زند.
بهترین محک برای تعیین نوع رابطه ی دوستی این است که ابتدا رابطه تعریف شود و هدف از رابطه شناسایی گردد.
گاهی انسان ها برای پر کردن خلاهای عاطفی خود به یک رابطه ی شکست خورده، ادامه میدهند؛ صرفا به این دلیل که، گمان میکنند بدون این رابطه توان ادامه ی زندگی را ندارند.
اما روانشناسان معتقدند که، در مواقعی که تشخیص بحران و یافتن راه حل در روابط عاطفی، برای ما امکان پذیر نیست؛ یک فراق کوتاه مدت اجباری، می تواند تکلیف خیلی از مسائل را روشن کند. چرا که در این برهه میتوان بدون حس وابستگی به پاسخ این سوالات فکر کرد.
-آیا ادامه ی این رابطه، هنوز هم میتواند حال مرا خوب کند یا فقط باعث دل شکستگی من خواهد شد؟
انسانها در خلوت خود معمولا صادقانه به این سوالات پاسخ می دهند و بر اساس واقعیت های موجود تصمیم نهایی را اتخاذ میکند.
در باور عموم مردم، ازدواج، اصلی ترین و اثر بخش ترین انتخاب در زندگی هر فرد محسوب می شود.
پیوندی که در آن نه تنها دو انسان، بلکه دو فرهنگ، دو خانواده و دو دیدگاه مختلف و چه بسا متقابل به هم گره میخورند.
در فرایند شکل گیری یک ازدواج موفق عوامل مختلفی می تواند مهم و موثر باشد. در ادامه ی این مطلب به نکاتی برای یک داشتن ازدواج موفق اشاره می کنیم.
انتخاب شریک زندگی، به فراخور ویژگی های فردی و اخلاقی هر فرد متفاوت و متنوع است. بهترین توصیه ای که روانشناسان حوزه ی ازدواج می کنند این است که قبل از انتخاب شریک زندگی تان، ملاک ها و معیارهای فردی و اجتماعی خود را فهرست کنید.
لازمه ی نوشتن چنین فهرستی، رسیدن به خودشناسی و شناسایی ویژگی های فردی و شناخت زیر و بم روحی خودمان است. بی شک اگر من به عنوان یک فرد آماده ی ازدواج، درک درستی از خواسته های خود نداشته باشم؛ نمیتوانم به انتتخاب خود ایمان داشته باشم و معیارهایم را بر اساس آن شکل دهم.
همان طور که در آموزه های دینی ما هم تاکید شده است خودشناسی اولین قدم، برای شناخت خدا نیز هست. انسان متعالی برای درک موقعیت های برون فردی، ابتدا به ضمیرناخودآگاه خویش رجوع میکند، سپس بر اساس شناخت به دست آمده میتواند توقعات، خواسته ها و ایده های خود از ازدواج را فهرست کند.
روانشناسان معتقدند که دلایل بخشی از افراد برای اقدام به ازدواج، غیر اصولی و نادرست است و با چنین دلایلی نمیتوان انتظار یک ازدواج موفق را داشت.
ازدواج برای فرار از تنهایی، ازدواج برای عقب نماندن از قافله ی متاهلان، ازدواج به صرف اینکه یک مرحله از زندگی انسان است و باید سپری شود، ازدواج برای فرار از مشکلات زندگی، برای داشتن موقعیت مالی بهتر و خیلی از دلایل دیگر، جزو این دسته بندی قرار میگیرند.
اگر تصمیم به ازدواج داریم پس قطعا ازدواج ما بیشتر از اینکه حالت معامله را داشته باشد باید یک ازدواج حسنه باشد که بر غنای فکری و اخلاقی ما بیفزاید و آرامش را در زندگی ما حکمفرما سازد.
از دیرباز در کشور ما بیشتر ازدواج ها به شکل سنتی انجام میگرفت.
به این صورت که دختر و پسر از طریق خانواده ها یا از طریق یک واسطه ی معتبر به هم معرفی می شدند و فرایند آشنایی و ازدواج، زیر نظر مستقیم خانواده ها انجام میگرفت.
اما همان طور که در آغاز یادداشت اشاره شد امروزه با تغییر بافت سنتی جامعه و گسترش روابط آزاد بین جوانان، کشش و میل بیشتری به سمت ازدواج مدرن ایجاد شده است.
ازدواجی که در آن دو طرف مستقیما با همدیگر آشنا میشوند و پس از پشت سر گذاشتن مراحل اولیه، خانواده ها را در جریان قرار میدهند.
اما در این میان خانواده هایی هستند که ازدواج سنتی و مدرن را با هم تلفیق میکنند و در آشنایی سنتی امکان شناخت دو جانبه و رفت و آمد معمول را به دختر و پسر میدهند تا در کمال آرامش به شناخت از طرف مقابل دست پیدا کند.
تجربه نشان داده است که حذف خانواده از پروسه ی شناخت، معمولا به ضرر دو طرف می انجامد، چرا که حضور و نظارت و راهنمایی بزرگترها جلوی به وجود آمدن خیلی از مصائب و مشکلات را میگیرد و از بروز بحران های روحی و روانی جلوگیری می کند.
اگر یک ارتباط سالم تحت نظارت خانواده ها پی ریزی شود؛ دو طرف در کمال ادب و صداقت و در چارچوب اخلاق می توانند به شناخت درستی از طرف مقابل دست پیدا کنند. بدون اینکه احساسات خام و نسنجیده را وارد روابط کرده و دچار یاس و ناکامی شوند.
بی شک طی کردن درست و اصولی مراحل قبلی می تواند یک نتیجه ی شیرین در پی داشته باشد. ازدواج پیوند دو قلب است که می توانند در کنار یکدیگر مسیر روشنی را ساخته و پایه گذار اتفاقات شیرین در زندگی همدیگر شوند.
برای داشتن یک ازدواج موفق خیلی از فاکتورهایی که امروزه به آنها می اندیشیم واقعا کارساز نیست و بقا و ماندگاری ازدواج را تضمین نمیکند. یک داستان قدیمی وجود دارد که می گوید:
«برای چیزی همسرت را انتخاب کن که میدانی هیچ گاه آن را از دست نخواهد داد» این داستان را مقایسه کنیم با معیارهای ازدواج های امروزی که متاسفانه بیشتر در برگیرنده ی ظواهر است.
«مادیات، ظاهر زیبا، موقعیت شغلی ، موقعیت خانوادگی و تحصیلات.»
هیچ کس منکر اهمیت معیارهای زیبایی شناسی در امر ازدواج نیست؛ اما مهم این است که این معیار ها در رتبه های اول برای انتخاب قرار نگیرند و معیارهای اخلاقی را تحت الشعاع خود قرار ندهند.
رسیدن به قله های موفقیت، کسب جایگاه شغلی عالی، تمکن مالی و چیزهایی از این دست را میتوان پس از ازدواج و در کنار همدیگر نیز به دست آورد اما مشکلات اخلاقی، رفتاری و ناسازگاری ها را نمیتوان بعد از ازدواج حل و فصل کرد.
نکات طلایی
در دوره ای که زندگی می کنیم، میل و کشش جوانان به ازدواج کاهش یافته است. این امر دلایل گسترده ای دارد و شاید یکی از هزار دلیل آن را بتوان، گسترش روابط آزاد و سهل تر شدن این گونه روابط دانست. روابطی که در دنیای امروزی شکل می گیرد به دلیل بی هویتی و عمق نداشتن، محکوم به شکست است. روابطی که بدون شناخت عمیق و بدون دخالت خانواده ها در جامعه ی ما شکل می گیرند؛ درصد کمی از آن ها به ازدواج و درصد کمتری به ازدواج موفق ختم می شود.
گاهی باید برای ادامه دادن یا ندادن به یک رابطه از خود سوال کنیم که چرا این رابطه برای من مهم است و اصلا چرا باید به آن ادامه دهم؟
ازدواج مهمترین انتخاب هر فرد در زندگی محسوب می شود. انتخابی که اگر عاقلانه و آگاهانه شکل نگیرد عواقب آن دامن گیر خود فرد و خانواده اش خواهد بود.
پس بهتر است قبل از عملی کردن تصمیم ازدواج، به شناخت خود و علایق و نقاط ضعف و قوت شخصیت خودمان بپردازیم و سپس بر اساس این شناخت فرد مقابل را به زندگی مان وارد کنیم.
اینگونه است که می توانیم شاهد شکل گیری یک ازدواج موفق و با دوام باشیم.
ازدواج کار بسیار مقدسی است
ان را سخت نگیریم تا جوانان به گناه الوده نشوند
خدایا به حق کرامتت ازدواج را برای جوانان پاک کشورمان فراهم ساز
گاهی وقتها خود جوون ها و گاهی وقت ها خانواده ها هستن که کار رو سخت میکنن. منم امیدوارم مشکلات سر راه ازدواج به طور کامل از سر راه جوونای کشورمون برداشته بشن. و همه جوونا با ازدواج درست یه زندگی خوب و سالم رو شروع کنن.
تمام مشکلات ما از سن ازدواجه اگر سن ازدواج بیاد پایین این همه مشکل اجتماعی دیگه نخواهیم داشت
البته باید توجه کرد که پایین اومدن سن ازدواج هم نیاز به مهیا شدن یک سری شرایط داره که اغلب فرهنگی و اقتصادی هستند.
من پسرم به دختر مهربان با معرفت احتیاج دارم
سلام ، روزبخیر؛
من هم دنبال یک دوست واقعی ، فهمیده و مهربون میگردم
سلام مگه پیدا میشه ؟؟؟
بستگی داره قسمتت چی باشه
سلام
اون دوست عزيز درست گفت بايد سن ازدواج در فرهنگ كل جهان بياد پايين وچيزه طبيعى باشه كه در سن ١٥،١٦سالگى ازدواج كنن تا فساد هاى جنسى ديگه نباشه
اون افرادى هم كه دنبال دوست ميگردن،بقيه بدونن كه تا زمانى كه سن ازدواج پايين نيموده،دنبال دوست يابى نرن كه ختمه به خير نميشه
اين فقط يه نظره…
پس این تفکرفقط ختم میشود به مسائل جنسی ونابالغ بودن تفکردوطرف درست است درزمانهای قدیم سن ازدواج پایین بوده ولی وقتی ازشان میپرسید شمااززندگیت وازدواجت راضی بودید میگه نه مجبوربودم چیزی نمیفهمیدم. ویاتهش احساسات نوجوانی بودنه منطقی. منطقیش اینسکه دخترهاوپسرها هدف خودشان اززندگی مشترک بدانندکه چه میخواهند ایاازدواج میتواندبه هدفشان برساندیانه
نظرت خیلی عالی وجالب بود موافقم وسپاس بابت نظر خوبت?
دوست خوب میشه پیدا کرد ولی بعضیها لیاقت خوب بودن رو ندارن
من دلم میخواد ازدواج کنم و یک همراه و هم دم داشته باشم. 27 سالمه . اهل دوست پسر هم نبودم. ولی متاسفانه این عقاید جدید مادیات پرستی اصفهانیها که شخصیت هر فرد رو به محل زندگیشون ربط میدهند همه ی آرزوها و رویاهای منو داره به باد میده. از طرفی پدرم هم خیلی لجباز هستند و حاضر نیستند که خونه رو جابه جا کنیم.ولی همه فکر میکنند چون ما اینجا ساکنیم لابد فرهنگ پایینی داریم. من فوق لیسانسم و استاد دانشگاه. خانواده تحصیل کرده الان واقعا از زندگی نا امید شدم… تکلیف من چیه؟
درود بر غریبه من هم با نظر شما موافق مادیات ب معنویات و عشق سایه گذاشته اما نه برای همه و همه چیز
متاسفانه دیدگاه اغلب ما دخترا اینه که باید حتما ازدواج کنیم تا خوشبخت بشیم!
عزیز دلم شما با این موقعیتی که داری خوشبختی و یه انسان کامل. نباید اینجوری فکر کنی چون موقعیت ازدواج نداری پس زندگی ات خوب نیست. بعدشم به این افرادی که آدم ها رو با متراژ خونه ها شون و سبک زندگی شون و منطقه ی سکونت شون قضاوت میکنن محل نذاریدو دعا می کنم فردی نصیبتون باشه که انسانیت براش اولویت باشه.
این روزاهمه چی شده پول دوست خوب هم گیر نمیاد
به خدا آنقدر دنبال ازدواج نباشید. هیچی توش نیست، جز بدبختی. خوشی هاش فقط برای روزای اوله بعد اگه طرفتون مثل من خشک و سرد باشه، داغون میشین. مخصوصا اگه یه آدم احساساتی باشی روزی هزار بار از ازدواج کردنت پشیمون میشین. قبل ازدواجم خیلیا بهم همین حرفا رو زدن ولی باور نکردم با خودم گفتم مورد من فرق داره فک میکردم چه خبره ولی چی فکر میکردم چی شد…
دوست عزیز درک می کنیم که زندگی سختی داشتید ولی قرار نیست چون شما به مشکل برخوردین برای همه ی دوستان یه نسخه بپیچین و بگین ازدواج بده. ازدواج عاقلانه و درست و اصولی اگه باشه نتیجه ی خوبی هم خواهد داشت. امیدوارم در ادامه ی زندگی شادی و موفقیت نصیبتون بشه.
سلام. من دوسه روزه با پسری به نام علی دوست شدم. خودش میگه معتقدم حافظ سه جزقرآنم، پدربزرگم بانی حسینیه است. میگه من واقعا می خوامت شوهرتم ومی خواد که یکساله صیغه کنیم ولی من زیربار نمی رم و می گم حتما باید رسما بیای میگه شش ماه دیگه میخوام برم سربازی به خدا وسط سربازیم میام خواستگاریت ولی من نمی تونم اعتماد کنم و پسش زدم میگه من خیلی حشری میشم پس صیغه شیم تا هم محرم باشیم همو بهتر بشناسیم هم بتونم دستتو بگیرم ببوسمت. ولی من می ترسم هم ازگناهش هم ازاینکه شرایط همیشه اینجور نمی مونه و من هیچ شناختی ازش ندارم واصلا علاقه ای شکل نگرفته واز کجا معلوم سرقولش بمونه لطفا کمکم کنید. خداحافظی کرد ومنم گفتم به سلامت
طناز عزیز بسیار کار عاقلانه ای کردین
اگر پسری شما رو واقعا بخواد و تصمیمش ازدواج باشه
اول باید شرایط رو مهیا کنه
پسری که هنوز ابتدایی ترین موانع زندگیش از جمله سربازی رو از سر راهش برنداشته چطور میتونه تکیه گاه مناسبی برای شما باشه؟
سعی کنید هرگز تن به چنین روابطی ندید. ضمن اینکه ازدواج موقت، چه ثبت بشه چه شفاهی باشه بدون اذن پدر حرام است. پس اگر کسی سعی داشت با چنین حربه هایی شما ور خام کنه با آگاهی کامل عمل کنید. ممکنه چنین فردی بعد از صیغه خواهان روابط دیگه ای هم باشه که قطعا دردسرهای بیشتری برای شما فراهم خواهد کرد.
کاش می شد دختر و پسر یه مدت باهم زندگی می کردن بعد تصمیم به ازدواج می گرفتن. وقتی ازدواج می کردن که مطمئن می شدن واقعا همدیگر رو دوست دارن.
کاری که خارجی ها انجام می دن
درسته ازدواج زمانی ارزنده هست که طرفین مکمل هم باشند. منم هشت سال متاهل بودم و هرکاری ازم بر میومد برای نگه داشتن زندگیم کردم ولی نشد. بهرحال ازدواج تو ایران مشکلات زیادی داره وقتی به چشم معامله دیده میشه
من 15 سال متاهل بودم.بچه دار شدیم ولی وضعیت کاری وشغلی ام بهم ریخت ورشکست شدم همسرم به محض سختی در امور مالی من دیگر منو وفرزندش را تحمل نکرد وطلاق گرفت.من فرزندم را با بدبختی بزرگ کردم دانشگاه فرستادم .سالها بعد از نامردی همسرم با مشکلات مادی وسختی زندگی را مدیریت کردم .ولی همسرم بس وفا .پول دوست .ودورو بود.الان 48 سالم پسرم درسش تمام شده . دنبال کارها وزندگی خودش رفته تا آیندش را مدیریت کنه ولی من خیلی تنها شدم .
سلام
دنبال یه خانوم مطلقه هستم که یه عمر باهم رفاقت کنیم و زندگی کنیم اما به ازدواج کردن علاقه ایی ندارم به دوستی موقتی هم علاقه ندارم هر کی مایل هستش به آی دی من سر بزنه (تبریز) ممنونم.
به نظرم مکان رو اشتباه اومدید اینجا چت روم نیست !!
سلام من دنبال یه دوست خوب میگردم برای ازدواج نه برای یه مدت
به نظرم سایت ما مکان مناسبی برای پیدا کردن کیس ازدواج نیست دوست عزیز. ازدواج مهمترین انتاب زندگی شماست باید اصولی تر و با شناخت عمیق تر به این کار اقدام کنید.
موفق باشید
همه چی همه جا امکان اتفاقش هست ولی خیلی کم از موقعیتها استفاده درست میکنن
سلام. زن دارم ازش به هیچ وجه راضی نیستم. زن دوم گرفتم ثبتی باعث شدطلاقش بدم. دیگه غلط بکنم ثبتی دایم بگیرم. الانم دنبال فقط صیغه شفاهی هستم. چون نیازدارم.
اگه همسرتونم از شما راضی نبود این اجازه رو بهش میدادین که چون نیاز داره با مرد دیگه ای باشه؟
واقعا به احساسی که اون زن در مقابل شما داره فکر کردین؟؟
چقدر راحت یه پیمان مقدس رو در حد ارضای شهوت پایین میارین و خجالتم نمی کشین!
سلام توروخدا چرا جواب منو ندادید؟من خیلی مستاصل شدم.کمکم کنید
سلام
طناز عزیز به عنوان ادمین سایت پاسخ تون رو دادیم.
البته برای اینکه راهنمایی درستی کسب کنید بهتره با یک مشاور هم صحبت بکنید.
ازدواج کیلو چنده؟ زندگی کردن با مردای بی پول ایم دوره زمونع که زبون خانواده هاشونم ۶ متر درازه جز حرص و جوش خوردن چیزی نداره. از ما گفتن بود. من ۶ ماه عقد بودم تجربمو گفتم. الانم شوهر سابقم بعد ۶ سال هنوز هیچ کار و پولی نداره خودش از گشنگی نمیره خیلیه چه برسه که یکی دیگه رو هم خرج بده
دوست عزیز
تجربه های هر کس قابل احترامه
اما نمیشه همه رو با یک چوب روند.
همون طور که شما تجربه تلخی داشتید، ممکنه خیلی از اقایون هم چنین تجربه مشابهی رو داشته باشن.
براتون ارامش ارزو می کنیم
شاد و پیروز باشید.
چرا همچنان سعی در تبلیغ ازدواج سنتی دارید واقعا.زمانهای قدیم دختر ۱۳ ساله و پسر ۱۸ سال ازدواج میکردن و خیلی طبیعی بود خانواده ها انتخاب میکردن چون قطعا تو این سن هیچکس خوب و بدو تشخیص نمیده .الان ۲۵ سال به بالا ازدواج میکنن به نظر شما این توهین به شعور آدمها نیست که به یک ادم ۳۰ ساله حق انتخاب ندن؟از این گذشته مگه قراره خانواده رندگی کنن؟از همه اینا بگذریم الان همه تو رابطه هستن آیا اون خانواده ای که شروع میکنه مثل انسانهای اولیه پسرشو از دوست دخترش جدا میکنه مطمینه اونی که خودشون انتخاب کردن دوست دختر یکی دیگه نیست؟مطین هستن اینی که انتخاب کردن برا پسرشون بهتر از انتخاب قبلی پسرشونه و پسرشون خوشبخت میشه یا برعکس!شما فقط یه نگاه به آمار طلاق و خیانت بندازید متوجه میشید چی میگم
دوست عزیز چرا اینقدر عصبانی؟
کجای این متن تبلیغ ازدواج سنتی است؟
چرا بدون اینکه با دقت متن رو بخونید شتاب زده قضاوت میکنید؟
خب طبیعتا حق با شماست و ما هم خلاف این رو نگفتیم.
اما این رو هم در نظر بگیرید که در این مقاله صرفا روابطی مورد نقد واقع شده که بدون شناخت و بر پایه احساسات خام شکل گرفته باشن، الان هر کس گوشی هوشمند داره میتونه وارد یک رابطه عاطفی بشه. طبیعتا همه ی این روابط درست و اصولی نیستن.
در ثانی، اون آقا پسری که با اصرار خانواده دست از دختر دلخواهش میکشه بیشتر مورد انتقاده تا خانواده.
همیشه اصرار خانواده بر پایه درستی استوار نیست.
مهم اینه که دو طرف مجدانه برای رسیدن به هم تلاش کنن.
مرسی از پاسختون، الان اگر پسرا ارشد بخونن و بعدهم سربازی تازه تو سی سالگی کار پیدا میکنن ، اوضاع اقتصادی رو هم در نظر بگیرید حالا اگه خانواده ش برای شغلش برای ازدواجش هی ساز مخالف بزنن چطور اون آدم میتونه دووم بیاره؟ شما برای این راه حل دارین؟
من دختری مطلقه ۲۶ ساله هستم ک ۲ سال با یه پسر مجرد دوستم دوستی ما به معقوله ازدواج رسید ولی خانواده اون پسر مخالفت میکنن و میگن ما دختر مطلقه نمیخواییم از اونجایی ک محجبه هستن به ظاهرم گیر میدن میگن به درد ما نمیخوره ولی این اقا و من همو خیلی دوست داریم و جدایی واسه ما سخته این پسر هم از خانوادش زیادی حساب میبره به نظر شما ما واسه متقاعد کردن مادرش چیکار کنیم؟
سلام من با یکی از اقوام ب قصد اشنایی باهم چت میکنیم.ایشون پدرشون من رو برای ازدواج معرفی کردن.ایشون هم ب قول خودشون از من خوششون اومده.مادرمم ازین موضوع خبر دارن اما ایشون چون شهر ما نیستن و ی شهر دیگن و قراره که تابستون باز برگردن ب همین شهر خودمون .گفتن ک تصمیم دارن که تابستون بیان خاستگاری رسمی.واقعا از هر نظر خوب هستن .هیچ پیشنهاد نادرستی ام نمیدن .اما من چون شنیدم روابط قبل ازدواج بعدا تو ازدواج مشکل میشه یکم دو دل شدم .میشه منو راهنمایی کنید ….
سلام دوستان من 21 سالمه و با همکلاسیم به نیت ازدواج اشنا شدیم و بعد سه ماه معاشقه داریم البته دوبار رفتیم خارج شهر تو ماشین و من مذهبی ام اما نمیدونم چرا همچین خبطی کردم کاش نمیکردم الانم اون میگه هرچی تو بگی ولی من داز ی طرف بخاطر اون معاشقه عذاب وجدان دارم از ی طرف تجربه کردم خوشم اومده از طرف دیگه تو خونمون مشکل داریم بعضی وقتا که خیلی تحت فشارم عقلم کار نمیکته حالا بنظرتون ادامه رابطه رو چه کنم؟ از سطح خانواده ما پایین ترن ولی الان میترسم بهم بزنم تو جمع هم کلاسیا از حرصش پخش کنه از دانشگاهم ی ترم مونده
سلام من زنی ۳۳ ساله هستم
حدود ۵ سال پیش از همسرم جدا شدم
الان حدود ۶ ماه هست با پسری هستم که از من چند سال کوچیکتره
اوایل رابطه قول ازدواج و این داستانها داد یکم که کارش رونق پیدا کرده احساس میکنم نسبت به گذشته یکم سرد شده
چند روز گذشته دعوامون شد و با وساطت دوستاش اشتی کردیم
امروز که اشتی کردیم گفت خودتو از بین نبر شاید یه روزی رابطمون تموم بشه
الان نمیدونم مثل گذشته منو میخواد و هدفش همون ازدواجه یا اینکه قراره به زودی رابطمون تموم بشه
من خیلی وابسته ش شدم و خیلی دوستش دارم
اونم همینطور ولی نمیدونم از کجا رابطمو جوری درست کنم که تن و بدنش برای من بلرزه
تورو خدا کمکم کنین
خیلی احتیاج به مشاور دارم
من واقعا نمیتونم از دستش بدم
نمیتونم تصور کنم که نباشه و از این طرفم سر دعوامون به بعد نمیدونم چجوری برخورد کنم که حسش مثل قبل باشه
پای کسی در میون نیست چون هر شب به دیدار میاد و باهم میریم بیرون
و باهم در ارتباطیم
لطفا راهنماییم کنین
مرسی?
نمیگه خوشبخت نیستم میگه دلش میخواد ازدواج کنه و سبک زندگیش رو تغییر بده ، اینجا ایران نه اروپا که به راحتی بتونی مستقل و تنها زندگی کنی یا باید با خانواده سپری کنی که بدلیل تفاوت نسل و فرهنگ و تفکر سخت شده یا تنها که هزار تا مشکل دیگه داره….وگرنه که کسی نمیگه با تحصیلات و موفقیت خوشبخت نیست.
سلام به دوستان عزیز… من ی پسر 18سالم از تبریز و تقریبا2سال میشه که از طریق دنیای مجازی با ی دختر اهل قزوین آشنا شدم… تقریبا همدیگرو میفهمیم و روز به روز صمیمیتمون بیشتر میشه… اینم بگم که قبل از دیدن عکسش ازش خوشم اومد… درکل میخام بگم که ازش خوشم میاد و یجورایی حس میکنم بدون اون نمیتونم… و مشکل اصلیمم اینه ک وضع مالیم در حدی نیست که بتونم با خونواده مطرح کنم…میترسم تحت فشار باشن… بنظرتون من چیکار باید بکنم که هم بفهمم رابطم درسته و اینکه چطوری و توی چه زمانی با خونوادم درمیون بزارم؟
یه بار تصمیم به ازدواج گرفتم و تصمیم گرفتم که از همون اول راه صادقانه باشم
واسه همین کل حقیقت زندگیمو بهش گفتم ولی اون نساخت و رفت.
نمیدونم خیلیا گفتن اشتباه کردی که صادقانه رفتار کردی
ولی من واقعا با دروغ و نگفتن حقیقت راحت نیستم